در این یادداشت آمده است: آلفونس دوده نویسنده نامدار فرانسوی در نوشته های خود به پرورش افکار توجه زیادی داشت و سعی می کرد تا با بیانی ساده آنها را به خواننده منتقل کند.
داستان کوتاه آخرین درس یکی از مشهورترین آثار اوست که طی آن وی وضعیت روحی کودکی را بیان می کند که طی سال ها به اهمیت زبان مادری و ارزش های فرهنگی و اخلاقی سرزمین خود پی نبرده ولی اشغال میهن او توسط نیروهای دشمن او را از خواب غفلت بیدار می کند.
دوم اسفند روز جهانی زبان مادری است، زبانی که از ازل با روح و جان ما سرشته شده و فطرت واقعی ما را یادآور می شود.
زبان عشق به هستی و کائنات، عشق به مردم و باورهای فرهنگی، عشق به مادر که تکلم را کلمه به کلمه به ما آموخت و زبان ارتباطی ما با جهان و آدم هایش را هجا کرد.
زبان مادری همان که همواره اصوات، حروف و فرهنگش ما را به وجد می آورد و شوق زندگی را در ما جاری می کند اما دریغ که شبیخون فرهنگی غرب لحظه به لحظه ما را احاطه می کند، فرهنگ ناب بومی ما را تسخیر می کند، زبان زلال مادری ما را با ترفندهای رسانه ای و محتواهای ضد فرهنگی می رباید و عشق مادری ما را رفته رفته به یغما می برد تا هویت اصیل ما را مُثله کند و...
امروزه با رواج فرهنگ منحط غربی در اشکال مختلف نظیر جشن تولد کودکان به شیوه های نامتعارف، بازی های رایانه ای، انیمیشن های هدفدار، اپلیکیشن های غیربومی، نقاشی ها و صورتک های تبلیغاتی در شبکه های اجتماعی موبایلی و.... روز به روز زبان مادری مورد تهاجم فرهنگی واقع می شود تا جایی که دیگر حتی خانواده ها با تقلیدهای مخرب، علاوه بر خودداری از آموزش زبان مادری، از نامگذاری فرزندان خود به نام های محلی و ایرانی اصیل احساس عقب ماندگی فرهنگی می کنند و اسم های نامتعارف و غیر ایرانی اسلامی را برای آنان بر می گزینند.
آنان حتی اجازه نمی دهند در مراسم مختلف اجتماعی و مهمانی های خانوادگی فرزندانشان به زبان مادری تکلم کنند. اینجاست که خواسته یا ناخواسته مقدمات ویرانی یک فرهنگ با اضمحلال زبان مادری فراهم می شود و فرزندان چنین جامعه ای، نسبت به فرهنگ، اندیشمندان، زبان، تاریخ و تمامی گذشته خود بیگانه شده و به نسلی آماده پذیرفتن بَردگی تبدیل خواهند شد.
از سوی دیگر از دیدگاه اندیشمندان یک نسل تنها زمانی به برده تبدیل خواهد شد که از زبان مادریش و از فرهنگ و تاریخش جدا افتاده باشد.
در واقع، فرهنگ، تاریخ و هویت آنان نابود شده و به بردگان و انسان های درجه دوم تبدیل می شوند و در نهایت نام و فرهنگ شان از صفحه تاریخ محو خواهد شد زیرا تنها مردمی به آسانی خواهد مُرد و نامشان از تاریخ زدوده خواهد شد که زبان مادری آنان به دست فراموشی سپرده شده باشد.
بی دلیل نیست که در سال 1952 دانشجویان دانشگاه های داکا پایتخت بنگلادش برای ملی کردن زبان بنگالی به تطاهرات مسالمت آمیز دست زدند و در یورش خشونت بار پلیس تعدادی از آنان جان خود را از دست دادند.
این حرکت مدنی موجب شد تا سازمان فرهنگی یونسکو روز 21 نوامبر 1999 را روز جهانی زبان مادری اعلام کند در ایران عزبز ما هم برابر با اصل 15 قانون اساسی، زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است.
اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است لذا با پاسداشت زبان معیار و رسمی کشور می توانیم با ترویج زبان مادری و قومی به قوام و توسعه فرهنگی نائل آییم.
در خاتمه نظر به این گفته که؛ ملتی که زبان مادری خود را فراموش کند، مانند فردی زندانی است که کلید زندانش را گُم کرده باشد، کلید هویت و فرهنگ اصیل خود را خردمندانه و مسئولانه در مشت های خود بفشاریم و همواره به گرمی زبان قلب و ذهن خود را عاشقانه پاس بداریم!
منبع: روزنامه مهران
9002
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.