در این گزارش آمده است:
اولین بار اسمش را در یکی از رسانه های استان شنیدم، از آن روزی که اسم این ناآبادی را در سر لیست بی شماری از نداری ها، فقر، بی رونقی، بی نشاطی، اتاق های گلی، سقف های چوبی خمیده، چهره های تکیده و دست های پینه بسته و...خواندم که محرومیت، مظلومیت و فقر و فلاکت روستایی با مردمانی از جنس خودم، دست به دست در فضای مجازی فریاد زده می شد، با ' گاودول ' آشنا شدم.
روستایی که توانستم به مدد شرح محرومیتش آن هم به قلم توانا و معجزه گر همکار دلسوز و پیشکسوت رسانه ایم جناب آقای 'خداداد ابراهیمی'، بخوبی مظلومیت و غایت محرومیت مردمان این دیار را در کنج ذهن خود ترسیم نمایم.
نرفته به 'گاودول' تصویر محرومیت مردمان باصفا وکم توقع این دیار ،چشمان مظلوم کودکان بی قلک ،روستای بی کوچه وبی تابلو! خانه هایی با سقفهای چوبی و مادران رنگ از رخسار پریده بر صفحه نمایش فکر وخیالم حک شد . نوشته ای برآمده از دل که بر دل های بی شماری نشست تا باردیگر معجزه قلم خودی نشان دهد.
بله !ماهها پس از انتشار اوضاع رقت بار روستایی از جنس ما ایلامیان ،با مردمانی با صفا وصداقت و وصف نداری ها و مظلومیت های گم شده در میان هیاهوی بازی های سیاسی ، زد و بندها و بازار داغ رانت ، معاون هماهنگی امور عمرانی استاندار ایلام عزمش را جزم نمود تا با همراهی جمعی از مدیران کل ، از نزدیک به واقعیت واقعی تر از سیاهه شرح محرومیت های دیار زردلان پی برده و برای درمان دردهای بی شمار اما بسیار ابتدایی مردمان 'گاودول ' چاره اندیشی کند.
امروز در معیت معاون استاندار ایلام ،فرماندار چرداول و جمعی از مدیران کل دستگاههای اجرایی استان ،راه زردلان را درپیش گرفتیم . هرچند درمیانه راه برخی مدیران فرصت را مغتنم دیدند تا با حضور آقای معاون ،روبان یک خانه ورزش روستایی در تخم بلوط علیا را قیچی ،کلنگ اورژانس جاده ای هلیلان وحفر چاه عشایری زردلان را بر زمین بزنند ،اما هدف رصد محرومیت ها وعقب ماندگی های 'گاودول ' بود.
بالاخره کاروان خودرو مدیران راهش را به سمت جاده ' گاودول ' کج نمود. جاده ای خاکی نسبتا طولانی وسنگلاخی که برخی مدیران با اکراه چرخ خودروهای دولتی را در میان آن به چرخش درآوردند؛ و این حکایت، سرآغاز خرابی عمیقی بود که در انتهایش 22 خانوار با فقر وفلاکت هر چه تمامتر روزگار خود را سپری می کنند.
به ' گاودول ' رویای خود رسیدیم ،روستا همان بود که در تصویر خیال خود مجسم کرده بودم !خانه ها همان خانه های گلی با سقفهای چوبی خمیده ،نه از کوچه خبری بود ونه از خیابان ، چهره تفتیده وآفتاب سوخته مردان وزنان گاودول نشین حکایت از روزگار واحوال ناخوش آنان می کند ،پوست آفتاب سوخته وچرم مانند زنان این دیار گویای سالها سختی وناملایمات است وچشمانشان نشانی از اشک های فروخورده از زخمهای بی کسی وفراموش شدگی!
اینجا از سر و رویش ، از دیوار و بارویش ناملایمات و بی توجهی و فراموش شدگی می بارد، بوی فقر و محرومیت از خاک و آب و هوایش قابل استشمام است ،در زیر بغل هرکدام از زنان ومردان این ده ،کارنامه چهل سال مردودی مقاماتی قرار دارد که فقط در شعارهایشان تار موی این کوخ نشینان ارج و ارزش دارد!در عمق نگاه ناامیدانه کودکان بی قلک وبی اسباب بازی 'گاودول' می توان سطرهایی از آرزوهای ناکام کودکانه خواند وتفسیر کرد!
هر چندآقای معاون از تشکیل کارگروه برای گاودول خبر داد ،هر چند بهزیستی با توزیع بسته های غذایی تسکین کوچکی بر دردهای عمیق مردمان ده شد ،اما در نگاه با صداقت مردمان کم توقع این دیار می توان این را خواند که ' مردمان گاودول و گاودول های دیگر سرزمین من به یک زندگی عادی که حق آنان است قانعند ،اینان به حداقل ها قانع اند ولو اینکه این حداقل یک دلجویی باشد که سالهاست از آن دریغ کرده اند.
راستی در زیر پوست جامعه سیاست زده ما چندین گاودول دیگر خوابیده است که در انتظار قلم معجزه گر رسانه ها لحظه شماری می کنند؟! به امید آن روز که هیچ قلمی از رنج مادران و غم پدران سرزمینم ننویسند و به همین زودی رویای کودکان گاودول های سرزمین من به حقیقت بپیوندند! آن روز دیر نیست فقط قدری حمیت و همت می خواهد.
منبع: تابناک ایلام
6032
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.