نمی‌شود به راحتی اندیشه‌هایی را پاکیزه کرد که به تکفیر، خلقی را هیزم آتش می‌پندارند. نمی‌شود از تحولات فکری و فرهنگی جماعتی گفت که بهشت را آن سوی عبور از شما می‌دانند. واقعا آدم تعجب می‌کند وقتی برخی‌ها می‌گویند "امروز به لحاظ فرهنگی تحولات زیادی در طالبان ایجاد شده است، به گونه‌ای که آنان از ما تقاضا کردند که می‌خواهیم از کتب شهید مطهری استفاده کنیم و چگونه می‌توانیم به این کتب دسترسی پیدا کرده و آن را به زبان پشتو ترجمه کنیم تا مورد مطالعه قرار دهیم."

به گزارش جماران؛ غلامرضا بنی اسدی در یادداشتی در روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:

دیپلماسی به جای خود محترم. لازم هم هست حتی با دشمن‌ترین دشمنان هم با این زبان شناخته شده و کارای بین‌المللی سخن کنیم. بگوئیم و بشنویم و منافع‌مان را حراست کنیم. اما آنچه مثل سوهان بر روح و روان آدم کشیده می‌شود این است که برخی‌ها، می‌خواهند با چند کاسه از کلمات، طهارت بدهند دستانی را که بوی توامان باروت و خون دارند.

نمی‌شود به این راحتی اندیشه‌هایی را پاکیزه کرد که به تکفیر، خلقی را هیزم آتش می‌پندارند. نمی‌شود از تحولات فکری و فرهنگی جماعتی گفت که بهشت را آن سوی عبور از شما می‌دانند. واقعا آدم تعجب می‌کند وقتی برخی‌ها می‌گویند "امروز به لحاظ فرهنگی تحولات زیادی در طالبان ایجاد شده است، به گونه‌ای که آنان از ما تقاضا کردند که می‌خواهیم از کتب شهید مطهری استفاده کنیم و چگونه می‌توانیم به این کتب دسترسی پیدا کرده و آن را به زبان پشتو ترجمه کنیم تا مورد مطالعه قرار دهیم."

همه می‌دانیم که کتب شهید مطهری، در هندسه شیعی و تفکر فارسی، تحریر شده است. جماعتی که اساساً با مقوله امامت و ولایت جز تباین نسبتی ندارند، چه تعلق خاطری می‌توانند به اندیشه و بالتبع کتاب‌های علامه مطهری داشته باشند؟

نکند با این فارسی ستیزی خود می‌خواهند "خدمات متقابل اسلام و ایران" را بخوانند؟! حضرات، علاوه بر این، عملاً فاتحه حق‌آبه ایران از هیرمند را هم چنین خوانده‌اند که "سد کجکی افغانستان 700 کیلومتر با مرز ما فاصله دارد و چون در این فاصله خشکسالی وجود دارد، آبی باقی نمی‌ماند که به مرزهای ایران برسد." این هم یعنی نه تنها منتظر آب نباشید که حق ندارید منتظر باشید!

یعنی سخنان آقای رئیس‌ جمهور که چندی پیش به مطالبه حق‌آبه ما صدایش بلند شده بود هم نباید پیگیری شود. خوب شد کسی نگفت ما باید حق‌آبه به افغانستان بدهیم! خوش به حال طالبان که دوستانی چنین دارد. دوستانی که کنایه‌های سنگین و حرف‌های غیر منطقیش را هم ترجمه‌ای دوستانه می‌کنند! ما که تحولِ طالبان را در کنایه اخیر وزیر خارجه حکومت خودخوانده طالبان به عینه دیدیم. البته شاید ما متوجه نیستیم. باید منتظر ترجمه دوستان باشیم تا بفهمیم این بی‌ادبی‌شان را با کدام قرائت، "گلستان ادب" نشان خواهند داد!

فکر نمی‌کنم هیچ جای جهان توهین، احترام ترجمه شود. دیپلماسی هم – هیچگاه - چنین خبطی را مرتکب نمی‌شود. می‌ماند یک نکته و آن این که باید پرسید واقعا هدف آقایان از تطهیر طالبان چیست؟ چرا این همه خود را خرج گریم کردن طالبان می‌کنند؟ خودشان بماند، اندیشه امام و مطهری را مستمسک این بازی می‌کنند.

مگر چندی پیش یکی از همین دوستان طهارت دهنده طالبان هم مدعی تأثیر پذیرفتن این جریان از اندیشه امام نشده بود؟ جوابش را همان وقت گرفت اما تاریکی خط کلامش هنوز باقی است. کاش بدانند، چه را پای چه می‌گذارند و که را به قتلِ که دلشاد می‌کنند. کاش....

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.