خبرگزاری تسنیم نوشت: در 90 روز گذشته علاوه بر فشارها و تحریم‌های خارجی و مسکوت ماندن پرونده رفع تحریم‌ها، فراخوان‌های کور تشویق به اعتصابات برای فلج کردن اقتصاد کشور را نیز شاهد بودیم که بدون شک در ایجاد رکود در بازار نقش داشتند.

به گزارش جماران؛ تسنیم نوشت: اکنون که شرایط کشور تا حد زیادی آرام و حقیقت پشت‌پرده اغتشاشات که چیزی جز تجزیه کشور و پروژه سوریه‌سازی ایران نبود، برای اکثریت مردم آشکار شده است، بهتر می‌توان شرایطی که در پسا اغتشاشات با آن روبه‌رو هستیم را بررسی کرد.

قریب 90 روز از اغتشاشاتی که در کشور به بهانه درگذشت مهسا امینی آغاز شد و دامنه آن به ناامنی در برخی شهرهای کشور و فعال شدن گروهک‌ها منجر شد، می‌گذرد و اکنون که شرایط کشور تا حد زیادی آرام و حقیقت پشت‌پرده اغتشاشات که چیزی جز تجزیه کشور و پروژه سوریه‌سازی ایران نبود، برای اکثریت مردم آشکار شده است، بهتر می‌توان شرایطی که در پسا اغتشاشات با آن روبه‌رو هستیم را بررسی کرد.

آغاز ماجرا، همزمان با سفر رئیس‌جمهور به سازمان ملل و تلاش‌های ایران برای رفع تحریم‌ها و احیای برجام بود؛ موضوعی که باتوجه به هجمه‌های جهانی علیه ایران به بهانه اغتشاشات و تحریم‌های جدید اتحادیه اروپا به دست فراموشی سپرده شد.

این اتفاقات یادآور وضعیت ایران در حوزه بین الملل بعد از سال 88 است که عملاً امضای یک توافق خوب  با 1+5 را بسیار کم کرد؛ ماجرایی که باتوجه به ابعاد سیاسی فتنه 88 کمتر درباره آن صحبت شد.

پیش از انتخابات سال 88، فضای روابط ایران و آمریکا، تیم حاکم بر کاخ سفید را بر این مسئله متقاعد کرده بود که باید حق هسته‌ای ایران را بپذیرد.

ویلیام برنز که در دولت بایدن ریاست سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(CIA) را بر عهده دارد و سال 88، در مذاکرات ایران و 5+1 حضور داشت، در خاطراتش می‌نویسد «باراک اوباما رئیس‌جمهور وقت آمریکا نامه‌ای به آیت‌الله خامنه‌ای نوشت» که به‌تعبیر شخص رهبر انقلاب، لحن این نامه مشابه نامه‌های «فدایت شوم» بود.

براساس خاطرات برنز، لحن نامه کاملاً در راستای تعامل با ایران، به‌رسمیت شناختن برنامه هسته‌ای کشور و همچنین لغو تحریم‌ها بود و آن را نه ابتکار عمل دوران اوباما، بلکه محصول استیصال آمریکا از دوران جرج بوش می‌داند.

وی معتقد است، علی‌رغم اینکه آیت‌الله خامنه‌ای هنوز پاسخ قطعی به درخواست مذاکره و تعامل آمریکایی‌ها نداده بود، اما هیئت حاکمه آمریکا آن‌قدر از سرعت رشد هسته‌ای ایران هراس داشت و سیاست‌های سابقشان برای مهار و به زانو درآوردن ایران را شکست‌خورده می‌دیدند که اوباما بلافاصله و باعجله، به جواب آقای خامنه‌ای پاسخ داد.

آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی 24 اردیبهشت 98 خود اشاره می‌کند که قصد داشته به نامه دوم اوباما هم جواب بدهد، اما از فردای انتخابات سال 88 و رفتارهای رادیکال و ساختارشکنانه بخشی از اصلاح‌طلبان تندرو و کاندیداهای این جریان در عدم تمکین به آرای مردمی و به اغتشاش کشیدن فضای شهرها، فضای امتیازگیری به‌نفع ایران کاملاً معکوس شد و آمریکا به فکر امتیازگیری افتاد: « اوباما که ظاهرش خیلی اتو کشیده تر از اینها بود یک نامه فدایت شوم برای ما نوشت و بنده بعد از مدتی جوابی به او دادم، بلافاصله نامه دوم را نوشت، می خواستم جواب بدهم که فتنه 88 پیش آمد و او با فراموش کردن همه آن حرف ها و ابراز ارادت ها، با خوشحالی به حمایت و دفاع از فتنه و فتنه‌گرها شتافت.»

خاطرات اخیراً  منتشرشده باراک اوباما با عنوان «سرزمین موعود» نشان می‌دهد که او چگونه تلاش کرد بعد از فتنه 88، تحریم‌هایی را علیه ایران وضع کند که تحریم‌های دوران جرج بوش جمهوری‌خواه مقابل تحریم‌های وی تنها جنبه نمادین داشتند(!): «بعد از آنکه تلاش‌هایمان برای آغاز مذاکره با ایران رد شد و در شرایطی که این کشور وارد چرخه هرج‌ومرج و سرکوبگری بیشتر می‌شد ما راهبردمان را به‌سمت دومین گام راهبرد منع اشاعه‌ای خودمان تغییر دادیم؛ یعنی بسیج کردن جامعه بین‌المللی برای اعمال تحریم‌های اقتصادی سخت و چندجانبه‌ای که می‌تواند ایران را وادار به حضور در میز مذاکره کند.»

در حقیقت اوباما که تا قبل از خرداد سال 88 به این نتیجه رسیده بود که باید به خواسته‌های ایران تن دهد، با مشاهده فضای آشفته داخلی که دستپخت اصلاح‌طلبان تندرو بود، تحریم‌هایی را وضع کرد که در مقایسه با تحریم‌های اسلاف خود یعنی بوش و کلینتون تأثیر بسیار بیشتری داشته و عملاً معیشت مردم ایران را هدف گرفت.

این تحریم‌ها شامل افزایش سخت‌گیری‌ها علیه بانک‌های غیر آمریکایی که با ایران کار می‌‌کردند و قوانین تحریم‌های ثانویه بانکی را شامل می‌شد؛ در مهرماه سال 89 نیز دستور اجرایی 13553 با عنوان نقض حقوق بشر و مشخصاً فتنه سال 88 صادر شد و تعدادی را در لیست تحریم گذاشت. در گام‌های بعدی بانک مرکزی ایران و خرید نفت خام از ایران و بعد از آن 600 فرد، نهاد و بانک ایرانی از جمله بانک مرکزی در لیست تحریم‌های آمریکا قرار گرفت و عملاً روابط مالی بین‌المللی ایران در تنگنایی بی‌سابقه قرار گرفت.

حوادث 88 حتی بر میزان سرمایه‌گذاری در کشور نیز اثر گذاشت چرا سرمایه گذار خارجی و داخلی به علت عدم ثبات فضای سیاسی و تغییرات گسترده در آن هیچگاه حاضر به ریسک در چنین شرایطی نبودند. در سال 88 رشد 58 درصدی میزان سرمایه گذار خارجی را  نسبت به 87 شاهد بودیم اما بعد از وقوع فتنه 88 و برهم زدن امنیت جامعه شاهد کاهش 12- درصدی آن نسبت به سال بعد هستیم و تا دو سال بعد از فتنه همچنان شاهد همین مقدار کاهش درصد سرمایه گذار خارجی بودیم.

در 90 روز گذشته علاوه بر فشارها و تحریم‌های خارجی و مسکوت ماندن پرونده رفع تحریم‌ها، فراخوان‌های کور تشویق به اعتصابات برای فلج کردن اقتصاد کشور را نیز شاهد بودیم که بدون شک در ایجاد رکود در بازار نقش داشتند؛ همچنین افزایش نرخ ارز و کالاها ناشی از شرایط روانی ایجاد شده در ایام آشوب‌هاست که فضا را کاملاً مستعد برای آسیب‌هایی مانند خروج ارز و سرمایه از کشور می‌کند.

اگرچه دولت در ایام بعد از اغتشاشات باید برای ایجاد ثبات و مدیریت مسئله ارز تلاش کند اما خسارتی که از ناحیه اغتشاش‌گران و دست‌های پشت پرده آن در داخل و خارج به پیکره اقتصاد ایران وارد شد، ممکن است تا مدت‌ها آثار نامطلوبی به دنبال داشته باشد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.