بیش از ۱۰ هزار زندانی فلسطینی، از جمله هزاران نفر از غزه، در شرایط انزوای مطلق و مجازات جمعی از سوی اسرائیل بهسر میبرند؛ شرایطی که به گفته مدافعان حقوق بشر، نهتنها به شکنجه جسمی و روانی انجامیده بلکه کرامت انسانی آنان را بهطور سیستماتیک هدف قرار داده است. این یادداشت به قلم سجا مشرقی بارانسی، وکیل و مدافع حقوق بشر در «کمیته عمومی مقابله با شکنجه در اسرائیل»، نوشته شده است. او سالها با زندانیان و بازداشتشدگان فلسطینی کار کرده که از سوی مقامات اسرائیلی تحت شکنجه و انواع رفتارهای غیرانسانی قرار گرفتهاند.
به گزارش سرویس ترجمه و بینالملل جماران، سجا مشرقی بارانسی در یادداشتی برای «میدل ایست آی» نوشت: بسیاری از ما رویای پناه بردن به جزیرهای دورافتاده، بهدور از هیاهوی بیامان دنیای بیرون را در سر میپرورانیم؛ جایی برای یافتن آرامش و شفافیت ذهن. اما برای بیش از ۱۰ هزار زندانی فلسطینی – که حدود یکچهارم آنان از غزه و با عنوان «مبارز غیرقانونی» طبقهبندی شدهاند – انزوا نه رؤیایی شیرین، بلکه کابوس تلخ زندگی است.
نزدیک به دو سال است که تعداد زیادی از بازداشتشدگان و زندانیان در شرایط انزوای تقریباً مطلق نگهداری میشوند؛ کاملاً از جهان بیرون بریده شدهاند. این انزوا به ابزاری برای شکنجه جسمی و روانی تبدیل شده؛ شیوهای طراحیشده برای درهم شکستن روح انسان.
بهعنوان وکیلی از «کمیته عمومی مقابله با شکنجه در اسرائیل»، در جریان دیدارهایم از بازداشتشدگان در بازداشتگاهها و زندانهای نظامی، با رنجهایی مواجه شدم که باورکردنی نیست. دو لحظه برای همیشه در ذهنم ماندگار شده است: نخست زمانی که زندانیای با صدایی آرام پرسید: «آیا غزه هنوز وجود دارد؟» این چند واژه مرا در سکوت فرو برد و عمق اندوه و اضطراب بیپایانی را آشکار کرد که هر لحظه وجود او را میسوزاند.
بهتازگی، پس از جنگ با ایران، زندانی دیگری به من گفت: «نگهبانها گفتند این صداها به خاطر مانور نظامی است – برای همین بمبها و آژیرها را میشنویم.» این جملات حقیقتی تلخ را آشکار میسازد: زندانیان فلسطینی نهتنها از نظر جسمی منزویاند، بلکه از دسترسی به اطلاعات حیاتی درباره دنیای بیرون نیز محروم هستند.
رژیم مجازات جمعی
پیش از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ نیز زندانیان فلسطینی با سرکوب، رفتارهای تحقیرآمیز و شرایط غیرانسانی روبهرو بودند؛ اما پس از آن تاریخ، وضعیت آنان به شکل چشمگیری وخیمتر شده است. نیروهای اسرائیلی با تحمیل یک نظام مجازات جمعی و انزوا، فشارها را دوچندان کردهاند. زندانیان ناچارند گرمای طاقتفرسای تابستان، سرمای سوزناک زمستان، بیتوجهیهای پزشکی، آزارهای جنسی، غذای آلوده و ناکافی و قطع شبانه برق را تحمل کنند.
دسترسی به حیاط، بوفه، آب آشامیدنی سالم و ملاقاتهای خانوادگی از آنان سلب شده است. همچنین، نگهبانان اسرائیلی جلسات مشاوره حقوقی را یا تحت نظر میگیرند یا بهطور کامل مانع برگزاری آن میشوند؛ اقدامی که نقض آشکار قوانین داخلی اسرائیل و نیز حقوق بینالملل به شمار میرود. یورشهای خشونتآمیز در زندانها به امری عادی بدل شده است؛ وسایل زندانیان مصادره میشود و آنان تنها با یک دست لباس باقی میمانند. یکی از زندانیانی که ۲۰ سال را در حبس گذرانده و اوایل سال ۲۰۲۳ آزاد شده بود، اما در نوامبر همان سال دوباره بازداشت شد، به من گفت: «۲۰ سالی که در زندان گذراندم هیچ نیست در برابر شبی از عذابی که اکنون پس از ۷ اکتبر تجربه میکنم.»
انزوای زندانیان فلسطینی صرفاً به جدایی از جهان بیرون محدود نمیشود. در درون دیوارهای زندان، محدودیتهای سختگیرانه آنان را از همدلی و در میان گذاشتن رنجهای جسمی، روانی و درمانی با دیگران محروم میکند؛ بهعمد پیوندهای انسانی گسسته میشود تا هر فرد درد و تنهایی طاقتفرسا را بهتنهایی بر دوش کشد.
بازداشتشدگان غزه شهادت دادهاند که مجبور بودهاند ۲۰ ساعت تمام بیحرکت و خاموش بنشینند؛ سر در میان پاها، چشمها بسته و دست و پا در زنجیر. کوچکترین تلاش برای حرکت یا سخن گفتن با مجازات جمعی همراه میشده است؛ از جمله ضربوشتم، تحقیر و دیگر اشکال سرکوب. با این اقدامات، مقامات اسرائیلی میکوشند زندانیان را در انزوای ذهنی و عاطفی نگاه دارند تا رنج آنان به آگاهی یا خشم جمعی بدل نشود. این راهبرد، درد هر فرد را در وجود او محبوس میسازد و روحش را آرام و پیوسته میشکند؛ در حالی که همبستگی را انکار کرده و کنترل بر جسم و ذهن را حفظ میکند.
دسترسی حقوقی زندانیان نیز بهشدت محدود شده است. دهها وکیل به اتهام انتقال پیام از ملاقات با زندانیان منع شدهاند. این ممنوعیتها اصول بنیادین حق دفاع و دادرسی عادلانه را نقض کرده و زندانیان را بیش از پیش در انزوا فرو میبرد. بهکارگیری سیستماتیک انزوا بهعنوان ابزار سرکوب و شکنجه، آسیبهای شدید روانی و جسمی بر جای میگذارد. این سیاست نهتنها فردیت زندانیان را میشکند، بلکه توان جمعی آنان را نیز متلاشی میسازد. قطع ارتباط با خانواده، همبندیها و جهان بیرون، رنج را عمیقتر کرده و کرامت انسانی را پایمال میکند.
نقض حقوق بنیادین
با وجود تضمینهای کنوانسیون چهارم ژنو و دیگر معاهدات بینالمللی – از جمله کنوانسیون منع شکنجه – و همچنین احکام دادگاههای اسرائیل که بر وظیفه دولت برای پاسداشت حقوق بنیادین زندانیان (که بهواسطه سکونت در سرزمین اشغالی تحت حمایت حقوق بینالملل بشردوستانه قرار دارند) تأکید میکند، اسرائیل همچنان مجازات جمعی را بر زندانیان فلسطینی تحمیل کرده و بهشدت حقوق اساسی آنان را نقض میکند.
در یکی از احکام دادگاه، در پروندهای که «پزشکان برای حقوق بشر» علیه دولت مطرح کردند، اصل زیر درباره حقوق زندانیان در حقوق اسرائیل تصریح شد: «هیچ تعرضی به حقوق انسانی زندانی نباید به مجازاتی مضاعف فراتر از آنچه قانون مقرر کرده، بینجامد. چنین تعرضی تنها زمانی مشروع است که ضرورتاً از ماهیت محرومیت از آزادی – که ذات زندانی شدن است – ناشی شود یا برای حفاظت از منفعت عمومی حیاتیِ شناختهشده در قانون لازم باشد.»
همچنین در پروندهای که گروه «یشدین» و دیگر سازمانها علیه دولت مطرح کردند، دادگاه یادآور شد که تعهدات اسرائیل در قبال زندانیان فلسطینی «شامل پایبندی به حقوق بینالملل و استانداردهای مقرر درباره شرایط بازداشت و حبس است.» با این وجود، بهطرزی نگرانکننده، تا ابتدای این ماه بیش از ۳۵۰۰ فلسطینی در بازداشت اداری بدون اتهام مشخص نگهداری میشوند.
برای یک بازداشتی اداری، بلاتکلیفی دائمی است. بازداشت او بر پایه «شواهد امنیتی محرمانه» صورت میگیرد و حتی پس از پایان دوره ششماهه، حکم میتواند بینهایت تمدید شود. نه خود او و نه وکیلش هیچ پاسخ روشنی درباره زمان یا احتمال آزادی دریافت نمیکنند. این ابهام، فرد بازداشتی را منزوی و بیقدرت میسازد؛ او نهتنها آزادی خود، بلکه درک دلیل سلب آن را نیز از دست داده است.
این شیوهها پرسشهای فوری حقوقی و اخلاقی را درباره احترام به حقوق بشر، رفتار عادلانه و عدالت در چارچوب حقوق بینالملل و حقوق اسرائیل برمیانگیزد. مقابله با آسیبهای عمیق ناشی از این رژیم انزوا، نهتنها یک ضرورت انسانی، بلکه یک الزام حقوقی برای پاسداشت اصول کرامت انسانی و حقوق بنیادین تمامی زندانیان در بازداشت اسرائیل است.
اسرائیل همچنین باید به اقدامات تلافیجویانه علیه زندانیان پایان دهد و شکنجه روانی ناشی از انزوای هولناک آنان از جهان بیرون را متوقف سازد؛ ابزاری که برای تحمیل قدرت و کنترل بر افرادی به کار میرود که پیشتر نیز از ابتداییترین حقوق، کرامت و آزادیهای خود محروم شدهاند.