نقش ماندگار و عالی در کارنامه سفید و روشنِ «عزت سینمای ایران» کم نیست؛ هرچه می‌نگریم دُرّ و یاقوت و زمرد است که این گوهرشناسِ با تجربه به صیقلِ ذوق و اندیشه خویش آن‌ها را برای همیشه در گنجینه هنر و سینمای ایران جاودان کرده است.

به گزارش جماران، در هنر ایران، بسیار کم پیش آمده که مردم و جامعه هنری به هنرمندی لقبی بدهند که همگان در سزاوار بودن آن لقب هم‌رای بوده باشند، به گونه‌یی که هم آن هنرمند را به لقب هنری‌اش بشناسند و هم به محض شنیدنِ آن لقب، همه به یاد هنرمندِ صاحبِ آن بیافتند.
از نمونه‌های انگشت شمارِ این لقب‌های هنری در عالم موسیقی، لقب‌های «حنجره طلایی»، «پهلوان آواز»، «بلبل گیلان» و «خسرو آواز» است که به ترتیب از آن استادان اکبر گلپایگانی، حسین خواجه امیری، ناصر مسعودی و محمدرضا شجریان است.
در عالم سینما اما یکی از معدود لقب‌های هنری، «آقای بازیگر» است که به سزاواری و شایستگیِ تمام ردایی شده بر قامت استوارِ استاد عزت‌الله انتظامی، بازیگر بزرگ تاریخ سینمای ایران؛ مردی که در سال‌های اخیر گویی لقبی دیگر نیز یافته و «عزت سینمای ایران» نیز می‌خوانندش.
استاد عزت‌الله انتظامی در سی و یکم خرداد ماه 1303 در محله تاریخی و اصیل سنگلج تهران به دنیا آمده است و امروز سالروز تولد او است؛ سال‌ روز تولد «آقای بازیگر».

** مردی که از «آوان سن» به جلو دوربین آمد

«آقای بازیگر» که تئاتر را در مدرسه شبانه تئاتر و سینمای هانوفر آلمان فراگرفته و همچنین در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران نیز به ‌دانش‌ اندوزیِ بیشتر پرداخته است، در اصل از «صحنه»، یا به طور دقیق‌ تر، از جلوِ صحنه که آن را «آوان سِن» (avant-scène) می‌خوانند، برآمده و کار خود را از «پیش‌ پرده خوانی» در تئاتر تابستانی کشور آغاز کرده است.
در حدود سال‌ 1318 خورشیدی، در نمایش‌خانه‌های تهران هنری پدید آمد که ریشه‌هایی در تئاتر سنتی ایرانی و تئاتر غربی داشت و به «پیش‌ پرده ‌خوانی» معروف شد و برای چند سال در میان قشرهای گوناگون گل کرد؛ هنری که در آن، بازیگری که صدای خوبی هم داشت، پیش از آغاز تئاتر و یا در فاصله‌ی تغییر پرده ‌های نمایش، جلوِ سن یا صحنه رو به تماشاچیان می‌ایستاد و برای آنکه حوصله آنان تا آغاز نمایش سر نرود، با همراهی موسیقی شعرهایی اغلب با درون‌ مایه انتقادی، سیاسی و کوچه و بازاری برای حاضران می‌خواند. 
عزت ‌الله انتظامی و روانشادان مرتضی احمدی و مجید محسنی، سه تن از نامی‌ ترین هنرمندانی هستند که از پیش ‌پرده خوانی کار خود را آغاز کرده‌اند و بعد به سینما آمده‌اند.

** تئاتر و تهذیب هنری

پس از آنکه «آقای بازیگر» از جلو صحنه‌ی پیش‌ پرده خوانی به روی صحنه‌ی تئاتر آمد، انرژی خود را با جدیت و تعصب فراوان، همچون بسیاری از هم‌ دوره‌یی‌هایش صرف تئاتر کرد، که حاصل آن جدای از اجرای تعداد فراوانی نمایشِ معتبر؛ پرورش، تهذیب و معرفی بازیگری تمام ناشدنی بود که هنرِ بازیگری را چه در تئاتر، چه در سریال و چه در سینما بی‌نقص اجرا می‌کرد؛ بازیگری به نام عزت الله انتظامی.
جدیت «آقای بازیگر» را در حرفه بازیگری، به خوبی می‌توان از گفته‌های همکارانش درباره او درک کرد؛ مانند خاطره ای که پری صابری (کارگردان تئاتر و نویسنده)، در یکی از «شب‌های بخارا» (شب عزت‌الله انتظامی) بازگو کرده است: 
«یکی از خاطراتی که من با او دارم، مربوط به روزی است که ما تئاتر کرگدن را در دانشگاه تهران روی صحنه می‌بردیم. من، تهیه‌کننده؛ حمید سمندریان، کارگردان؛ و عزت‌الله انتظامی، بازیگر نقش اصلی نمایش بود. آنچه برای من خیلی جالب بود، ساعت حضور انتظامی در سالن بود. ساعت 9 شب نمایش به روی صحنه می رفت و عزت از ساعت 2 بعدازظهر می‌آمد و در دخمه کوچکی که برای استراحت عوامل نمایش بود، تمرکز می‌گرفت و تا ساعت 9 شب با احدی حرف نمی‌زد. این کار را هر روز تکرار می‌کرد و این، برای من خیلی عجیب بود و تنها مواردی که عزت کم بدخلق بود و با کسی حرف نمی‌زد، همین ساعاتی بود که بر روی کارش تمرکز می‌کرد. وقتی به صحنه می‌آمد، از تأثیری که بر روی مردم می‌گذاشت، حیرت‌زده می‌شدم چون به‌ طور کلی کاراکتر او تغییر می‌کرد و تبدیل می‌شد به یک بازیگر بسیار قَدَر که جز به تئاتر، به هیچ چیز دیگری فکر نمی‌کند» (برگرفته از سایت مجله بخارا).
استاد انتظامی البته این جدیت را منحصر به بازی در تئاتر نمی‌دانست و هم در سریال‌ها و هم در فیلم‌های سینمایی با همین جدیت به بازیگری نگاه می‌کرد و البته که این برای او و نسلش بدیهی بود؛ زیرا آنان به گونه‌یی تربیت شده و آموخته بودند، که بازیگری را یک مسئولیت جدّی هنری و حتی اجتماعی می‌دیدند و باور داشتند که بازیگر، چه روی صحنه و جلو دوربین، چه پشت صحنه و پشت دوربین، نسبت به نگاه و باور مخاطب مسئول است؛ مساله ای که امروز نزد برخی از اهالی هنر نمایش و سینما تا حدی رنگ باخته است.

** «گاو» و «مش حسن» و سینما

آقای بازیگر که در دانشگاه و مکتب «تئاتر» درس آموخته و آب‌دیده شده بود، به‌طور حرفه ای و رسمی از سال 1348 و با بازی در فیلم مهم «گاو» وارد سینما شد. البته وی پیش ‌تر، در سال 1328 نیز یک بار بازی جلو دوربین را تجربه کرده بود و نقشی کوتاه را در فیلم «واریته بهاری» اثر پرویز خطیبی بازی کرده بود، اما آنچه انتظامیِ «تئاتری» را در قامت بازیگرِ دوربین معرفی کرد، فیلم «گاو» به کارگردانی داریوش مهرجویی بود.
آقای بازیگر در این فیلم شخصیتی را به نام «مش حسن» بازی می‌کند؛ مردی روستایی که از همه چیز بیشتر، دلبسته گاو خویش است و وقتی گاوش در غیاب او می‌ میرد، به ‌حدی فرو می‌ریزد که خود را گاو می‌پندارد و دست آخر جان بر سر این سودا می‌نهد.
در این فیلم انتظامی در کنار شماری از بزرگ‌ ترین بازیگران ایران که آنان نیز از تئاتر به سینما آمده بودند، قرار گرفته بود و همین هم‌نشینی بزرگانی چون او، علی نصیریان، جمشید مشایخی و روانشادان پرویز فنی زاده، جعفر والی و مهین شهابی یکی از نقاط قوت اصلی فیلم بود که توانست در کنار متنِ ساعدی و کارگردانی مهرجویی توفیق فیلم را سبب شود؛ فیلمی که از گذشته تا امروز همواره مورد توجه بوده و جایزه‌های بین‌المللی فراوانی را از آن خود کرده است.

** از «کافه دار» و «سرگروهبان ولی خان» تا «حیدرخان عمواوغلی» و «سامری»

«آقای بازیگر» پس از بازی در فیلم «گاو» به بازیگری در سینما ادامه داد و در کنار حضور بر صحنه تئاتر، در شماری از فیلم‌های مهم سینمای پیش از انقلاب بازی کرد. «آقای هالو» (داریوش مهرجویی)، «صادق کرده» (ناصر تقوایی)، «ستارخان» (علی حاتمی)، «پستچی» (مهرجویی)، «ملکوت» (خسرو هریتاش)، «دایره مینا» (مهرجویی) و «شیر خفته» (محمود کوشان) از مهم‌ترین فیلم‌هایی است که استاد انتظامی در پیش از انقلاب بازی کرده است.
«آقای بازیگر» یک سال پس از «گاو» بار دیگر در فیلمی به کارگردانی داریوش مهرجویی جلو دوربین رفت و با علی نصیریان هم‌بازی شد. در این فیلم که «آقای هالو» نام داشت، انتظامی دو نقشِ «فتح‌الله کافه‌دار» و «محمدی‌پور بنگاه‌دار» بازی کرد که با درخشش در این فیلم توانست در سومین دوره جشن سپاس، جایزه بهترین نقش مکمل را از آن خود کند.
«صادق کرده» ی ناصر تقوایی از دیگر فیلم‌های مهمی است که انتظامی پیش از انقلاب بازی کرده. او در این فیلم نقش یک سرگروهبان به نام «ولی خان» را بازی می‌کند که در پی قاتلی سریالی است که رانندگان کامیون جاده‌ ای را می‌کشد، غافل از اینکه قاتل، داماد خود او است. 
بازی در نقش «حیدرخان عمواوغلی» فیلم «ستارخان» موجب شد تا «آقای بازیگر» بعد از مهرجویی و تقوایی، با یکی دیگر از کارگردانان موج نوی سینمای ایران، یعنی روانشاد علی حاتمی نیز همکاری خود را آغاز کند؛ همکاری درخشانی که تا پس از انقلاب نیز ادامه یافت.
اما یکی دیگر از بازی‌های درخشان استاد در آن دوره، نقش‌ آفرینی او در فیلم «دایره مینا» است. در این فیلم عزت‌الله انتظامی در جلد دلال خونی به نام «سامری» فرو رفته که خون بیچارگان و درماندگان را در ازای مبلغ ناچیزی می‌مکد تا به بیمارستان‌ها بفروشد و از جهتی یادآور آن ظالمی است که سعدی در باب نخست «گلستان» حکایتش را آورده که «هیزم درویشان خریدی به حیف [= ستم، ظلم] و توانگران را دادی به طرح [= فروختنِ به‌زور]. صاحب‌دلی بر او گذر کرد و گفت:
زورت ار پیش می‌رود با ما / با خداوند غیب‌دان نرود...»
این فیلم حدود چهار سال پس از زمان ساخت، در فروردین 1357 به نمایش درآمد که با اقبال مردم و منتقدان نیز همراه شد.

** «قربان سالار» و «دبیری» و «عباس آقا سوپرگوشت» و نقشی که ساخته نشد

«آقای بازیگر» همچنان‌که پیش از انقلاب نخستین حضور جدّی خود را در سینما با فیلمی از داریوش مهرجویی رقم زده بود، بعد از انقلاب نیز نخستین فیلمی که بازی کرد، فیلمی از این فیلمسازِ فلسفه‌دان بود: «مدرسه ای که می‌رفتیم». این فیلم در سال 1359 ساخته شد و در آن انتظامی بار دیگر در کنار دوست و هم‌بازی قدیمی خود، علی نصیریان، هنرنمایی می‌کرد.
همکاری عزت‌الله انتظامی با مهرجویی، پس از این فیلم نیز در پنج اثر دیگر تکرار شد.
«اجاره‌نشین‌ها»، «شیرک»، «هامون»، «بانو» و «میکس». این پنج فیلم که در بازه زمانی دهه شصت تا پایان دهه هفتاد ساخته شده است، به خوبی نمودار کیفیت همکاری این دو بزرگ سینمای ایران است. هرچه از دهه شصت به سوی دهه هفتاد می‌رویم، هم‌زمان با افزوده شدن به سال‌های عمرِ پربرکت استاد انتظامی، می‌بینیم که نقش‌هایی که او در فیلم‌های مهرجویی بازی کرده، از نقش پررنگی چون «عباس آقا سوپرگوشت» در «اجاره‌نشین‌ها» رسیده است به نقش‌های فرعی در فیلم‌های بعدی. باوجود این، همه این نقش‌های فرعی نیز جذابیت بسیاری دارند و استادانه اجرا شده‌اند. به‌مَثَل کیست که «هامون» را ببیند و در کنار بازی چشمگیر روانشاد خسرو شکیبایی، طنازی‌های ریز عزت‌الله انتظامی در نقش «دبیری» به چشمش نیاید؟ (برای نمونه می‌توان صحنه درخشانِ ملاقات هامون با دبیری در حیاط خانه دبیری را به یاد آورد که وی دارد کباب درست می‌کند و در کاسه دوغ خود نمک فراوانی می‌ریزد و بحثش با هامون و ...).
شخصیت «قربان سالار»ِ فیلم «بانو» نیز یکی از نقش‌هایی است که با بازی درخشان استاد و نیز با گریم برجسته عبدالله اسکندری به بهترین شکل ممکن از کار درآمده است. پیرمرد رندِ کلاشی که زبانش نیز مانند دستپختش بسیار چرب و نرم است و با دغلکاری و مظلوم‌ نمایی‌هایش همه دارایی خانه‌ بانو را به یغما می‌برد.
بعد از حضور کوتاه انتظامی در «میکس» (1378)، همکاری وی با مهرجویی قطع شد؛ البته این همکاری درخشان می‌توانست بار دیگر تکرار شود، که تا این لحظه چنین نشده است. داریوش مهرجویی در این‌باره گفته است: «بعدها در کاری به نام 'بیا تا برویم' نقشی برایش نوشتم که خودش بسیار علاقه نشان داد، ولی به فیلم اجازه ساخت ندادند. این کار، اثری بود هم‌ ردیف 'هامون' با درون‌ مایه فلسفی و عرفانی. به او گفتم که عزت، من نقش اصلی این فیلم را برای تو نوشته‌ام که نقش آدمی عرفانی و مذهبی است که از کربلا بر می‎گردد و تجربه خیلی عجیب و غریبی دارد و نگاهش نسبت به خودش، وجود، دنیا و... تغییر می‌کند و در مرز شک و یقین است. امیدوارم که روزی به این فیلم اجازه ساخت بدهند و بتوانیم مجدداً شاهد هنرنمایی عزت‌الله انتظامی باشیم» (برگرفته از سایت مجله بخارا).

** «خان مظفر»، «حاجی واشنگتن»، «ناصرالدین شاه» و نقش ناتمام «پدر تختی»

عزت‌الله انتظامی پس از ستارخان، باز هم با روانشاد علی حاتمی کار کرد که نتیجه آن، به یادگار ماندن شاه‌ نقش‌هایی است در آثاری ماندگار؛ «خان مظفر» در سریال « هزاردستان» ، «ناصرالدین شاه» در فیلم «کمال الملک» و «حاج حسینقلی خان نوری» در «حاجی واشنگتن».
این سه نقش، یک ویژگی مشترک دارد و آن اینکه هر سه تصویری است از شخصیت‌هایی از تاریخ ایران در دوره قاجاریه، البته تاریخی به روایت علی حاتمی. اما با وجود این ویژگی مشترکِ تاریخی بودن، این سه نقش فاصله بسیار زیادی از هم دارند. از خان مظفرِ پیچیده و مرموز و تمامیت‌خواه و خریدار هنر تا ناصرالدین شاهِ پادشاهِ مستبدِ دوستدار هنر، تا حسینقلی خان نوریِ ساده دلِ زودبارِ در غربت‌مانده‌ی دور از کشور، فاصله ای بس دراز است که به لطف هنرمندی و سواد و درک والای استاد انتظامی، هر سه به بهترین شکل ممکن بازی و ماندگار شده است.
همکاری استاد انتظامی با استاد علی حاتمی در آخرین کارِ این کارگردان نیز ادامه یافت؛ فیلمی به نام «جهان پهلوان تختی» که دست اجل روح حاتمی را به عالم باقی برد و «تختی» را ناتمام گذاشت. علی حاتمی در دوران اوج بیماری‌اش سر صحنه کار حاضر می‌شد و سکانس‌هایی نیز ضبط شد. استاد انتظامی که در این فیلم نقش پدرِ آقاتختی را بازی می‌کرد، در یک برنامه تلویزیونی ‌گفت که در صحنه‌ ای باید می‌رفتم و جلو سقاخانه دعا می‌کردم. علی حرکت داد و من به سمت سقاخانه رفتم؛ نگاهم به علی افتاد که بیمار روی صندلی نشسته بود؛ بغضم شکست و گفتم: «خدایا علی را شفا بده».
و این بُغض زیبا گویی به یکی از نشانه‌های آشنای بازی استاد بدل شده است که آن را در فیلم‌های بسیاری از او دیده‌ایم.

** از «نامدار خان» و «امیر جلال‌الدین» تا «رضا معروفی» و «نیت الله»

ماشاء الله نقش ماندگار و عالی در کارنامه سفید و روشنِ «عزت سینمای ایران» کم نیست؛ هرچه می‌نگریم دُرّ و یاقوت و زمرد است که این گوهرشناسِ با تجربه به صیقلِ ذوق و اندیشه خویش آن‌ها را برای همیشه در گنجینه هنر و سینمای ایران جاودان کرده است. کافی است این نام‌ها را مرور کنیم تا برایمان یادآوری شود آنچه انتظامی بزرگ رقم زده است: «نامدارخان» در فیلم شیر سنگی، «رضا معروفی» در فیلم حکم، «نیت الله» در روز فرشته، «حاجی» در جعفرخان از فرنگ برگشته، «امیر جلال‌الدین» در خانه خلوت، «ناصرالدین شاه» در ناصرالدین شاه آکتور سینما، «رسول رحمانی» در روسری آبی، «عیدی محمد» در جایی برای زندگی، «رفیع گلکار» در ستاره می ‌شود و چندین و چند نقش زیبای دیگر.
چند سالی است که استاد انتظامی هم به سبب ناخوشی جسمی و هم به سبب فقر فیلم‌نامه گیرا در فیلمی بازی نکرده است؛ البته گه‌گاه سخن از بازی ایشان در فیلمی از خسرو سینایی یا همان فیلم داریوش مهرجویی به گوش می‌رسید که هیچ یک عملی نشد. به هر روی امید است خداوند همچنان سایه‌ عزت سینمای ایران را بر سر سینمای ایران حفظ کند. دوست‌دارانِ استاد مشتاقانه چشم‌ انتظار نقش آفرینی تازه استاد هستند.
آقای بازیگر، تولدتان مبارک؛ سایه‌تان مستدام... .

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.