در این یادداشت می خوانیم: مکتب به معنای روشی خاص در هنر است که بیش از چند نسل ادامه یابد و پیروانی پیدا کند تا این‌که شیوه دیگری جایگزین آن شود و نوع دیگری از ارائه هنر را مطرح کند. نمونه‌های مکاتب هنری را در موسیقی، معماری، ادبیات و دیگر هنرها می‌توان یافت. درباره مکاتب موسیقی ایرانی باید گفت که بیش از این‌که مانند مکاتب ادبی چون رئالیسم و سورئالیسم، شیوه فکری خاصی در آنها مطرح باشد، معمولاً مکان‫محور و بانام‌های جغرافیایی هستند. دلیل این موضوع هم این است که هنر موسیقی در مقاطع مختلف در پایتخت‌ها که محل تجمع اهالی این هنر بوده، شکوفا شده است.
در ادامه این مطلب افزوده شده است: مکتب موسیقی اصفهان، مربوط به آخرین دوره تاریخی است که ایران، صاحب قدرت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، هنری و منطقه‌ای بوده است. در زمان صفویه، به دلیل تجمع ثروت در اصفهان، ساخت ‌وساز اماکن تاریخی مثل کاروانسراها، مساجد و باغ ها رواج یافت، هنرمندان در پایتخت گرد حاکمان جمع شدند و هنر موسیقی هم صاحب مکتب شد. البته در اوایل حکومت صفوی و در دوران شاه‌ طهماسب، بیش از 40 سال، موسیقی را حرام اعلام کردند و حتی حکم قتل برخی اهالی موسیقی صادر شد، ولی در زمان شاه‌عباس، موسیقی رواج یافت و حتی اتاق موسیقی در کاخ عالی‌قاپو ساخته شد. در مواردی هم که موسیقی را حرام اعلام کردند، مقام‌ها و علم موسیقی، از طریق نفوذ در آواهای مذهبی مثل مراسم تعزیه و روضه‌خوانی رشد کردند و حفظ شدند. این روزنامه در ادامه این مطلب نوشت: بعد از حکومت صفویه، قدرت منسجمی در ایران نداشتیم. نادرشاه افشار در دوران حکومتش، درگیر جنگ با افغان‌ها و تجمع قبایل مختلف پراکنده ایرانی بود تا ایرانی منسجم و یکپارچه به وجود آورد و حکومت زندیه هم تا حد فرمانروایی یک پادشاه دوام یافت. در دوران حکومت قاجار که بیش از 150 سال دوام یافت، آرامش نسبی فراهم و به مسائل فرهنگی مثل موسیقی عنایت شد و به دلیل این‌که در این دوران، تهران پایتخت بود، هنرمندان موسیقی در این شهر جمع شدند و آرام‌آرام مکتب موسیقی تهران شکل گرفت. البته ریشه مکتب آوازی تهران از مکتب موسیقی اصفهان گرفته‌ شده، چراکه در دوره قاجار، موسیقی ‌دانان و تعزیه‌ خوانان برجسته اصفهانی برای آموزش تعزیه‌خوانان تکیه دولت به تهران فراخوانده شدند و در این دوران، مکتب موسیقی تهران رواج یافت و مکتب موسیقی اصفهان کمی مغفول ماند.
ادامه این یادداشت حاکیست: با این‌ وجود اهالی موسیقی اصفهان، نسل به نسل موسیقی مکتب اصفهان را منتقل کردند و بنده، آخرین موجودی‌های باقی‌مانده از این مکتب را از طریق استادانم در مجموعه «ردیف‌سازی و آوازی مکتب اصفهان» جمع کردم، ردیف آوازی مکتب موسیقی اصفهان از سید رحیم اصفهانی و ردیف‌سازی آن از نایب اسدا... اصفهانی به شاگردان مبرز این دو در علم ردیف منتقل‌شده است. ردیف آوازی را سید رحیم به میرزاعلی قاری و او به عباس کاظمی و کاظمی به بنده منتقل کرده است. ردیف‌سازی را هم نایب اسداالله به مهدی نوایی منتقل کرده و او به حسین یاوری. یاوری هم این ردیف را به سه استاد نی بنده، شامل عباس کاظمی، احمد هنرمند و عباس غازی اصفهانی منتقل کرده است. حقیر، این ردیف را از این سه نفر فراگرفتم و جمع‌آوری کردم.
در این مطلب اضافه شده است: دسته‌ای از مقام‌ها، نغمات، ملودی‌ها و آهنگ‌های مستقل، یک مکتب موسیقیایی را تشکیل می‌دهند و در مکتب اصفهان، نغمات خاصی وجود دارد که در دو مکتب تهران و تبریز نیست و گوشه‌های ریتمیک هم در آن بیشتر است، همان‌طور که برخی ملودی‌های مکتب موسیقی تهران در مکتب موسیقی اصفهان وجود ندارد. درواقع نزدیک به 50 درصد دو مکتب موسیقی تهران و اصفهان، مشترک است و 50 درصد دیگر آنها هم اغلب در اسم‌ها تفاوت دارند، بااین‌وجود هرکدام از این مکاتب موسیقی، ویژگی‌های خاص خود را دارند و مجموعه همه ردیف‌های موجود تشکیل‌دهنده موسیقی اصیل ایرانی هستند.
گ / 6020 / 6022 خبرنگار: علیرضا حکیمیان - انتشار دهنده : عمادی
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.