این درگیری درخواست‌هایی را برای احیای «فرایند صلح» برانگیخته است که برای دهه‌ها یک پای آن همیشه می لنگیده است. در همه این سالها همان رهبرانی که اکنون راه حل دو دولتی را ترویج می کنند، در سکوت به این نگاه می کردند که اسرائیل (از طریق الحاق و توسعه شهرک سازی) بیشتر سرزمینی را که برای یک کشور فلسطینی در نظر گرفته شده بود، بلعیده است. پیامدهای خشونت امروز ممکن است آخرین فرصت را برای دستیابی به صلحی عادلانه و پایدار قبل از شعله‌ور شدن کل منطقه فراهم کند.

به گزارش جماران، محمد البرادعی، مدیرکل بازنشسته آژانس بین المللی انرژی اتمی که  در سال 2005 جایزه صلح نوبل را به طور مشترک با این آژانس دریافت کرد  در تازه ترین یادداشت برای پراجکت سیندیکیت درباره سقوط نظم جهانی در جریان جنگ در غزه نوشته است:

پس از شیوع کووید-19 در سال 2020 و ایجاد هرج و مرج و بدبختی، من امیدوار بودم که از دل این فاجعه جهانی به رویکردهای بهتر در سطح بین المللی برسیم. این مسئله برای مدتی پس از آن همه گیری هم ممکن به نظر می رسید. همه گیری کرونا یادآوری خوبی از آسیب‌پذیری‌های مشترک، انسانیت مشترک و اهمیت همبستگی بود که از تفاوت‌ها و مرزهای ما فراتر می‌رود.

وقتی همه‌گیری و فضای ناشی از آن فروکش کرد، ما با قدرتی تازه به پرتگاه بازگشتیم. هیچ یک از درس های همبستگی که در جریان آن بیماری همه گیر آموخته بودیم در ما باقی نماند، گویا ما در برابر پذیرش این درس ها روئین تن شده بودیم.

امروز به نظر می رسد بسیاری از ارکان نظم جهانی پس از جنگ جهانی دوم، اگر نگوییم همه آنها ، در حال فروپاشی هستند. درگیری خشونت‌آمیز به روش پیش‌فرض برای حل و فصل اختلافات بین کشورها (روسیه و اوکراین) و در داخل کشورها (یمن و سودان) تبدیل شده است، در حالی که سیستم امنیتی چندجانبه به ریاست شورای امنیت سازمان ملل متحد در حال بی خاصیت شدن است.

علاوه بر این، شکاف نابرابری بین شمال جهانی و جنوب جهانی افزایش یافته  و بیشتر کشورهای ضعیف از بار بدهی ها رنج می برند. این به نوبه خود باعث تشدید فقر، دامن زدن به مهاجرت و کاشت بی اعتمادی شده است.

با افزایش پوپولیسم و اقتدارگرایی، حملات به حقوق بشر و ارزش های دموکراتیک افزایش یافته  و در برخی موارد، پوشش انتخابات به این حملات مشروعیت جعلی داده است.  تشدید رقابت بین ایالات متحده و چین به سرعت در حال تبدیل شدن به یک هدف است. اما جنگ ادامه دار بین اسرائیل و حماس ضربه کوبنده خاصی به نظام بین الملل و نظم آن وارد کرده است.

نقض فاحش قوانین بین المللی بشردوستانه برای حمایت از غیرنظامیان، غیرقابل باور است. جنایاتی که علیه غیرنظامیان در این جنگ رخ داده را می توان بیرحمانه و شیطانی خواند. این اعمال نفرت انگیز باید در راس فهرست اولویت های دادستان دیوان کیفری بین المللی قرار گیرد و در رسیدگی های دیوان بین المللی دادگستری مورد توجه قرار گیرد. ما باید جلوی این سقوط را بگیریم.

 نادیده گرفتن اصول و هنجارهای حقوق بین‌الملل، مانند محدودیت‌های حق دفاع از خود  و ممانعت عمدی شورای امنیت در انجام «مسئولیت اصلی خود برای حفظ صلح و امنیت بین‌المللی»، خلاف وجدان جهانی و غیرقابل قبول است.

مقامات ارشد سازمان ملل در امور بشردوستانه در غزه از عباراتی مانند «جهنم روی زمین» و «پایان انسانیت» برای ابراز ناامیدی خود از این وضع استفاده کرده‌اند اما  به نظر می رسد گوش تعداد اندکی به این هشدارها بدهکار است.

در حال حاضر یک گسست قریب الوقوع بین غرب و جهان عرب و اسلام وجود دارد، حتی در شرایطی که مردم غربی و عرب خشم خود از رفتار دولت مردانشان را فریاد می زنند.

سخنان تند و تیز غیرانسانی و مملو از خشم از همه طرف سرچشمه می گیرد و در خیابان های شهر، محوطه دانشگاه ها و شهرهای کوچک در سراسر جهان طنین انداز می شود. به نظر می رسد تمام تلاش ها برای ایجاد پل های احترام و تفاهم میان ملت ها و کشورها در چند دهه گذشته از بین رفته است.

علاوه بر این، جهان عرب و اسلام ایمان خود را به هنجارهای غربی شامل قوانین و نهادهای بین‌المللی، حقوق بشر، و ارزش‌های دموکراتیک از دست داده است. حالا در جهان عرب و اسلام همه بر این باورند که رفتار غرب در قبال مسئله غزه نشان داد که زور وحشیانه بر همه چیز غالب است.

جنگ به ما دو درس می دهد:

اولاً، تعارضات به خودی خود حل نمی شوند و اجازه ظهور و بروز دادن به آنها، کوته بینانه و خطرناک است. آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، پس از اینکه گفت که حمله حماس در 7 اکتبر "در خلا اتفاق نیفتاد"، مورد حمله وحشیانه اسرائیل قرار گرفت. اما او به یک حقیقت اذعان کرد : وجود  تحقیر و احساس بی‌عدالتی در میان فلسطینی‌ها  که اکثر افرادی که منازعه فلسطین و اسرائیل را دنبال می‌کنند مدت‌هاست به آن پی برده‌اند.

این درگیری درخواست‌هایی را برای احیای «فرایند صلح» برانگیخته است که برای دهه‌ها یک پای آن همیشه می لنگیده است. در همه این سالها  همان رهبرانی که اکنون راه حل دو دولتی را ترویج می کنند، در سکوت به این نگاه می کردند که اسرائیل (از طریق الحاق و توسعه شهرک سازی) بیشتر سرزمینی را که برای یک کشور فلسطینی در نظر گرفته شده بود، بلعیده است. پیامدهای خشونت امروز ممکن است آخرین فرصت را برای دستیابی به صلحی عادلانه و پایدار قبل از شعله‌ور شدن کل منطقه فراهم کند.

درس مهم دیگر این است که ساختن یک سیستم امنیتی جهانی قوی تر و عادلانه تر  نیاز به اصلاحات ساختاری دارد. برای شروع، حق وتوی پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل باید به شدت محدود شود اگر از حذف کامل آن سخن نگوییم.  ایالات متحده و روسیه همچنین باید مذاکرات درباره تسلیحات هسته ای را از سر بگیرند و گام های معناداری در جهت خلع سلاح بردارند. اینکه دیگر یک توافقنامه واحد برای کنترل تسلیحات هسته ای بین دو قدرت هسته ای بزرگ جهان وجود ندارد، فاجعه است.

نهادهایی چون صندوق بین المللی پول و بانک جهانی  باید به کشورهای در حال توسعه در تصمیم گیری های جهانی و دسترسی عادلانه به منابع مالی برای توسعه، حق رأی بدهند. اگرچه سیاست گذاران از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بیش از 30 سال پیش خواستار چنین بازنگری بوده اند، اما هیچ پیشرفتی حاصل نشده است.

ما نباید اجازه دهیم فرصتی که از جنگ به وجود آمده است، از میان انگشتان ما لیز خورده و برود.  در غیاب اصلاحات بنیادی در نظم بین المللی، جنگ غزه خبر از خارج شدن جهان از کنترل خواهد داد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
4 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.