رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی گفت: فکر نکنیم که ما بارمان را بسته‌ایم و انقلابی هستیم، و دیگر نیازی به شناخت بیشتر و افزایش معلومات دینی نیست! این تفکر، قدم اول در مسیر سقوط و بزرگترین دام شیطان است.

 آیت الله محمدتقی مصباح یزدی در دیدار با جمعی از دانشجویان تهران با اشاره به اینکه اغلب حرکت‌های بزرگ اجتماعی به‌وسیله شخص یا اشخاص معدودی شروع می‌شود، و کم‌کم به دلایلی طرفدارانی پیدا می‌کند، گفت: اولین درسی که باید از این مسئله فرا بگیریم این است که توقع نداشته باشیم همه افراد در همه امور مشترک باشند؛ وقتی خداوند حتی انسان‌ها را از نظر جسمانی و روانی مانند هم نیافریده است، طبیعتا گرایش‌ها، افکار، سلیقه‌ها و هزاران اسرار موجود در هرکسی، کاملا متفاوت هستند. جامعه نیز این گونه است؛ هر چه هم به دنبال افراد همفکر و هم‌سلیقه باشیم، نمی‌توانیم کسانی را بیابیم که کاملا مانند خودمان باشند؛ بنابراین مهم این است که هدف مشترکی که انتخاب می‌کنیم هدف ارزشمندی باشد که تحمل اختلاف سلیقه‌ها را امکان‌پذیر سازد.
 
او با بیان اینکه ما معتقدیم اسلام ناب عامل سعادت دنیوی و اخروی ماست و در بین مذاهب مختلف، پیروان اهل بیت (ع) بهتر می‌توانند به سعادت برسند، ادامه داد: حال در بین پیروان اهل‌بیت می‌خواهیم کسانی را پیدا کنیم که بهتر از ایشان تبعیت می‌کنند. برای این‌کار اگر فرد شاخصی را پیدا کنیم که معصوم یا شبه‌معصوم باشد، وظیفه سنگینی از دوش ما برداشته می‌شود در زمینه این‌که هدف اصلی را چه قرار دهیم، جهت حرکت برای رسیدن به هدف مشترک را بهتر تشخیص دهیم، و نیروها را در آن زمینه متمرکز کنیم تا زودتر به نتیجه برسیم.
 
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ادامه داد: شصت سال پیش، هنگامی‌که بنده جوان بودم، بسیار دور از انتظار بود که بتوانیم فردی را بیابیم که قابل اعتماد باشد، اسلام را در همه ابعاد بهتر از دیگران شناخته، واقعا قصد عمل به اسلام را داشته باشد، و در این راه مشکلات آن را به جان بخرد. البته در قم، نجف، و برخی دیگر از شهرها، مراجع متعدد و عالمان دیگری بودند که هرکدام گوشه‌ای از اسلام را مورد توجه قرار می‌دادند. حتی در بین مراجع نیز نمی‌شد یک هم‌گرایی کامل را مشاهده کرد.
 
او افزود: اما خداوند متعال بر جامعه اسلامی منتی گذاشت که در طول ۱۴۰۰ سال بی نظیر بود، و کسی را در جامعه ظهور و بروز داد که بر اساس اسباب ظاهری، امری معمول و عادی نبود؛ اما به گونه‌ای شد که کمتر کسی بود که ایشان را نپذیرد و به ایشان علاقه‌مند نشود و دل نسپارد، و آن امام(ره) بود. از زمانی که نهضت امام(ره) شروع شد، و بیانیه‌ها و موضع گیری‌های خاص ایشان منتشر شد، این امید در مردم پیدا شد که می‌توان یک الگویی را پیدا کرد که حرفش برای ما حجت و رفتارش برای ما الگو باشد. باید توجه داشت که این نعمت عظیم، بعد از ۱۴۰۰ سال نصیب مردم مسلمان شد. اما همگان در ارادت به امام(ره) و تبعیت از ایشان، یکسان نبودند؛  بنابراین حتی در بین شاگردان خود ایشان هم اختلاف سلیقه‌هایی وجود داشت.
 
مصباح یزدی با بیان این که هر چند اعتقاد داریم که پیامبر اکرم و ائمه معصومین همه معصوم و دارای راه و هدف مشترکی بودند اما ایشان نیز به خاطر وجود شرایط مختلف، رفتارهایی متفاوت با یکدیگر داشته‌اند، ادامه داد: نباید توقع داشت همه کسانی که قرار است با آن‌ها کار کنیم، همه تفکراتشان مثل ما باشد؛ بلکه باید هدفی مشترک و ارزشمند مورد لحاظ قرار گیرد. بر اساس بینش ما، هدف ارزشمندی که ارزش تحمل سختی‌ها، مشکلات و اختلاف سلیقه‌ها را دارد، همان اسلام است. پس باید نوعی وحدت بر اساس هدف، بین افرادی که همکاری می‌کنند ایجاد شود تا دسترسی به نتیجه امکان‌پذیرتر شود.
 
او ادامه داد: توقع این که همه افراد هم‌فکر باشند، توقع به‌جایی نیست؛ چنین توقعی در گروه سبب می‌شود که انشعاب ایجاد شود؛ اما اگر از اول بنا گذاشتیم که دنبال رضای خدا باشیم و نه منافع شخصی، نباید از اختلاف سلیقه‌ها و منش‌ها بترسیم. باید سعی کنیم افراد برجسته از گروه‌های مختلف دور هم جمع شوند و تبادل نظر کنند؛ البته باز هم نباید انتظار داشت که در این جلسات همگان به نظر واحدی برسند، اما این جلسات می‌تواند سبب افزایش آگاهی‌ها و رفع سوء‌تفاهم‌ها شود. حتی همین امروز نیز از سالم‌ترین گروه‌های انقلابی، همین هیئت‌های مؤتلفه هستند که روح انقلابی در آن‌ها وجود دارد.
 
او افزود: حتی حزب جمهوری اسلامی که توسط افرادی مانند شهید بهشتی، مقام معظم رهبری و آقای هاشمی تشکیل شد، و امام(ره) هم فرمودند اگر حزبی تشکیل می‌دهید، حزب جمهوری باشد –که به نوعی تأیید این حزب بود- کارش به جایی رسید که امام(ره) فرمودند: این حزب را منحل کنید! اما اگر همان راهکاری که امام(ره) برای هیئت‌های مؤتلفه داده بودند، در حزب جمهوری اسلامی رعایت می‌شد، عاقبتش به اینجا نمی‌انجامید.
 
به گزارش ایسنا، استاد اخلاق حوزه و دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش اظهار کرد: باید توجه داشت که ممکن است انسان برای رسیدن به هدفی متعالی، مراتب پلکانی قائل شود؛ مانند نردبانی که برای رسیدن به سطح بالاتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. باید توجه داشت که خود پله ارزش ذاتی ندارد، بلکه استفاده از آن برای رسیدن به هدف مطلوب است. گاهی در فعالیت‌های اجتماعی، رسیدن به هدف متعالی، در گرو پیمودن مراحلی است که خود این مراحل ارزش ذاتی ندارند، اما اگر جزئی از برنامه قرار گیرند که با نظم صحیح چیده شده‌اند، می‌توانند ما را به هدف برساند.
 
او افزود: به عنوان نمونه، امام(ره) از همان لحظه آغاز نهضت، حرف اولشان اسلام بود؛ حتی اگر نان و آب از دهان امام می‌افتاد، واژه اسلام نمی‌افتاد. اما در همان اوایل نهضت حتی همکاری چپی‌های منکر خدا را هم رد نکردند! حزب توده از جمله گروه‌هایی بود که به طور فعال برای مبارزه با شاه تلاش می‌کرد. آن‌ها هم وقتی دیدند امام(ره) در این راه خوب پیش می‌رود، همراه شده و همکاری کردند؛ اما وقتی کار به جایی رسید که باید هدف اصلی شکوفا شود، امام(ره) صراحتا اسلام را مطرح کردند، و هشدار دادند که مراقب باشید گروه‌های دیگر در شما نفوذ نکنند.
 
آیت الله مصباح یزدی با طرح این سؤال که چرا امام(ره) همکاری این گروهک‌ها را نفی نکردند، پاسخ داد: برای عبور از یک مرحله، وجود آن‌ها نیز بی‌فایده نبود؛ البته به آن‌ها پیشنهاد سهمی از قدرت هم ندادند که اگر به جایی رسیدیم، سهم شما را هم می‌دهیم؛ حتی امام(ره) در هیچ کجای مبارزات، روی خوشی به آن‌ها نشان ندادند، و حتی نسبت به برخی شخصیت‌های فعال و مؤثر در بین فرهیختگان و دانشگاهیان، هرگز اظهار تمجید و همراهی نکردند، هر چند نفی هم نکردند تا ایجاد اختلاف نشود. حتی بعدها در مورد یکی از آن‌ها تصریح کردند که «او هم مسلم نبود»!
 
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم  با اشاره به این که دکتر مصدق، رهبری جبهه ملی را برعهده داشت، و برخی مردم عاشقانه با او رفتار می‌کردند و الگوی مبارزان ضدپهلوی بود، ادامه داد: اما امام(ره) در مورد او فرمود: “او هم مسلم نبود”! لذا نباید صرف این که کسی در گذشته ما را همراهی کرده، تا ابد با او همراهی کنیم؛ مگر ما گفته بودیم که او همراهمان شود؛ مگر قولی به او داده بودیم؟ امام از ابتدا گفت: «اسلام» و تا آخر نیز بر همان نظر ماند.
 
او با اشاره به اختلاف فهم‌ها و اختلاف سلیقه‌ها اظهار کرد: نباید جامعه را دو قطبی کرد، و افراد را صفر یا صد دانست؛ چنین نیست که افراد یا ضدانقلابند و یا انقلابی صددرصد هستند؛ بلکه حتی ایمان هم درجاتی دارد. معنای درجات مختلف نیز همین است که کسی که در درجه‌ای قرار گرفت، به لوازم ایمان در همان درجه التزام دارد؛ اما هنوز ظرفیت التزام به درجه بالاتر ایمان را پیدا نکرده است. لذا برخی از مردم، ایمان دارند، نماز و روزه را هم به جا می‌آورند، برای امام حسین (ع) هم از جیب خودشان هزینه می‌کنند، اما اگر به ایشان بگویی شرعا نباید دنبال پستی بروی که دیگری برای آن پست از شما بهتر است، قبول نمی‌کنند. حتی کسانی که اوایل انقلاب تا پای جان پیش رفتند، بعدها در برخی جاها که منافع خودشان و فرزندانشان در خطر بود، توقف و عقبگرد کردند، و معتقد بودند: زمانی که شاه بود، شاهزادگان استفاده می‌کردند، و در حال حاضر هم که ما هستیم، باید نتیجه و بهره زحمت‌هایی که کشیدیم را به دست آوریم!
 
آیت الله مصباح یزدی با بیان این که توجه به مسئله فوق سبب می‌شود که در برخورد با کسانی که با ما همسو نیستند افراط نکنیم، و خود همین امر موجب دشمنی و اختلاف نشود، ادامه داد: ما در کشوری هشتاد میلیونی زندگی می‌کنیم که حداقل ده میلیون انقلابی داریم؛ اگر بخواهیم با آنها ارتباط برقرار کنیم، باید چه کنیم؟ امام(ره) چه کرد که مردم بی‌تفاوت و حتی برخی مردم فرو رفته در انحراف و فساد را به سمت جبهه شهادت بسیج کرد؟ چه شد که یک بچه سیزده ساله به قدری مرد شد که امام(ره) در مورد او فرمود: رهبر ما آن طفل سیزده ساله است؟ هر چند، یافتن و ارتباط با افراد همفکر، با فهم و درک عمیق و اراده قوی بسیار مطلوب است، اما نباید فکر کنیم که کار ما فقط همین است، زیرا صرف این که چند گروه چند نفری راه بیاندازیم، برای شبکه‌سازی کافی نیست.
 
او با تأکید بر نقش عنصر دین در حرکت انقلابی اسلامی، گفت: سعی کنیم به هیچ حدی از معلومات دینی بسنده نکنیم؛ اگر بتوانیم، هر روز یک کلمه بیشتر یاد بگیریم، حتما انجام دهیم؛ فکر نکنیم که ما بارمان را بسته‌ایم و انقلابی هستیم، و دیگر نیازی به شناخت بیشتر و افزایش معلومات دینی نیست! این تفکر، قدم اول در مسیر سقوط و بزرگترین دام شیطان است.
 
رئیس موسسه امام خمینی در پایان اظهار کرد: وظیفه جوان انقلابی انجام کار گروهی است؛ باید کسانی را بیابید که همفکر و سلیقه نزدیکی به هم دارید، اما نباید هرکسی با فکر و سلیقه ما مخالف بود را ضدانقلاب و خارج از دین بدانیم. افراد در درجات ایمان متفاوت هستند، و  باید سعی کنیم ایمان خود و دیگران را تقویت کنیم، و اگر نمی‌توانیم در تقویت ایمان دیگران مؤثر باشیم، لااقل به آن ضرر نزنیم. اما متهم کردن دیگران و جبهه‌گیری علیه آن‌ها و سر و صدا به پا کردن، نتیجه مثبتی ندارد.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.