مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری عملکرد ستاد احیای دریاچه ارومیه را بررسی کرده است. نهادی که قرار بود فرا‌قوه‎ای عمل کند و دریاچه ارومیه را از خطر خشک‌شدن نجات دهد؛ اما گویا نتایج عملکردش به طور کامل در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

به گزارش جماران، روزنامه شرق در شماره امروز خود نوشت:  مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری عملکرد ستاد احیای دریاچه ارومیه را بررسی کرده است. نهادی که قرار بود فرا‌قوه‎ای عمل کند و دریاچه ارومیه را از خطر خشک‌شدن نجات دهد؛ اما گویا نتایج عملکردش به طور کامل در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. آن‌طور که در گزارش مرکز بررسی‌های استراتژیک آمده است، میلیاردها تومان اعتبار صرف احیای دریاچه ارومیه شده است؛ اما نتایج ملموس و قابل سنجشی از عملکرد ستاد احیای دریاچه ارومیه در دسترس نیست. برخلاف گفته‌های ستاد احیا در سال‌های پربارش به دلیل رهاسازی سیلاب‌های فصلی این دریاچه پر شده و محاسبات در زمینه صرفه‌جویی آب کشاورزی هم دارای ابهاماتی است. در بخشی از این گزارش آمده است که نجات دریاچه ارومیه به موضوعی سیاسی تبدیل شده که چنین روندی احتمال حاکمیت نظرات کارشناسی را به حداقل می‌رساند.


مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری در گزارشی به بررسی عملکرد ستاد احیای دریاچه ارومیه پرداخته است. پس از آنکه دریاچه ارومیه به رنگ سرخ درآمد و خطر خشک‌شدن آن در اواخر دولت احمدی‌نژاد همه را نگران کرد، نجات دریاچه ارومیه به شعاری انتخاباتی برای رئیس‌جمهور بعدی تبدیل شد. در همان روزهای پایانی دولت احمدی‌نژاد ایده تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه شکل گرفت. قرار بود این مجموعه نهادی فراقوه‌ای باشد و بر عملکرد وزارتخانه‌های نیرو و جهاد کشاورزی، همچنین سازمان حفاظت محیط زیست برای احیای این دریاچه بزرگ نظارت کند. ریاست ستاد احیای دریاچه ارومیه ابتدا با رئیس‌جمهور بود و بعدها به معاون‌اول او تفویض شد. رئیس سازمان حفاظت محیط زیست هم به‌عنوان دبیر آن انتخاب شد.


‌‌تمرکز بر اهداف غیر‌مرتبط با نجات واقعی دریاچه
برای نجات دریاچه ارومیه 19 پروژه کلان تعریف شد که بر سه محور استوار بود. کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی، آوردن آب جدید به حوضه آبریز ارومیه (انتقال بین‌حوضه‌ای) و استفاده از آب‌هایی که قبلا در حوضه آبریز استفاده نمی‌شد، نظیر لایروبی رودخانه‌ها و... . بر‌اساس گزارش مرکز بررسی‌های استراتژیک اطلاعات دقیقی از میزان اثربخشی اقدامات انجام‌شده، در پورتال ستاد احیا وجود ندارد.

 

بر‌اساس برنامه زمانی تهیه‌شده، قرار بود که از سال 1395، 190 میلیون مترمکعب آب از سد سیلوه به دریاچه ارومیه انتقال یابد. هدف از ساخت سد سیلوه تأمین آب کشاورزی حدود شش‌هزار‌و 500 هکتار از زمین‌های کشاورزی دشت‌های پیرانشهر و جلدیان؛ تأمین سالانه 17.18 میلیون مترمکعب آب شرب شهرستان پیرانشهر و انتقال سالانه حدود 190 میلیون مترمکعب آب در چند مرحله به دریاچه ارومیه بوده است. این مقدار تا سال 1400 به 90 میلیون مترمکعب کاهش می‌یابد. همچنین طرح کنترل آب رودخانه زاب از طریق ایجاد سد کانی سیب نیز در برنامه‌های ستاد احیا به چشم می‌‎خورد. این دو طرح زمینه انتقال 600 میلیون مترمکعب آب را از سال 1398 به دریاچه ارومیه مهیا می‌کند. این پرسش در گزارش مطرح شده است که انجام انتقال آب به میزان 190 میلیون مترمکعب در‌حال‌حاضر و رسیدن به حجم 90 میلیون مترمکعب در آینده تا چه حدودی جواب‌گوی نیاز دریاچه ارومیه خواهد بود.


به اعتقاد کارشناسان مرکز بررسی‌ها با توجه به تبعات زیاد اجتماعی و هزینه‌های اقتصادی طرح‌های انتقال آب می‌توانست این برنامه‌ها در دستور کار ستاد احیا قرار نگیرد؛ بنابراین تصویب و در اولویت قرار‌گرفتن چنین طرح‌هایی و تخصیص اعتبارات لازم با این توجیه (آن‌هم در شرایط اقتصادی فعلی کشور) را می‎توان در یک نگاه بدبینانه به بهره‌برداری از اعتبارات ستاد احیا برای پیشبرد اهداف غیر‌مرتبط با نجات واقعی دریاچه، مرتبط دانست.


‌‌چالش‌های هیدروپلیتیکی انتقال آب زاب
از نگاه کارشناسان مرکز بررسی‌های استراتژیک انتقال آب از رودخانه زاب دارای چالش‌های جدی خواهد بود. این رودخانه پر‌آب‌ترین رودخانه ایران است که از ارتفاعات پیرانشهر سردشت سرچشمه گرفته و در کشور عراق به رود دجله می‌رسد. بر‌اساس رویکردهای ستاد احیا قرار است 50 درصد آب رودخانه زاب که از کشور خارج می‌شود و حقابه ایران به حساب می‌آید، کنترل شده و به سمت دریاچه ارومیه منحرف شود. این مقدار در گزارش‌های اولیه 600 میلیون مترمکعب در سال و در برآوردهای بعدی از سوی ستاد تا 650 میلیون مترمکعب افزایش یافته است که توجیه‌پذیری آن از نظر مرکز بررسی‌های استراتژیک زیر سؤال است.

 

اجرای پروژه انتقال آب زاب نگرانی مقامات عراقی را هم به همراه داشته است. در‌حالی‌که نگاه ساده و سازه‌ای ستاد احیای دریاچه ارومیه پیامدهای سیاسی و فرامنطقه‌ای برای کشور خواهد داشت که در ستاد احیا به آن توجه نشده است. در گزارش مرکز بررسی‌های استراتژیک تأکید شده است که قبل از اجرای چنین طرحی لازم بود مطالعات هیدرودیپلماسی جدی در این زمینه انجام شود؛ به‌ویژه آنکه با توجه به تنش‌هایی که ممکن است درباره طرح‌های کنترل آب مرزی میان ایران و همسایگان غربی به‌ وجود آید، نباید با دید ساده به این مسئله نگریسته شود. همچنین احیای دریاچه ارومیه به قیمت وخامت بیش از حد مسائل دیگر از‌جمله مسائل مرتبط با گرد‌و‌غبار ورودی از غرب کشور نباید تمام شود.


‌‌افزایش سطح زیر کشت کشاورزی
در گزارش مرکز بررسی‌های استراتژیک آمده است که با لایروبی رودخانه‌ها قرار بود 250 میلیون مترمکعب آب وارد دریاچه شود؛ اما در این زمینه مطالعه‌‎ای انجام نشده است که آیا این هدف محقق شده یا خیر؛ همچنین باید صرفه‌جویی 40‌درصدی آب در بخش کشاورزی انجام می‌شد؛ اما به نظر نمی‌رسد در این زمینه نتیجه مطلوبی به دست آمده باشد. با وجود شروع برنامه‌های ستاد احیای دریاچه ارومیه در سال 93 و کاهش سطح زیر کشت در سال‌های 93-94 سطح زیر کشت مجددا افزایش یافته و عملا روند کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی را چندان نمی‌توان احساس کرد.


در بخش دیگری از این گزارش آمده است طرحی که به‌عنوان «نه‌کاشت» در ابتدای فعالیت ستاد احیا مطرح شده بود، به «به‌کاشت» تغییر نام داد و دلیل این تغییر نام مشخص نیست. ضمن اینکه ستاد احیا برخلاف رویه متداولش یعنی هدف‌گذاری کاهش سطح زیر کشت، در یک سال پربارش با در‌نظر‌گرفتن آب مازاد در حوضه، اجازه کشت به کشاورزان داده است.


به اعتقاد کارشناسانی که روی عملکرد ستاد احیا مطالعه کرده‌اند، ستاد احیا صرفا یک عدد را برای صرفه‌جویی بخش کشاورزی لحاظ کرده است؛ اما بر‌اساس تجربیات همه جای دنیا صرفه‌جویی 40‌درصدی آب در بخش کشاورزی با تکیه بر توسعه آبیاری نوین غیر‌ممکن است و این طرح اصلی ستاد احیا پشتوانه کارشناسی لازم را ندارد.


‌‌تداوم افزایش برداشت از منابع آب زیرزمینی
با توجه به هدف‌گذاری‌های انجام‌شده از سوی ستاد احیای دریاچه ارومیه درباره کاهش برداشت آب در حوضه و هم‌زمانی آن با طرح تعادل‌بخشی آب‌های زیرزمینی، انتظار می‌رفت روند افت تراز آب زیرزمینی این حوضه متوقف شود؛ اما روند نزولی کاهش تراز آب زیرزمینی در مدت فعالیت ستاد احیا ادامه داشته و عملا کنترلی بر برداشت سفره‌ها مشاهده نمی‌شود. در بخشی از این گزارش آمده است که افزایش تراز دریاچه ارومیه برخلاف ادعای ستاد احیا ناشی از اقدامات این ستاد نبوده است؛ بلکه در بهار سال 1395 به صورت طبیعی و به دلیل وقوع جریان سیلابی و کنترل‌ناپذیر به واسطه مخازن سدهای حوضه آبریز اتفاق افتاده است. با ورود به سال 96 مجددا روند افت تراز آب دریاچه ارومیه از سر گرفته شده و کماکان ادامه دارد؛ در‌حالی‌که ستاد احیا کاهش حمایت‌های دولتی و کاهش شدید بارندگی را عامل این پدیده عنوان کرده است.


‌‌محدود‌شدن انتشار اطلاعات
در بخش دیگری از گزارش مرکز بررسی‌های استراتژیک به موضوع سیاسی‌شدن برنامه احیای دریاچه ارومیه پرداخته شده است. به اعتقاد کارشناسان این مرکز، هرچند یک پدیده آبی ذاتا سیاسی و اجتماعی است؛ ولی نبود درک ارتباط و اولویت‌بندی سه عامل سیاسی، اجتماعی و فنی به درهم‌تنیدگی مسائل دامن می‌زند. زمانی که یک برنامه آبی سیاسی می‌شود، فشارهای مخالفان اجرای برنامه افزایش پیدا می‌کند و این فشارها و مخالفت‌ها از فضای علمی و کارشناسی فاصله می‌گیرد. تأثیر این موضوع منجر به محدودیت‌هایی برای انتشار اطلاعات مربوط به برنامه، محدود‌شدن آسیب‌شناسی علمی و بی‌طرفانه، فاصله راهکارهای کارشناسانه، عجله برای رسیدن به نتایجی که لزوما پایدار نیست و در دستور کار قرار‌گرفتن منویات سیاسیون به جای نظرات خبرگان و ذی‌نفعان می‌شود.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.