کریدور مذکور که هند را به خاورمیانه و سپس از طریق شرق مدیترانه به اروپا متصل می‌کند بیانگر بازی جدید ایالات متحده در رقابت‌های ژئواستراتژیک جهانی است.

به گزارش جماران، در حاشیه اجلاس سران گروه ۲۰ در دهلی نو در راستای تعقیب ارتباط عمیق و چند وجهی یادداشت تفاهم میان هند، آمریکا، عربستان سعودی، امارات، فرانسه، ایتالیا و آلمان منعقد شد. کریدور مذکور که هند را به خاورمیانه و سپس از طریق شرق مدیترانه به اروپا متصل می‌کند بیانگر بازی جدید ایالات متحده در رقابت‌های ژئواستراتژیک جهانی است، چنانکه در طی دهه‌های اخیر نیز کوشیده است با ارائه استراتژی‌هایی موقعیت چین و روسیه را در فضای جهانی تنزل داده و مقام خود را به عنوان هژمون جهانی تثبیت نماید. به طور کلی استراتژی ایالات متحده، ائتلاف سازی با رقبای منطقه‌ای چین و روسیه برای کاستن از قدرت مانور کشورهای مذکور که به گمان آمریکا به دنبال تغییر نظم جهانی هستند، است.

در همین رابطه می‌توان به ائتلاف‌سازی در شرق آسیا در غالب پیمان‌هایی چون QUAD و AUKUS اشاره کرد که سویه نظامی و اطلاعاتی در آن‌ها پررنگ‌تر از ابعاد دیگر ائتلاف‌ها است. اما از آنجا که چین مزیت خود را در صحنه ژئوپلیتیک جهانی در عامل اقتصادی تعریف کرده، نیاز به استراتژی‌های ژئواکونومیک (اقتصادی) از سوی ایالات متحده برای کنترل نفوذ چین بیش از پیش احساس می‌شود. بر این مبنا در نشست سران گروه جی ۷ در ۲۰۲۱ طرح آمریکا با عنوان B3W یا «ساختن جهانی بهتر» برای تقویت و بازسازی زیرساخت‌های کشورهای جهان سوم و کمتر توسعه یافته مطرح شد و در نشست سران گروه ۲۰ در ۲۰۲۳ دهلی نو پازل جدید استراتژی ژئواکونومیکی غرب تحت عنوان کریدور هند-خاورمیانه- اروپا مطرح و مورد توافق سران کشورهای شرکت کننده در اجلاس قرار گرفت.

کریدور مذکور در مقیاس جهانی به عنوان رقیبی برای ابتکار کمربند و جاده چین مطرح شده که از طریق مسیرهای دریایی از هند به امارات و سپس از طریق راه آهن به حیفا در سرزمین های اشغالی و سپس به بندر پیرائوس یونان می‌رسد و سعی دارد با مشارکت دادن و سرمایه‌گذاری اقتصادی در کشورهای هدف از تاثیرگذاری ابتکار چینی در مناسبات سیاسی و اقتصادی جهان بکاهد چنانکه اخیراً ایتالیا اعلام کرده از ابتکار مذکور کنار کشیده و هند هم اساساً بواسطه اختلافات ژئوپلیتیکی با چین از ابتدا با کمربند و جاده چینی ساز مخالف می‌زد.

ایالات متحده آمریکا در غالب کریدور هند به اروپا اهدافی را دنبال می‌کند که می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

۱- به حاشیه راندن تلاش‌های چین برای نفوذ سیاسی و اقتصادی در غرب آسیا و اروپا بواسطه ابتکار کمربند و جاده و ایجاد موقعیت فرودستی چین در مناطق یاد شده.

۲- کاهش اتکای اروپا و خاورمیانه به چین از نظر اقتصادی با مشارکت دادن هند به عنوان قدرتی نوظهور که ضمن داشتن رشد اقتصادی بالا بر میزان سرمایه‌گذاری خود در کشورهای هدف در ابتکار جدید گروه ۲۰ (کریدور مذکور) افزوده و بی‌گمان در یک دهه آینده جزء سه قدرت اقتصادی برتر جهان خواهد بود.

۳- ایجاد ائتلاف میان کشورهای جنوب غربی آسیا به منظور برقراری ثبات و عدم نیاز به حضور همه جانبه ایالات متحده بواسطه تمرکز استراتژیک آمریکا بر جبهه آسیا-پاسیفیک برای مهار قدرت سربرآورنده چین؛ چنانکه می‌توان در این مورد مقدمه سازی برای پیوستن عربستان سعودی به پیمان ابراهیم (صلح با اسرائیل) این مهم را مشاهده کرد.

کریدور هند به اروپا در صورت تحقق نتایج و پیامدهای ژئوپلیتیکی دیگری را نیز به همراه خواهد داشت از آن جمله اینکه کریدور شمال به جنوب که از مسیر ایران و روسیه به اروپا می‌رسد را تحت الشعاع قرار داده و آن را به حاشیه می‌کشاند، چنانکه هند به دلیل انزوای ترکیبی ایران و تحریم‌های دامنه‌دار علیه کشور مذکور از سرمایه‌گذاری در بندر چابهار چشم پوشی کرده و ضعف زیرساخت‌های ارتباطی در ایران و ورود روسیه به جنگی فرسایشی با اوکراین زمینه را برای جایگزینی بندر پیرائوس یونان با چابهار و بطور کلی کریدور جدید با کریدور شمال به جنوب را مهیا ساخته است. هند از آنجایی که بدنبال صادرات پایدار و بلندمدت است و فضاهای دارای تنش مداوم همچون ایران و روسیه با این استراتژی همخوانی ندارند، لاجرم به دنبال ایجاد مسیری جایگزین بوده که ضمن برخورداری از ثبات بالا، همچون عربستان و امارات شرایط را برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی فراهم آورده و بواسطه ضریب آزادی اقتصادی بالا توان رقابت‌پذیری در بازارهای جهانی را داشته باشند.

پیامد ژئوپلیتیک بعدی این طرح، افزایش سرمایه‌گذاری و ادغام اقتصادی هند، خاورمیانه و اروپا است که مزیت نسبی چین در رقابت با ایالات متحده در مناطق مذکور را تحت تاثیر قرار می‌دهد و از آنجا که ابتکار کمربند و جاده چین با موضوعاتی از جمله ایجاد تله بدهی توسط چین و تجربه ناموفق کشورهایی چون سریلانکا مواجه بوده زمینه را برای افزایش میل به مشارکت کشورهای توسعه نیافته برای ادغام در کریدور جدید افزایش می‌دهد، همان گونه که قبلا عنوان شد ایتالیا نیز اعلام کرده از طرح جاده ابریشم نوین چین خارج می‌شود.

واپسین پیامد ژئوپلیتیکی طرح مذکور نیز افزایش رقابت میان قدرت‌های منطقه‌ای غیر همسو با یکدیگر است، از جمله تمایل اسرائیل به همگرایی با هند بواسطه نزدیکی ایران و چین و از سوی دیگر ادغام یونان در کریدور مذکور به دلیل جایگاه مرکزی رقیب منطقه‌ای خود یعنی ترکیه در ابتکار کمربند و جاده چین. چنان که باید شاهد رقابت فزاینده ایران و ترکیه برای افزایش نقش خود در پروژه ابتکاری چین در آینده باشیم.

در نهایت می‌توان این گونه جمع‌بندی کرد که این پروژه بدنبال بازدهی بلندمدت است و کشورهایی را که دچار نقصان در زیرساخت‌های خود و دارای تنش با شبکه‌های مالی بین‌المللی هستند را شامل ‌نمی‌شود و بیانگر نقش و اهمیت خاورمیانه و شرق مدیترانه در استراتژی‌های بلندمدت آمریکا و اروپا بوده چنانکه پس از تجاوز نظامی روسیه به اوکراین و مختل شدن امنیت انرژی اروپا، گرایش اتحادیه اروپایی به منابع انرژی خاورمیانه بیش از پیش نمود داشته و در مدت یک سال اخیر شرکت‌های فعال در حوزه انرژی اروپا سرمایه‌گذاری‌های چند ده میلیارد دلاری در خلیج فارس انجام داده‌اند.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
9 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.