در این مطلب آمده است: وقتی صحبت از «جوان» می شود، خیلی ها سراغ چند تعریف دم دستی می روند : جوان، کسی است که شادی می خواهد و تفریح و نشاط و سر گرمی. دنبال آزادی است و راحتی و رفاه . تغییر و چیزهای نو را دوست دارد . این، همه چیزی است که در تعریف جوان و نیازها و مطالباتش می گویند و البته با سطحی ترین تعریف و تفسیر ممکن از همین نیازها و مطالبات.
متفکران بزرگ اما طور دیگری جوان و جوانی را تعریف می کنند « . ویل دورانت » در کتاب “ لذات فلسفه” می گوید: ارزش جوانی هنگامی مشخص می شود که از دست برود. برای همین هم معتقد است که از نظر بیشتر مردم دوره زندگی واقعی انسان همان دوره جوانی است. به گفته برتراند راسل ، این جوانان هستند که می توانند محیط خویش را تغییر دهند و شجاعانه در راه اهداف بزرگ گام بردارند. “ جواهر لعل نهرو” هم معتقد است که دوران جوانی ، دوران از هم شکستن و درهم شکستن است و نیروهای جوان نقش ها را خیلی آسان تر از دیگران اجرا می کنند . این همه یعنی که جوان بالقوه منبعی بزرگ از انرژی و توانایی است و این منبع البته با پرورش و آموزش است که می تواند به فعلیت در آید . پس در کشوری مثل کشور ما که هنوز هم جمعیتی جوان دارد، جوانان سرمایه مهم و ذخیره با ارزشی هستند که برای رشد و شکوفایی شان و هم برای پیشرفت رو به جلوی جامعه ، باید مقدمات و لوازم مناسب فراهم آید. دختران جوان ما منابع سرشار انرژی هستند که در پرتو پرورش و آموزش می توان این منبع سرشار را تبدیل به نیروی محرکه برای رشد خودشان و پیشرفت جامعه تبدیل کرد؛ دخترانی که نه فقط باید خویشتن را بسازند که به واقع در قالب دختر، خواهر، همسر و مادر نقش پرورش دهنده و مکمل را هم برای پسران و مردان بر عهده دارند.
با این حال چگونه است خیلی وقت ها که صحبت از جوان به میان می آید فقط بحث شادی و نشاط و سرگرمی اوست و این که راحت و مرفه و آزاد باشد و ... و وقتی موضوع دختران مطرح می شود، تنها از این حرف می زنند که دختران باید مثل همان پسران باشند بی کم و کاست و برابر، همان پسرانی که نیاز و مسئله ای جز شادی و سرگرمی و خوش بودن و ... ندارند.
جوان ها و امور زندگی شان از این حد جدی تر نمی شود! با این نگاه جوان ها و از جمله دخترها چه نیازی به پرورش استعداد و مهارت آموزی دارند؟ همین تحصیل در نظام آموزشی بسیار کارآمد و به روزی که داریم برای شان کافی نیست با یک مدرک ؟ بعد دنبال شغل، ازدواج و نقش جدی در امور جامعه و ...هستند؟ چه توقعاتی زیادی دارند این جوانها!
واقعیت این است که این نگاه به جوان و جوانی هم مثل خیلی چیزهای دیگر وارداتی است و به همین جهت هم مرغوب است و عالی! بی چون و چرا باید پذیرفته شود و بی کم و کاست هم صورت گیرد! وقتی شرایط این گونه باشد، معلوم است که نیازهای جوانان خلاصه می شود در درس خواندن و مدرک گرفتن و الکی خوش بودن و!...
همین که بخواهند مثل ستاره های آسمان کشور، یعنی سلبریتی های هنرپیشه و خواننده و ورزشکار و ... شوند، کافی است. همین که در گوشی های همراهشان صبح تا شب چت کنند و پست بگذراند و لایک کنند، عالی است. همین که دختران با تلاش در پی باز کردن در ورزشگاه های فوتبال باشند که به تماشای بازی های پرهیجان باشگاهی و ... بروند، کار مهمی است که از نان شب واجب تر است و
خودشان و مسئولین امور زنان و متولیان فرهنگی مان تا رسیدن به این مهم نباید از پای بنشینند! بقیه چیزهایی هم که بزرگان تاریخ علم و اندیشه در مورد جایگاه خطیر جوانان گفته اند را نباید جدی گرفت! اینکه نیروی جسمانی جوان، استعداد و توان ذهنی اش، همت و عزم و اراده اش در اوج است و آماده کارهای بزرگ و سازندگی های اساسی است، حرفی بیش نیست!
پس پرورش و آموزش جوانان و آماده و مجهز کردن شان برای عهده داری نقش های اساسی در جامعه، تربیت اخلاقی، مهارتی، تقویت ایمان و تقوای جوانان، آموزش نقش های اختصاصی فردی، خانوادگی و اجتماعی پسران و دختران متناسب با اندیشه، عواطف و توان عملی شان دیگر منتفی است.
چرا مسئولان و متولیان امور جوانان در باب جایگاه جوان و جوانی در کشور نه اعتنایی به حرف و نظر عقلای عالم دارند و نه توجهی به نقطه نظر بزرگان دین؟ این بی فکری، بی عملی و بی برنامگی برای جوانان تا کی و کجا باید گریبان جوانان جامعه مان را بگیرد و نیرو و استعداد و جوانی شان را هدر دهد؟
ای کاش حداقل در روزی مثل روز جوان که منتسب است به حضرت علی اکبر(ع،) یکی از مسئولین بر عهده خود ببیند که جوابی به این سوال ها بدهد.
7141/6026/
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.