در شرایط فعلی اقتصاد ایران که سازمانها با نوسانات شدید درآمدی، تنگای نقدینگی و کاهش تقاضا مواجهاند، تصمیمگیری برای کنترل هزینهها بسیار دشوار اما اجتنابناپذیر است. در چنین فضایی، تعدیل نیرو اغلب بهعنوان یکی از اولین گزینهها مطرح میشود؛ تصمیمی که در ظاهر میتواند بخشی از بار مالی را کاهش دهد، اما در واقع ممکن است هزینههای انسانی، عملیاتی و حتی استراتژیک بیشتری به سازمان تحمیل کند.
به گزارش جماران؛ هادی عرب مازار - کارشناس منابع انسانی در شرق نوشت:
در شرایط فعلی اقتصاد ایران که سازمانها با نوسانات شدید درآمدی، تنگای نقدینگی و کاهش تقاضا مواجهاند، تصمیمگیری برای کنترل هزینهها بسیار دشوار اما اجتنابناپذیر است. در چنین فضایی، تعدیل نیرو اغلب بهعنوان یکی از اولین گزینهها مطرح میشود؛ تصمیمی که در ظاهر میتواند بخشی از بار مالی را کاهش دهد، اما در واقع ممکن است هزینههای انسانی، عملیاتی و حتی استراتژیک بیشتری به سازمان تحمیل کند.
نیروی انسانی کارآمد، حاصل ماهها یا حتی سالها سرمایهگذاری سازمان در جذب، آموزش، تثبیت فرهنگی و ارتقای مهارتهاست. کنار گذاشتن این نیروها، تنها کاهش یک ردیف از لیست حقوق نیست؛ بلکه بهمعنای از بین رفتن بخشی از حافظه سازمانی، توان عملیاتی و انسجام تیمی است. از سوی دیگر، تأثیر روانی این تصمیمها بر کارکنان باقیمانده نیز قابل چشمپوشی نیست: بیاعتمادی، افت انگیزه، افزایش ناگفتهی قصد ترک خدمت و تضعیف فضای همکاری، از جمله پیامدهای رایج چنین رویکردهایی هستند.
در این شرایط، نقش مدیر منابع انسانی از اجرای تصمیمات به مشارکت فعال در تصمیمسازی ارتقاء پیدا میکند. او باید بتواند با تحلیل پیامدهای انسانی و سازمانی هر تصمیم، راهکارهایی جایگزین پیشنهاد دهد که ضمن کاهش فشار مالی، به سرمایه انسانی سازمان آسیب نزند. این مداخله اما همیشه آسان نیست؛ چرا که ممکن است با مقاومت برخی سطوح مدیریتی یا فضای پرتنش تصمیمگیری مواجه شود، و حتی جایگاه و امنیت شغلی خود مدیر منابع انسانی را نیز در معرض تهدید قرار دهد.
از همینرو، تشویق مدیران بنگاهها به تغییر شیوه های بازاریابی محصولات و استفاده از منابع برای نوآوری در تنوع بخشی به محصولات هم قابل توصیه است و در عین حال حمایت روشن و ساختاریافتهی نهادهای بالادستی—از جمله هیئتمدیره و مدیرعامل—از نقش تحلیلی و تخصصمحور منابع انسانی، برای عبور عاقلانه از بحران ضروری است. مدیر منابع انسانی باید بتواند با اتکا به این پشتوانه، سناریوهای واقعبینانهتری مطرح کند: از بازنگری در پروژههای غیراستراتژیک گرفته تا اصلاح چیدمان نیروی انسانی و ارتقاء بهرهوری داخلی.
در نهایت، سازمانی که در دوران سختی از سرمایه انسانی خود محافظت کند، در دوران بازگشت و ثبات، بسیار آمادهتر، منسجمتر و توانمندتر خواهد بود.