ماسک به عنوان فردی شناخته میشود که قادر به حل مشکلات و صاحب ایدههای بزرگ است، از خودروهای برقی "تسلا" گرفته تا رویای استعمار مریخ با "اسپیس ایکس". بسیاری از مردم از سیاستمداران سنتی خسته شدهاند و ممکن است شخصیت ماسک، به عنوان یک تاجر موفق از خارج از نهاد سیاسی، برای آنها بسیار جذاب به نظر برسد.
به گزارش جماران به نقل از الجزیره، ایلان ماسک، ثروتمندترین مرد جهان، بیش از هر زمان دیگری در آبهای عمیق سیاست آمریکا غوطهور شده است. او با انتقادات خود از هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه، موجی از گمانهزنیها را در مورد احتمال تأسیس یک حزب سیاسی اختصاصی به راه انداخته است.
اگرچه ایده ایجاد "حزب آمریکا" به رهبری ماسک هیجانانگیز به نظر میرسد، اما تا کنون در دنیای فرضیات باقی مانده است. با این حال، این بحث یک سوال اساسی را مطرح میکند: آیا شخصیتی با ثروت و نفوذ ماسک میتواند در جایی موفق شود که همه احزاب سوم دیگر در تاریخ معاصر آمریکا شکست خوردهاند؟ و واکنش نیروهای سیاسی موجود - و در راس آنها شخصیتی مانند دونالد ترامپ - به این تغییر بنیادی احتمالی چگونه خواهد بود؟
رأی دهندگان اغلب احساس میکنند که رأی دادن به یک حزب سوم "رأی تلف شده" است و میترسند که این امر به طور غیرمستقیم به نامزد اصلی که او را رد میکنند، کمک کند تا برنده شود.
قبرستان احزاب سوم
برای هر طرفی که به دنبال تأسیس یک حزب جدید است، سیستم سیاسی آمریکا محیطی بسیار دشوار است. در طول بیش از 150 سال، دو حزب دموکرات و جمهوریخواه قدرت را محکم در دست گرفتهاند و یک نظام حزبی دوقطبی ایجاد کردهاند که از توانایی فوقالعادهای برای مقاومت در برابر هر رقیب جدید برخوردار است. این سلطه تصادفی نیست، بلکه ریشه در صمیم قوانین انتخابات آمریکا دارد.
مانع بزرگ، سیستم "برنده همه چیز را میبرد" است. تقریباً در تمام انتخابات، نامزدی که اکثریت آرا را به دست میآورد، حتی اگر ساده باشد، همه چیز را میبرد و هیچ جایزهای برای مقامهای دوم یا سوم وجود ندارد. این سیستم به طور طبیعی به احزاب کوچک آسیب میزند.
در نتیجه، رأی دهندگان اغلب احساس میکنند که رأی دادن به یک حزب سوم "رأی تلف شده" است و میترسند که این امر به طور غیرمستقیم به نامزد اصلی که او را رد میکنند، کمک کند تا برنده شود. این ترس، که به "اثر مخرب" معروف است، یک مانع روانی قوی ایجاد میکند که مانع از بسیج حمایت لازم توسط احزاب جدید میشود.
علاوه بر این، چالشهای عملی بسیار زیاد است. صرفاً قرار دادن نام یک حزب جدید در برگههای رأی در هر پنجاه ایالت، امری پیچیده و بسیار پرهزینه است.
دو حزب اصلی قوانینی را وضع کردهاند که از جایگاه خود محافظت میکنند و کار را برای تازهواردان دشوار میکنند. آنها همچنین دارای شبکههای گسترده جمعآوری کمکهای مالی هستند که رقابت با آن برای هر حزب جدیدی دشوار است.
چرا ماسک ممکن است متفاوت باشد؟
در اینجا ایده "حزب ماسک" به یک ایده جالب تبدیل میشود. اگر کسی باشد که بتواند این موانع تاریخی را به چالش بکشد، او ایلان ماسک است. او از مزایای منحصر به فردی برخوردار است که هیچ رهبر حزب ثالثی قبلاً نداشته است.
اول: ثروت هنگفت او
ماسک یکی از ثروتمندترین افراد جهان است و میتواند یک کمپین انتخاباتی ملی کامل را از پول شخصی خود تأمین کند، بدون اینکه نیازی به درخواست کمک مالی از هیچ طرفی داشته باشد. این به او این امکان را میدهد که نامزدها را معرفی کند و کمپینهای تبلیغاتی را در همه جا راهاندازی کند، و از نفوذ گروههای ذینفع آزاد باشد.
دوم: کانال مستقیم او برای ارتباط با مردم
ماسک به عنوان مالک پلتفرم "ایکس"، تریبونی در اختیار دارد که از طریق آن میتواند مستقیماً و در هر زمان با صدها میلیون نفر صحبت کند. او میتواند پیام خود را کنترل کند و نیازی به تکیه بر رسانههای سنتی برای انتقال ایدههای خود ندارد. این ابزاری قدرتمند برای شکلدهی به افکار عمومی و پاسخگویی به حملات است.
سوم: وجهه عمومی او
ماسک به عنوان فردی شناخته میشود که قادر به حل مشکلات و صاحب ایدههای بزرگ است، از خودروهای برقی "تسلا" گرفته تا رویای استعمار مریخ با "اسپیس ایکس". بسیاری از مردم از سیاستمداران سنتی خسته شدهاند و ممکن است شخصیت ماسک، به عنوان یک تاجر موفق از خارج از نهاد سیاسی، برای آنها بسیار جذاب به نظر برسد.
یک برنامه سیاسی مبتنی بر ایدههای جدید و منطق سالم ممکن است برای بسیاری از رای دهندگان در میانه سیاسی که احساس میکنند دو حزب بزرگ آنها را نادیده گرفتهاند، جذاب باشد.
اگرچه ایده تأسیس یک حزب به رهبری ماسک عالی به نظر میرسد، اما به احتمال زیاد به این زودیها محقق نخواهد شد. نظام سیاسی آمریکا طوری طراحی شده است که دو قطبی باقی بماند و چالشهای پیش روی آن بسیار زیاد است.
عامل ترامپ: برخورد قدرتها
با این حال، اگر ماسک واقعاً تلاش کند یک حزب جدید تأسیس کند، با مخالفت شدید روبرو خواهد شد. بزرگترین چالش از سوی دونالد ترامپ خواهد بود. رابطه بین این دو مرد پیچیده است و بین تمجید متقابل و اختلافات علنی در نوسان است.
هرگونه نبرد سیاسی بین آنها یک رویداد فوقالعاده خواهد بود.
ترامپ ابزارهای متعددی برای آسیب رساندن به ایلان ماسک دارد. ترامپ به عنوان یک متخصص در حملات سیاسی، میتواند از تریبون خود برای تغییر افکار عمومی علیه ماسک استفاده کند و او را یک میلیاردر نخبهگرا و جدا از واقعیت توصیف کند. مهمتر از آن، ترامپ قدرتی دارد که میتواند مستقیماً بر تجارت ماسک تأثیر بگذارد.
شرکتهای ماسک، "تسلا" و "اسپیس ایکس"، روابط عمیقی با دولت دارند. "تسلا" از سیاستهای حمایتی دولت بهرهمند شده است، در حالی که "اسپیس ایکس" به قراردادهای هنگفت با ناسا و ارتش آمریکا متکی است. وجود رئیسجمهوری که ماسک را یک دشمن سیاسی میبیند، میتواند از طریق وضع قوانین جدید، باز کردن تحقیقات یا تهدید به لغو این قراردادهای حیاتی، مشکلات جدی برای این شرکتها ایجاد کند.
علاوه بر این، یک حزب به رهبری ماسک ممکن است تهدیدی مستقیم برای پایگاه انتخاباتی ترامپ باشد. هر دو مرد رای دهندگانی را جذب میکنند که از طبقه سیاسی حاکم خسته شدهاند و یک رهبر قدرتمند میخواهند. بنابراین، نامزدی ماسک ممکن است بخش مهمی از حامیان ترامپ را از او بگیرد. به همین دلیل، ترامپ انگیزه قوی خواهد داشت تا هرگونه پروژه سیاسی ماسک را قبل از شروع متوقف کند.
نبردی دشوار علیه تاریخ
در نهایت، حتی با تمام مزایایی که ماسک دارد، با نبردی بسیار دشوار روبرو خواهد شد. ثروت و شهرت برای ساختن یک حزب سیاسی موفق کافی نیست. یک حزب به اهداف روشنی نیاز دارد که میلیونها رای دهنده مختلف را متحد کند، همچنین به تیمهای سازمان یافتهای نیاز دارد که در هر ایالت و جامعه فعالیت کنند، که ساختن آن سالها طول میکشد.
همچنین رفتار عمومی ماسک ممکن است بزرگترین مانع پیش روی او باشد. تمایل او به اظهارنظرهای نسنجیده و ورود به درگیریها در اینترنت ممکن است رای دهندگان میانهرو را که نیاز به جلب حمایت آنها دارد، دفع کند. در حالی که حامیان او این سبک را بیانگر اصالت میدانند، ممکن است دیگران او را آنقدر دمدمی مزاج ببینند که اجازه ندهد عهدهدار مقام ریاست جمهوری شود.
در پایان، اگرچه ایده تأسیس یک حزب به رهبری ماسک عالی به نظر میرسد، اما به احتمال زیاد به این زودیها محقق نخواهد شد. نظام سیاسی آمریکا طوری طراحی شده است که دو قطبی باقی بماند و چالشهای پیش روی آن بسیار زیاد است. اما توجه افکار عمومی به این ایده به خودی خود نشان میدهد که بسیاری از مردم از گزینههای موجود ناراضی هستند و مشتاق یک جایگزین جدید هستند.
و این ثابت میکند که آمریکاییها آماده بررسی گزینههای جسورانه هستند، حتی اگر تغییر خود نظام یک کار تقریباً غیرممکن باشد.