یک پژوهشگر مسائل امنیتی با اشاره به احتمال گسترش عملیاتهای تروریستی در دیگر نقاط آفریقا، گفت: متأسفانه فعالیت گروههای تروریستی مانند «نیروهای واکنش سریع»، ماهیتا فراملی است و چون روی شکافهای بسیار حساس قومی و قبیلهای قرار میگیرد، خیلی راحت به کشورهای دیگر هم سرایت مییابد.
فائزه قاسمی در گفتوگو با خبرنگار جماران، با اشاره به قتلعام مردم در سودان، اظهار کرد: تحلیل روند تروریستیشدن نیروهای واکنش سریع (RSF) در سودان، مستلزم عبور از جزئیات و تمرکز بر عوامل کلانی است که در یک بستر تاریخی شکل گرفتهاند. بر این اساس، میتوان سه عامل ساختاری شکافهای درونساختاری، خلأ قدرت ناشی از گذار سیاسی ناموفق و نفوذ هدفمند بازیگران فراملی را علت اصلی این روند دانست. این سه عامل، نیروهای واکنش سریع را به سمت همکاری با شبکههای تروریستی و افراطی سوق داده است؛ شبکههایی که به دنبال کنترل منابع، بسط نفوذ ایدئولوژیک و تعمیق بیثباتی در منطقه هستند. همزمان، بازیگران بینالمللی با اتخاذ راهبردهایی مبتنی بر همکاری و رقابت توأمان، در حال افزایش نفوذ خود در سودان اند.
وی افزود: ریشهیابی بحران امروز سودان، به دوران حکومت عمر البشیر، رئیسجمهور سابق این کشور بازمیگردد. البشیر با سیاستهای عربیسازی ارتش و ترویج ناسیونالیسم قومی افراطی، بسترهای قبیلهای و ایدئولوژیک شکلگیری نیروهای واکنش سریع را در ارتش کشور فراهم کرد. اوج این سیاستها در نسلکشی دارفور متجلی شد؛ جایی که شبهنظامیان جنجوید با حمایت مستقیم دولت، مرتکب جنایات گسترده علیه غیرنظامیان آفریقاییتبار شدند. سقوط البشیر در سال ۲۰۱۹ به معنی انحلال این سیستم نبود. میتوان گفت کنار رفتن البشیر، نقطه عطفی برای تشدید بحران شد. فرآیند گذار به دموکراسی که از ۲۰۱۱ مردم سودان را امیدوار کرده بود، با تزریق سلاح و سرمایههای غیرقانونی از سوی بازیگران خارجی، به کلی منحرف شد و به جای تحقق دموکراسی، منجر به فروپاشی حکومت مرکزی گردید.
این پژوهشگر مسائل امنیتی ادامه داد: در این شرایط، شکافهای قومی به جا مانده از دوران البشیر، به عاملی برای مداخله بازیگران خارجی و رقابت آنان بر سر منابعی چون طلا و موقعیت ژئوپلیتیک سودان تبدیل شد.
نیروهای واکنش سریع در این صحنه، بازیگری منزوی نیستند. این گروه با وجود فقدان مبانی ایدئولوژیک مذهبی عمیق، به صورت تاکتیکی با گروههای تکفیری همپیمان شده است. همچنین، ائتلاف پنهان آن با گروه واگنر روسیه، به خروج غیرقانونی ذخایر طلای سودان و انتقال منافع کلان به جیب حامیان خارجی انجامیده است.
قاسمی با اشاره به ریشههای تروریسم در سودان، بیان کرد: نه فقط در آفریقا یا خاورمیانه، بلکه در هر کجای دنیا که دولت مرکزی مقتدر حضور نداشته باشد، وسوسه برای ایجاد گروههای شبهنظامی که معمولا با خشونت زیاد و وابستگی به قدرتهای بیگانه و فساد و قاچاق همراه اند، شکل میگیرد. در کشورهای آفریقایی هم متأسفانه وجود مرزهای مصنوعی از دوره استعمار و فرهنگ عدم مدارا، باعث میشود گروههای شبهنظامی و تروریستی با سوءاستفاده از فقدان دولت مرکزی مقتدر، ایجاد شوند و رشد کنند.
وی اضافه کرد: مثلا اکنون میبینیم که با آغاز جنگ داخلی سودان در آوریل ۲۰۲۳، گروههای افراطی و تکفیری خفته که در دوران عمرالبشیر غیرفعال بودند، مجدداً فعال شدهاند. این گروهها اکنون در رقابت برای جذب نیرو، کنترل مناطق و نفوذ ایدئولوژیک با بازیگران رسمی و غیررسمی درگیرند. داعش در سودان از طرفدارانش خواسته به این کشور بیایند. در واقع داعش و گروههای مشابه، هر زمان کشوری را مییابند که دچار خلاء قدرت است، همفکران خود را به آن کشور دعوت میکنند. همین دعوت را در زمان بیثباتی یمن، سوریه و افغانستان نیز شاهد بودیم.
این پژوهشگر مسائل امنیتی با اشاره به اینکه امارات در رأس متهمان شرایط امروز سودان قرار دارد، عنوان کرد: امارات به حدی تحت فشارهای خارجی قرار گرفته که دستگاه دیپلماسیاش اخیرا ناچار به اذعان به اشتباهات خود در سودان شد. انور قرقاش اخیرا در بحرین در این باره گفته بود که کشورش و دیگر بازیگران بینالمللی، برای عدم تحریم تحریککنندگان کودتای سال ۲۰۲۱ مرتکب اشتباه شد. این کودتا به طور مشترک توسط نیروهای پشتیبانی سریع و ارتش سودان انجام شد و به سرنگونی دولت انتقالی غیرنظامی این کشور انجامید.
قاسمی ادامه داد: البته تصور میشود حجم کمکهای امارات به این گروهها فراتر از عدم تحریم بوده است. رسانههای مختلفی درباره این صحبت کردهاند که امارات هم تجهیزات نظامی برای نیروهای واکنش سریع میفرستد و هم با برخی دیگر از گروههای تروریستی در سودان همکاری نزدیکی دارد. دلیلش هم تا حدی واضح است؛ اماراتیها علاقه زیادی به مسیرهای ارتباطی و کریدورهای دریای سرخ دارند و در کنار آن طلای سودان هم وسوسهبرانگیز است. اسرائیل نیز با اهداف ژئوپلتیکی و برای گسترش نفوذ خودش در شاخ آفریقا و تضمین امنیت دریای سرخ، روابط اطلاعاتی با نیروهای واکنش سریع برقرار کرده است، هرچند این روابط به صورت رسمی تأیید نشدهاند.
وی با بیان اینکه در آن سمت میدان، ترکیه، آمریکا و مصر از SAF که بخش دیگری از ارتش سابق سودان را شامل میشود، حمایت میکنند، گفت: ترکیه که نفوذ خیلی زیادی در سراسر آفریقا به دست آورده، نگران نفوذ فزاینده اسرائیلیها با همراهی اماراتیها به زیان خود است. مصر هم از گذشته و حتی از زمان عبدالناصر، روابط خوبی با ارتش سودان و بعدتر با گروه SAF داشت و به طور کلی نگران است که ثبات در سودان به هم خورده و ناامنی ناشی از آن به مصر هم سرریز شود. مصر که همیشه از ارتشهای رسمی کشورها حمایت میکند، نگران است که بیثباتیهای موجود در سودان به سود گروههای افراطگرای تکفیری هم بیانجامد و آنها را فعالتر کند.
این پژوهشگر مسائل امنیتی با اشاره به احتمال گسترش عملیاتهای تروریستی در دیگر نقاط آفریقا، اظهار کرد: متأسفانه فعالیت گروههای تروریستی مانند نیروهای واکنش سریع، ماهیتا فراملی است و چون روی شکافهای بسیار حساس قومی و قبیلهای قرار میگیرد، خیلی راحت به کشورهای دیگر هم سرایت مییابد و کاملا قابلیت این را دارد که سایر قدرتها و گروههای منطقه را درگیر کند. البته صرفا مسائل هویتی مانند قومیت و قبیله دلیل نگرانی از رشد تروریسم از سودان به سایر کشورهای آفریقایی نیست. خاصیت پولهای کلانی که بابت نفوذ قدرتها در منطقه هزینه میشود و درآمدهای ناشی از طلا و سایر منابع معدنی این است که خیلیها را جذب خود میکند.
قاسمی ادامه داد: نیروهای واکنش سریع، هم در تجارت طلا و هم در تجارت انسان با چاد، لیبی و آفریقای مرکزی، شبکههای قدرتمندی ایجاد کرده که این نشان میدهد قابلیت منطقهای شدن بحران سودان زیاد است. از طرف دیگر، میبینیم که نیروهای واکنش سریع روابط بسیار نزدیکی با واگنر دارند و اگر بخواهند از آن الگوبرداری کنند، به مناسبتهای منطقهای هم وارد خواهند شد. بعید نیست که این نیروها در صورت موفقیت نسبی در سودان، قصد گسترش فعالیتهای خودشان چه به عنوان یک نیروی سیاسی چه یک فعال در زمینه اقتصاد سیاه را داشته باشند.
وی با بیان اینکه متأسفانه نهادهای بینالمللی مانند اتحادیه آفریقا، سازمان ملل متحد و دادگاه کیفری بینالمللی در مواجهه با جنایات نیروهای واکنش سریع در سودان، عملکردی نسبتا منفعل و ناکارآمد داشتهاند، افزود: با وجود هشدارهای مکرر درباره نسلکشی، پاکسازی قومی و حملات هدفمند به غیرنظامیان، این نهادها نتوانستهاند اقدام مؤثری برای توقف خشونتها یا حمایت عملی از قربانیان انجام دهند. سازمان ملل متحد بارها گزارشهایی درباره جنایات این نیروهای شبه نظامی منتشر کرده، اما در عمل، قدرت کشورهایی که در سودان نفوذ دارند بیشتر بوده است. اتحادیه آفریقا نیز با وجود صدور بیانیههای محکومیت، نتوانسته در برابر نفوذ بازیگران خارجی و فشارهای سیاسی موضع قاطع اتخاذ کند. دادگاه کیفری بینالمللی که پیشتر عمر البشیر را به نسلکشی در دارفور متهم کرده بود، اکنون در برابر جنایات مشابه سکوت کرده یا صرفاً به جمعآوری شواهد بسنده کرده است، بیآنکه روند قضایی مؤثری آغاز شود.
این پژوهشگر مسائل امنیتی اضافه کرد: یکی از دلایلی که این نهادهای بینالمللی نتوانستند کار زیادی انجام دهند، وجود گروههای شبهنظامی متفاوت در منطقه است که رسما هم هیچ کشوری مسئولیت آنها را به عهده نگرفته است. این شکست نهادهای بین المللی یادآور ناکامیهای تاریخی مشابه در رواندا (۱۹۹۴)، بوسنی (۱۹۹۵) و میانمار (۲۰۱۷) است. در این مناطق هم نهادهای بینالمللی با وجود هشدارهای اولیه، نتوانستند از وقوع نسلکشی جلوگیری کنند. در سودان هم امروز میبینیم که ارادهای برای پایان دادن به بحران دیده نمیشود و در زیر سایه رقابتهای ژئوپلیتیکی و وابستگی مالی این نهادها به دولتهای عضو، جنایتکاران تا امروز با مصونیت کامل به جنایات خود ادامه دادهاند.