گزارشی تحلیلی از «میدل ایست مانیتور» با تأکید بر مفهوم «دیپلماسی سایه» استدلال می‌کند که قدرت واقعی ایران نه در تقابل‌های آشکار نظامی، بلکه در شبکه‌ای نامرئی از کنش سیاسی، امنیتی و نیابتی نهفته است؛ ظرفیتی که به تهران امکان داده بدون حضور مستقیم در میدان یا پای میز مذاکره، معادلات منطقه‌ای و ادراک بازیگران بین‌المللی را به نفع خود شکل دهد.

به گزارش سرویس بین‌الملل جماران، میدل ایست مانیتور نوشت:

با تشدید بی‌سابقه تنش میان اسرائیل و ایران ــ تا آنجا که در ژوئن ۲۰۲۵ موشک‌های دو طرف مستقیماً با یکدیگر درگیر شدند و ملموس‌ترین رویارویی نظامی تاریخ روابط این دو رقم خورد ــ این استدلال قوت می‌گیرد که قدرت واقعی ایران نه در آن چیزی است که دیده می‌شود، بلکه در آن چیزی نهفته است که سال‌ها برای پنهان نگه‌داشتنش تلاش کرده است. در حالی که نگاه‌ها به موشک‌های بالستیکی دوخته شده که آسمان خاورمیانه را درمی‌نوردند، روشن می‌شود که مؤثرترین سلاح ایران همچنان نامرئی است. ایران طی چند دهه گذشته دشمنان خود را سردرگم کرده است؛ کشوری که هم‌زمان منزوی و اجتناب‌ناپذیر، گاهی ضعیف اما تاب‌آور بوده است. به گفته حمیدرضا عزیزی از شورای خاورمیانه در امور جهانی، «این تناقض ظاهری بازتاب یک الگوی سیاست خارجی است که می‌کوشد ضعف مادی را از طریق ابهام راهبردی و فرافکنی غیرمستقیم قدرت جبران کند.» مهم‌ترین مهارت سیاست خارجی ایران را می‌توان «دیپلماسی سایه» نامید: اثرگذاری بر نتیجه، بدون حضور رسمی در صحنه تصمیم‌گیری.

راهبرد از مسیر غیاب

ویلیام برنز، رئیس سازمان سیا، در آغاز سال ۲۰۲۴ هشدار داد که «به نظر می‌رسد رهبری ایران هرچه بیشتر به فعالیت در زیر آستانه جنگ آشکار اطمینان پیدا کرده است.» به گفته او، ایران به‌جای رویارویی مستقیم، ترجیح می‌دهد از مسیر «شرکا، نیروهای نیابتی و امکان انکار» تنش را افزایش دهد. ایران اغلب دقیقاً در نقاطی بیشترین نفوذ را اعمال می‌کند که کمترین میزان دیده‌شدن را دارد.

پیامدهای این راهبرد در پژوهش اردوان خوشنود درباره «ابتکار کارشناسان ایران» (IEI) به‌روشنی دیده می‌شود؛ عملیاتی پنهان که حدود سال ۲۰۱۴ با هدف پرورش تحلیل‌گران همسو با ایران در اندیشکده‌ها، رسانه‌ها و محافل سیاست‌گذاری غربی شکل گرفت. اسناد ارتباطات داخلی افشا‌شده نشان می‌دهد نمایندگان دولتی ایران به‌طور منظم با پژوهشگران مقیم خارج در تماس بوده‌اند؛ افرادی که به گفته خوشنود، «به‌طور مستمر از نیت‌های راهبردی ایران در تریبون‌های اثرگذار غربی دفاع می‌کردند». هدف این تلاش نه اقناع مستقیم، بلکه «عادی‌سازی» تصویر ایران بود.

الکس وطنخواه، پژوهشگر مؤسسه خاورمیانه، این رویکرد را بخشی از راهبرد کلان تهران می‌داند و می‌گوید: «به نظر می‌رسد ایران همان‌قدر که از موشک استفاده می‌کند، از روایت‌ها نیز بهره می‌گیرد. تأثیرگذاری بر برداشت‌ها از ایران در پایتخت‌هایی مانند واشنگتن، بروکسل یا لندن، خود شکلی از بازدارندگی است.»

زیست‌بوم نیابتی؛ قدرت بدون حضور

دیپلماسی سایه ایران مرگبارترین جلوه خود را در شبکه نیروهای نیابتی* منطقه‌ای نشان می‌دهد. ژنرال جی.بی. وول، فرمانده پیشین نیروهای آمریکایی در عملیات علیه داعش، شهادت داده است: «آن‌ها تأمین مالی می‌کنند، آموزش می‌دهند و تسلیح می‌کنند؛ آن موشک‌ها در یمن تصادفی ظاهر نشده‌اند.»

ایران به‌جای حضور مستقیم، وابستگی می‌سازد. نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دیپلماسی سنتی را با «زیست‌بومی از بازیگران مسلح جایگزین کرده که بقای آن‌ها به تهران وابسته است». حزب‌الله در لبنان، شبه‌نظامیان در عراق و حوثی‌ها در یمن، همگی بخشی از این شبکه‌اند که نفوذ ایران را گسترش می‌دهد، بی‌آنکه این کشور مستقیماً در معرض تلافی قرار گیرد.

از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون، گروه‌های مورد حمایت ایران در عراق و سوریه دست‌کم ۱۶۰ حمله علیه نیروهای آمریکایی انجام داده‌اند. با این حال تهران همچنان کنترل مستقیم این حملات را انکار می‌کند. ری تکیه، کارشناس شورای روابط خارجی آمریکا، این محاسبه را چنین توضیح می‌دهد: «ایران از این حملات حمایت می‌کند، اما اثر انگشت خود را پای آن‌ها نمی‌گذارد. این راهبردی مبهم است ــ و بسیار مؤثر.»

حمله پهپادی به پایگاه «تاور ۲۲» در ژانویه ۲۰۲۴ که به کشته‌شدن سه سرباز آمریکایی انجامید، هم قدرت و هم خطر این الگو را نشان داد. ارزیابی‌های اطلاعاتی آمریکا حاکی از آن بود که با وجود نقش یک گروه عراقی مورد حمایت ایران، سطح تنش ایجادشده موجب نگرانی رهبران سیاسی تهران شده است. وقتی قدرت سایه‌ای رها می‌شود، مهار آن آسان نیست.

پیروزی در سایه‌ها

رمز موفقیت ایران در بهره‌برداری از یک نقطه کور در تفکر غربی نهفته است: این باور که قدرت برای مؤثر بودن باید دیده شود. همان‌گونه که عزیزی می‌نویسد، «جمهوری اسلامی آموخته است با بی‌ثباتی طولانی‌مدت کنار بیاید و اغلب بحران‌ها را نه مشکلاتی برای حل‌کردن، بلکه محیط‌هایی برای مدیریت می‌داند.» این راهبرد بر چهار ستون استوار است: نخست، فرافکنی قدرت از طریق نیروهای نیابتی به‌جای تقابل مستقیم؛ دوم، اعمال نفوذ از طریق شبکه‌ها و روایت‌ها، چنان‌که ابتکار IEI نشان داد چگونه جهان‌بینی تهران بدون حضور رسمی دیپلماتیک وارد مباحث غربی می‌شود؛ سوم، بهره‌برداری از بحران به‌جای حل‌وفصل آن، زیرا به گفته وطنخواه «ایران عجله‌ای برای پایان دادن به تنش‌ها ندارد و زمان معمولاً به نفعش کار می‌کند»؛ و چهارم، استفاده از «ابهام» به‌عنوان منبع قدرت، به‌گونه‌ای که به تعبیر یکی از کارشناسان امنیتی خلیج فارس «به‌ندرت می‌توان دست ایران را ثابت کرد، حتی وقتی فشارش را احساس می‌کنید».

چشم‌انداز در حال تغییر

حملات اسرائیل به ایران در ژوئن ۲۰۲۵ سامانه‌های پدافند هوایی، تأسیسات تولید موشک و بخش‌هایی از زیرساخت هسته‌ای این کشور را تضعیف کرد. حماس و حزب‌الله نیز با از دست دادن رهبران خود ضربات سنگینی متحمل شدند و با سقوط دولت بشار اسد در پایان ۲۰۲۴، مسیر زمینی ایران به مدیترانه رو به گسست گذاشت. روی کاغذ، به نظر می‌رسد محور مقاومت ایران هرگز تا این اندازه آسیب‌پذیر نبوده است. با این حال، ایران خود را تطبیق می‌دهد. کشورهای حاشیه خلیج فارس بیش از پیش ایران را «یک واقعیت ژئوپلیتیکی دائمی» می‌دانند و همزیستی را به تقابل ترجیح می‌دهند. گفت‌وگوهای تنش‌زدایی میان عربستان و ایران و گشایش‌های اقتصادی امارات در قبال تهران، نشانه‌های این تغییر رویکرد است. هم‌زمان، چرخش ایران به‌سوی شرق و گسترش همکاری با روسیه و چین، پشتوانه سیاسی و اقتصادی لازم برای تداوم عملیات سایه‌ای را فراهم می‌کند.

هزینه‌های نامرئی‌بودن

دیپلماسی سایه اگرچه اهرم قدرت است، اما هزینه‌های سنگینی دارد. جنگ‌های سایه‌ای ایران پیامدهای برگشت‌ناپذیر به‌جا گذاشته و میلیون‌ها نفر را آواره کرده است. نشست سال ۲۰۲۴ کمیته روابط خارجی سنای آمریکا درباره «ارتش سایه تهران» نارضایتی دوحزبی از این راهبرد را نشان داد. برایان هوک، نماینده ویژه وقت آمریکا در امور ایران، تأکید کرد که کاهش درآمدهای نفتی ناشی از تحریم‌ها باعث شد «منابع مالی نیروهای نیابتی خشک شود». با این حال، دیپلماسی متعارف انگیزه اندکی برای تغییر رفتار ایران ایجاد کرده است. سال‌ها انزوا، تهران را به استاد «دیپلماسی پنهان‌کارانه» بدل کرده است؛ چنان‌که عزیزی جمع‌بندی می‌کند: «وقتی ایران نمی‌تواند پشت میز بنشیند، یاد می‌گیرد صندلی‌ها را بچیند.»

جمع‌بندی: قدرت نادیدنی

در فضایی که تنش میان ایالات متحده، اسرائیل و ایران رو به افزایش است، فهم سیاست سایه‌ای تهران ضرورتی حیاتی یافته است. این نه پیش‌گویی است و نه حدس و گمان، بلکه راهبردی است که طی چند دهه شکل گرفته و هدفش اثرگذاری بدون دیده‌شدن است.

ایران همیشه ظاهر نمی‌شود؛

اغلب هم نیازی ندارد؛

و در منطقه‌ای فرسوده از جنگ‌های آشکار، نامرئی‌بودن همچنان یک مزیت پایدار برای تهران باقی می‌ماند.

 

*جمهوری اسلامی ایران بارها نیابتی بودن گروههای متحد خود در منطقه را رد کرده و بر استقلال وجود آنها تأکید کرده است. این گزارش صرفا جهت اطلاع مخاطبان از دیدگاههای موجود میان نشریات و کارشناسان خارجی ترجمه شده است و موضع «جماران» نیست.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.