گدعون لوی، روزنامه‌نگار برجسته اسرائیلی، در یادداشتی در روزنامه هاآرتص نوشته است: آلمان به یاد و آموزه‌های هولوکاست خیانت کرده است. کشوری که روزگاری مهم‌ترین وظیفه خود را «فراموش نکردن» می‌دانست، اکنون در فراموشی فرو رفته است. کشوری که به خود قول داده بود «هرگز سکوت نخواهد کرد»، امروز در برابر فجایع، سکوت پیشه کرده است. کشوری که یک‌بار گفت: «هرگز دوباره»، اکنون در تکرار همان فجایع نقش ایفا می‌کند — با اسلحه، با تأمین مالی، و با سکوت.

در حالی‌که نوار غزه در آتش جنگ می‌سوزد و تصاویر ویرانی و گرسنگی میلیون‌ها انسان، جهان را تکان داده، آلمان همچنان در حصار گذشته خود سکوت اختیار کرده است. گدعون لوی، روزنامه‌نگار برجسته اسرائیلی، در یادداشتی در روزنامه هاآرتص، این سکوت را خیانتی به یاد قربانیان هولوکاست دانسته و از وابستگی آلمان به تاریخ خود، که آن را از واکنش اخلاقی و به‌موقع بازداشته، پرده برداشته است. یادداشتی که در ادامه می‌خوانید، بازتابی است از این نگاه انتقادی صریح به سیاست‌های دوگانه آلمان در قبال غزه و آزمون دشوار اخلاقی‌اش در برابر تاریخ.

 

آلمان به یاد و آموزه‌های هولوکاست خیانت کرده است. کشوری که روزگاری مهم‌ترین وظیفه خود را «فراموش نکردن» می‌دانست، اکنون در فراموشی فرو رفته است. کشوری که به خود قول داده بود «هرگز سکوت نخواهد کرد»، امروز در برابر فجایع، سکوت پیشه کرده است. کشوری که یک‌بار گفت: «هرگز دوباره»، اکنون در تکرار همان فجایع نقش ایفا می‌کند — با اسلحه، با تأمین مالی، و با سکوت.

هیچ کشوری نباید بیش از آلمان در تشخیص «فرآیندهای تهوع‌آور» تاریخ مهارت داشته باشد. هر آلمانی بهتر از یائیر گولان این نشانه‌ها را می‌شناسد. با این‌حال، امروز همین روندها به‌وضوح در اسرائیل جریان دارند و آلمان هنوز از شناخت کامل آن‌ها ناتوان مانده است. و اگر بیدار شده باشد، بیداری‌اش بسیار دیر و بی‌ثمر بوده است.

وقتی آلمان راهپیمایی پرچم در اورشلیم را می‌بیند، باید شب کریستالنخت را به یاد آورد. اگر شباهت‌ها را نبیند، به یاد قربانیان هولوکاست خیانت کرده است. زمانی که به غزه نگاه می‌کند، باید اردوگاه‌های کار اجباری و گتوهایی را که خود ساخته بود، به خاطر بیاورد. وقتی گرسنگی و رنج مردم غزه را می‌بیند، باید تصویر بازماندگان نحیف آن اردوگاه‌ها در ذهنش زنده شود. و زمانی که سخنان فاشیستی برخی وزرا و مقامات اسرائیلی درباره کشتار، جابه‌جایی جمعیت، نبود «بی‌گناه» در غزه و حتی قتل نوزادان را می‌شنود، باید همان صداهای هولناک گذشته را به یاد بیاورد — صداهایی که روزی همین حرف‌ها را به زبان آلمانی گفته بودند.

آلمان حق ندارد در برابر آنچه در نوار غزه رخ می‌دهد، سکوت اختیار کند. این کشور باید پرچم مقاومت اروپا را در برابر این فجایع به دوش بکشد. با این حال، همچنان — و با اکراهی آشکار — از دیگر کشورهای اروپایی عقب مانده است؛ نه تنها به دلیل گذشته‌اش، بلکه به‌واسطه مسئولیت غیرمستقیمش در فاجعه «نکبت»؛ فاجعه‌ای که احتمالاً بدون وقوع هولوکاست رخ نمی‌داد. آلمان بدهی اخلاقی حل‌نشده‌ای نیز نسبت به ملت فلسطین دارد.

اشغال سرزمین‌های فلسطینی بدون حمایت ایالات متحده و آلمان ممکن نبود. در تمام این سال‌ها، آلمان دومین متحد مهم اسرائیل بوده است — با حمایتی گسترده، بی‌قید و شرط. اکنون اما زمان آن فرا رسیده که تاوان سال‌ها خودسانسوری شدید خود را بپردازد؛ دورانی که در آن هرگونه انتقاد از اسرائیل ممنوع و این کشور چون «قربانی مقدس» مصون از نقد تلقی می‌شد.

هرگونه انتقاد از اسرائیل به یهودستیزی تعبیر می‌شد، و مبارزه مشروع فلسطینیان برای حقوقشان، جرم‌انگاری می‌گردید. کشوری که یکی از بزرگ‌ترین امپراتوری‌های رسانه‌ای‌اش هنوز از روزنامه‌نگاران می‌خواهد برای استخدام تعهد دهند که «هیچ‌گاه حق موجودیت اسرائیل را زیر سؤال نبرند»، نمی‌تواند مدعی دفاع از آزادی بیان باشد. و اگر سیاست‌های کنونی اسرائیل، خود موجودیت این کشور را به خطر انداخته، آیا نباید امکان و حق انتقاد از آن وجود داشته باشد؟

در آلمان، انتقاد از اسرائیل — صرف‌نظر از عملکردش — کاری دشوار و گاه ناممکن است. این وضعیت نه نشانه‌ی دوستی، بلکه تجسم اسارت در برابر گذشته است؛ اسارتی که باید در مواجهه با وقایع امروز در غزه به پایان برسد. «روابط ویژه» نمی‌تواند به معنای صدور مجوز اخلاقی برای جنایات جنگی باشد. آلمان حق ندارد دادگاه کیفری بین‌المللی — نهادی که در واکنش به جنایات تاریخی خودش بنیان نهاده شد — را نادیده بگیرد، در حالی که هم‌زمان درباره زمان دعوت از نخست‌وزیری که تحت پیگرد است، گفت‌وگو می‌کند. این کشور نمی‌تواند با تکرار نمادهای گذشته و نهادن گل در یادوشم، تنها ۹۰ دقیقه دورتر از خان‌یونس، مسئولیت اخلاقی‌اش را نادیده بگیرد.

امروز، آلمان با دشوارترین آزمون اخلاقی‌اش از زمان هولوکاست روبه‌روست. تنها چند هفته پس از تهاجم ولادیمیر پوتین به اوکراین، آلمان پیشگام اعمال تحریم‌ها علیه روسیه شد. اما اکنون، پس از گذشت بیش از بیست ماه از حمله به غزه، هنوز هیچ اقدام معناداری علیه اسرائیل انجام نداده است — جز تکرار همان محکومیت‌های سرد و بی‌اثر، هم‌صدا با دیگر کشورهای اروپایی.

آلمان باید تغییر کند — نه علی‌رغم گذشته‌اش، بلکه به‌خاطر آن.

اینکه صدراعظم فریدریش مرتز تنها بگوید بمباران غزه دیگر قابل توجیه نیست، کافی نیست؛ او باید گام‌هایی عملی برای پایان دادن به این وضعیت بردارد. اینکه وزیر خارجه یوهان وادفول اعلام می‌کند آلمان نباید به همبستگی تحمیلی وادار شود، نیز کفایت نمی‌کند.

زمان آن فرا رسیده که آلمان با قربانیان همبستگی نشان دهد و خود را از زنجیرهای تاریخی‌اش رها کند؛ زنجیرهایی که آن را از درک عمیق آموزه‌های هولوکاست دور نگه داشته‌اند. آلمان نمی‌تواند بیش از این نظاره‌گر باقی بماند و به محکومیت‌های بی‌رمق بسنده کند. در برابر فاجعه انسانی غزه، این سکوت نیست — این، رسوایی آلمان است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.