جنگ داخلی سودان به نقطهای رسیده که سرنوشت آن دیگر در خارطوم یا دارفور رقم نمیشود، بلکه در رقابت فزاینده عربستان سعودی و امارات برای نفوذ در کاخ سفید شکل میگیرد. الفضیل ابراهیم، نویسنده و تحلیلگر برجسته مسائل خاورمیانه و آفریقا، در این گزارش نشان میدهد چگونه مداخله مستقیم محمد بن سلمان در واشنگتن، مسئله سودان را از حاشیه به اولویت سیاست خارجی آمریکا کشانده و همزمان فشارها علیه ابوظبی را برای توقف حمایت از نیروهای پشتیبانی سریع تشدید کرده است؛ رقابتی که اکنون به تعیینکنندهترین عامل در مسیر جنگ یا صلح سودان تبدیل شده است.
به گزارش سرویس بین الملل جماران؛ الفضیل ابراهیم، نویسنده و تحلیلگر مسائل خاورمیانه و آفریقا با تمرکز بر سودان در یادداشتی برای رسپانسیبل استیت کرفت نوشت: در هفتهای که محمد بن سلمان، ولیعهد قدرتمند عربستان سعودی، در واشنگتن حضور داشت، فضای رسمی دیدارها مطابق انتظار با قراردادهای بزرگ اقتصادی و امنیتی پر شد؛ از تعهد سرمایهگذاری یک تریلیون دلاری گرفته تا توافق برای دسترسی عربستان به جنگندههای اف-۳۵ و فناوریهای پیشرفته هوش مصنوعی آمریکایی؛ اخباری که تیتر اصلی رسانهها شدند.
اما در میان همین معاملات سنگین، اتفاقی مهم و کمتر دیدهشده در خصوص جنگ داخلی سودان رخ داد. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در مجمع سرمایهگذاری آمریکا–عربستان گفت سودان «در فهرست اولویتهای من نبود» و این درگیری را «چیزی دیوانهوار و خارج از کنترل» توصیف کرد—تا زمانی که محمد بن سلمان موضوع را پیش کشید. ترامپ نقل کرد: «اعلیحضرت خیلی دوست دارند من کار خیلی قدرتمندی (موثری) در مورد سودان انجام دهم» و افزود که ولیعهد، این موضوع را فرصتی برای «عظمت» توصیف کرده است.
این مداخله، واقعیتی تازه را برجسته میکند: مسیر صلح یا ادامهی جنگ در سودان اکنون بیش از هر زمان دیگر از دل رقابت فزایندهی عربستان سعودی و امارات متحده عربی میگذرد. سرنوشت سودان در خلیج فارس رقم میخورد و آینده آن بستگی دارد به اینکه کدام طرف در کاخ سفید ترامپ نفوذ بیشتری کسب کند.
فرآیند رسمی صلح عملاً قفل شده است. پیشنهاد مسعود بولوس، مشاور ارشد ترامپ در امور آفریقا، برای آتشبس سهماهه بشردوستانه—که قرار بود گام نخست یک نقشهٔ راه چهارجانبه با حضور آمریکا، عربستان، امارات و مصر باشد—با مواضع کاملاً ناسازگار طرفهای درگیر مواجه شد.
نیروهای پشتیبانی سریع (RSF)، که با تصرف آخرین شهر تحت کنترل ارتش در دارفور پیروزی بزرگی به دست آوردهاند، بهظاهر آتشبس را پذیرفتند اما همزمان پیشروی تهاجمی خود را ادامه دادند. در سوی مقابل، نیروهای مسلح سودان (SAF) بهطور کامل در موضعی سرسختانه ایستادهاند. فرماندهشان، عبدالفتاح البرهان، گفته تا زمانی که نیروهای پشتیبانی سریع سلاحهایش را بر زمین نگذارد «نه آتشبس، نه مذاکره و نه صلح» وجود خواهد داشت. او پیشنهاد کنونی را «بدترین پیشنهاد تا کنون» خوانده و اعلام کرد هدف آن «حذف کامل نیروهای مسلح» و حفظ نیروهای پشتیبانی سریع است. شکاف میان دو طرف به آسانی پرشدنی نیست.
نقطهی عطف تلخ این بحران، سقوط شهر الفاشر—پایتخت دارفور شمالی—در اواخر ماه گذشته پس از محاصرهٔ ۱۸ ماهه بود. با سقوط این شهر، گزارشهای گستردهای از کشتارهای جمعی، تجاوزهای سیستماتیک و جنایات هدفمند قومی منتشر شد؛ جنایاتی که رئیس حقوق بشر سازمان ملل آن را «کانون رنج بشری در جهان» نامید.
موفقیتهای نیروهای پشتیبانی سریع بدون حمایت خارجی گسترده، بهویژه از سوی امارات متحده عربی، ممکن نبود. کارشناسان سازمان ملل و شماری از قانونگذاران آمریکایی، امارات را متهم کردهاند که با ارسال سلاح—از جمله پهپادهای پیشرفته—برتری قاطعی به نیروهای پشتیبانی سریع داده است. ابوظبی این اتهامات را رد میکند، اما پس از جنایات الفاشر، آسیبی که به اعتبار آن وارد شده، قابل انکار نیست. برآوردها از تعداد کشتهشدگان بین دو هزار تا دهها هزار نفر متفاوت است و طبق گزارش سازمان ملل، حدود ۹۰ هزار غیرنظامی پس از تسلط نیروهای پشتیبانی سریع از شهر گریختهاند.
انور قرقاش، فرستاده ارشد دیپلماتیک امارات، اعتراف کرد که کشورهای خلیج (فارس) «اشتباه فاحشی» مرتکب شدند که با کودتای ۲۰۲۱ مخالفت نکردند—کودتایی که هر دو ژنرال درگیر را به قدرت رساند و امید به دولت غیرنظامی را نابود کرد. این سخنان در ظاهر بازنگری صادقانه بود، اما در عمل تلاشی برای فاصلهگذاری از نیروهای پشتیبانی سریع و تقویت ادعای بیطرفی ابوظبی به شمار میرفت.
همزمان، کارزار رسانهای قدرتمندی از سوی امارات فعال شده است. شبکهٔ اسکاینیوز عربی—متعلق به مشارکتی تحت نفوذ مستقیم معاون رئیسجمهور امارات—گزارشگری را به شهر محاصرهشدهی الفاشر فرستاد. پوشش این شبکه طبق انتظار، رنجهای انسانی را کمرنگ جلوه میداد و در جهت مشروعیتبخشی به نیروهای پشتیبانی سریع عمل میکرد. این جنگ روایتها بخشی از تلاش گستردهتر تأثیرگذاران اماراتی است تا تقصیر جنایات شهر را به گردن ارتش و متحدان اسلامگرایش بیندازند؛ در حالی که ارتش در زمان وقوع حملات بهطور کامل از شهر عقبنشینی کرده بود. اتکای ابوظبی بر قدرت رسانهای و روابط نزدیکش با ترامپ باعث شده تصور کند میتواند از فشار افکار عمومی عبور کند.
اما این رویکرد با فضای سختگیرانهتری در واشنگتن روبهرو شده است. مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، بهتازگی از ضرورت توقف هرگونه ارسال سلاح یا حمایت خارجی از نیروهای پشتیبانی سریع سخن گفته و پیشتر نیز در سنا، بهصراحت از «امارات و کشورهای دیگر» نام برده بود که «جنگی نیابتی و بیثباتکننده» را پیش میبرند.
هفته گذشته سناتورهای دموکرات به رهبری کریس ون هالن تلاش کردند قانون «ایستادن برای سودان» را تصویب کنند که فروش تسلیحات آمریکا به امارات را تا زمان قطع کمک به نیروهای پشتیبانی سریع متوقف میکرد. هرچند این طرح مسدود شد، اما نشاندهنده نارضایتی دوحزبی روبهرشد از نقش امارات در جنگ است.
طولانی شدن جنگ، احتمال فروپاشی کامل دولت در سودان را تقویت کرده—خطری که پس از سقوط الفاشر سرعت گرفته است. این پیروزی، نیروهای نیروهای پشتیبانی سریع را آزاد کرده تا بهسمت شرق حرکت کنند و تهدید کنند خارطوم و مرکز سودان را دوباره تصرف خواهند کرد. این وضعیت، ارتش و بقایای دولت را در معرض تهدیدی وجودی قرار داده و حالا بلوک منطقهای روبهرشدی همچون مصر و ترکیه برای تقویت ارتش بهطور هماهنگ وارد عمل شدهاند.
پس از سقوط الفاشر، بدر عبدالعاطی، وزیر خارجه مصر، به بندر سودان رفت و با البرهان دیدار کرد. او در مسیر پرواز به سودان، مداخله مصر را «ضرورت امنیت ملی» خواند و هشدار داد ادامه جنگ ممکن است به «تجزیه» سودان منجر شود؛ خطری که برای مصر نیز «بهشدت» زیانبار خواهد بود. عبدالعاطی تأکید کرد ارتش سودان «نمیتواند با نهادهای موازی جایگزین شود»؛ رد قاطع مشروعیت نیروهای پشتیبانی سریع.
برای قدرتهای منطقهای، حمایت از ارتش تصمیمی عملگرایانه است: دولت تحت رهبری ارتش، کرسی سازمان ملل سودان را در اختیار دارد و آخرین بقایای ساختار دولتی را حفظ کرده—ساختاری که برای خدمات عمومی و بازگشت میلیونها آواره ضروری است. طبق گزارش سازمان ملل، بیش از یک میلیون نفر به خارطوم تحت کنترل ارتش بازگشتهاند.
چشمانداز یک دولت فروپاشیده، عربستان را بهشدت نگران کرده است. تنها حدود ۲۰۰ مایل دریای سرخ دو کشور را جدا میکند و ریاض نگران است سودانِ بیدولت به کانون مهاجرت، تروریسم و قاچاق سلاح و مواد مخدر—از جمله کپتاگون، که تولیدش پس از جنگ داخلی منفجر شده—تبدیل شود و امنیت سعودی و برنامههای چشمانداز ۲۰۳۰ را تهدید کند. در چنین شرایطی، حمایت عربستان از ارتش سودان یک ضرورت استراتژیک است. ریاض علناً اعلام کرده که از «نهادهای مشروع» سودان حمایت میکند؛ موضعی که عملاً تأیید دیپلماتیک ارتش در برابر نیروهای پشتیبانی سریع است.
طبق گزارش منابع آگاه از تماس تلفنی میان محمد بن سلمان و البرهان پیش از سفر ولیعهد به واشنگتن، فرمانده سودان تأکید کرده جنگ بدون فشار آمریکا بر امارات پایان نخواهد یافت—درخواستی که ولیعهد قول داده بود مستقیماً به کاخ سفید منتقل کند. بنا بر گزارش پیبیاس نیوز، لابیگری عربستان فراتر از درخواست فشار بود و شامل مطالبه اعلام نیروهای پشتیبانی سریع بهعنوان «گروه تروریستی» و حتی اعمال تحریمهای ثانویه علیه خود امارات میشد. البرهان ظاهراً تأثیر این تلاش را در X تأیید کرد: «تشکر از اعلیحضرت شاهزاده محمد بن سلمان، تشکر از رئیسجمهور دونالد ترامپ».
فرآیند رسمی صلح، که با محوریت گروه چهارگانه و حضور یک فرستاده آمریکایی بنا شده بود، اکنون عملاً به حاشیه رانده شده. عامل واقعی تعیینکننده آینده سودان نتیجه رقابت سختتر برای نفوذ در کاخ سفید، میان ریاض و ابوظبی خواهد بود.
محمد بن سلمان قدم مهم خود را در واشنگتن برداشته؛ حال باید دید محمد بن زاید چه پاسخی میدهد.