پس از سقوط حکومت اسد و ظهور احمد الشرع و «هیئة تحریرالشام» به‌عنوان دولت جدید سوریه، صحنه نبرد داخلی این کشور دگرگون شده است. داعش که روزگاری در بادیه‌ها و خرابه‌های سوریه حکومت می‌کرد، اکنون در برابر دولتی قرار گرفته که بیش از هر نهاد دیگری از درونش می‌شناسد...

به گزارش سرویس بین‌الملل جماران،  مؤسسه ایتالیایی مطالعات سیاسی بین‌المللی نوشت:  از زمان سقوط حکومت بشار اسد در دسامبر سال گذشته و ظهور «هیئة تحریرالشام» (HTS) به‌عنوان نیروی حاکم تحت رهبری احمد الشرع  پس از عملیات موسوم به «دفع تجاوز»، محیط جغرافیایی و سیاسی‌ای که سازمان موسوم به «دولت اسلامی» (داعش) در آن فعالیت می‌کرد، به‌طور بنیادین دگرگون شده است. این تحول، نقطه‌ی عطفی در مسیر داعش در داخل سوریه محسوب می‌شود؛ به‌ویژه از آن جهت که هیئة تحریرالشام یکی از گروه‌های مسلح مخالف است که بیش از هر گروه دیگری از درون ساختار داعش آگاهی دارد—زیرا در سال ۲۰۱۳ از آن جدا شد (پس از آنکه در ابتدا در دوران نخستین خود با نام «جبهه‌النصره» بخشی از آن بود) و سپس با القاعده بیعت کرد (که داعش بعدتر با آن جنگید و از آن اعلام برائت نمود).

 

فرصت تازه داعش در سایه پیروزی مخالفان مسلح

با بازپس‌گیری کنترل بیشتر شهرهایی که پیش‌تر در اختیار حکومت اسد بودند توسط نیروهای انقلابی (سابق) سوری، داعش در این گسترش جغرافیایی و سیاسی فضایی تازه برای تحرک و استقرار خود دید. این وضعیت جدید برای این سازمان، حداقل در ظاهر، فرصتی ایجاد کرد تا در میان نیروهای اسلام‌گرا ادغام شود و توان خود را برای تحرک و نفوذ افزایش دهد. بسیاری از جنگجویان داعش، که پیش‌تر در «بادیه سوریه» (مناطق بیابانی) محصور شده بودند، در میان شور و شعف پیروزی انقلابی به شهرها بازگشتند و از امکان استتار و استفاده از نام گروه‌های انقلابی برای گریز از نظارت امنیتی—چه از سوی غیرنظامیان و چه از سوی ایست‌های بازرسی دولت جدید—بهره بردند.

 

«خواب زمستانی عملیاتی»: راهبرد جدید داعش

با این حال، این دگرگونی بدون چالش نبود. با شکل‌گیری دولت جدید و ثبات نسبی آن، کارزار امنیتی‌ای آغاز شد که فعالیت‌های داعش را هدف قرار داد—سازمانی که به توانایی‌اش در مخفی‌کاری و تشکیل هسته‌های خفته درون شهرها و مناطق روستایی شناخته می‌شود. در برابر این شرایط، داعش تصمیم گرفت وارد مرحله‌ای شود که می‌توان آن را «خواب زمستانی عملیاتی» نامید؛ یعنی پرهیز از تشدید درگیری در شهرهای بزرگ برای جلوگیری از جلب توجه یا شکار شدن، و تمرکز بر بازسازی ساختار نظامی و امنیتی خود برای سازگاری با تغییرات جغرافیایی و سیاسی ناشی از قدرت گرفتن دولت احمد الشرع.

 

حملات پراکنده و پرهیز از درگیری مستقیم

در ماه‌های پس از به قدرت رسیدن الشرع، داعش عملیات محدودی را خارج از شهرها انجام داد؛ عمدتاً در مناطقی دورافتاده مانند حومه شرقی حلب، بادیه حمص و شهر «الصنمین» در استان درعا. این گروه آگاهانه از هرگونه درگیری مستقیم در شهرهای بزرگ پرهیز نمود—اقدامی که به‌نظر می‌رسد تصمیمی استراتژیک و حساب‌شده باشد. دولت سوریه داعش را متهم کرده است که قصد انجام حملاتی علیه زیارتگاه‌های شیعه در دمشق را داشته و می‌گوید این توطئه را خنثی کرده و عاملانش را بازداشت کرده است. همچنین، دولت داعش را مسئول بمب‌گذاری در کلیسای «مار الیاس» دمشق در ژوئن گذشته می‌داند.

 

بازسازی ساختار نظامی: سه منطقه، سه راهبرد

گزارش‌های موجود حاکی از آن است که داعش در حال تلاش برای ایجاد ساختار نظامی تازه‌ای است که سوریه را به سه منطقه‌ی شرقی، جنوبی و غربی تقسیم می‌کند. اگر این گزارش‌ها درست باشد، نشان‌دهنده‌ی قصد داعش برای بازموضع‌گیری و تدوین راهبردی بلندمدت است که با تغییرات ساختاری دولت جدید سوریه هماهنگ باشد—به‌ویژه در پرتو سیاست‌های جدید احمد الشرع در زمینه‌ی گشایش بین‌المللی. این سیاست‌ها شامل دیدار او با دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده در ریاض، احتمال امضای تفاهم‌نامه‌های امنیتی با اسرائیل، و تغییرات نمادینی مانند بستن کراوات رنگی (برخلاف سنت‌های سلفی‌ـ‌جهادی) است.

 

روایت رسانه‌ای داعش: از اتهام به «خیانت» تا ادعای انحراف

داعش در تبلیغات رسانه‌ای خود بر این تغییرات تمرکز کرده و آن‌ها را به‌عنوان «شواهدی از خیانت الشرع  به پروژه‌ی جهادی» معرفی می‌کند. این گروه تأکید دارد که خود ده سال پیش نسبت به این «انحراف» هشدار داده بود. روایت داعش مدعی است که الشرع  در پی تأسیس «دولت مدنی» سکولار (الدوله المدنیه) است که با «مجاهدین» می‌جنگد و خون کسانی را که برای برپایی دولتی بر اساس شریعت جان باختند، نادیده می‌گیرد.

 

نبرد فکری و دینی: تقابل متون سلفی و پاسخ هیئة تحریرالشام

در این زمینه، داعش از ابزارهای تبلیغاتی خود برای استناد به متون دینی همان مکتب سلفی‌ای که الشرع از آن برخاسته استفاده می‌کند—از جمله گفتارهای ابن تیمیه، آیات قرآن و احادیث نبوی—اما این متون را تحریف می‌کند تا اتهام ارتداد را علیه دولت جدید توجیه کند. در مقابل، مخالفان داعش—به‌ویژه اعضای هیئة تحریرالشام—این سازمان را متهم می‌کنند که در تفسیر این متون تحریف کرده و میان «محکم» و «متشابه» تفاوتی قائل نیست، رفتاری مشابه خوارج در تاریخ اسلام. شخصیت برجسته‌ای که از نظر فکری و دینی در برابر داعش ایستاد، عبدالرحیم عطون (ابوعبدالله الشامی) بود؛ روحانی ارشد سابق جبهه‌النصره و سپس هیئة تحریرالشام، که اکنون از مهم‌ترین نظریه‌پردازان این جریان و مسئول شرعی ریاست‌جمهوری سوریه محسوب می‌شود. عطون نقشی کلیدی در مناظره و رد اندیشه‌های داعش داشت؛ از زمان جدایی جبهه‌النصره از داعش تا خروج از مدار القاعده و سپس تشکیل دولت نجات و درگیری با سایر جناح‌های انقلابی. اکنون او نقش مؤثری در تقویت جایگاه دولت در مقابله با روایت‌های افراطی داعش ایفا می‌کند.

 

تهدیدات امنیتی و تلاش برای بی‌ثبات‌سازی

هرچند داعش امروز تهدیدی وجودی برای دولت احمد الشرع نیست، اما با اجرای حملات غافلگیرانه علیه شخصیت‌های بانفوذ یا منافع بین‌المللی می‌کوشد ثبات دولت را تضعیف و مشروعیت آن را زیر سؤال ببرد. با این حال، دولت الشرع—که دستگاه امنیتی هیئة تحریرالشام را به ارث برده—بیش از هر نیروی دیگری با شیوه‌های داعش آشناست و پیش‌تر موفق شده بود هسته های آن را در ادلب از بین ببرد؛ در حالی‌که نیروهایی چون ارتش ملی سوریه و نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) در این زمینه ناکام مانده‌اند.

 

داعش در مرحله بازسازی: فرصت‌ها و نقاط ضعف

داعش اکنون در مرحله‌ی بازسازی ساختار خود قرار دارد—مرحله‌ای طولانی‌مدت که با هدف تطبیق با شرایط جدید طراحی شده است. با این حال، این گروه بر احتمال بی‌ثباتی‌ها حساب باز کرده است: از جمله تنش میان دولت و SDF، اختلاف احتمالی میان الشرعاء و گروه‌های انقلابی، یا درگیری‌های مذهبی مانند آنچه در استان السویداء میان دولت و دروزیان رخ داده است. از نگاه داعش، همه‌ی این رخدادها فرصت‌هایی راهبردی برای بهره‌برداری محسوب می‌شوند.

یکی از ستون‌های اصلی تاکتیک‌های فعلی داعش، «عملیات انفرادی» است—اقداماتی که به نیروی انسانی زیاد یا تجهیزات پیشرفته نیاز ندارد و هدف آن بیش از کنترل سرزمین، وارد کردن خسارت و گرفتن انتقام است؛ راهبردی که با توجه به کمبود شدید نیرو، منابع مالی و تسلیحات برای داعش مناسب است.

 

بحران درونی: کمبود نیرو، رهبری و پایگاه اجتماعی

داعش بخش زیادی از نیروهای خود را از دست داده است؛ بسیاری از اعضای آن جدا شده، توبه کرده یا از طریق میانجی‌گری‌های قبیله‌ای به دولت جدید پیوسته‌اند. افزون بر این، گروه از فقدان رهبران کاریزماتیک و شناخته‌شده رنج می‌برد و تنها عناصر گمنام، بی‌تجربه و فاقد مشروعیت برایش باقی مانده‌اند.

داعش همچنین با انزوای گسترده در میان جامعه اهل‌سنت روبه‌رو است—جامعه‌ای که دولت الشرع را «سوپاپ اطمینان» برای بازگرداندن حاکمیت سنی پس از دهه‌ها سلطه‌ی حکومت علوی‌محور اسد می‌داند. حتی مخالفان پیشین الشرع  نیز اکنون باور دارند که حمله به دولت او عملاً به نفع حکومت سابق تمام خواهد شد.

افزون بر این، داعش دیگر از حمایت «مجاهدان دیجیتال» برخوردار نیست—افرادی که پیش‌تر در فضای مجازی از آن دفاع ایدئولوژیک می‌کردند، تبلیغاتش را گسترش می‌دادند و نیرو جذب می‌کردند. گفتمان این گروه منزوی شده، صدایش ضعیف گشته و اندیشه‌اش دیگر طنین گذشته را ندارد.

 

جمع‌بندی: داعش در ضعیف‌ترین نقطه، اما هنوز خطرناک

در نهایت، با وجود شکست‌ها و تضعیف شدید، خطر داعش را نباید دست‌کم گرفت؛ این سازمان در انتظار کشیدن، یافتن روزنه‌ها و بهره‌گیری از ضعف‌های دشمن مهارت دارد و تنها به لحظه‌ای از سستی در جبهه‌ی مقابل نیاز دارد تا دوباره سربرآورد. با این حال، اکنون داعش در یکی از آسیب‌پذیرترین مراحل تاریخی خود از نظر نیروی انسانی، رهبری، منابع و پذیرش اجتماعی قرار دارد. دولت احمد الشرعاء، با وجود تمام انتقادها، باتجربه‌ترین نهاد در مقابله با داعش باقی مانده و چه‌بسا همان دولتی باشد که بتواند آن را به پایان واقعی‌اش برساند—به‌ویژه اگر موفق شود انسجام جبهه‌ی داخلی خود را در درون «خانه‌ی سنی» که رهبری انقلاب را بر عهده داشت، حفظ کند.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.