می‌دانیم و می‌خوانیم که در روابط کشورها براساس منافع ملی دوست همیشگی و دشمن همیشگی وجود ندارد و چینی‌های کمونیست پا را فراتر گذارده و ثابت کرده‌اند که در مناسبات اقتصادی و کسب منفعت و موقعیت حتی الزامات ایدئولوژیک هم نباید مانع بتراشد.

ریاض، عربستان سعودی/ عکس یادگاری محمد بن سلمان و شی جین پینگ، رئیس جمهور چین. عکس: Saudi Press Agency

به گزارش جماران؛ فتح الله آملی در یادداشتی با عنوان «چندان مایه تعجب نیست!» در روزنامه اطلاعات نوشت:

نه قرارداد ایران با چین خیانت بود (چنان که برخی مخالفان هر حرکت دولت و حکومت را ضد منافع ملی تعبیر می‌کنند) و نه سفر رئیس جمهور چین به عربستان باید باعث شگفتی مقامات کشور می‌شد. گرچه امضای بیانیه‌ای که تعریضی بود به حاکمیت مسلم ایران بر جزایر سه گانه خلیج فارس توسط او نه قابل قبول است و نه قابل توجیه که نباید به سادگی از آن گذشت اما چرا باید گمان می‌کردیم که کشورهای دیگر و به ظاهر دوست حاضرند منافع خود را فدای منافع ما کنند؟ و چرا گمان داریم باید چون ما بیندیشند که دوست همیشه دوست است و دشمن هم تا ابد دشمن؟ سیاستی که گاه و بی‌گاه توسط دستگاه دیپلماسی ما اعمال می‌شود.

در حالی که می‌دانیم و می‌خوانیم که در روابط کشورها براساس منافع ملی دوست همیشگی و دشمن همیشگی وجود ندارد و چینی‌های کمونیست پا را فراتر گذارده و ثابت کرده‌اند که در مناسبات اقتصادی و کسب منفعت و موقعیت حتی الزامات ایدئولوژیک هم نباید مانع بتراشد. این سفر البته از یک جنبه دیگر هم می‌تواند برایمان درس آموز باشد: اینکه در دوستی بیش از حد اهل مماشات و غمض عین و فداکاری نباشیم. گاهی وقت‌ها هم به روی طرف بیاوریم که شما هم چندان علیه ‌السلام نیستید. می‌دانیم که با مسلمانان اویغور چه می‌کنید و یا چه بلایی سر مساجد آورده‌اید. و یا اگر قصد دخالت در امور ما را دارید چرا اجازه نمی‌دهید احدی درباره ادعایتان در مورد تایوان و یا جزایر دریای چین و بسط ید منطقه‌ای شما یکی به دو بکند. ما دوست هستیم اما در جهت منافع ملی خودمان و نه به هر قیمتی و این رفاقت باید دوطرفه باشد. چه خوش بی مهربانی هر دو سربی، که یکسر مهربانی دردسر بی…

بگذریم که نگارنده قصد ورود به مباحث سیاسی را نداشته و ندارد، به ویژه در سیاست خارجی که حوزه همکار عزیزمان در محک است و نه حقیر، اما این مقدمه از آن رو لازم آمد تا به ضرورت توجه به اقتصاد در عصر کنونی توجه کنیم. پیش از آنکه و یا بهتر است گفته آید بیش از آنکه این سفر را از زاویه مباحث ایدئولوژیک و سیاسی ارزیابی کنیم باید به اهمیت اقتصادی آن پرداخت. چینی‌ها به شدت به منابع انرژی منطقه محتاجند و حالا خیال برشان داشته که تنها نباید به ایران تکیه کنند و باید سبیل شیوخ منطقه را نیز چرب کرد. رئیس جمهور چین اولویت اول خود را اقتصاد می‌داند و تأمین نیازهای ۵ر۱ میلیارد جمعیت و نیز صنعت و تجارت کشور. در دنیای امروز سیاست در خدمت اقتصاد و رشد اقتصادی و کسب ثروت و درآمد بیشتر است و دیپلماسی هم باید در همین مسیر حرکت کند و لذا کشور ثروتمندتر و باتراز تجاری بهتر و درآمد سرانه بیشتر، قدرت و رفاه و امنیت بیشتری هم خواهد داشت. و لذا باید ابتدا اقتصاد قوی داشت که مهمترین مولفه قدرت در عصر جدید و دیجیتال به حساب می‌آید. با تورم بالا، تولید ناخالص نامناسب،کسری بودجه رو به تزاید، نقدینگی غیرقابل مهار و در خدمت واسطه‌گری، اسراف انرژی و منابع ملی ، نرخ رشد پائین و بحران ناکارآمدی، قدر مسلم نمی‌توان اعمال قدرت کرد. و این می‌تواند آموزه ما از این سفر باشد که بیش از پیش به فکر منافع خودمان باشیم. و سیاست خارجی ما نیز باید هشیارتر از گذشته مناسبات خود را بر همین اساس تنظیم کند. حتی اگر قرار است رویکرد به شرق در دستور کار باشد ـ که ایرادی هم بر آن نیست ـ این کار به منزله تعطیل مناسبات با غرب که ممکن است مورد سوء استفاده زیرکان اردوگاه شرق و برخی ناجوانمردی‌های معمول مبتنی بر مناسبات منفعت طلبانه قرار گیرد نباشد. روابط ما با چین یا روسیه و گسترش آن در راستای منافع ملی و اقتصادی بسیار هم خوب است اما نباید با انحصار و محدودیت و غفلت از لزوم گسترش مناسبات بین‌المللی و استفاده از ظرفیت جهانی و رفع موانع موجود همراه شود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.