گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

ریزش‌های سنگین پس از آتش‌بس؛ تاب‌ آوری بازار یا صبر ناخواسته سهامداران؟

میرزایی، کارشناس بورس: شاخص کل با واقعیت بازار همخوانی ندارد/ شاخص ارزیابی وضعیت بازار باید تغییر کند/ سهامداران خرد، زیان را با گوشت و پوست خود لمس کردند

وضعیت فعلی بازار سرمایه نامطلوب است و رشد ۲۵ درصدی شاخص کل تصویر واقعی سبد سهام سهامداران خرد را نشان نمی‌دهد. ضعف ساختاری شاخص کل و سیاست‌های انقباضی بانک مرکزی، از جمله افزایش شدید نرخ بهره و تثبیت دلار نیمایی، از عوامل اصلی ریزش بورس است. اصلاح شاخص کل و حمایت متوازن از سهام کوچک و متوسط ضروری است و بدون اصلاح زیرساخت‌ها و مدیریت بهتر، بازار سرمایه همچنان آسیب‌پذیر باقی خواهد ماند.

گروه اقتصادی: نیما میرزایی، کارشناس اقتصادی،  با نقد سخنان اخیر رئیس سازمان بورس در یک برنامه تلویزیونی، وضعیت بازار سرمایه را به‌ هیچ‌ وجه نویدبخش ندانست و تاکید کرد: آمارهایی مانند رشد ۲۵ درصدی شاخص کل یا تعداد روزهای مثبت و منفی بورس، نمی‌ تواند بازتاب‌ دهنده واقعیت تلخ سهامداران خرد باشد که در ماه‌ های اخیر زیان‌ های سنگین و افت جدی پرتفوی خود را تجربه کرده‌ اند.

 

او با اشاره به شکاف عمیق میان شاخص کل و ترکیب واقعی سبد سهام مردم، ضعف ساختاری این شاخص را عامل گمراهی در ارزیابی وضعیت بازار دانست و خواستار اصلاح فوری فرمول آن شد و تاکید کرد:  هرچند حمایتهای صورت‌ گرفته عمدتا به سمت شرکتهای بزرگ و شاخص‌ ساز بوده، اما باید به‌ طور متوازن به سهام کوچک و متوسط نیز توجه شود تا اعتماد و تحرک دوباره به بازار بازگردد.

 

نیما میرزایی، کارشناس اقتصادی در گفت وگو با جماران، ضمن اشاره به اظهارات رئیس سازمان بورس در گفت و گویی تلویزیونی، با بیان اینکه با توجه به آنچه در این مصاحبه بیان شد، و همچنین شرایط بازار سرمایه، نویدبخش اتفاقات مثبت و شرایط مثبتی برای بازار بورس نیست، خاطرنشان کرد: آمار ارائه شده در خصوص تعداد روزهای مثبت و منفی بازار نمی‌تواند آینه تمام نمایی از آنچه سهامداران در طول سال جاری تجربه کردند باشد. ریزش بسیار شدیدی که بعد از به ویژه بعد از جنگ شاهد بودیم نیز شرایط متعادلی را نمایان نمی کند. هر چند برخی از دلایل اصلی این ریزش در اختیار سازمان بورس نیست و عملا کنترلی بر آن ندارد، اما ارائه تصویر شفاف و واضح از آنچه بر سر بورس گذشته و آن چیزی که جریان دارد، کمک می کند دید بهتری نسبت به بازار سرمایه و مشکلات عوارضی که دارد، داشته باشیم و بتوانیم در چارچوب اختیاراتمان در حد امکان مشکلات و چالش‌ ها را حل بکنیم.

 

وی ضمن اشاره به اظهارات رئیس سازمان بورس درباره اینکه شاخص کل ۲۵ درصد بازده داشته است، با بیان اینکه میان شاخص کل و واقعیت پرتفوی ها شکافی وجود دارد، گفت: عمده سهامداران  خرد و افرادی که در سهم‌های مختلف بازار سرمایه، به جز آنها که در چند سهم بزرگ و شاخص سرمایه ‌گذاری کردند، زیان ‌های سنگینی تجربه کردند. هر چند این بار در سهام بزرگ و شاخص ساز هم ما شاهد افت بودیم. نکته مهم این است که ما ضعف ساختاری در تعریف و فرمول بندی شاخص کل به عنوان مهمترین نماد معرفی بازار سرمایه داریم. این شاخص با وضعیت سبد سهامداران خرد که یک جمعیت بسیار بزرگ هستند و عملا از موثرترین بازیگران این بازار هستند، همخوانی ندارد.

 

میرزایی تاکید کرد: تعیین شاخص کل برای ارزیابی از وضعیت بازار، نیاز به اصلاح دارد. این خواسته دیرین فعالین بازار سرمایه است و به نظر می رسد اصلاح آن شدنی است. یا باید فرمول اصلاح شود و یا محوریت بررسی عملکرد بازار به سمت شاخص های دیگر، از جمله شاخص هم وزن برود. اما این واقعیت که ریزش سبدها بیشتر از افت شاخص کل بود، غیر قابل انکار است و سهامداران با گوشت و پوستشون این افت سنگین را تجربه کردند.

 

این کارشناس اقتصادی، بعد از عوامل بین ‌المللی و منطقه ‌ای و ریسک های ناشی از شرایط جنگی، دومین متهم افت سریع بازار سرمایه و وضعیت رکودی فعلی را سیاست ‌های انقباضی بانک مرکزی دانست که عمدتا در قالب افزایش شدید نرخ بهره در طول سالهای گذشته آثار منفی بر بازار بورس داشته و اظهارداشت: اکنون نرخ بهره، به بالای ۳۰ و ۴۰ درصد رسیده است. همچنین تثبیت نرخ دلار نیمایی نیز پیامدهای منفی داشته و باعث شده این وضعیت رخ دهد. طبیعتا بانک مرکزی در افت بازار سرمایه مقصر است. تزریق 60 همت منابعی که بانک مرکزی انجام داد، می تواند بخشی از فشارهایی که به این بازار آورده را جبران کند. این اقدام جزء وظایف ذاتی بانک مرکزی بود، هرچند مبلغ هم مبلغ کافی نبود؛ اما به هر حال اقدام قابل تقدیر بود. بازار سرمایه از سیاست ‌های بانک مرکزی متاثر شده و به گونه ‌ای باید این کاهش جذابیت در برابر بازارهای دیگر از جمله سپرده بانکی به نوعی جبران شود.

 

میرزایی به انتقاد برخی از سهامداران که معتقدند این حمایتها، بیشتر به نفع شرکت‌ های بزرگ بوده و شرکت ‌های کوچک و متوسط همچنان آسیب‌ پذیر مانده ‌اند، اشاره کرد و گفت: معمولا صندوق ‌های حمایتی بازار به سمت سهم ‌های بزرگ حمایت از اونها می روند. بخشی از این مساله، به لیدر بودن و محوریت تقاضا یا عرضه در برخی از سهم‌ ها برمی‌گردد. طبیعتا اگر ما بخواهیم به بازار شوکی بدهیم یا تحرک ایجاد کنیم، سهم های لیدر، باید پیشتاز حمایت باشند تا بازار بتواند پشت سر آن حرکت کند؛ اما در کنار این، باید سهم های دیگر بازار هم حمایت شوند و این یکی از انتقاداتی است که می توان درباره شرایط موجود، مطرح کرد. در عین حال، باید این موضوع با نهایت وسواس صورت گیرد و کار کارشناسی بسیار گسترده پیش از آن انجام شود تا منابع صرف سهامی که ارزنده نیستند و پروژه شده بودند، یا بالاتر از ارزش ذاتی خودشان به صف فروش رسیدند، نشود. تقسیم این منابع بین سهام مختلف کار پیچیده و کارشناسی است که می توان انتظار داشت در آینده به صورت متعادل تر و متوازن تر صورت گیرد.

 

او با بیان اینکه تجربه جنگ نشان داد که بازار به شدت تحت تاثیر رویدادهای سیاسی و اقتصادی قرار می ‌گیرد، درباره اینکه آیا ساختار بورس، ظرفیت مدیریت بحران‌ های مشابه را دارد یا همچنان شکننده است، عنوان کرد: تجربه جنگ در تمامی اقتصادها تاثیر مستقیم و اولیه ‌ای بر بازار سرمایه ایجاد می کند. این امر طبیعی است، اما واکنش ما نسبت به این بحران که به نوعی در دهه‌ های گذشته، اولین بار هم بود، نیاز به تقویت دارد تا بتوانیم واکنش بهتری داشته باشیم. همچنان مشکلات بازار سرمایه را به طور کامل، معطوف به شرایط جنگی نمی دانم. اگر سایر بخش اقتصادی کشور در یک وضعیت متعادل و مطلوب قرار داشتند، اثر جنگ تا این حد نبود. به نظر می رسد زیرساخت‌های ما در اقتصاد و بالاخص حوزه سیاست گذاری پولی، نیاز به اصلاح و تقویت دارد. اگر این اتفاق بیفتد آثار جنگ ضمن اینکه همیشه مخرب است، اما بسیار محدودتر خواهد بود و مدیریت آن انرژی کمتری را نسبت به وضعیت فعلی می برد و دستاوردهای بهتری خواهد داشت.

 
 
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.