سال ٩٠ بحث نوسازی مینی‌بوس‌ها به‌عنوان یکی از عوامل آلودگی هوای پایتخت به‌طور جدی شروع شد. راننده‌ها از طرح استقبال کردند، قرار بود به جای مینی‌بوس‌هایی که ٤٠‌سال کار کرده بودند و مسافر هم از آنها شکایت داشت، مینی‌بوس‌های جدیدی جایگزین شوند.

به گزارش جماران؛ روزنامه شهروند در گزارشی به بررسی طرح نوسازی مینی‌بوس‌های پایتخت پرداخته است؛

بعد از ٥ ماه پافشاری، بالاخره  به حسین و همکارش گفتند شما اجازه ورود به پایانه مینی‌بوس‌های رسالت را ندارید، این خط به تاکسیرانی تحویل داده شده. راه را بستند، مسافران را از مینی‌بوس‌ها پیاده کردند و به سوی تاکسی‌ها راهنمایی کردند و حسین و همکارش منتقل شدند به خط تجریش -درکه. پایانه‌ای که دو ماه است تاکسی‌ها دارند جای مینی‌بوس‌ها را در آن می‌گیرند.

مینی‌بوس از ورودی پایانه وارد می‌شود و مسافرها پیاده می‌شوند. تاکسی‌ها پشت مینی‌بوس‌ها گم‌شده‌اند و هیچ مسافری راهش را به سوی‌شان کج نمی‌کند. از اوایل امسال، راننده‌های قدیمی این خط، در طرح نوسازی، مینی‌بوس‌های‌شان را دادند و تاکسی تحویل گرفتند. شیر دادند و روباه گرفتند و رضا بعد از ٢٠‌سال مینی‌بوس ‌راندن در این خط می‌گوید: فقط می‌خواستند ما را از سطح شهر جمع کنند، ما اسقاطی بودیم. نبی‌اله در تاکسی را باز کرده و داد می‌زند: درکه درکه، مسافران می‌روند سمت مینی‌بوس‌ها. نبی‌اله می‌گوید: مینی‌بوس را ببین، اصلا دادزدن نمی‌خواهد. دو ماه و نیم است تاکسی‌ها را تحویل گرفته‌ایم، دوماه‌ونیم است مسافر نداریم. قبلش هم در فاصله اسقاط شدن مینی‌بوس و تحویل گرفتن تاکسی، دو ماه بیکار بودیم و از جیب خوردیم. الان هم بدهی پشت بدهی.

سال ٩٠ بحث نوسازی مینی‌بوس‌ها به‌عنوان یکی از عوامل آلودگی هوای پایتخت به‌طور جدی شروع شد. راننده‌ها از طرح استقبال کردند، قرار بود به جای مینی‌بوس‌هایی که ٤٠‌سال کار کرده بودند و مسافر هم از آنها شکایت داشت، مینی‌بوس‌های جدیدی جایگزین شوند. قرار بود هزینه این مینی‌بوس‌ها با کمک دولت، شهرداری و ستاد سوخت تامین شود. راننده‌ها هر کدام بارها اینترنتی ثبت‌نام کردند و بارها مسئولان صدای‌شان زدند که از مینی‌بوس‌های جدید دیدن کنند و نظر بدهند. کل پروژه جایگزینی شامل ٦٩٥ مینی‌بوس بود که در فاز نخست ٢٥٠، در فاز دوم ١٩٥ و در فاز سوم ٢٥٠ تا جایگزین شدند. ٦٥٠ تا اسقاط شده‌اند و حدود ٤٥ عدد هم مانده‌اند که به گفته حامدصادق مقدسی، معاون مدیرکل نظارت بر شرکت‌های ‌خصوصی و سرپرست نوسازی ناوگان شرکت واحد، عمدتا مشکلات راهنمایی و رانندگی دارند که درحال حل شدن است. همه‌شان تاکسی‌اند، سمند و پژو ٤٠٥: «یک‌بار آمدند گفتند دو تا مینی‌بوس بردارند یک اتوبوس بدهند. نامه بردیم مجلس که این طرح انجام نشود. بعد گفتند ثبت‌نام کنید برای مینی‌بوس، بعد گفتند برای هیوندا (مینی‌بوس آرین)، خیلی‌ها دنبالش رفتند که نتیجه‌ای نگرفتند و  آخرش گفتند تاکسی می‌دهیم. برای ما ون هم اعلام کردند، ما ون‌ها را قبول نکردیم. گفتیم کار ما دیزل است.» رضایی هنوز با مینی‌بوس کار می‌کند، عینک آفتابی بزرگی به صورت زده و موها و سبیل‌هایش یک دست سفیدند. مثل بیشتر راننده‌های خط که هر کدام ٣٠-٢٠‌سال است با مینی‌بوس‌های‌شان مسافرها را بین تجریش و درکه جابه‌جا می‌کنند: «من بچه‌هایی را به مدرسه رسانده‌ام که الان پزشک شده‌اند، مطب دارند.» آفتاب در صبح تابستان به پایانه کوچک مینی‌بوس‌های درکه می‌تابد، روی پل تجریش، روبه‌روی امامزاده صالح. راننده‌ها از تاکسی‌های‌شان که زیر آفتاب خوابیده بیرون می‌آیند، از چهار سو، حلقه می‌زنند و با چشم‌های روشن و صورت‌های آفتاب سوخته، منتظر نوبت‌اند که از آنچه در این چند‌سال بر آنها گذشته بگویند.

نبی‌اله قدیمی‌ترین راننده خط، ٤٢‌سال است پشت فرمان می‌نشیند. کامیون و تریلی و نیسان رانده تا ٣٥‌سال پیش که با مینی‌بوس آمده به خط

تجریش - درکه. از ٦ صبح که آمده تا ساعت ١٠ و نیم، ١٣‌هزار تومان کار کرده: «یک نیم‌راه رفتم و یک نیم‌راه آمدم. جمعه که این‌جا پر از مسافر درکه است، ٨٣‌هزار تومان کار کردم، ٣٠ تومان بنزین زدم، ١٢ تومان هم گازوییل، ٤٧تومان برایم مانده. زن و بچه‌ام چه کار کنند؟ منی که اموراتم طبق کارکرد مینی‌بوس می‌گذشت، قسطم را می‌دادم، خرج مریضی‌ام را می‌دادم، مهمانی‌ام را می‌دادم، اجاره را می‌دادم الان چه کار کنم؟ مینی‌بوس گذاشتند بغل دست من، اگر می‌خواستی مینی‌بوس من را بگیری مینی‌بوس غریبه بیاوری، من را اجبار می‌کردی برو قرض کن مینی‌بوس نو بخر بیا خودت کار کن. من این کار را می‌کردم.» مینی‌بوس‌هایی که در خط مانده‌اند یا آنهایی‌اند که در نوبت اسقاط و گرفتن تاکسی‌اند یا آنها که کمی نوترند و هنوز اسقاط نشده‌اند و از خط‌های دیگر آمده‌اند. مینی‌بوس به ١٠‌سال کار که برسد، می‌شود اسقاط. دیگری می‌آید میان حرف نبی‌اله: «دولت تصمیم گرفت مینی‌بوس‌ها نو شوند، سازمان شهرداری، مینی‌بوس‌رانی، شورای شهر و فرمانداری جلسه گذاشتند، قرار شد ٦٠‌میلیون تومان برای هر مینی‌بوس‌دار بریزند به حساب شرکت دیزل‌خودرو، ٥‌میلیون هم نقد بدهیم، بقیه را هم ٢٠‌میلیون و خرده‌ای به ما وام بدهند که ما مینی‌بوس نو بگیریم. ٤٠‌میلیون از این ٦٠‌میلیون تومان رفته، این ٦٠ تومان هم شد ٢٠ میلیون، ١٠‌میلیون هم خودرو ما را برداشتند شد ٣٠‌میلیون و یک‌میلیون هم از خود ما گرفتند شد ٣١‌میلیون و این تاکسی را به من دادند و کار هم نداریم. دو زار هم برای‌مان ارزش ندارد.» روی تنها نیمکت پایانه، زیر سایه درخت نشسته است. بقیه دورش حلقه زده‌اند. راننده‌ها فکر می‌کنند می‌توانستند مینی‌بوس‌های‌شان را در شهرستان دست‌کم ٣٠‌میلیون تومان بفروشند. هزینه اسقاط به گفته مقدسی به عهده ستاد سوخت بوده و می‌گوید خود راننده‌ها مرکز اسقاط را انتخاب کرده‌اند. مشکل طول کشیدن پروژه بود.

جوان‌ترین‌شان حدود ٣٠ ساله است. هر روز از کرج راه می‌افتد و می‌آید تجریش: «کرایه خانه‌ام، ماهی ٩٠٠تومانه. تازه توی کرج. یعنی جمعه و پنجشنبه ندارد، روزی ٣٠‌هزار تومان کرایه خانه‌ام است.» می‌گوید مسافران بومی درکه هم ممکن است به خاطر سریع‌تر پر شدن تاکسی و امنیت بیشتر به آن راغب‌تر باشند، اما کرایه‌ها و بودن مینی‌بوس کنار تاکسی کار را خراب می‌کند:   «پنجشنبه و جمعه این‌جا مسیر توریستی است و مسافران به‌خاطر هزینه‌های‌شان طالب مینی‌بوس‌اند. سازمان اتوبوسرانی برای‌شان اتوبوس هم گذاشته. اما معلوم نیست چرا همزمان دارد تعداد مینی‌بوس‌های این خط را هم بیشتر می‌کند، چرخ ما دیگر نمی‌چرخد. کرایه مینی‌بوس ٨٠٠تومان است، تاکسی ٢٠٠٠تومان. ١٥مینی‌بوس جدید از خط تهرانپارس و رسالت هم به این خط اضافه شده‌اند. امروز ٣ مینی‌بوس جدید فرستادند و با بچه‌های خودمان حدود ٢٠ تا شده.» ٢٧ تاکسی در این خط کار می‌کنند، ١٠ نفر دیگر منتظرند تاکسی‌های‌شان را تحویل بگیرند:   «یک‌سری هم تحویل گرفتند و جرأت نمی‌کنند سوار شوند، چون مدارک‌شان کامل نیست.» مدارک، کارنامه یا همان جواز کار تاکسی است و بیمه که بعضی تاکسی‌ها را در پارکینگ معطل کرده است.

مسئول تاکسیرانی به پایانه آمده و وضع تاکسی‌ها را دیده، اما گفته تا مینی‌بوس هست من نمی‌توانم برای‌تان کاری کنم. مینی‌بوس‌رانی هم به راننده‌ها گفته تاکسی برای خودش کار کند و مینی‌بوس هم برای خودش. یکی از راننده‌ها می‌گوید: «چرا راننده از جاهای دیگر آوردند؟ من راننده این خط بودم، من جان کندم، پیر شدم، حالا نان ندارم بخورم. چرا؟ چون مینی‌بوسم را گرفتند.» بعضی از راننده‌های این خط، هیچ‌وقت بیمه نبوده‌اند. دولت دهم بیمه رانندگان را پایه گذاشت، اما بعضی‌ها که دیگر سنی‌ ازشان گذشته بود نتوانستند در آن طرح بیمه شوند. مثل نبی‌اله و پیرمرد دیگری که موهای سفیدش کمی بلند است و بلند داد می‌زند و می‌گوید: «بنویس،  بعد از ٣٠‌سال با این وضع دارم کار می‌کنم. از ٧ صبح تا حالا ٦‌هزار تومان کار کردم. دو ساعت است خوابید‌ه‌ایم هنوز خبری از مسافر نیست. قبلا هم در کشتارگاه کار می‌کردم که ٢٠‌سال سابقه بیمه من را قبول نکردند. به دیوان عدالت اداری شکایت کردم، گفت آن موقع سیستم نبوده، خب معلوم است که‌ سال ٤٢ نبوده، کاغذبازی بوده، مدرک نشان می‌دهم قبول ندارند. به کی بگوییم؟ به کجا شکایت کنیم؟ الان روزی ٧٠‌هزار تومان هم درآمد نداریم.»

گفتند اگر می‌خواهید با مینی‌بوس کار کنید باید مدل مینی‌بوس ٩١ به بالا باشد که قیمت‌ آن حدود ١٥٠‌میلیون است. مینی‌بوس‌هایی که از خط‌های دیگر منتقل شده‌اند، ٨٥ به بالا هستند: «اگر می‌گفتند همه بروید مدل ٨٧ تا ٨٢ بگیرید بیاورید همه مینی‌بوس می‌گرفتند. ٥٠ تومان پولش بود.»

آنها می‌خواهند دست‌کم پایانه‌شان با مینی‌بوس‌ها فاصله داشته باشد. تاکسیرانی می‌گوید چون تعداد تاکسی‌ها بیشتر است، پایانه مال او است و تابلوی ایستگاه تاکسی هم نصب شده، اما مینی‌بوس‌رانی این خط را تحویل تاکسیرانی نداده‌ است. از ٣٠خط مینی‌بوس‌رانی تنها ٤ خط باقی مانده که

تجریش- درکه یکی از آنهاست. مینی‌بوس هر بار بدون حساب آنها که ایستاده سوار می‌شوند، ٢٠ مسافر می‌برد و مسافر بین‌راهی هم سوار می‌کند. تاکسی چهار مسافر. مینی‌بوس ١٥‌هزار تومان کار می‌کند، تاکسی ٨‌هزار تومان. خط ١١٤، ٣٠‌سال پیش هم تاکسی داشت، اما سال‌هاست که مردم درکه به مینی‌بوس‌ها عادت کرده‌اند که هزینه زندگی‌شان را هم پایین می‌آورد. نبی‌اله می‌گوید ٣٠‌سال قبل مینی‌بوس‌های این خط کم بودند، اصلا بیشتر مینی‌بوس‌ها زیر نظر مینی‌بوس‌رانی نبودند: «مینی‌بوس‌ها را به زور گرفتند و برای‌شان خط در نظر گرفتند.‌ سال ٦٤ بود که هر چه مینی‌بوس در خیابان می‌دیدند جلویش را می‌گرفتند و می‌بردند زیر پوشش که ‌درصدی هم آنها بگیرند، ماهی ١٢تومان. حتی دربستی هم می‌بردیم می‌گفتند حق ما را هم بدهید. آن موقع شرکت خصوصی بود. زمانی با کرایه ٥ تومان مردم را به ولنجک بردم، الان کرایه‌اش شده ١٥٠٠تومان.»

 طبق اطلاعات پورتال اتحادیه اتوبوسرانی‌های شهری کشور حدود ١١٠٠ دستگاه مینی‌بوس بین ١٥ تا ٢٠ساله درحال خدمت بودند که شرکت واحد به دلیل فرسودگی و آلایندگی و تعمیرات مداوم با کمک نهادها و سازمان‌های ذیربط تصمیم به نوسازی آنها گرفت. قرار شد ٢٠‌میلیون تومان ستاد سوخت، ٢٠‌میلیون تومان سازمان محیط‌زیست و ٢٠‌میلیون تومان شرکت واحد کمک کند. در این پورتال آمده است که شرکت واحد درحال پیگیری برای حداکثر ٦٠‌میلیون تومان وام با بهره مناسب هم بوده. داستان به نتیجه نرسیدن طرح‌ تعویض مینی‌بوس‌ها به همان‌ سال ٩٠ برمی‌گردد، وقتی قرار بود به جای مینی‌بوس‌های قدیمی مینی‌بوس آرین بدهند، ساخت کره، قیمت به گفته راننده‌ها حدود ٤٠ میلیون. اسقاط مینی‌بوس‌های‌شان را ١٠‌میلیون برمی‌داشت. راننده ٤٥ ساله خط می‌گوید: «من بین این قدیمی‌ها از همه جوان‌ترم. سر ما را کلاه گذاشتند، دست‌شان درد نکند.‌ سال ٩٠  همین مینی‌بوس هیوندا که الان اسمش شده آرین، زیر ٤٠‌میلیون بود. اسقاط مینی‌بوس ما را ١٠‌میلیون برمی‌داشتند. بعد از گذشت ٦-٥ سال آن مینی‌بوس شده ١٢٠ شده و مینی‌بوس من را باز هم ١٠‌میلیون برداشتند و منت گذاشتند که ٢٠‌میلیون وام بلاعوض به شما دادیم، ١٠میلیون محیط‌زیست و ١٠میلیون شهرداری داده. مینی‌بوس خودشان گران شده ولی مینی‌بوس ما همان ماند.»

مقدسی، معاون مدیر کل نظارت بر شرکت‌های‌ خصوصی و سرپرست نوسازی ناوگان شرکت واحد می‌گوید ابتدای طرح که‌ سال ٩١ اجرا شد، مینی‌بوس جایگزین مینی‌بوس شد اما مشکل از جایی آغاز شد که بعضی سازمان‌های مربوطه عدد کمک‌شان به طرح را ندادند: «سال ٩١، مبالغ بین دولت، شهرداری و ستاد سوخت تقسیم شده بود و هر کدام سهم‌شان را داده بودند. اما بعد از آن دیگر دولت و ستاد سوخت عددشان را ندادند و این پروژه عملا معطل ماند. تا جایی که‌ سال ٩٢، دلار بالا رفت و قیمت مینی‌بوس‌ها به ١٢٠‌میلیون و حتی بالاتر رسید. بعد از آن دنبال طرح‌های متفاوت رفتیم، اما دولت کمک نکرد و از سوی شهرداری تصمیم بر این شد که برای‌شان تاکسی تهیه کنیم.» قدوسی می‌گوید درست است که افزایش تاکسی مخالف قصد اصلی طرح یعنی کاهش آلودگی هوا بود، اما راه دیگری نبود: «ما درگیر شرایطی بودیم که دولت کمک نمی‌کرد و مینی‌بوس‌های فرسوده را نمی‌توانستیم کاری کنیم و شهرداری فکر کرد بهترین راه را انتخاب کند. توانایی این‌که هزینه مینی‌بوس را تامین کند، نداشت. مجبور بودیم بین بد و بدتر انتخاب کنیم.» انتخاب یک وسیله نقلیه نیمه عمومی که هرچند از خودرو شخصی بهتر است، اما عمومی محسوب نمی‌شود به جای وسیله‌ای که هم هزینه کمتری برای مسافر دارد و هم شلوغی خیابان‌ها را کمتر می‌کند. طبق گفته او، تداخل کار مینی‌بوس‌ها و تاکسی‌ها در یک خط درحال حل‌شدن است. تاکسیرانی برنامه‌ریزی کرده که تاکسی‌هایی که کنارشان مینی‌بوس مشغول کار است یا به خط‌های جانشین منتقل شوند یا به آنها آموزش داده شود که تاکسی فرودگاه شوند: «خط تجریش- درکه هم مثل ٤ خطی که در دست مینی‌بوس‌رانی باقی مانده درحال تحول است، بعضی‌ها هنوز تاکسی‌های‌شان نیامده و مینی‌بوس‌ها منتظر اسقاط‌شدن است. مجبوریم منتظر باشیم و حتی دنبال این هستیم که مینی‌بوس دیگری اجازه ورود به پایانه‌های ما را نداشته باشد. ما ٢هزاروخرده‌ای مینی‌بوس داریم که سرویس می‌روند و تحت‌نظارت ما نیستند.»

نبی‌اله و رضایی و راننده‌های دیگر می‌گویند بیا از اینها بپرس. حسین را با خودشان آورده‌اند، راننده حدود ٥٥ ساله‌ای که امروز با دو همکارش از پایانه رسالت به این‌جا آمدند. تاکید می‌کند که بنویس اجبارا منتقل شدیم. تا قبل از طرح نوسازی، حدود ١٥٠ تا ١٦٠ مینی‌بوس بودند که حدود ٣٥ تای آنها مدل بالا بودند و به خط‌های دیگر منتقل شده‌اند. حسین نگاهی می‌اندازد به نبی‌اله که روی لبه پیاده‌رو نشسته است و با کلاه سفید خودش را باد می‌زند. می‌گوید: «من از اینها خجالت می‌کشم. ٣٠‌سال است این‌جا کار می‌کنند و حالا من با مینی‌بوسم کنارشان بایستم دیگر کسی سوار تاکسی‌ نمی‌شود. من دارم نان اینها را می‌برم. راضی‌ام کار نکنم، بروم.» می‌گوید این راننده‌ها را از قبل می‌شناسم. ٢٧‌سال است پشت فرمان است و مینی‌بوسش مدل ٩٠. فکر می‌کند به ٥‌سال دیگر که اسقاط می‌شود: «اصلا ما هیچ، بروید از مسافران بپرسید. الان تابستان است فردا که اول مهر بشود مگر تاکسی جوابگوی آن همه مسافر ترمینال رسالت است؟ مسافران مینی‌بوس قشر مستضعفند. امروز در رسالت می‌گفتند ما پیاده نمی‌شویم، ما قشر کارگریم. بودجه‌مان به تاکسی نمی‌رسد. اینها ما را به جان هم انداخته‌اند.»

می‌گویند ما برای دولت کار کرده‌ایم. وقتی کرایه ١٠٠٠ تومان بود، ٥٠٠ تومان گرفتیم. حالا هر جا می‌رویم ما را سنگ قلاب می‌کنند. بعضی‌های‌شان از بهمن ماه بیکارند، از زمان اسقاط شدن مینی‌بوس. مثل روزبهانی: «به ما گفتند سوئیچ به سوئیچ تاکسی را تحویل می‌دهند. وقتی خودرو را اسقاط کردیم، ٢٠روز طول کشید تا تاکسی بدهند و ٢٠روز هم طول کشید مدارک بیاید. الان نزدیک ٨٠-٧٠ روز است بیکاریم، هنوز کارنامه نداریم. با این‌که ٢٠‌سال است خط داریم، با مدرک. رفتیم شرکت واحد می‌گوید شما اصلا خطی ندارید. می‌گویم من مدرک دارم همین الان نقد می‌گذارم جلوی‌تان. هم سند شرکت واحد و هم بیمه تامین اجتماعی شرکت واحدم و هم کارنامه دارم.» شب‌ها آن‌قدر دیر به خانه می‌رود که زن و بچه‌هایش خواب باشند و فقط بخوابد: «دیشب تا ١١ونیم این‌جا بودم. آخرین مسافر تعجب کرده بود چطور هنوز تاکسی هست.» آن اوایل که تازه دو سه تاکسی به خط آمده بودند وضع بدتر بود، هیچ‌کس سوار نمی‌شد. بعضی‌ها هم که دیدند وضع این‌طور است، مینی‌بوس خودشان را نگه داشتند، یک مینی‌بوس ١٠میلیونی گرفتند، اسقاط کردند و تاکسی را هم گرفته‌اند که در پارکینگ است. با همان مینی‌بوس کار می‌کنند که چیزی نباشد، روزی ٢٠٠‌هزار تومان برای‌شان درآمد دارد: «خودرو من ٤٥ تومان می‌ارزد، شهرداری می‌خواهد به جایش ١٠ تومان بدهد. خب من عمرا این کار را نمی‌کنم، رفتم یک خودرو دیگر که کنار خیابان افتاده بود، اسقاط کردم جای این. که البته این هم تاکسی می‌شود مثل همه مینی‌بوس‌های این خط.»

هیچ‌وقت از ما نپرسیدند

مینی‌بوس‌داران از این‌که در تصمیم به جایگزینی مینی‌بوس با تاکسی (طرح جدید شهرداری، ١٣٩٤)، آن هم بعد از ١٠‌سال وعده نوسازی مینی‌بوس‌ها (طرح جامع حمل‌ونقل و ترافیک تهران، ١٣٨٤)، نظر آنها اصلا لحاظ نشده، آزرده و دل‌نگران هستند. چندتایی مینی‌بوس نو و خیلی از مینی‌بوس‌داران و مینی‌بوس‌رانان فرسوده‌تر از پیش، ارمغان روند ١١ ساله نوسازی مینی‌بوس‌ها برای شهر.  اعضای گروه مردم نهاد «نفس» که در حوزه شهر و محیط‌زیست فعال است در مهرماه‌سال پیش، با مینی‌بوس‌رانان پایانه‌های تجریش و آزادی گفت‌وگو کردند و این گزارش حاصل گفت و گوهای آنهاست.

نخستین مشکل برای همه مینی‌بوس‌داران، قسط‌های حداقل ٢میلیونی‌ است که باید ماهانه بابت وام ١٠٠ میلیونی بپردازند.  یک مینی‌بوس‌دار خط تجریش- درکه که کرایه‌اش ٥٠٠ تومان بیشتر نیست (اخیرا شده ٥٢٥ تومان، اما کمتر کسی ٢٥تومانی دارد و درگیری با مسافر هم هر بار سر ٢٥تومان نمی‌ارزد)، خرج تعمیراتش را هم خودش باید بدهد، پول لاستیک و روغنش را هم خودش باید بدهد، بیمه و مالیات هم دارد که بدهد (مگر این‌که خودرواش از رده خارج باشد که در این صورت از مالیات معاف است)، تازه کرایه خانه و قسط جهاز دختر و شهریه پسر و... را هم باید بدهد، ماهی ٢‌میلیون تومان از کجا باید بیاورد قسط خودرو نو بدهد؟  

آن‌که ٣٠‌سال است دارد مینی‌بوس می‌راند، حقوق بازنشستگی‌اش اخیرا از ٣٨٠‌هزار تومان شده ٤٣٠‌هزار تومان و هنوز که هنوز است روزی شده تا ١٦ ساعت کار می‌کند تا با آبرو عروس‌داری و داماد‌داری و نوه‌داری کند، چند بار سربالایی تجریش- ولنجک یا ترافیک اتوبان تهران-کرج یا ٣٠ کیلومتر مسیر آزادی تا شهرداری منطقه ٢١ را برود خوب است تا نصف این قسط ماهانه را دربیاورد؟  

آن که درآمدش از صبح تا غروب ٨٠‌هزار تومان، ٩٠‌هزار تومان، یا ١١٠‌هزار تومان است؛ هر بار می‌خواهد گازوییل بزند نصف روزش منتظر در صف می‌گذرد؛ به خاطر فرسودگی مینی‌بوس یا از معاینه فنی رد می‌شود یا اگر تایید شود هم افسر راهنمایی‌ورانندگی می‌گوید لابد رشوه داده‌ای و پاره‌اش می‌کند و جریمه می‌نویسد؛ صندلی‌های مینی‌بوسش را بخواهد عوض کند تا مسافر راحت‌تر باشد و کمی کمتر غر بزند حداقل ٢‌میلیون برایش آب می‌خورد (تازه اگر قرار است یکی از همین روزها مینی‌بوس‌های فرسوده اسقاط شوند، دیگر چه انگیزه و جرأتی می‌ماند برای خرج کردن و بهتر کردن؟) قسط ماهانه ٢‌میلیون را از کجا باید بیاورد؟  

رواست به این مینی‌بوس‌ران‌ها بگوییم: می‌توانی قسط‌های خودرو نو را بدهی، بده؛ نمی‌توانی خودروت را اسقاط می‌کنیم، برو به سلامت؟  بعد هم بگوییم ما بهشان پیشنهاد دادیم مینی‌بوس‌های فرسوده‌شان را با تاکسی نو عوض کنند، وام هم بهشان پیشنهاد دادیم، خودشان نخواستند؟

مشکل دوم برای بسیاری از مینی‌بوس‌داران، مشکل سن است.  تاکسیرانی به رانندگان بالای ٥٠‌سال «کارنامه» نمی‌دهد (پروانه صادر نمی‌کند).  یعنی عملا مینی‌بوس‌داری که درحال حاضر دارد روزی ١٤ساعت، ١٦ساعت کار می‌کند، چون همه می‌دانیم با ٤٣٠تومان حقوق بازنشستگی نمی‌تواند از پس کرایه خانه و سایر مخارجش بربیاید، به همین راحتی از کار بیکار می‌شود. تازه آنهایی هم که زیر ٥٠‌سال دارند و می‌توانند «کارنامه» را دریافت کنند، کارشان این نیست.  آنها مینی‌بوس‌رانند؛ تاکسیرانی خود حکایت دیگری‌ است.  از آنها می‌خواهیم که یک شبه شغل خود را عوض کنند؟  به اجبار؟  که چه بشود؟ با قرار دادن مینی‌بوس‌ران در وضعیتی که انتخاب نکرده و نمی‌پسندد، چه چیزی به دست می‌آوریم؟

٥ تاکسی در مقابل هر یک مینی‌بوس که تنها به اندازه یک تاکسی و نیم فضای خیابان را اشغال می‌کند؟  جاگذاشتن ١٠ یا ٢٠ تا مسافر در ساعات تاریک صبح زود و شب دیر، زیر باران و آفتاب، در قسمت‌هایی از شهر یا حاشیه شهر که مسافرکش گذری ندارند، در انتظار تاکسی بعدی که خدا می‌داند کی برسد؛ درحالی‌که می‌شد با یک مینی‌بوس همه‌شان را سوار کرد؟  قرار دادن مسافر کم‌درآمد، کارگر، کارمند، دانشجو، در شرایطی که مجبور است به جای روزی ٢ تا ٥٠٠تومن، یا ٢ تا ٩٠٠تومن به مینی‌بوس، روزی دو تا ٢٥٠٠تومن یا دو تا ٥٠٠٠تومن به تاکسی بدهد تا برود و بیاید؟ حذف یک شیوه حمل‌ونقل عمومی و جایگزین کردنش با یک شیوه نیمه‌خصوصی همچون تاکسی؟  مینی‌بوس مینی‌بوس‌ران را، شغل مینی‌بوس‌ران را، رزق و روزی مینی‌بوس‌ران را ازش می‌گیریم که در مقابل چه به دست بیاوریم؟  چگونه این انتخاب را برای خودمان و این اجبار را برای مینی‌بوس‌دار و مینی‌بوس‌سوار توجیه می‌کنیم؟

مینی‌بوس‌داران حس می‌کنند به قول خودشان به «توسری‌خور» همه خودرو‌های تهران تبدیل شده‌اند. هوا که شروع می‌کند به سرد شدن و وارونگی از راه می‌رسد، هرکس از هر ارگان و خبرگزاری یک دوربین می‌گیرد دستش و می‌آورد جلوی اگزوز مینی‌بوس‌ها که ببینید چقدر دود می‌کنند؛ انگار که باعث و بانی آلودگی هوای پایتخت همین مینی‌بوس‌ها هستند. افسر راهنمایی‌ورانندگی به هیچ خودرویی به اندازه مینی‌بوس گیر نمی‌دهد، چون مینی‌بوس به قول خودشان «خوشگل نیست» و فرسودگی چنان از قامتش می‌بارد که کسی باور نمی‌کند معاینه فنی را بدون رشوه گذرانده باشد. مسافر که می‌خواهد سوار شود، دسته را می‌گیرد و مدام به دورها نگاه می‌کند ببیند اگر اتوبوس دارد می‌آید، سوار مینی‌بوس نشود. خانم‌ها که بالا می‌آیند با پر شال‌شان جلوی بینی‌شان را می‌گیرند که بوی مینی‌بوس اذیت‌شان نکند. مینی‌بوس‌داران می‌گویند که وقتی مسافر غر می‌زند و جلوی بینی‌اش را می‌گیرد، خیلی برای‌شان سنگین است.  انگار افراد فکر می‌کنند مینی‌بوس‌دار از این‌که مینی‌بوسش فرسوده باشد و دود کند، نفع یا لذت می‌برد. «من خودم الان بیشتر از این‌که تو خونه‌م باشم، تو اینم.  از خدامه تمیز باشه، ولی نمی‌تونم.» یعنی مینی‌بوس‌ران نمی‌داند که این همه دود دارد صبح تا شب توی حلق خودش و مسافرش می‌رود؟

«هر کی صبح از خانه بیرون می‌زند، ناراحت که می‌شود، با چوب می‌زند توی سر مینی‌بوس.» حالا هم که ١١‌سال است امروز و فردا می‌کنند برای نوسازی مینی‌بوس‌ها؛ ثبت‌نام کرده‌اند، مدارک گرفته‌اند، بعضا حتی مینی‌بوس فرسوده را گرفته‌اند، اسقاط کرده‌اند و هنوز جایش چیزی نیامده؛ راننده‌ها مانده‌اند بلاتکلیف که به خودرو‌شان برسند یا قرار است همین فردا اسقاط شود:     «مینی‌بوس شده آلاخون والاخون، عینهو صاحبش.»  اما مینی‌بوس همیشه آن‌قدر تیپاخورده و رنجور نبوده است.  مینی‌بوس یکی از قدیمی‌ترین وسایل حمل‌ونقل عمومی در تهران و بخشی از کاراکتر تهران است. در دهه ٦٠، در دوران جنگ، مینی‌بوس‌ها بودند و خیلی وقت‌ها برای رساندن داوطلبان به جبهه‌ها بسیج می‌شدند.  وقتی مترو و بی‌آرتی نبود، مینی‌بوس بود. به قول یکی از مینی‌بوس‌ران‌ها، «لب بود که دندان آمد.»  شاید مینی‌بوس هیچ‌وقت خیلی راحت نبود: کولر نداشت، بعضا بوی نامطبوعی می‌داد، صندلی‌هایش ناراحت بود، ایستادن درش به صورت خم خیلی سخت بود و اگر زن بودی، چه ایستاده و چه نشسته، همواره باید نگران دست‌اندازی کسانی می‌بودی که بی‌شرمانه از تنگی جا و فشردگی بدن‌ها برای ارضای خودشان استفاده می‌کردند. موضوع این نیست که مینی‌بوس بهترین و راحت‌ترین وسیله حمل و نقل عمومی برای همه بوده یا هست.  اما وسیله‌ای‌ است که تعداد بی‌شماری از آنهایی را که در دهه‌های ٦٠ و ٧٠ در پایتخت ساکن بودند یا گذارشان به آن می‌افتاد، هر روز و روزی چند بار به مقصد رسانده است. حالا که مترو و بی‌آرتی و تاکسی و آژانس آمده است و خیلی‌ها یکی یک خودروی شخصی زیر پای‌شان است، همان‌ها که با مینی‌بوس مدرسه و دانشگاه و سر کار و خرید می‌رفتند، چه‌بسا مینی‌بوس که می‌بینند روی‌شان را برگردانند.  

اشتباه نکنیم: تلاش برای جلوگیری از جایگزین‌شدن مینی‌بوس با تاکسی صرفا از سر نوستالژی نیست. حرف این نیست که هر چه اول بوده، هر چه از قبل بوده، باید برای همیشه بماند.  مینی‌بوس مثل آن پاک‌کن‌های سیاه‌کن و کاغذ سوراخ‌کن یا ماکارونی‌های خمیرشوی دهه شصتی نیست که مد شده حسرت‌شان را بخوریم، انگار که خیلی خوب بودند، گرچه همه‌مان می‌دانیم دیگر حاضر نیستیم مشق‌مان را با آن پاک‌کن‌ها بدتر از بد کنیم، یا از آن ماکارونی‌ها بار بگذاریم. مینی‌بوس‌ها اگر نو شوند، هنوز هم می‌توانند بار بزرگی از دوش پایتخت بردارند:    

مینی‌بوس ٥برابر مسافر بیشتر از تاکسی جابه‌جا می‌کند، درحالی‌که تنها به اندازه یک تاکسی و نیم فضای خیابان را اشغال می‌کند.

مینی‌بوس یک وسیله نقلیه عمومی ا‌ست که برای کم‌درآمدترین اقشار جامعه هم کم‌وبیش مناسب است. مینی‌بوس یار کوهنوردان صبح‌های زود، کارگران آخر شب، دانشجوها، کارمندان و مستمری‌بگیران مسن است. مینی‌بوس با نخستین باران به «دربست» تبدیل نمی‌شود.

مینی‌بوس می‌تواند سرویس مدارس و ادارات شود و مردم را به صورت گروهی به استادیوم، کنسرت و بهشت‌زهرا ببرد.

مینی‌بوس، همچنین روزی‌رسان کسانی ا‌ست که بعضا ٤٠‌ سال است دارند از این‌طرف و آن‌طرف بردن مردم نان می‌خورند و حقش نیست حالا بعد از یک عمر سفیدکردن مو پشت فرمان در دسترس‌ترین وسیله نقلیه عمومی پایتخت، بهشان بگوییم یا با قسط ماهانه ٢‌میلیون این تاکسی را برمی‌داری و تاکسیران می‌شوی یا برو به سلامت. مینی‌بوس فرسوده‌شان را بگیریم اسقاط کنیم، اما کار را به جایی برسانیم که بیایند جلوی شرکت واحد خودشان را بزنند، بگویند «تو رو قرآن همان لاشه ماشینمو بهم بدید کار کنم.»

نرخ کرایه‌های مینی‌بوس را شورای شهر تعیین می‌کند. مینی‌بوس‌رانان ماهی ٢٠‌هزار تومان به شرکت واحد می‌دهند برای این‌که «خطی» هستند. مسافر اگر ١٠٠٠تومن بدهد و مینی‌بوس‌ران ١٠٠تومن، ٢٠٠ تومن خرده‌اش را نداشته باشد پس بدهد، مسافر می‌تواند شماره پلاک مینی‌بوس را بردارد و به شرکت واحد شکایت کند.  اما وسیله نقلیه «عمومی» قرار نیست فقط کرایه‌اش دولتی باشد؛ لاستیک و بیمه و روغنش آزاد، هزینه‌هایش شخصی.  دولت باید از وسیله نقلیه عمومی حمایت کند.

ما نیز به‌عنوان مردم و سازمان مردم‌نهاد وظیفه داریم که وظیفه دولت را به مسئولان یادآوری کنیم. همچنین این ماییم که باید در مقابل خصوصی‌شدن خدمات عمومی‌مان، اگر به معنای گران‌ترشدن و دسترس‌ناپذیرتر شدن خدمات برای عموم است، بایستیم، حتی اگر به معنای راحت‌تر شدن و شیک‌تر شدن خدمات برای برخی از شهروندان نیز باشد. این ماییم که باید هوای هم را داشته باشیم: آلودگی کمتر برای همه ما نباید به قیمت نادیده گرفته شدن و له شدن بعضی از ما میسر شود.  مینی‌بوس‌ها را با تاکسی جایگزین نکنیم.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
  • کدخبر: 717195
  • منبع: روزنامه شهروند
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.