آتش‌بس شکننده میان اسرائیل و حماس در حالی نخستین فرصت واقعی برای توقف جنگ دو ساله غزه را ایجاد کرده که مهم‌ترین پرسش‌های سیاسی این بحران—از جمله آینده اداره غزه، سرنوشت خلع‌سلاح حماس و نحوه پایان اشغال اسرائیل—همچنان بی‌پاسخ مانده‌اند. با وجود حمایت گسترده از طرح صلح پیشنهادی آمریکا و تأیید آن در شورای امنیت، روند تحولات میدانی و تغییر دیدگاه‌های فلسطینی‌ها نشان می‌دهد نتیجه صلح بیش از هر چیز به نقش و انتخاب خود فلسطینی‌ها وابسته است؛ افکاری که پس از هزینه‌های سنگین جنگ، به‌تدریج از مبارزه مسلحانه فاصله گرفته و به مذاکره، بازسازی و شکل‌گیری یک ساختار حکمرانی جدید و غیرحماسی متمایل شده‌اند.

به گزارش سرویس بین‌الملل جماران، محمد الگوهری، عضو هیئت علمی وابسته در دانشگاه جورج میسون در یادداشتی برای فارن افرز نوشت: آتش‌بس شکننده بین اسرائیل و حماس اولین فرصت واقعی برای پایان دادن به جنگ دو ساله در غزه را ایجاد کرده است. طرح کلی روند صلح پیشنهادی رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، حمایت گسترده‌ای دارد، شورای امنیت سازمان ملل هم این طرح پیشنهادی را در ۱۷ نوامبر تصویب کرد، اما بسیاری از مسائل مهم سیاسی درباره این جنگ همچنان حل‌نشده باقی مانده‌اند. مشکل‌سازترین آن‌ها — اینکه چه کسی غزه را اداره خواهد کرد، آیا و چگونه حماس خلع‌سلاح خواهد شد، آیا به دخالتش در سیاست غزه ادامه خواهد داد و بالاخره با اشغال جاری اسرائیل چه باید کرد — این سؤال‌ها با یک فرمان بین‌المللی پاسخ داده نخواهد شد. نقش خود فلسطینی‌ها اهمیت زیادی بر روند و شکل‌گیری نتیجه صلح خواهد داشت.

بلافاصله پس از حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳، فلسطینی‌ها به‌طور گسترده از مقاومت مسلحانه حماس به‌عنوان وسیله‌ای برای پایان دادن به اشغال اسرائیل حمایت کردند. از آن زمان، ده‌ها هزار فلسطینی کشته شده‌اند و بیش از ۹۰ درصد ساختمان‌های مسکونی در غزه تخریب شده‌اند. در میان شوک و فرسایش ناشی از اشغال غزه توسط اسرائیل، دیدگاه‌های فلسطینی‌ها تغییر کرده است. نگرش‌ها نسبت به حماس و مبارزه مسلحانه نیز به‌تدریج تغییر کرده است، اگرچه بسیاری از فلسطینی‌ها هنوز نسبت به گزینه‌های دیگر مردد هستند. به‌هرصورت، در مراحل پایانی جنگ، تعداد فلسطینی‌هایی که طرفدار مذاکره با اسرائیل بودند، افزایش یافته است. پس از جنگ، به نظر می‌آید که فلسطینی‌ها به‌طور فزاینده‌ای علاقه‌مند به یک نهاد حکومتی غیرحماسی، اما تحت رهبری فلسطینی‌ها باشند.

اگر این روند ادامه یابد، مردم فلسطین از یک کمیته حکومتی جدید متشکل از کارشناسان و متخصصان فلسطینی — مستقل از حماس و تشکیلات خودگردان فلسطین — که توسط شرکای بین‌المللی حمایت شوند، را قبول خواهند کرد. اما این تأیید اصلاً تضمین‌شده نیست و اکنون بر عهده اسرائیل، ایالات متحده و حماس است که آتش‌بس را به‌گونه‌ای اجرا کنند که حمایت بیشتری برای مذاکرات و رهبری سیاسی فلسطین ایجاد شود. در چند هفته گذشته، جاده‌های هماهنگ‌شده کمک‌رسانی سازمان ملل باز و سپس بسته شده‌اند، تبادل گروگان‌ها به‌صورت پراکنده انجام شده، «نیروی تثبیت‌کننده بین‌المللی» هم تشکیل نشده است و حملات اسرائیل از سر گرفته شده و فلسطینی‌ها دارند کشته می‌شوند؛ همه این‌ها باید تغییر کند.

پیش از آتش‌بس، نگرانی‌ها درباره مشکلات اداره روزمره، علت مهم دور شدن بسیاری از فلسطینی‌ها از حماس بود. برای حفظ و ادامه روند دور شدن فلسطینی‌ها از حماس، ارائه امنیت مؤثر، کمک و بازسازی خرابی‌ها بسیار مهم است. این به فلسطینی‌ها نشان می‌دهد که یک مرجع غیرنظامی معتبر، توسط فلسطینیان و برای فلسطینیان و با حمایت شرکای بین‌المللی، شایسته حمایت آن‌هاست.

 

فراز و نشیب‌ها

بهترین شاخص افکار عمومی فلسطینی‌ها، نظرسنجی‌هایی است که از مرکز مستقل نظرسنجی و سیاست‌گذاری فلسطین، یک سازمان نظرسنجی مستقل که در سال ۱۹۹۱ تأسیس شده، به دست آمده است. بین مارس ۲۰۲۳ تا اکتبر ۲۰۲۵، این مرکز نه موج نظرسنجی حضوری در غزه و کرانه باختری برگزار کرد که منحنی نظرات فلسطینی‌ها را قبل، حین و بعد از جنگ غزه نشان می‌دهد.

در یکی از پرسش‌های نظرسنجی، از پاسخ‌دهندگان خواسته شد گروهی را انتخاب کنند که «شایسته‌ترین گروه برای نمایندگی و رهبری مردم فلسطین» باشد: حماس، فتح (حزبی که بر سیاست کرانه باختری تسلط دارد، تشکیلات خودگردان فلسطین) یا هیچ‌کدام. پیش از حملات ۷ اکتبر، فلسطینی‌ها به نظر می‌رسید در بن‌بست قرار دارند: ۲۷ درصد پاسخ‌دهندگان طرفدار حماس بودند، در حالی که حمایت فتح ۲۴ درصد بود. محبوب‌ترین پاسخ این بود که هیچ‌یک از این دو گروه نباید رهبری کنند. جنگ این تعادل را بر هم زد. در یک نظرسنجی دسامبر ۲۰۲۳ که اولین بار پس از ۷ اکتبر انجام شد، بیش از نیمی از فلسطینی‌ها گفتند حماس شایسته‌ترین رهبری است و تعداد پاسخ‌دهندگانی که فتح یا هیچ‌کدام را انتخاب کرده بودند به‌طور چشمگیری کاهش یافته بود.

تقویت حماس می‌تواند به چند دلیل باشد. بسیاری از فلسطینی‌ها حملات ۷ اکتبر را پاسخی معتبر به اشغال و تحریکات مکرر اسرائیل و همچنین راهی بالقوه برای آزادی زندانیان فلسطینی می‌دانستند. این تفسیر به حماس درجه‌ای از مشروعیت اخلاقی و راهبردی در میان فلسطینی‌ها بخشیده بود. پاسخ‌دهندگان که قبلاً مردد بودند، جذب گروهی شدند که به نظر می‌رسید ابتکار عمل دارند و با اقتدار عمل می‌کنند — یک اثر کلاسیک «تجمع».

اکثریت فلسطینی‌ها حمایت خود را در طول بهار و تابستان ۲۰۲۴ از حماس ادامه دادند. اما با افزایش تلفات، تخریب و جابه‌جایی‌ها — به‌ویژه در غزه — تأیید قبلی فلسطینی‌ها از حمله حماس به اسرائیل کاهش یافت و تعداد کسانی که آن را تصمیم «نادرست» می‌دانستند، افزایش یافت. در نتیجه، در پاییز ۲۰۲۵، تعداد فلسطینی‌هایی که حماس را شایسته‌ترین رهبر می‌دانستند، به ۴۱ درصد کاهش یافت. حمایت از حماس همچنان بالاتر از قبل از شروع جنگ باقی ماند، اما هزینه‌های سنگین درگیری و افزایش شناخت نیاز به یک «حکومت توانمند» پس از پایان نبردها، مانع از تثبیت اکثریت پایدار برای گروه حماس شد.

PalestineSurveyChart_2_0.png

وقتی از فلسطینی‌ها پرسیده شد که در انتخابات فرضی آینده کدام حزب و نامزد ریاست جمهوری را انتخاب خواهند کرد، تغییرات مشابهی مشاهده شد. حمایت پاسخ‌دهندگان از نامزدهای حماس پس از ۷ اکتبر جهش کرد و سپس شروع به کاهش نمود. حماس و رهبرانش در حالیکه در اکثر رقابت‌ها پیشتازی خود را حفظ کردند، اما برتری‌شان با گذشت زمان کاهش یافت. حمایت از رهبر فعلی فتح، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین محمود عباس، پس از حملات ۷ اکتبر کاهش یافت و همچنان پایین باقی ماند. اما وقتی به‌جای عباس از یک رهبر دیگر فتح اسم برده شد، رقابت زیادتر شد. پاسخ‌دهندگان فلسطینی، مروان برغوثی، رهبر برجسته فتح که اکنون به دلیل نقش او در انتفاضه دوم در اسرائیل زندانی است، را تا ۱۶ درصد نسبت به هر نامزد حماس ترجیح دادند.

وقتی درباره حکومت در «روز پس از» جنگ پرسیده شد، ترجیح فلسطینی‌ها بار دیگر با گذشت زمان تغییر کرد. در سپتامبر ۲۰۲۴، ۲۷ درصد فلسطینی‌ها اعلام کردند که از بازگشت تشکیلات خودگردان به رهبری عباس برای حکومت غزه حمایت خواهند کرد و ۷۰ درصد مخالف بودند. اما در مه ۲۰۲۵، ۴۰ درصد موافق و ۵۶ درصد مخالف حکومت احتمالی تشکیلات خودگردان بودند. در اکتبر ۲۰۲۵، زمانی که از پاسخ‌دهندگان پرسیده شد نظرشان درباره هماهنگی کار کمیته حرفه‌ای اداره غزه توسط تشکیلات خودگردان چیست، ۵۴ درصد از مردم غزه و ۴۰ درصد از ساکنان کرانه باختری از چنین ترتیبی حمایت کردند. به‌طور مشابه، در ژوئن ۲۰۲۴، ۲۳ درصد فلسطینی‌ها از نیروی امنیتی عربی یا بین‌المللی در کنار حکومت غیرنظامی حمایت کردند و ۷۵ درصد مخالف بودند؛ درحال‌که در ماه مه ۲۰۲۵، میزان تأیید به ۳۱ درصد و عدم تأیید به ۶۵ درصد کاهش یافته بود. در اکتبر ۲۰۲۵، تعداد موافقین حتی زیادتر شد: ۵۳ درصد فلسطینی‌ها در غزه و ۴۳ درصد در کرانه باختری.

فلسطینی‌ها همچنین به برقراری مذاکرات با اسرائیل متمایل‌تر شده‌اند. پیش از آغاز جنگ، اکثریت فلسطینی‌ها راه‌حل دو دولت را غیرعملی می‌دانستند. لذا، تعجب‌آور نیست که وقتی از فلسطینی‌ها سؤال می‌شود که کدام گزینه، بهترین راه برای پایان دادن به اشغال اسرائیل است: مبارزه مسلحانه، مقاومت غیرخشونت‌آمیز، یا مذاکره. آن‌ها مبارزه مسلحانه را پاسخ مورد قبول خود انتخاب کرده بودند. اما حمایت از مبارزه مسلحانه از حد بالای ۶۳ درصدی پس از ۷ اکتبر کاهش یافته است؛ ۴۰ درصد فلسطینی‌ها در اکتبر ۲۰۲۵ آن را بهترین مسیر مبارزه دانستند. این بدان معناست که اکثریت اکنون طرفدار راه‌حل غیرخشونت‌آمیز هستند. درصد کسانی که معتقدند مذاکرات بهترین گزینه پیش رو است، از ۲۰ درصد پیش از آغاز جنگ به ۳۶ درصد در اکتبر افزایش یافت، در حالی که اکنون فقط ۱۹ درصد مقاومت غیرخشونت‌آمیز را انتخاب می‌کنند. حتی سهم فلسطینی‌هایی که فکر می‌کنند راه‌حل دو دولتی عملی است، از ۳۳ درصد در ماه مه به ۴۱ درصد در اکتبر افزایش یافته است. بنابراین، اگرچه بسیاری از فلسطینی‌ها تردید در تحقق‌یافتن چارچوب دو دولت دارند، مذاکرات می‌تواند مشروعیت خود را حفظ کند زیرا تعداد فزاینده‌ای از فلسطینی‌ها آن را گزینه‌ای عملی می‌بینند.

PalestineSurveyChart_1.png

 

تفاوت نظرات در غزه و کرانه باختری

قابل توجه است که در سراسر نظرسنجی‌ها، نگرش فلسطینی‌ها در غزه و کرانه باختری متفاوت بود. تجمع پس از ۷ اکتبر در حمایت از حماس در کرانه باختری تندتر بود، جایی که مواجهه با خشونت نظامیان و شهرک‌نشینان امری عادی بود و ترجیحات در طول جنگ سخت‌تر شده بود. اما نظرات در غزه مسیر متفاوتی را در پیش گرفت: زیر بار تلفات انسانی، آوارگی گسترده و ویرانی فیزیکی، مردم غزه زودتر و بیشتر به سمت مذاکرات گرایش پیدا کردند و تمایل بیشتری به ترتیبات حکومتی ترکیبی یا انتقالی نشان می‌دهند و حماس را در دوره «روز پس از آن» دخالت نمی‌دهند. این به‌معنای آن نیست که مردم غزه علیه حماس موضع گرفته‌اند، بلکه آن‌ها خواهان گزینه‌هایی هستند که بتواند آرامش و بازسازی بیاورد؛ برای مثال، در اکتبر ۲۰۲۵، ۵۱ درصد مردم غزه در مقایسه با ۴۱ درصد فلسطینی‌های کرانه باختری، از تشکیل یک مرجع فلسطینی غیروابسته به تشکیلات خودگردان یا حماس برای مدیریت نوار غزه حمایت کردند.

 

انتخاب‌های بزرگ

نظرسنجی‌ها در این دو سال، نشان‌دهنده داستان روشنی است. در ابتدا، در مواجهه با فشارهای شدید جنگ، اکثریت فلسطینی‌ها بدون شک حماس را به‌عنوان عاملی دارای بیشترین توانایی برای مدیریت بحران می‌دیدند. اما این پشتیبانی زیاد به حمایت از حکمرانی حماس پس از جنگ منجر نشد. با طولانی‌تر شدن جنگ و گفتگوها کمتر درباره مقاومت نمادین در برابر اشغال اسرائیل و بیشتر درباره اداره ملموس دولت فلسطین، ترجیحات گسترده‌تری درباره اداره تشکیلات مطرح شد — به‌ویژه در غزه، جایی که همه مردم خواهان کمک‌های بشردوستانه، امنیت برای غیرنظامیان و بازسازی قابل مشاهده هستند. مردم فلسطین به‌دنبال دولتی معتبر هستند که بتواند امنیت، خدمات و راهی برای خروج از وضعیت اضطراری فراهم کند. آن‌ها خواهان رهبری فلسطینی در مرکزیت هستند و بسیاری نیز حاضرند حمایت عرب‌ها و بین‌المللی را بپذیرند، به‌شرطی که نیروهای خارجی به‌طور صریح مأمور خلع‌سلاح نشوند و نقش آن‌ها با گسترشی و مدت زمانی محدود باشد.

 

درس‌های مهمی برای سیاست‌گذاران از یافته‌های این نظرسنجی به دست آمده است

اول، دستیابی به دستاوردهای سریع و قابل مشاهده — خیابان‌های آرام‌تر، کمک‌های قابل پیش‌بینی ارائه‌شده توسط کاروان‌های هماهنگ سازمان ملل، بازگرداندن گروگان‌های باقی‌مانده اسرائیلی در ازای آزادی زندانیان فلسطینی و طرح بازسازی دقیق. توقف حملات هوایی و عملیات نظامی اسرائیل لازمه اصلی دسترسی به همه این نیازمندی‌ها هستند. انجام این اعمال همچنین می‌تواند روندهای کنونی را تقویت نماید و نگرش‌های مثبت نسبت به مذاکرات و پذیرش گزینه‌های سیاسی، به‌جای رهبریت حماس را تشویق نماید. اگر چنین نتایجی به دست نیاید، احتمالا حمایت از مقاومت مسلحانه و خشونت بازخواهد گشت. سپس، حکومت انتقالی باید به رهبری فلسطینی‌ها باشد تا مشروع به حساب آید. دوره حاکمیت حماس پس از حوادث ۷ اکتبر به‌سر آمده است، بعلاوه، فتح به رهبری عباس نمی‌تواند ادعای ادامه حاکمیت خود را ادامه دهد. اما شواهدی از افزایش حمایت از «تشکیلات خودگردان اصلاح‌شده فلسطین» یا «تشکیلاتی دیگر» وجود دارد، تشکیلاتی که توسط نیروی منطقه‌ای یا بین‌المللی محدودی حمایت شود. در نهایت، کرانه باختری و غزه شرایط سیاسی متفاوتی دارند. اقداماتی که مشروعیت یک مرجع حکومتی جدید در غزه را می‌سازد، از جمله کریدورهای امدادی، بازسازی و پلیس غیرنظامی، به‌طور خودکار دل فلسطینیان کرانه باختری را که بیشتر نگران حملات روزانه اسرائیل، خشونت شهرک‌نشینان (که در اکتبر به سطحی رسید که از سال ۲۰۰۶ دیده نشده بود) و محدودیت‌های اقتصادی هستند، راضی نخواهد کرد. یک برنامه موفق، برنامه‌ای است که نیازهای هر دو جمعیت را برآورده کند.

آنچه در طول آتش‌بس رخ می‌دهد تعیین خواهد کرد که آیا حمایت فلسطینی‌ها پشت دولت غیرنظامی متمرکز خواهد شد یا به گزینه‌های افراطی‌تر بازمی‌گردد. در بهترین حالت، آتش‌بس مورد حمایت شورای امنیت سازمان ملل پایدار می‌ماند و گذار سیاسی پایدار را میسر می‌سازد. در مراحل اولیه، خشونت‌ها متوقف و کمک‌ها منظم می‌گردد، بازسازی و جبران خسارت آغاز می‌شود و تبادل زندانیان و گروگان‌ها به پایان می‌رسد. سپس، به‌طور ایده‌آل، کابینه‌ای تکنوکراتیک با مأموریت زمان‌دار، بودجه‌بندی شفاف و با نظارت گروه ثالث بر جریان کمک‌ها مشغول به کار می‌شود. انتخابات پس از تعیین حداقل شرایط، از جمله آزادی حرکت، دسترسی به رسانه‌ها و تضمین‌های پلیسی، برگزار خواهد شد. داده‌ها نشان می‌دهند تا زمانی که مراحل چنین انتقالی بدون مشکلات مهم ادامه یابد، حمایت فلسطینی‌ها از پایان مذاکرات برای ختم درگیری‌ها، همچنان افزایش خواهد یافت.

با این حال، اگر اجرای برنامه گذار به هر دلیلی متوقف شود، حمایت مردم فلسطین ممکن است در معرض خطر قرار گیرد. این سناریو محتمل‌تر به نظر می‌رسد، با توجه به اینکه اسرائیل حملات هوایی را از سر گرفته، خشونت شهرک‌نشینان افزایش یافته، تحویل کمک‌ها نامنظم است و مأموریت و ترکیب نیروی تثبیت‌کننده مورد تأیید سازمان ملل هنوز حل‌نشده باقی مانده است. کاهش کمک‌ها به حد ناچیز، پیشرفت حداقلی در بازسازی غزه، ادامه حملات در کرانه باختری و پایان زودهنگام تبادل گروگان‌ها و زندانیان، همه می‌تواند منجر به توقف حمایت فلسطینی‌ها از مذاکرات و افزایش پشتیبانی‌ها برای مبارزه مسلحانه و رهبری حماس شود. این تغییر نگرش‌ها احتمالاً در غزه متفاوت خواهد بود، جایی که مردم برای شایستگی اداری بی‌تاب‌تر می‌شوند، تا در کرانه باختری، که افکار عمومی علیه راه‌حل‌های سیاسی سخت‌تر می‌شود. در این محیط ناپایدار، مقامات انتقالی با مردم در تضاد قرار می‌گیرند و خرابکاران احتمالی فرصتی برای جلب حمایت عمومی دارند.

حکومت انتقالی باید به رهبری فلسطینی‌ها باشد تا مشروع باشد.

اگر آتش‌بس به‌طور کامل فرو بپاشد یا خشونت در کرانه باختری به‌طور چشمگیری افزایش یابد، احتمالا همان اثر موج حمایتی «تجمعی» که در اواخر سال ۲۰۲۳ رخ داده بود، تکرار خواهد شد. حمایت از حماس به‌شدت بازخواهد گشت، بهبود محدود برای گروه فتح فرو خواهد پاشید و بر تعداد فلسطینی‌هایی با قصد خروج از مشارکت سیاسی افزایش خواهد یافت. به‌علت این تغییرات در افکار عمومی فلسطینی‌ها، تلاش برای ایجاد یک مرجع حاکمیت جدید برای آن‌ها عاقلانه نخواهد بود.

یک احتمال می‌تواند چشم‌انداز افکار عمومی فلسطین را دگرگون کند: ظهور برغوثی، یا یکی دیگر از چهره‌های فتح با تعهدات واقعی اصلاح، به‌عنوان نامزد رهبری معتبر. چنین نامزدی رقیب قدرتمندی برای حماس ایجاد خواهد کرد. اگرچه بسیاری از فلسطینی‌ها ممکن است هنوز طرفدار حماس باشند — اگر امروز انتخابات قانون‌گذاری برگزار شود، حماس بیش از ۴۰ درصد آرا را به دست خواهد آورد — یک جایگزین واقعی می‌تواند مشارکت را افزایش داده و برتری حماس را کاهش دهد و رقابتی‌تر نماید. یک کاندیدای اصلاح‌طلب معتبر حتی ممکن است افکار عمومی را از درگیری مسلحانه به سمت مذاکرات تغییر دهد.

اقدامات روشنی وجود دارد که سیاست‌گذاران و میانجی‌گران باید برای حفظ حمایت فلسطینی‌ها از طرح گذار انجام دهند. ورود کاروان‌های کمک‌رسانی باید همان‌قدر علنی و برجسته شود که یک اجلاس صلح می‌شود، تا شایستگی و پیشرفت حاصل‌شده را نشان دهد. پس از تأسیس یک نهاد حکومتی فلسطینی، باید برنامه دفتر کل بازسازی را که توسط ناظران بین‌المللی حسابرسی می‌شود منتشر کند. این دفتر کل می‌تواند به‌صورت یک پورتال وب قابل جستجو، نقشه تعاملی یا یک بولتن هفتگی باشد که به فلسطینی‌ها فرصت دهد جوایز پیمانکاران، جدول زمانی و پیشرفت سایت را بر اساس محله‌ها ببینند، همچنین راهی برای ثبت و حل شکایات باشد. شفاف و قابل اندازه‌گیری کردن پیشرفت در بازسازی می‌تواند حمایت از طرح صلح گسترده‌تر را افزایش دهد.

وقتی شرکای عرب و سایر شرکای بین‌المللی برای کمک به پلیس، نظارت و حل اختلافات وارد عمل می‌شوند، این نقش‌ها باید به‌وضوح تعریف‌شده و زمان‌بندی‌شده باشند تا اطمینان حاصل شود که حکمرانی بر پایه رهبری فلسطینی‌ها استوار می‌ماند. در کرانه باختری، هر اقدام در مسیر ایجاد رهبری سیاسی باید با تدابیری همراه باشد که یورش‌های اسرائیل را کاهش دهد، خشونت شهرک‌نشینان را محدود کند و کانال‌هایی برای فلسطینی‌ها جهت ارائه شکایات و رسیدگی به این شکایات فراهم کند؛ این اقدامات باید در جهت تشکیل رهبری سیاسی مستقل فلسطینی جدید همراه باشد. در نهایت، هر نهاد اداری جدید باید در برابر تمایل به عجله برای برگزاری انتخابات مقاومت کند. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که بخش بزرگی از فلسطینی‌ها تا زمانی که شرایط میدانی بهتر نشود، در انتخابات شرکت نخواهند کرد؛ بنابراین رأی‌گیری زودهنگام احتمالا نتیجه را به سمت نامزدهای افراطی سوق می‌دهد، برنده‌ای بدون پشتوانه واقعی به همراه خواهد داشت و شکاف میان کرانه باختری و غزه را عمیق‌تر خواهد کرد.

در طول جنگ غزه، منحنی افکار عمومی فلسطینی‌ها واضح است. اگرچه حماس در ابتدا حمایت جلب کرد، اما با افزایش هزینه‌های درگیری و روشن‌تر شدن واقعیت‌های نیازهای حکومت آتی، این حمایت کاهش یافت و اشتیاق عمومی برای حل‌وفصل مذاکره‌شده توسط دولتی به رهبری فلسطینی‌ها و حمایت بین‌المللی افزایش یافت. آتش‌بسی که به وعده‌های خود عمل کند — همراه با تمایل اسرائیل به پذیرش علنی هدف راه‌حل دو دولت و مهار رشد شهرک‌ها و خشونت شهرک‌نشینان — می‌تواند افکار عمومی فلسطینی را بیشتر به سمت مرکز سیاسی میانه‌رو سوق دهد که از مذاکرات و راه‌حل دو دولتی، به‌ویژه در غزه، حمایت می‌کند. اما آتش‌بسی که عمدتاً روی کاغذ وجود داشته باشد، افکار عمومی را به سمت مخالف سوق می‌دهد. نگرش‌های عمومی بعدی به این بستگی دارد که آیا به فلسطینی‌ها فرصت واقعی داده می‌شود تا آینده‌ای را تصور کنند که فقط جنگ نباشد، به روش‌های دیگر.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.