دکتر حسن عابدی جعفری، با تشریح استراتژی توسعه محور دولت مهندس میرحسین موسوی برای اداره کشور در ایام دفاع مقدس گفت: اولین برنامه توسعه‌ی کشور در زمان جنگ و در دولت مهندس میرحسین موسوی نوشته شد. هنگامی که این برنامه به مجلس ارائه شد، بازخورد مجلس این بود که در این شرایط نمی‌توانیم از برنامه استفاده کنیم. اما مهندس میرحسین موسوی برنامه را در دولت تصویب کرد و خود را ملزم کرد که این برنامه اجرا شود.

به گزارش خبرنگار جماران، «عابدی جعفری»، وزیر بازرگانی دهه 60 کشورمان، در نخستین نشست از سلسله جلسات «اقتصاد ایران در دوران دفاع مقدس» که عصر پنج شنبه - دیروز- در مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد برگزار شد، طی سخنانی اظهار داشت: گرچه جنگ به تاریخ پیوست و ربع قرن از تاریخ آن می گذرد؛ اما نمی‌توان آثار جنگ را بر زندگی انکار کرد. این مسئله نه تنها تجربه خودمان است، بلکه تجربه ی دنیا محسوب می‌شود که جنگ ممکن است تنها در یک دوره مشخص رخ دهد، اما پیامدهای جنگ، هرگز محدود به آن دوره نیست و تاریخ آن کشور را تحت تاثیر قرار می دهد.

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با توضیح این مسئله که «وقایع متعدد انسانی و طبیعی وجود دارند که تغییرات اساسی ایجاد می‌کنند»، اظهار کرد: جنگ یکی از این وقایع است که تغییرات بسیار اساسی در کشور ایجاد می‌کند. بنابراین وقایع سرنوشت ساز که نقطه عطف تاریخ اقتصادی، سیاسی، اجتماعی کشورها هستند، منحصر به جنگ نمی‌شود.

وزیر بازرگانی دهه 60، برای نمونه به تحولات اساسی ایران در چند سده اخیر اشاره کرد و گفت: در ایران چندین تحول اساسی داشته‌ایم که سرنوشت تاریخی کشور را تحت الشعاع قرار داده است. اگر از زمان صفویه به بعد بررسی کنیم، انقلاب مشروطیت را در تاریخ داشته‌ایم که گرچه به نهاد و نظام منسجمی در کشور تبدیل نشد، اما آثار خود را در کشور گذاشت و هنوز نیز از آن واقعه بهره می‌گیریم. انقلاب اسلامی نیز یکی از وقایع بسیار تعیین کننده و تغییر جهت‌ده در اقتصاد و تاریخ کشور بود و واقعه ی دیگر جنگ تحمیلی بود که هشت سال کشور را تحت الشعاع قرار داد.

وی روال عادی و معمول کشور در حوزه‌های گوناگون اقتصاد، فرهنگ، سیاست و غیره را معمولا توأم با خردگرایی و تغییرات بسیار کوچک دانست، اظهار کرد: در شرایط عادی نوسانات اندک است، اما هنگامی که وقایعی مانند جنگ رخ می‌دهد، نوسانات آنقدر تشدید می‌شوند که تمام اجزای نظام را دست‌خوش تغییر و تحول قرار می‌دهد. بنابراین این وقایع از منظر میزان تاثیرگذاری و تغییر سرنوشت یا جهت‌گیری کشور، بسیار تعیین کننده‌اند که نه جامعه شناس‌ها و نه اقتصاددان‌ها و نه ابعاد دیگر علوم به راحتی نمی‌توانستند از کنار این وقایع عبور کنند.

عابدی جعفری با اشاره به دو خط مشخص علم جامعه‌شناسی اشاره کرد و افزود: نخستین خط، جامعه را در شرایط عادی بررسی می‌کند و خط دوم، به شکل مشخص، تحولات و انقلابات جامعه را مورد بررسی قرار می‌دهد. این دو خط بر حسب میزان تاثیر وقایع و تفاوت این دو شرایط، تحلیل‌های متفاوتی ارائه می‌دهند. اما در جامعه، جدا از یکدیگر رخ نمی‌دهند؛ جامعه، زندگی و حیات مستمر را در طول تاریخ ادامه می‌دهد و این وقایع مسیر جامعه را از یک مسیر به مسیر دیگری انتقال می‌دهند.

عضو هیئت علمی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران به بیان نمونه‌ای در این باره پرداخت و گفت: پیش از انقلاب اسلامی رژیمی در ایران حاکم بود که مختصات خاص خودش را داشت و روال عادی در جامعه جریان داشت. در آن زمان وضعیت اقتصاد مانند تمام ابعاد رژیم تحت تاثیر کلمه‌ی عمومی «وابستگی» بود. رویکرد اساسی انقلاب اسلامی، مبارزه با وابستگی بود. به عبارت دیگر مردم وابستگی را نپذیرفتند و تلاش کردند این ارزش بنیادی - استقلال در همه ی ابعاد - را احیا کنند که اقدام مردم، منجر به تغییر رژیم شد.

وی درباره‌ی وابستگی اقتصادی در رژیم گذشته توضیح داد: پیش از انقلاب، نفت را استخراج می‌کردیم و می‌فروختیم و در ازای آن کالا وارد می‌کردیم. ماهیت صادرات نفت خام و واردات کالا در رژیم گذشته، تغییرات اساسی نکرد؛ بنابراین تمام خطوط فرعی اقتصاد، حول محور «وابستگی» ترسیم می‌شد.

عابدی جعفری به ارائه نمونه‌ای از وابستگی در حوزه آموزش عالی پرداخت و گفت: در آن زمان به دلیل واردات زیاد و فروش این کالاهای وارداتی در داخل، نیازمند تاسیس دانشگاه برای تربیت متخصص فروش کالا بودیم. به همین دلیل است که در دهه 50 تعداد مدارس عالی بازرگانی و حسابداری رو به رشد بود تا متخصصینی تربیت شوند و نیاز واردات و فروش کالاها را برطرف کنند. نکته قابل توجه این است که فاصله زندگی میان افرادی که به جریان عدم استقلال و واردات کالا متصل بودند و افرادی که خارج از این جریان باقی ماندند، بسیار متفاوت بود. بنابراین افراد تلاش می‌کردند که خود را به جریان واردات متصل کنند.

وی با بیان اینکه «در آن رژیم، سرمایه نفتی در فرهنگ کار مؤثر بود»، افزود: سرمایه نفتی آرام آرام فرهنگ ضد کار، واسطه‌گری و سوداگری را رواج داد که برای تولید به دلیل سرمایه نفتی نیازی به زحمت و رنج کشیدن نداریم. متاسفانه برخی از این مصداق‌ها در حال حاضر نیز ادامه پیدا کرده است.

عابدی جعفری با اشاره به اینکه «انقلاب اسلامی خواسته و ناخواسته میراث‌دار شرایط پیش از انقلاب بود»، گفت: اوضاع و شرایط به بعد از انقلاب منتقل شد؛ با این تفاوت که ادعای انقلاب اسلامی این بود که شرایط را نمی‌پسندد و قصد از میان بردن وابستگی و جایگزین کردن استقلال را دارد تا فرهنگ بی‌کاری و تن‌پروری به فرهنگ زحمت و کار تبدیل شود. چند سال نخست با تمام توان تلاش شد که ساختارها دگرگون شوند تا از آن وضعیت وابستگی خارج شویم.

وزیر بازرگانی دوران جنگ تحمیلی افزود: در ابتدای سال 57 تا 60 در تکاپوی این اقدامات بودیم که جنگ تحمیلی آغاز شد. جنگ، تحمیل شده بود و ناخواسته رخ داد. واقعه ناخواسته «جنگ» در مقابل واقعه خواسته «انقلاب اسلامی» خودنمایی کرد.

وی در باره‌ی واقعه‌ی جنگ توضیح داد: جنگ دو پیامد به دنبال دارد؛ نخست کشتار انسان‌ها و دیگری تخریب سرمایه‌های فیزیکی و مالی. ذات و ماهیت جنگ این است. بنابراین هیچ فردی طالب جنگ نیست. نکته‌ای که اهمیت داشت این بود که با جنگ به شکل انفعالی برخورد شود یا فعال. به آن معنا که از جنگ فرار کنیم یا راهکاری بیابیم و فرار نکنیم و یا از جنگ فرصتی بیابیم که از تهدید جنگ، بهره‌برداری کنیم.

عابدی جعفری به سه نوع از برخورد افراد در دوران جنگ اشاره کرد و گفت: عده‌ی نخست به راحتی از کنار جنگ می‌گذشتند و به دلیل سختی‌های دوران جنگ، از آن فرار می‌کردند. عده‌ی دیگر به دنبال راهکاری برای چگونگی سازگاری با این جنگ بودند و عده‌ای نیز از تهدید جنگ، فرصت می آفریدند و جنگ را نه به عنوان امری مطلوب، بلکه به عنوان فرصتی برای بهره برداری می دانستند.

عضو هیئت علمی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران سه استراتژی درباره‌ی جنگ را اینگونه برشمرد؛ «استراتژی بقا، استراتژی حفظ و استراتژی توسعه» و در توضیح استراتژی بقا گفت: جنگ تحمیل شده بود و سرمایه‌های انسانی و مادی را نابود می‌کرد. اگر خواهان حفظ ارزش‌هایمان بودیم باید می‌ماندیم تا از ارزش‌ها محافظت می‌کردیم. برای نمونه استراتژی بقا این رهنمود را می داد که اگر کارخانه‌ای بمباران می‌شد، این کارخانه برای تداوم دفاع و انقلاب اسلامی نیاز به بازسازی سریع داشت.

عابدی جعفری به نمونه‌ای در استراتژی بقا اشاره کرد و گفت: کارخانه آلومینیم اراک در شرایط عادی محصولاتی از قبیل وسایل ساختمانی، ظروف آلومینیمی و غیره تولید می کرد اما با شروع جنگ پره‌هایی می ساخت که مورد نیاز وسایلی بود که پرتاب می‌شدند؛ مانند موشک. هنگامی که دشمن این کارخانه را شناسایی و بمباران کرد، هم کارخانه صدمه می‌دید و هم تلفات جانی داشتیم. بنابراین عده‌ای بلافاصله برای رسیدگی به مجروحان و شهدا در محل حاضر می‌شدند و عده‌ای نیز برای برای سرپا کردند دوباره‌ی کارخانه مامور بودند. کارخانه مطابق با استراتژی بقا باید سرپا می‌ماند و تولیدش را ادامه می‌داد.

وی افزود: این استراتژیس در تمامی وزارتخانه‌ها مصداق داشت. وظیفه مشترک تمامی وزارتخانه‌ها، ترمیم سریع بخش آسیب دیده تحت نظارت خود بود. برای نمونه در وزارت بازرگانی اگر سیلویی بمباران می‌شد، اینکه چه چیزی جایگذین سیلو شود و یا چگونه سیلو ترمیم شود، جزو وظایف وزارت بازرگانی محسوب می‌شد.

عابدی جعفری درباره‌ی استراتژی حفظ اظهار کرد: در این استراتژی تمامی وزارتخانه‌ها موظف بودند که به صورت پدافند عامل و چه پدافند غیرعامل از مراکز حساس تحت نظارتشان محافظت کنند و از صدمه دیدن این بخش‌ها جلوگیری کنند.

وی در توضیح استراتژی توسعه، گفت: دو استراتژی بقا و حفظ به ما تحمیل شده بودند و ما ناگزیر بودیم که این دو استراتژی را به کار ببریم؛ اما استراتژی توسعه اینگونه نبود. اولین برنامه توسعه‌ی کشور در زمان جنگ و در دولت مهندس میرحسین موسوی نوشته شد. در این برنامه بحث‌هایی وجود داشت مانند اینکه ما کشور را چگونه اداره کنیم و بخش‌هایی از کشور مانند معادن را که قابلیت توسعه داشتند را توسعه دهیم. هنگامی که این برنامه به مجلس ارائه شد، بازخورد مجلس این بود که در این شرایط نمی‌توانیم از برنامه استفاده کنیم. اما مهندس میرحسین موسوی برنامه را در دولت تصویب کرد و خود را ملزم کرد که این برنامه اجرا شود.

عابدی جعفری افزود: سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی یکی از ارکان اساسی در دوران جنگ محسوب می‌شد و در همان سال‌ها بحث‌های مرتبط به آمایش سرزمین، به قوت در سازمان پی‌گیری می شد. تکیه به برنامه‌ریزی و کارشناسی در آن شرایط دشوار، جزو لوازم اولیه تصمیم‌ها در دوران جنگ بود. دولت تمام انرژی خود را به کار برده بود که در هر بخشی از کشور از هر یک از این سه استراتژی، متناسب با وضعیت استفاده کند.

وزیر بازرگانی دوران جنگ تحمیلی در بخش دیگر از سخنان خود به بررسی وضعیت بازرگانی در دوران جنگ پرداخت و گفت: هنگامی که وارد بخش وزارت بازرگانی شدم، آمار و ارقامی از وضعیت ذخیره و موجودی کالاها و حوزه‌های شبکه توزیع و فروشنده‌ها و غیره موجود نبود. بنابراین جمع آوری این اطلاعات را از صفر باید آغاز می‌کردیم. نخستین اقدامی که شد، این بود که واحدی تحت عنوان واحد طرح و برنامه تشکیل دادیم که حتی به شکل دستی آمار و اطلاعات را تهیه کند.

وی با اشاره به اینکه «در دوران جنگ یکی، دو دفعه موجودی گندم در سیلوها به صفر رسید»، گفت: در آن دوران با کمک تجربه مهندس عالی نسب، از شگرد بسیار زیبایی استفاده کردیم. راهکار این بود که برای بقا از ترکیه آرد وارد کردیم و آردها را در کامیون‌ها پخش کردیم و کامیون‌ها را در سطح شهر پراکنده کردیم تا مردم ببینند در سطح شهر، آرد موجود است. نانوایی‌ها نیز موظف شدند که آردها را بیرون از محوطه نانوایی ذخیره کنند. در واقع با کمک تجربه این مرد بزرگ بود که شرایط قابل اداره شد.

عابدی جعفری گفت: بعد از آن ساز و کار مرتبط به جمع‌آوری اطلاعات، باید شرایط به شکلی سازماندهی می‌شد که پاسخ‌گوی مسائل جنگ می‌بود. طی مذاکراتی به این نتیجه رسیدیم که ساختار بازرگانی کشور باید به چند بخش تقسیم شود. بخشی مربوط به پشتیبانی‌ها بود که هر وزارتخانه‌ای باید این بخش را در حوزه خود جای می‌داد؛ مانند معاونت‌های دارایی و حقوقی و غیره. بخش دوم مرتبط با فعالیت‌های جاری وزارت‌خانه بود. به منظور نمونه می‌توان به واردات و صادرات اشاره کرد. تاسیس مراکز تهیه و توزیع کالا در بخش واردات یکی از اقداماتی بود که برخی از دشواری‌ها را پوشش می‌داد.

وی به تشکیل معاونت تأمین مایحتاج عمومی مردم در حوزه داخلی وزارت بازرگانی اشاره کرد و افزود: به این دلیل که در آن زمان مسئله اصلی و حیاتی وزارت بازرگانی، تأمین مایحتاج مردم بود، این معاونت ایجاد شد و تنها فعالیتش نیز برآورد کالاهای اساسی مورد نیاز مردم بود. به دلیل کافی نبودن امکانات ارزی کشور، به منظور پوشش دادن تمام مایحتاج مردم، با کمک متخصصین وزارت بهداشت و درمان، فهرستی از نیازهای اولیه مردم تهیه شد تا حداقل کالری مورد نیاز یک زن یا مرد مشخص شود. بر اساس این فهرست، کالاهای ضروروی را وارد کردیم. با توجه به کمبود ارز این فهرست‌ها طولانی نبودند. برای نمونه از میان کره و پنیر تنها ناگزیر به انتخاب یکی از این دو بودیم. جالب است که بابت اینکه پنیر را انتخاب کردیم، چون بیشتر می توانست مایحتاج عمومی مردم را تامین کند، مورد سرزنش بودیم که با کنار گذاشتن کره، ویتامین A لازم افراد از سبد خانوار حذف می شد.

عابدی جعفری ادامه داد: در آن دوران در بسیاری از کالاها، واردکننده‌ی اولیه در منطقه محسوب می شدیم. برای نمونه به دلیل تبلیغات و فرهنگی که در آن زمان رایج بود آمار واردات شیر خشک کشور نجومی بود و ما ناگزیر بودیم که شیر خشک را تأمین کنیم. یا به عنوان نمونه دیگر در آن زمان در کشور تقریبا دارویی تولید نمی‌شد و ناگزیر بودیم که تمام نیاز به دارو را از طریق واردات پاسخ دهیم. بنابراین بخشی از ارز به تأمین دارو و شیر خشک اختصاص داشت.

وی با تأکید بر اینکه «در بعضی از سال‌های جنگ تحمیلی کل درآمد ارزی کشور شش میلیارد دلار بود»، گفت: تصور اداره کشور با در نظر گرفتن افزایش جمعیتی که پیش از انقلاب رخ داده بود در ذهن نمی گنجید. با وجود اینکه تقریبا نیمی از شش میلیارد تا 8 میلیارد به هزینه‌های جنگ اختصاص داده می‌شد و محاسبه مایحتاج عمومی بعد از کسر هزینه‌های جنگ بود. هنگامی که کشوری با شش الی 12 میلیارد دلار در زمان جنگ کشور می تواند اداره شود، با 80 میلیارد دلار در دوران غیرجنگ انتظار می رود که تحولات بسیار اساسی داشته باشد و معجزه رخ دهد.

حضرت امام خمینی (ره) در حفظ فرهنگ صرفه جویی و قناعت دوران جنگ نقش بسیار تاثیرگذاری داشت

در ادامه این نشست، عابدی جعفری به بررسی مسئله تأمین کالاهای ضروری در طول هشت سال جنگ تحمیلی پرداخت و گفت: تأمین کالاها با دشواری‌های بسیاری همراه بود. عراقی‌ها بنادر و کشتی‌های حامل کالاهای ضروری را بمباران می‌کردند. بنابراین بنادر جنوبی در تیررس عراقی‌ها، قابل استفاده نبودند. ناگزیر بودیم که بخشی از کالاها را از بنادر شمالی وارد کنیم که این اقدام هزینه‌های زیادی را به کشور تحمیل می‌کرد.

وی به بررسی جابه‌جایی‌هایی که در مدت جنگ انجام می‌شد، پرداخت و گفت: شرایط شش استان کشور کاملا جنگی بود و سهمیه شهرهای درگیر جنگ بیشتر از شهرهای عادی اختصاص داده می‌شد. مسئله بعدی این بود که بعد از بمباران شهرهایی مانند تهران، جمعیت به اطراف شهر منتقل می‌شد و تأمین مایحتاج این افراد و اسکان دادنشان از چالش‌های جدی دوران جنگ بود.

وی در بخش دیگر از سخنان خود از افرادی که سهم تعیین کننده‌ای در تدابیر اقتصاد و بازرگانی دفاع مقدس داشتند، یاد کرد.

عابدی جعفری گفت: حضرت امام خمینی (ره) در حفظ فرهنگ صرفه جویی و قناعت دوران جنگ نقش بسیار تاثیرگذاری داشتند. نکاتی که امام می‌فرمودند، فضای عمومی فرهنگ اقتصادی کشور را محفوظ نگاه می‌داشت و اگر آن فرهنگ ایجاد نمی‌شد، امکان تداوم وجود نداشت. عزیز دیگر، شهید بهشتی بود که با سنگ بناهای محکمی که در قانون اساسی درباره‌ی مسائل اقتصادی کشور قرار داده است، زیربناهای لازم برای استقلال اقتصادی و رعایت عدالت را فراهم کرده است.

معمار اقتصاد ایران در دوران دفاع مقدس، مرحوم مهندس عالی نسب بود

استادیار دانشگاه تهران ادامه داد: فرد دیگری که در دوران جنگ تصویر تعیین کننده‌ای داشت، مرحوم میرمصطفی عالی نسب بود. من توفیق تحصیل تئوری در خدمت استاد نداشتم، اما در عمل بسیاری از موارد را از ایشان آموختم. من در درس‌های دانشگاه آموخته بودم که کالایی که به وفور موجود است را چگونه توزیع کنم؛ اما در ایران مسئله به گونه‌ای بود که باید کالای کم را توزیع می‌کردیم. وجود ایشان به عنوان معلم عملی و نظری برای بحث‌های اقتصاد و بازرگانی بسیار ارزشمند بود. معمار اقتصاد، در دوران دفاع مقدس، مهندس عالی نسب هستند و بخش عمده ای از اتفاقات را مدیون ایشان هستیم.

وی به نقش کمک کننده مهندس میرحسین موسوی و بهزاد نبوی اشاره کرد و گفت: مهندس میرحسین موسوی تلاش های بسیاری کرد. به یاد دارم که ایشان ساعت 2 بامداد تماس می‌گرفت و گزارش می داد که عدس در بازار کم شده است. در آن زمان می آموختم که این کار 24 ساعته است. استراحت بسیار اندک بود و تلاش‌های بسیاری انجام می‌شد. مهندس بهزاد نبوی نیز مسئول پشتیبانی جنگ بود؛ به این معنا که تمامی وزارتخانه‌ها، معاونت پشتیبانی از جنگ داشتند که این معاونت‌ها در نهایت به بهزاد نبوی متصل می‌شد. حسن فیروز آبادی نیز مدتی پیش از بهزاد نبوی معاون پشتیبانی جنگ بود که تجربه‌هایی که در آن زمان آموخت به ایشان کمک کرد که امروز در حوزه دفاعی نقش تعیین کننده‌ای ایفا کند.

عابدی جعفری در بخش دیگر از سخنان خود به توضیح «عوامل مؤثر در این واقعه‌ی استثنایی» پرداخت و گفت: دو دیدگاه وجود دارد؛ در دیدگاه نخست شرایط را مؤثر می‌دانند که وقایع در آن اتفاق می‌افتد. به این تعبیر که بستری ایجاد می شود و تلنگری می‌خورد که در نهایت تغییر ایجاد می‌شود. در دیدگاه بعدی، افراد و اشخاص را در ایجاد تغییر مؤثر می‌دانند. بنابراین این دو گروه در تبیین چرایی بروز تغییرات اساسی، تبیین‌های دوگانه‌ای دارند.

وزیر بازرگانی دهه 60 افزود: شرایط پیش از انقلاب برای وقوع انقلاب بسیار کمک کننده بود. وقوع انقلاب نیز باعث شد که دشمنان ساکت نباشند و شانس خود را برای بازگرداندن شرایط پیش از انقلاب، امتحان کنند. آنچه که مؤثر بود، نقش افراد بود که کمک کردند تا شرایط سامان یابد. بنابراین هم زمینه شرایط و هم اشخاص، تعیین کننده بودند.

وی با اشاره به «گزارش بانک جهانی از اقتصاد ایران بعد از جنگ جهانی»، گفت: در انتهای این گزارش بعد از اعداد و ارقام، جمله‌ای نوشته بودند که این اتفاق معجزه است که اقتصاد سقوط نکرده است. بنابراین با تلاش های افراد، وضعیت اقتصاد ما به شکلی رسید که با بدهی ارزی کشور به مقدار صفر از دوران جنگ خارج شدیم.

عابدی جعفری در بخش پایانی سخنان خود با تأکید بر «سناریوی درآمد صفر ارزی»، گفت: سناریویی در دوران جنگ برای اداره کشور نوشته شده بود که اگر درآمد ارزی کشور صفر شد، چگونه کشور را اداره کنیم. این اسناد در سازمان برنامه یا ریاست جمهوری فعلی باید موجود باشد.

گفتنی است، نخستین نشست از سلسله جلسات «اقتصاد ایران در دوران دفاع مقدس» با موضوع «بازرگانی در دفاع مقدس»، در مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد و با حضور فرشاد مؤمنی مدیر این مؤسسه و سخنرانی عابدی جعفری برگزار شد.

این سلسله مباحث قرار است در پنج هفته متوالی و با حضور اساتید دیگری چون دکتر غلامحسین حسن‌تاش، دکتر محمدرضا واعظ مهدوی، دکتر علی عرب مازار یزدی ادامه یابد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.