صحبت از شکست «ارابههای جدعون» تعجبآور نیست؛ زیرا هر کس تحولات غزه را دنبال می کند، میداند که اهدافی که ارتش اسرائیل برای این عملیات اعلام کرده بود، محقق نشده است،
به گزارش جماران به نقل از الجزیره، در روزهای گذشته، یک سند داخلی از ارتش رژیم اشغالگر اسرائیل که توسط رسانههای اسرائیلی درز کرده است، از اذعان به «شکست کامل» در عملیات «ارابههای جدعون» پرده برداشت و اینکه این عملیات تاکنون هیچیک از اهداف خود را محقق نکرده است، نه در رابطه با بازگرداندن گروگانها و نه در شکست حماس. این پیام توسط رئیس دستگاه آموزش در نیروهای زمینی، سرتیپ نیروهای ذخیره، غاری هازوت، امضا شده است.
صحبت از شکست «ارابههای جدعون» تعجبآور نیست؛ زیرا هر کس تحولات غزه را دنبال می کند، میداند که اهدافی که ارتش اسرائیل برای این عملیات اعلام کرده بود، محقق نشده است، همانطور که ویدئوهایی که گردانهای قسام از مبارزان خود منتشر کردند که در حال کار گذاشتن بمبهای کنار جادهای در برجک تانکهای ارتش اسرائیل بودند، این شکست را تأیید کرد، اما این سند، اثبات اذعان رسمی به شکست است.
روشی که این سند به صورت علنی ظاهر شد، اهمیت دیگری به آن میبخشد. قصد و تعمدی در این کار وجود داشته است که آن را به رسانهها درز دهند، که نشان میدهد طرفهایی در ارتش رژیم اشغالگر اسرائیل، و احتمالاً مرتبط با رئیس ستاد ارتش، ایال زامیر، هنوز به یافتن عوامل جدیدی امید دارند، شاید با تحریک افکار عمومی یا نخبگان برای فشار بر نتانیاهو برای جلوگیری از تکرار یک عملیات شکستخورده.
با وجود اینکه ارتش اسرائیل وعده داده است که در مورد این درز اطلاعات تحقیق خواهد کرد، با اشاره به اینکه انتشار محتوا بدون مجوز و موافقت مقامات ذیصلاح انجام شده است و ارتش اهداف مشخصی را در چارچوب این عملیات محقق کرده و به بسیاری از "دستاوردها" دست یافته است، اما این در چارچوب روایت رسمی قرار دارد، در حالی که این درز اطلاعات با موضع واقعی خود زامیر مطابقت دارد، که علناً اعلام کرد که یک معامله روی میز است و باید با آن تعامل شود.
همچنین، زامیر با آغاز مرحله دوم "ارابههای جدعون" مخالفت کرد و با بنیامین نتانیاهو درگیر شد و این اختلاف تا حدی بالا گرفت که برخی از تحلیلگران پیشبینی کردند که زامیر استعفا خواهد داد.
اما چنین درز اطلاعاتی در این سند و غیره، و کندی حرکت در میدان، نشان میدهد که زامیر در تلاش است تا روش دیگری را در اعتراض به آنچه نتانیاهو میخواهد، در پیش گیرد؛ تا از فرسایش سربازانش در نبردی که در آن هیچ فایدهای نمیبیند، جلوگیری کند، یا حداقل مسئولیت را در صورت تکرار شکست از خود دور کند.
در همین راستا، نشانههای دیگری نیز در رابطه با تدابیر زامیر وجود دارد که بر ترس از شکست مجدد تأکید میکند؛ که فاش شد 60 هزار سرباز ذخیره جدید به دلیل فشار و بحث و جدل در داخل جامعه اسرائیل در مورد سودمندی این عملیات، به غزه اعزام نخواهند شد. به این ترتیب که حدود نیمی از کسانی که فراخوانده میشوند به ستادها هدایت میشوند، در حالی که نیمی دیگر به گردانهایی ملحق میشوند که جایگزین یگانهای منظم مستقر در حال حاضر در کرانه باختری خواهند شد.
در مقابل، رئیس ستاد در نظر دارد بیشتر نیروهای سازماندهی شده رزمی را در جبهه نوار غزه، به ویژه در عملیات داخل شهر غزه، مستقر کند، این همان چیزی است که عاموس هرئیل چند روز پیش در مقاله خود در "هاآرتص" به آن اشاره کرد.
همچنین، این درز اطلاعات، از زاویهای دیگر، پیش از نشستهای شورای امنیتی کوچک دولت اشغالگر اسرائیل صورت گرفت که از گنجاندن بندی برای بحث در مورد پیشنهاد آتشبس که جنبش حماس از هفتهها پیش با آن موافقت کرده بود، خودداری کرد، که نشاندهنده تمایل به قرار دادن پرونده توانایی ارتش و احتمال دستیابی به توافق بر روی میز بحث در شورای امنیتی کوچک است.
محتوای سند درز کرده حامل چیزی بود که بر تمایل ارتش به بازگشت به میز مذاکرات تأکید میکرد؛ زیرا سرتیپ هازوت اشاره کرد که مرحله دوم عملیات "ارابههای جدعون" با هدف بازدارندگی حماس بود؛ به منظور دستیابی به توافق آتشبس، و برای شکست حماس عمل نمیکرد، و حماس این هدف را درک کرد و مواضع و روش جنگی خود را بر اساس آن بنا کرد. این امر نشان میدهد که ارتش عواقب این شکست را متوجه مسئولان سیاسی میداند.
آنچه در بالا ذکر شد، با آنچه ارتش در مورد عدم تناسب روشهای جنگی اتخاذ شده با روش گردانهای قسام در نبرد ذکر کرد، همخوانی دارد.
در اینجا تأیید میشود که درز این سند مربوط به بحث و جدل داخلی بین سطوح سیاسی و نظامی در دولت رژیم اشغالگر است، زیرا که ارتش اسرائیل در بازدارندگی حماس و شکست آن ناکام مانده است.
با وجود تمام کارهایی که ارتش اسرائیل انجام داده است، نتوانسته است مقاومت را که همچنان تلفات زیادی از نظر جانی و تجهیزات به این رژیم وارد میکند و ارتش رژیم اشغالگر را تا حد فرسایش رسانده است، از بین ببرد.
از سوی دیگر، سند درز کرده، مسئولیت را متوجه مسئولان سیاسی در پرونده دیگری دانست؛ در رابطه با پرونده کمکهای بشردوستانه، سند به شکست در برنامهریزی و مدیریت این پرونده اشاره کرد، که از منظر سند، این تصور را ایجاد کرد که قحطی در غزه وجود دارد و منجر به قرار گرفتن دولت رژیم اشغالگر در موقعیت دشوار بینالمللی و از دست دادن مشروعیت آن در عمل شد.
در این نقطه، واضح است که تکرار مسئله "تصور وجود قحطی" در سند، دلیل روشنی است بر اینکه ارتش رژیم اشغالگر اسرائیل نه به گرسنگی دادن زنان و کودکان و نه به تلههای مرگ که در آن سهیم است، اهمیت نمیدهد، بلکه به تصویر و تصور بینالمللی اهمیت میدهد و این نشاندهنده سطح انحطاط اخلاقی است که ارتش و دولت اشغالگر اسرائیل به آن رسیدهاند.
در عرصه زمانی که عملیات به طول انجامید، سند به این نکته اشاره کرد که چارچوب زمانی عملیات نامشخص بود و اولویت در نبرد با امنیت سربازان بود و در این زمینه پیشرفت بسیار کندتر از حد انتظار بود، با وجود اینکه بر مناطقی متمرکز بود که قبلاً توسط ارتش رژیم اشغالگر اسرائیل مورد حمله قرار گرفته بود، که منجر به تحلیل رفتن نیروها و منابع شد و آنچه را که "منطق استراتژیک تهاجم" نامید، به فروپاشی کشاند.
از زاویهای دیگر، سند بر شکست عملیات "ارابههای جدعون" در دستیابی به اهداف خود تأکید میکند و اینکه نتوانست کنترل کامل بر نوار غزه را به دست آورد و یا حماس را از نظر نظامی شکست دهد، همچنین چالشها و پیچیدگیهای بزرگی را که در میدان با آن روبرو است، آشکار میکند و به طور غیرمستقیم، قدرت و استحکام مقاومت فلسطین و توانایی آن در ناکام گذاشتن برنامههای اشغالگران را در طول تقریباً دو سال کامل نشان میدهد.
عملیات در خارج، پوششی بر شکست است
در مقابل ناکامی اعتراف شده در غزه، ارتش اشغالگر اسرائیل تلاش کرد تا با حملاتی در جبهههای دیگر -حتی اگر متوجه شخصیتهای غیرنظامی باشد- توجهات را از شکست خود منحرف کند، همانطور که در ترور نخست وزیر و تعدادی از وزرا در یمن اتفاق افتاد، علاوه بر عملیات نظامی که شامل فرود هوایی در منطقهای در سوریه بود که 20 کیلومتر از دمشق، پایتخت، فاصله داشت.
حملات در سوریه، لبنان و یمن همزمان با بحث و جدال در دولت اشغالگر در مورد شکست در دستیابی به اهداف عملیات "ارابههای جدعون" صورت گرفت؛ تا توجهات را از شکست منحرف کند و همچنین فشار روانی را کاهش دهد و روحیه نیروهای ارتش را در سایه استمرار مقاومت شدید در غزه از دو سال پیش تقویت کند.
ارتش به خاطر عملیات خود در سوریه و یمن مورد تحسین نخبگان در دولت اشغالگر اسرائیل قرار گرفت؛ در این زمینه، یسرائیل زیو، عملیات ارتش در آنجا را "استثنایی" توصیف کرد و به شکاف عظیم بین تواناییهای ارتش و مسئولیت مسئولان سیاسی که پشت ابتکارات ارتش پنهان میشوند و آنها را به خود نسبت میدهد، اشاره کرد.
دعوت به تغییر استراتژی
سند شامل دعوتی ضمنی برای تغییر استراتژی ارتش در غزه بود و اینکه روشهای مورد استفاده با اهداف و نه با روش جنگی جنبش حماس که روش کار ارتش اسرائیل برای آن آشکار شده است، سازگار نیست.
همچنین اراده جنگی در بین عناصر مقاومت فلسطین شکسته نشده است، بلکه در سطوح بالایی قرار دارد و میتوان به دو عملیات اخیری که در دو هفته آخر ماه آگوست در رفح و محله الزیتون انجام شد، استناد کرد، جایی که تعداد زیادی از مبارزان در آن شرکت داشتند و خسارات زیادی به صفوف ارتش اشغالگر اسرائیل وارد کردند و نزدیک بود در اسیر کردن سربازان اسرائیلی موفق شوند.
واضح است که نتانیاهو با مخالفت ارتش روبرو است و ارتش با چالشها و پیچیدگیهای بزرگی روبرو است، اما نتانیاهو همچنان در اصرار خود برای ادامه این عملیات نظامی به حمایت افراطیون در داخل و به حمایت دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا از خارج، تکیه میکند.
این امر دری را به روی انتقاداتی در دولت رژیم اشغالگر اسرائیل باز کرد که به سردرگمی در روند تصمیمگیری اشاره دارد و اینکه هر آنچه که مربوط به تصمیمات استراتژیک است، تنها با تأیید ترامپ انجام میشود که متهم به عدم اطلاع از جزئیات است و تمایل او به جنگی که بیش از دو هفته طول نکشد، آن را تأیید میکند، در حالی که اسموتریچ خواهان جنگی ابدی است.