یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

به مناسبت ۱۶ اردیبهشت، روز ملی توسعه

کرونا لطفاً بیشتر پیش ما بمان!

من نوروز را بسیار دوست دارم و آن را یک سرمایهٔ نمادین ملی می‌دانم، اما لازم بود ما به چشم ببینیم که می‌توان نوروز را ساده‌تر و بی‌آلایش‌تر و کم‌هزینه‌تر و کم‌استرس‌تر برگزار کرد. نشان دادی که می‌شود مراقب مردمان ضعیف‌تر بود و آنها را در مسابقهٔ نوروز و اعیاد و جشن‌های دیگر تحت فشار نگذاشت. کرونا تو برای اولین بار طعم خوش نوروز را به فقرایی که نمی‌توانستند همه‌چیزشان را برای عید، نو کنند، چشاندی و اغنیا را هم بر سر سفرهٔ سادگی‌ و سکوت و سازگاری نشاندی.

پایگاه اطلاع رسانی جماران:

مقدمه

روزهای آغازین سال نو است و من چقدر احساس خوشبختی دارم که در زمانه‌ای زیست می‌کنم که حضرت کرونا هم ظهور کرده است و پیام‌هایی برای ما آورده است که پیش از او هیچ دانشمندی، هیچ عارفی، هیچ هنرمندی و هیچ شاعری به این ظرافت، به این روشنی، به این زیبایی، به این سرعت و به این فراگیری به ما ابلاغ و تفهیم نکرده بود.

 همه سیستم‌های زنده، چه یک فرد چه یک سازمان و چه یک ملت، برای کاهش فعالیت و بازنگری و بازسازی خویش به فرصت‌هایی نیاز دارند، اما در جهان مدرن که «سرعت» به یک قاعده تبدیل شده است ما این فرصت را از خودمان گرفته‌ایم. بیماری و حادثه فرصت‌هایی هستند که به افراد داده می‌شود تا موقعیت،‌ مسیر حرکت و ظرفیت‌های خودشان را در زندگی و در هستی مجدداً ارزیابی کنند. و اکنون کرونا آمده است تا همزمان به همه انسان‌ها و ملت‌ها و حکومت‌ها فرصتی برای درخودنگری و مراقبه بدهد تا به هوش بیاییم و در خویش تأمل کنیم، مسیرمان را نگاه کنیم و نقطهٔ عطف مبارکی در زندگی خود ایجاد کنیم و به سطح وجودی بالاتری ارتقا یابیم. در تاریخ توسعه هم می‌بینیم که برخی جوامع پس از یک حادثه تاریخی روی ریل توسعه افتاده‌اند. 

 من بسیار خوشبختم که در این روزها، زمانه‌‌ای را درک می‌کنم که کرونا زمین را شست‌و‌شو می‌دهد و زمان را لباسی نو می‌پوشاند تا همهٔ بشریت را یکجا بر سر کلاسی بنشاند زیبا و عمیق و ماندگار. بشر در طول تاریخ، گاه ذره‌ذره و بسیار کند و به هزینهٔ کرختی‌ و رکود لحظه‌های شکست و تنهایی، و گاه به هزینهٔ هیجان و شتاب لحظه‌های جنگ و خشونت و خونریزی، درس‌های فراوانی آموخته است و کلاس‌های فراوانی را گذرانده است تا قدم‌به‌قدم رشد کرده و به اینجا رسیده است. جنگ‌های جهانی در قرن بیستم هم، کلاس‌های مهمی بودند که همه بشر بر سر آنها نشست و آموخت و رشد کرد. و اکنون کرونا ظهور کرده است تا بدون خشونت و با هزینه‌های انسانی بسیار کمتر از جنگ‌های جهانی و در شرایطی که جلوه‌های عشق انسان به انسان، لحظه‌به‌لحظه در آن هویدا می شود، یک دورهٔ‌ آموزشی پربار جهانی را برای بشریت برگزار کند و برود. کرونا به‌زودی با ما خداحافظی خواهد کرد اما جهان و بشر را به سطح بالاتری از زیست انسانی هدایت خواهد کرد. 

 و من اکنون بسیار خرسندم که در زندگی‌ام یک بار دیگر این فرصت به من داده شده است که چشمانم از نو به جهان گشوده شود، تا انسان را، دین را، خدا را، عشق را، علم را، سیاست را، مادرم را، خودم را، همسرم را، و فرزندم را دوباره با نگاهی متفاوت و از نو ببینم و از این همه دریافت‌های تازه لذت ببرم و رشد کنم. این روزهای قرنطینه روزهای بی‌نظیر و پرباری است. گریه‌های این روزهای بشریت، گریه‌های انسانی تازه است که دارد از رَحِم تاریخ، دوباره متولد می‌شود. و چه خرسندی از این بالاتر که در عمرت بخت آن را داشته باشی که تولد بشری نو را به چشم ببینی؟ و صدای نَفَس‌های خدایی تازه که در همین نزدیکی دارد متولد می‌شود را حس کنی؛ و شست‌و‌شوی ادیان را به چشم ببینی؛ و ببینی که بوی عشقِ معصوم، آن هم در میانهٔ زندگی مدرن امروزی، دارد همه‌جا را می‌گیرد؛ و ببینی که علم با همه عظمتی که دارد و احترامی که برایش قائلی، دارد باور می‌کند باید بیش از اینها فروتن بود؛ و ببینی که سیاست، بی‌هیچ تظاهرات یا اعتراض مردمی، دارد کاستی‌ها و ناکارایی‌های خودش را باور می‌کند؛ و درخلوت کرونایی فرصت کنی مادرت را روزی چند بار ببینی و در چشمانش نگاه کنی؛ و فرزندت را از عمق جان در آغوش بکشی؛ و فرصت کنی با همسرت گفت‌وگو کنی و او را عمیقأ بشنوی و با دغدغه‌هایش آشنا شوی؛ و با خودت خلوت کنی و همه آنچه را که بودی و گمان می‌کنی هستی، مشاهده کنی.

 کرونا فرصت بی‌نظیری در اختیار ما قرار می‌دهد تا هویت‌‌ خود را از ماشین‌مان،‌ شغل‌مان،‌ شهرت‌مان، ‌ثروت‌مان، علم‌مان، تیپ‌مان،‌ مریدمان و هواداران‌مان، متمایز کنیم؛ و در خلوتِ خانه، سکوت را، اندیشه را، کتاب خواندن را، با خانواده مهربانی‌کردن را، شنیدن و دیدن و گفت‌وگو با آنان را تمرین کنیم و بیاموزیم. کرونا یادمان می‌آورد که کیستیم و در پی چیستیم. آه ‌آه که این استاد کرونا، چه تمرین‌های سختی که برای همه ما با خودش نیاورده است و چه درس‌های بزرگی که به ما نخواهد داد.

 من گرچه در این نوشتار پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ظهور کرونا را مثبت ارزیابی  کرده و حضور آن را خوشامد گفته‌ام، اما این تنها یک بیان تحلیلی و نمادین از مساله است. بی‌گمان ضایعه مرگ چندهزار نفر از هم میهنانمان،‌ با هیچ معیاری قابل ارزشگذاری نیست. به همه خانواده‌های داغدار تسلیت می‌گویم و بابت انتشار این متن از آنها پوزش می‌خواهم.

 

بخش اول*:‌ خوشامدگویی به حضرت کرونا

 

 

خوش آمدی استاد کرونا. خوش آمدی که زمین و زمان بی‌تو چیزی کم داشت. چه مبارک بود این قدوم تو در این لحظهٔ مهم تاریخی. می‌دانی که چه برکتی با خودت به زمین آورده‌ای و در روزهای آغازین سال نو مسیحی و در این روزهای آغازین نوروز جلالی چه عیدی‌هایی به بشریت تقدیم کرده‌ای؟ آه ‌آه ای خفاشان فرخندهٔ چینی، چه هدیهٔ با‌برکتی به بشر تقدیم کردید. دستمریزاد. 

 کرونای مبارک، اصلاً نگران نباش، بمان و مأموریت خودت را تمام کن. پیش‌بینی من این است که تحولاتی که تو در بینش، افکار،‌ اعتقادات، رفتار و ساختارهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بشریت ایجاد می‌کنی بسی بیش از تحولاتی است که جنگ‌های جهانی ایجاد کرده است و البته این‌بار این تحولات چقدر آرام‌تر و از نظر تلفات انسانی چقدر کم‌هزینه‌تر رخ می‌دهد.

من نوروز را بسیار دوست دارم و آن را یک سرمایهٔ نمادین ملی می‌دانم، اما لازم بود ما به چشم ببینیم که می‌توان نوروز را ساده‌تر و بی‌آلایش‌تر و کم‌هزینه‌تر و کم‌استرس‌تر برگزار کرد. نشان دادی که می‌شود مراقب مردمان ضعیف‌تر بود و آنها را در مسابقهٔ نوروز و اعیاد و جشن‌های دیگر تحت فشار نگذاشت. کرونا تو برای اولین بار طعم خوش نوروز را به فقرایی که نمی‌توانستند همه‌چیزشان را برای عید، نو کنند، چشاندی و اغنیا را هم بر سر سفرهٔ سادگی‌ و سکوت و سازگاری نشاندی. از تو سپاسگزارم. 

 من یک مؤمن عاقبت‌اندیشم و هر‌چه می‌اندیشم می‌بینم تو با صلابت و ظرافت همهٔ ما مؤمنان و نامؤمنان را یکسان به آزمون سپرده‌ای. هر اعلامیه‌ای بر دیوار که پایان یک زندگی را در این دنیا را خبر می‌دهد دعوت‌نامه‌ای برای پرواز ماست. اما آگاهی‌ و حضوری که امروز از برکت ظهور نسبت به مرگ و زندگی داریم، فراتر از اعلامیه و حدیث و عزاداری است. تو امروز دریک آزمون سراسری، هم مؤمنان را یاری می‌کنی که صدق ایمان خود را بسنجند،‌ و هم نامؤمنان را یاری می‌کنی تا نقش ایمان را در امنیت‌بخشی به لحظات درماندگی در زندگی‌ دریابند.

 هستی با زبان تو با ما سخن می‌گوید تا بیدار شویم و دریابیم که باوجود تمام پیشرفت‌های علمی و رشد فناوری و گسیل موشک به مریخ و مدیریت جهان، تا روی این خاک قدم می‌زنیم - همه، فقیر و غنی، پیر و جوان،‌ بالا و پایین - به‌طور یکسان در پیشگاه طبیعت، قوانین خلقت و کل هستی برابریم، و شفا مختص هوالشافی است و تنها به درگاه آن یگانه یکتا عرض نیاز می‌کنیم.

 کرونا تو اکنون مسجد‌الحرام را به حریم الهی تبدیل کردی تا ما اندکی در خانه بنشینیم و به حج دل‌ها برویم. تو اکنون برای اولین بار در تاریخ، میدان سن‌پیتر واتیکان را سرشار از سکوت کردی و باعث شدی پاپ دعای آنلاین بخواند و صدای دعایش بیش از پیش به همه برسد. چه کسی در تاریخ می‌توانست همزمان کلیسا و مسجد و کنیسه را در همهٔ جهان به سکوت ببرد؟ تو نشان دادی که می‌شود مناسک همه ادیان و شرایع، به شیوهٔ نوینی در خلوص و خلوت انسانی خودشان برگزار شود. تو نشان دادی که می‌شود اذان مساجد، به‌جای اتصال تن‌ها، نشانهٔ اتصال دل‌های نمازگزاران و دعوت به برپاداشتن نماز در خانه باشد (الصلواه فی بیوتکم). تو نشان دادی که مأمور الهی هستی تا هم عالمان دین سخن سنجیده‌‌ بگویند و هم دینداران مقلد به اندیشه و تأمل واداشته شوند. تو نشان دادی که شهر مقدس و نامقدس نداریم و تنها جان‌ها و روح‌ها می‌توانند مقدس باشند. تو سؤالات بزرگی در برابر دستگاه فقاهت و نهادهای دینی، اندیشمندان و روشنفکران مسلمان قرار دادی و جامعهٔ مسلمانان را وارد شرایط بی‌نظیری برای تجربهٔ دینداری‌های شخصیِ فارغ از مناسک جمعی کردی.

کرونا تو ما را متوجه کردی که سازمان مدیریت بحران کشور، به‌جای نوشتن تفاهم‌نامه با حوزهٔ علمیه برای کاهش بلایای طبیعی از طریق دعا، بهتر است بر تأمین امکانات و تجهیزات ایمنی برای شهرها تمرکز کند. 

 کرونا تو به ما نشان دادی که روح انسانی در هر شرایطی قدرت معجزه دارد. تو به ما فرصت دادی تا صحنه های بی‌نظیر مهربانی و همدردی و همراهی پزشکان و پرستارانی را که از جان مایه می‌گذارند ببینیم و اشک همدلی بریزیم. اکنون شاهدیم که روح مروت و ایثار هنوز در کشور ما زنده است. این‌ روزها ما در حوزهٔ درمان با فوج‌فوج رزمندگان جان‌برکفی روبرو شده‌ایم که رقص‌کنان رو به چشمهٔ خورشید دارند و جان در کف نهاده‌اند تا هموطنان خود را نجات دهند. کرونا با آمدنت من دریافتم که این جامعه زنده‌تر و عمیق‌تر از آنی است که ما گمان می‌کردیم و دریافتم که هنوز عشق زنده است و فضل و شفقت همچنان در عمق جامعهٔ ما در جریان است و هنوز نه‌تنها سرمایهٔ اجتماعی بالایی داریم بلکه ظرفیت‌های فراوانی برای آفرینش سرمایهٔ‌ اجتماعی تازه داریم.

 کرونای عزیز، تو آنچنان قدرتمندی که باعث شدی صدها زندانی سیاسی که سال‌ها نهادهای حقوق بشری پیگیر آزادی آنها بودند،‌ آزاد شوند و این موضوع روشن شود که اگر همه زندانیان سیاسی هم آزاد شوند، همچنان آرامش برقرار است و هیچ‌چیزی آسیب نمی‌بیند.

 تو همچنین برای ما روشن کردی که می‌شود ۸۰ درصد از زندانیان کشور آزاد باشند و می‌توان بدون هیچ آسیبی به امنیت جامعه، به شیوه‌هایی بهتری آنان را مراقبت کنیم و به ایفای حقوق و انجام وظایفی که بر عهده دارند رهنمون کنیم.

 کرونا، تو کمک کردی تا ما دریابیم که می‌شود نظام آموزشِ تازه‌ای با انواع شکل‌‌های آموزش خانگی، مجازی، آنلاین، خصوصی، محلی و داوطلبانه راه بیندازیم تا در کنار آموزش و بدون فشار و نگرانی، روح و روان کودکان و جوانان ما نیز رشد کند و شکفته شود.

 کرونا در روزهایی که تو آمدی، جوانان مشمول ما که هم بیشترشان تحصیل‌کرده هستند و هم در دورهٔ پرنشاط و پرامیدی از زندگی خود به‌سر‌می‌برند، برای چند ماهی از اعزام به سربازی معاف شدند. تو به یاد ما آوردی که در عصر پهبادها و ماهواره‌ها و حمله‌های بیولوژیک و الکترونیک، نیازی نیست که آنها را برای حفاظت از سیم‌خاردارها و بیابان‌های خالی به سربازی ببریم؛ می‌توان انرژی و تخصص آنان را در مسیر سلامت و آرامش و سازندگی و رهایی علمی و اقتصادی کشور به‌کار گرفت.

 کرونا تو به ما نشان دادی که می‌توان عزیزانی را که دار فانی را وداع می‌گویند، در آرامش و سکوت به خاک سپرد و از دور برای‌شان طلب مغفرت کرد و آیات رحمتی نثار روح‌شان کرد؛ و هزینه‌هایی که صرف مراسم‌های متعدد می‌کردیم را برای شادی روح آنان صرف گره‌گشایی از مشکلات جامعه کنیم.

 بخش بزرگی از جمعیت جوان ما در سن ازدواج است. کرونا، این روزها که تو پیش ما هستی، ما داریم یاد می‌گیریم که می‌شود با هزینه‌ای اندک، در آرامش و سادگی، و بی‌هیاهو و بدون رقابت، ازدواج کرد. این روزها در کلیساها مراسم عروسی فقط با حضور عروس و داماد و دو نفر همراه برگزار می‌شود. ما هم داریم می‌آموزیم که ازدواج جوانان‌مان را آسان بگیریم تا نسل جوان ما بتواند طعم عشق وسادگی را در زندگی بچشد.

 تو نشان دادی که مهارت گفت‌وگو و مهارت صبر در جامعه، تا چه اندازه می‌تواند در حوادث و شرایط بحرانی اثرگذار باشد. نشان دادی که تا چه اندازه شبکه‌های مجازی می‌توانند ظرفیت همکاری جمعی را بالا ببرند؛‌ فرصت‌هایی برای مشاغل خانگی و جدید ایجاد کنند؛ شادی‌ها را تکثیر کنند؛ کتاب‌ها را از طبقه‌ کتابخانه‌های دنیا به درون خانه‌ها ببرند؛ خانه‌ها را به سینما تبدیل کنند؛ موزه‌های بزرگ دنیا را به اتاق ما بیاورند و آگاهی عمومی را به‌سرعت بالا ببرند. در یک کلام، نشان دادی که اکنون شبکه‌های مجازی می‌توانند به‌عنوان بخش مکمل نظام حکمرانی عمل کنند.

 کرونای مبارک، به ما نشان دادی که چقدر مقامات هر کشوری می‌توانند با برقراری ارتباط موثر و گفت‌وگوی صمیمانه و نزدیک، روراست و صادقانه با مردم، به جامعه خود اطمینان و آرامش بدهند. همچنین به مقامات ما خاطر‌نشان کردی که می‌شود بدون خطابه و سخنرانی، در سکوت، کار کرد، عمل کرد و مدیریت کرد. در این روزها که همه نهادها می‌کوشند در مهار گسترش این بیماری مشارکت کنند، نشان دادی که می‌شود همه قوای حکومت همکارانه بر فوری‌ترین و اصلی‌ترین نیازهای جامعه متمرکز شوند، و با مدیریتی آرام و به‌دور از شعار و هیجان، فقط رفاه و سلامت جامعه را مد نظر قرار دهند. می‌شود نوروز را سیاسی نکرد و آن را آرام و با مهر آغاز کرد. می‌شود با کار در سکوت، عملکردهای بهتری داشت و نوید آینده روشن‌تری را به جامعه داد. تو یکبار دیگر به ما گوشزد کردی که مهم‌‌ترین مهارت لازم برای یک نظام سیاسی و یک جامعه توسعه‌خواه،‌ مهارت صبر و گفت‌وگو است.

 در عین حال نشان دادی که چگونه بوروکراسی و ساختار سیاسی کشور با یکپارچگی و هماهنگی، می‌تواند امکانات و اختیارات پراکنده را تجمیع کند و به‌صورت شفاف، تقسیم وظیفه کند و فرماندهی واحد انتخاب کند و مسئولیت‌های هر بخش را مشخص کند. نشان دادی که چقدر اعتماد‌آفرین است که مقامات هر روز عملکرد خود را به مردم گزارش بدهند و با مردم رودررو سخن بگویند و نسبت به عملکرد خود پاسخگو باشند. و نشان دادی که تا چه حد اقتدار نظام تدبیر کشور بالا می‌رود وقتی همه مقامات لشکری و کشوری یک‌دل و یک‌زبان در مواجهه با شرایط خطیر و بحرانی، به یاری هم بشتابند؛ که نتیجهٔ آن درشرایط تحریمی کنونی، توانمندی در مدیریت قرنطینه و مهار بیماری، همراه با تأمین بی‌کم‌و‌کاست مایحتاج روزانه خانواده‌ها بود. افتخار حاصل از غلبه نظام تدبیر بر همه‌گیری اخیر، کمتر از افتخار موفقیت در سایر جبهه‌های سیاسی و امنیتی نیست. اکنون می‌توان این افتخار را در عرصه‌‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دیگر تکرار کرد. 

 کرونا، یک‌بار دیگر به ما نشان دادی که تنها با نظم، یکپارچگی و شفافیت در توزیع مسئولیت‌ها و قدرت‌ها در سطح حاکمیت، می‌توان به‌موقع و سریع و کم‌هزینه، هر وضعیت و حادثه پیش‌بینی‌نشده‌ای را مدیریت کرد. و آگاهمان کردی که برای مدیریت کارآمد یک موقعیت ویژه، نه‌تنها کل نظام سیاسی باید قیام کند، بلکه کل جامعه نیز باید به تصمیم مدیران، اعتماد و از آن پشتیبانی و با آن همکاری کند.

 تو به ما نشان دادی که حتی در زمانی که دولت در پایین‌ترین سطح درآمد نفت، و اقتصاد در طولانی‌ترین دوران رکود، ‌و تحریم و تنش‌های خارجی در بالاترین حد خود بعد از جنگ است، همچنان می‌توان با آرامش بر یک بحران ملی غلبه کرد؛ به‌شرط آنکه همه قوای کشور هم‌جهت و یکپارچه و با همدلی عمل کنند، و اعتماد و همکاری عمومی مردم نیز جلب شود.

 اکنون تو این ضرورت را به ما نشان دادی که برای حل دیگر معضلات و بحران‌های کشور در حوزه‌های آب، انرژی، اشتغال، بیمه، نظام بانکی، بیکاری، ریزگردها، محیط زیست و غیره نیز لازم است نخست یکپارچگی و همکاری کلیه بخش‌ها و گروه‌های داخل نظام سیاسی شکل بگیرد و سپس اعتماد عمومی بازسازی شود و مشارکت اجتماعی در تمامی فرآیندهای ملی جلب شود. همه اینها به ما یادآوری می‌کند که برای تکرار این تجربه در حوزه‌های دیگر نیازمند آنیم که با افق‌گشایی یعنی ایجاد تحولات جدی، شفاف، سریع و باورپذیر در ساختار و سازوکارهای نظام تدبیر، فضای سیاسی و اجتماعی کشور را آماده مشارکت در حل‌و‌فصل سایر بحران‌ها کنیم.

 حتی من معتقدم تو آثاری از خود بر جای می‌گذاری که ساختار سیاسی ما حتی اگر هم نخواهد، به‌صورت آرام و بی‌هیاهو به نقطه‌ای خواهد رسید که باید بین افق‌گشایی و گزینه‌های دیگری که احتمالاً مطلوب هیچ‌کس نیست انتخاب کند و به گمانم آنقدر عقلانیت دارد که افق‌گشایی را انتخاب کند. در واقع تو در آرامش و بدون شتاب، کاری را خواهی کرد و ساختار سیاسی ما را در برابر انتخاب‌های مبارکی قرار خواهی داد که در این چهل سال نه جنگ تحمیلی، نه تلاش‌های صدها نویسنده و منتقد و استاد و هنرمند و روشنفکر، و نه انتخابات‌ها و اعتراضاتی نظیر ۸۸ و ۹۶ و ۹۸ نتوانستند به انجام برسانند. در واقع ما چند دهه است که هم نیاز به تحول در شیوه حکمرانی داریم و هم نیاز به تمرین شهروندی متناسب با نیاز دنیای جدی؛ و تو چشمان ما را بازکردی و داری با سرعت عجیبی به ما می‌آموزی که شیوهٔ نوینی برای ادامه زیست سیاسی و اجتماعی جامعهٔ ما لازم است. کرونا دوستت دارم لطفاً بیشتر پیش ما بمان. 

 تو نشان دادی که توزیع قدرت و تفویض اختیار در سراسر کشور چقدر مدیریت حوادث ناگهانی را آسان می‌کند و موجب عملکرد مؤثر و فعال مقامات استانی می‌شود. و به ما آموختی که مدیریت موقعیت‌‌های جمعی ویژه، یک امر اجتماعی است، یعنی نیازمند همکاری و همبستگی تنگاتنگ جامعه و حکومت است و اگر زمینه های آن ایجاد شود، ما در مدیریت دیگر چالش‌ها و موقعیت‌های جمعی ویژه نیز پیروز و کامیاب خواهیم بود. 

 کرونا با حضور تو اهمیت اعتماد و همکاری و همبستگی و مشارکت بین جامعه و حکومت روشن می‌شود و ما متوجه می‌شویم پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و آثار جسمی و روانی همه‌گیری و قرنطینه را جز با همکاری ملی نمی‌توانیم کنترل کنیم و کاهش بدهیم. بزرگان ما به‌زودی در‌می‌یابند به صلاح ملت و حکومت است که هرچه زودتر افق‌گشایی و تحولات بزرگ را تدارک ببینند و به اجرا درآورند تا اعتماد عمیقی که ایجاد می‌شود، مبنای مستحکمی باشد برای مواجهه با چالش‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در دوران کرونا و پسا کرونا. فراخوان و بسیج نهادهای مدنی و سازمان‌های مردم‌نهاد و احترام به آنها و اجرای دقیق قانون دربارهٔ این سازمان‌ها و پذیرش رسمی نقش آنان در مدیریت موقعیت ویژه امروز و فردا، نخستین گام سهل و آسانی است که حکومت می‌تواند بردارد. تحولاتی مثل دعوت اخیر وزارت کشور و برگزاری نشست با تعدادی از نهادهای مدنی برای همکاری و مشارکت در مواجهه با کرونا، و فراخوان دولت برای واگذاری بخش بزرگی از سهام شرکت‌های دولتی به مردم و آزاد‌کردن خرید و فروش سهام عدالت، طلیعه چنین تغییر نگاهی است که به گمانم به زودی در سایر حوزه‌ها نیز رخ خواهد داد.

 کرونا همچنین دارد ما را متوجه می‌کند که زمان بازسازی و شفافیت نظام تأمین اجتماعی کشور فرارسیده است، به‌گونه‌ای که بخش‌های مهم جمعیت که مشاغل موقت و روزمزد و پاره‌وقت دارند، تحت پوشش تأمین اجتماعی قرار گیرند تا در این موقعیت‌های ویژه‌ بتوان قشرهای کم‌درآمد (که اکنون نزدیک به نیمی از جمعیت کشور را در‌بر‌می‌گیرند)‌ را حمایت کرد.

 کرونا تو ازجمله درس‌های بزرگی که به ما می‌دهی این است که چالش‌های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی ما، همه به هم مرتبط هستند. می‌آموزی که در دنیای مدرن هر تصمیم سیاسی، تبعات اقتصادی دارد و اقتصاد و جامعه دارای اثرات متقابل نسبت به یکدیگر هستند. بنابراین لازم است در یک نظام، چالش‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی همه به‌عنوان یک کل با هم در نظر گرفته شوند. نتیجه چنین ساختاری، هارمونی و هماهنگی‌ای است که اکنون ضرورت آن در تمام حوزه‌ها آشکار است.

 در واقع تو در این تجربه همه‌گیری، شیوهٔ مدیریت چالش‌های دیگر را هم به ما می‌آموزی؛ اینکه برای هر چالش یا بحران ملی مدیریت واحد انتخاب کنیم و در آن حوزه بسیج عمومی اعلام کنیم و همه متخصصان آن حوزه را برای مشارکت فرا‌بخوانیم و همه منابع کشور را برای حل‌و‌فصل آن سوق دهیم و از منابع و نهادهای جهانی مرتبط درخواست کمک کنیم و همهٔ سیاست خارجی و داخلی خود را بر‌اساس مواجههٔ قدرتمندانه با آن موقعیت ویژه تنظیم کنیم. تجربه ارزشمندی که در مواجهه با چالش همه‌گیری این ویروس نصیب ما می‌شود، توانمندی‌ها و مهارت‌های تازه‌ای را برای مواجهه با سایر چالش‌های کشور (نظیر چالش‌ها و بحران‌های اقتصادی، آب، ریز‌گردها، محیط زیست، آلودگی‌ هوا، تصادفات رانندگی، رکود، تورم، مسکن،‌ زندانیان، ازدواج جوانان، مهاجرت نخبگان و ...) برای ما به ارمغان خواهد آورد.

 کرونا، تا اینجا مهم‌ترین کاری که کردی این بود که راه شفاف‌سازی، تمرکز بر عملکردهای مؤثر در برابر چالش و مسئولیت‌پذیری را به ما باز‌نمودی و ما را در برابر تصمیمات بزرگ قرار دادی. آموختی‌مان که می‌شود برای حل چالش‌ها دست به اقدام ملی زد بدون آنکه دنبال منشأ چالش و مقصریابی باشیم. تو به ما یاد دادی که هم ماسک بزنیم هم عینک خوش‌بینی، و علاوه بر شستن دست‌ها، چشمان‌مان را نیز بشوییم و دنیا را با نگاه تازه‌ای ببینیم.

 در گذشته، هم‌جنسان تو، وبا، مالاریا و آنفولانزا، می‌آمدند و می‌رفتند، اما پس از رفتن‌شان فقط جمعیت برخی شهرها و کشورها کمتر شده بود اما دنیا و زندگی و حکومت همان‌جور که بود،‌ بود. ولی تو هنوز نیامده داری چشم‌ها را باز می‌کنی و ساختارها را متحول می‌کنی و جهان را دگرگون می‌کنی.

 کرونا تو بیداری و هوشیاری ویژه‌ای با خودت آورده‌ای، لطفا آنقدر پیش ما بمان تا همه دولت‌ها، مثل امروز، اختلاف‌ها و تضادهای‌شان را فراموش کنند و همچنان در صلح و همکاری با همسایگان و دیگر ملل بمانند و تمرین کنند و یاد بگیرند که نه‌تنها به خودشان و چالش‌های خودشان مشغول باشند، بلکه متوجه شوند که جهان چنان به‌هم‌پیوسته و یکپارچه است که فقط با صلح و همدلی و همکاری می‌توان بر این‌گونه چالش‌ها فائق آمد.

 کرونا تو کمک کردی تا پرستاران ما، بدون نگرانی از مؤاخذه، در بیمارستان‌ها برقصند، تا ما دریابیم که موسیقی بخشی از انرژی سرشار دوران مدرن را آزاد می‌کند و در زندگی مدرن که آکنده از شتاب و فشار است، موسیقی همزمان با جریان زندگی، فرصتی برای بازسازی روان و کسب آرامش به ما می‌دهد. نشان دادی که برخی شرایط پرچالش و پرتنش زندگی جمعی را، به‌سادگی می‌توان با موسیقی و رقص سپری کرد. حتی برخی جامعه‌شناسان معتقدند جامعه‌ای که هوش موسیقایی تکامل یافته داشته باشد، توانایی فوق‌العاده‌ای برای ورود به عصر توسعه و تحمل فشارهای ناشی از آن را دارد.

 تو با آمدنت یکی از زیباترین و طولانی‌ترین دوره‌های طنازی مردم ایران را رقم زدی و به یاد ما آوردی که اگر ملت ایران در طول این تاریخ پر‌فراز و نشیب، پیوسته به رشد و تکامل خود ادامه داده است، از همین روحیهٔ پذیرش و طنازی اوست. روحیهٔ پذیرش و طنازی، به جامعه ما قدرت ماندگاری و فرصت تکامل داده است. ما حمله یونانیان، تازیان، مغولان، تیموریان، افغانان و سایر یورش‌های نظامی را با همین روحیهٔ پذیرش و طنازی از سر گذراندیم و تهدیدهای دوران را به فرصت تبدیل کردیم. ملت و حکومت همراه با هم از چالش‌ها عبور می‌کند؛ ملت با صبر و پذیرش و طنازی، و حکومت با عقلانیت و کارآمدی و بهسازی.

 کرونای عزیز، تو با آمدنت باعث شدی که تنش‌های سیاسی در منطقه ‌ما کاهش یابد و تمرکز حکومت‌ها از صرف هزینه‌های کلان تسلیحاتی، توسعه اتمی و رقابت‌های نظامی، به صلح، سلامتی و آرامش در منطقه معطوف شود.

 کرونا صرف‌نظر از اینکه منشأ تو چیست و کجاست، حضورت سرشار از برکت است. متوجه‌مان کردی که قدرت واقعی در جهان امروز، توانایی ما در کاربرد دانش و فناوری است نه مهارت‌مان در ایجاد هیجان‌های سیاسی یا توسعهٔ تسلیحات نظامی؛ و از طریق قدرتمند‌شدن در حوزه علم و فناوری است که می‌توانیم با موفقیت با چالش‌ها روبرو شویم و احساس افتخار کنیم. تو به یادمان آوردی که اگر تنها و تنها به اندازهٔ یک هزارم بودجه نظامی‌مان را به انستیتو پاستور بدهیم، که یکی از قدیمی‌ترین و معتبرترین انستیتوهای جهان در حوزهٔ تشخیص ویروس و تولید واکسن است، تا بتواند تجهیزات مورد نیازش را برای تحقیق، تشخیص و درمان این‌گونه بیماری‌های همه‌گیر تهیه کند، آنگاه در این روزهایی که بار اصلی آزمایش و تشخیص و تحلیل الگوی گسترش کرونا در ایران بر دوش این مؤسسه بود، می‌توانستیم بسیار کارآمدتر عمل کنیم و جهان را از عملکرد خود به حیرت واداریم.

 راستی کرونا خبر داری که در همین دو ماه جو کره زمین را بهبود داده‌ای و از گازهای گلخانه‌ای جو زمین کاسته شده است و نشان دادی که وقتی بشریت بخواهد و مسئولانه در یک همکاری جمعی جهانی شرکت کند، فرصت دارد تا طبیعت را بازسازی کند و روند محافظت از محیط زیست را تسریع بخشد و سبب کاهش دمای کره زمین شود؟

 و خبر داری که با آمدن تو طالبان، برای نخستین بار به رفتارهای معقول و مدنی آشکار روی آورده است؟ با آمدن تو طالبان نه‌تنها با بیانیهٔ رسمی با رهبران ایران بابت شیوع بیماری کوید ۱۹ همدردی کرد، بلکه از سازمان‌های جهانی دعوت کرد که در مناطق آنها حضور یابند و به مهار کرونا بپردازند. تو توانستی این گروه را به تمرین رفتار متمدنانه ترغیب کنی.

 کرونا اگر چند ماه دیگر مقاومت کنی و بمانی به ترامپ نشان خواهی داد که تنها با گفت‌وگو و راستگویی و بیان شفاف واقعیت‌‌ها می‌توان جامعهٔ بزرگی مثل آمریکا را در چالش‌ها هدایت کرد. و به سیاست‌مداران آمریکا نشان خواهی داد که برای تداوم اقتدار و رهبری آمریکا در جهان لازم است از تمرکز بر روی قدرت سخت و آشکار، به‌سوی تمرکز بر قدرت نرم و پنهان حرکت کنند.

 روزی استادم زنده یاد دکتر نورعلی نوری می‌گفت، من سیصد سال زیسته‌ام. گفتم چگونه استاد؟ گفت چون از یک نوجوان شتربان در بیابان‌های نایین، به استادی کامپیوتر در دانشگاه تهران رسیده‌ام. کرونا، تو با آمدنت و تحولات گسترده‌ای که ایجاد می‌کنی، زمان را چنان گسترده می‌کنی و زندگی ما را چنان عمق می‌دهی که گویی چند صد سال زندگی کرده‌ایم و تجربه‌های فراوان اندوخته‌ایم و تحولات بی‌نظیری را به چشم دیده‌ایم. اکنون من چقدر خوشبختم از حضور در مجلسی که تو هم حضور داری و در بزمی که تو هم میهمان آنی!

 کرونای مبارک، لطفا با ما باش تا با تو در خانه نقاشی بکشیم، ساز بزنیم و برقصیم. تا با تو کتاب بخوانیم و با تو سکوت، و همکاری و گفت‌وگو را بیاموزیم؛ تا با حضور تو امیدها و عشق‌ها و شفقت‌های از یاد رفته‌مان را به یاد بیاوریم و نثار هم کنیم؛ تا نوشتن را تمرین کنیم؛ تا یاد بگیریم که همدیگر را درهر شرایطی دوست داشته باشیم؛ تا زندگی با‌نشاط و مرگ بی‌هیاهو را بیاموزیم و دینداری خالصانه و فردی را در خانه تمرین کنیم. تا با تو در خانه آواز دسته‌جمعی بخوانیم؛ تا سیاست‌مداران ما اندکی بیاسایند و فرصت اندیشیدن در آرامش را بیابند. تا ملت ما، در غیاب فریاد و شعار،‌ اندکی حضور قلب پیدا کند و خالصانه دعا کند؛ و به‌جای مرگ،‌ زندگی به مرکز توجه و محور کلام و هدف سیاست ما تبدیل شود. من دلم روشن است که تو آمده‌ای تا به ما زندگی‌کردن را یادآوری کنی و طنینی نشاط‌بخش را در جامعه ما به جریان اندازی: پس، زنده باد کرونا، زنده‌باد زندگی.

__________________________________________________________

 *بخش دوم این یادداشت با عنوان «کرونا و توسعه» بعدازظهر پنج‌شنبه ۲۵ اردیبهشت منتشر خواهد  شد

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
13 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.