یکی از روزهای میانی فصل پاییز در مرکز شهر تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام دست به کاری بزرگ زدند. روزهای آخر ماه اکتبر است، بازرگان نخست وزیر موقت و یزدی وزیر امور خارجه اش برای دیدار با برژینسکی به الجزایر می روند. 3 روز بعد دانشجویان خط امام به سفارت آمریکا می روند و آن جا را تسخیر می کنند و اسناد مهمی را از میان کاغذهای خرد شده به دست می آورند. کاری که امام خمینی(س) آن را انقلاب دوم نامید و این سرآغازی می شود برای جنبش دانشجویی جدید در ایران بعد از انقلاب.

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، نخستین بار واژه "جنبش دانشجویی" در اواسط دهه 70 میلادی وارد واژگان ادبیات سیاسی و اجتماعی جهان شد. این در حالی ست که سابقه ی جنبش دانشجویی به این دهه بر نمی گردد.حداقل در ایران از دهه 20 شمسی دانشجویانی بوده اند که راه خود را در دفاع از حقوق حقه خودشان برگزیدند و تلاش کردند. دانشجویانی که در انتقاد از سیاست های دولت ها وحکومت هایشان برمی خاستند تا شاید صدای اعتراضشان بهتر شنیده شود.

این در حالی است که این جنبش در غرب، با رشد سریع اروپا و آمریکا را فراگرفت و مصداقش را در مخالفت دانشجویان آمریکایی باسیاست های نظامی امریکا در ویتنام می توان دید.کم کم این حرکت های انتقادی در اروپا هم مورد حمایت هابرماس و فوکو سایر اندیشمندان آن روزها قرار گرفت تا شروع خوبی برای جنبشی نوپا باشد. اما در ایران اوضاع کمی متفاوت با جهان غرب در دهه هفتاد بود. وقتی پهلوی اول در سال 1313 دانشگاه را به شکل امروزی در ایران تاسیس می کرد ،فکرش را هم نمی کرد که روزی یکی از آزاده ترین جنبش های سیاسی در این مراکز شکل خواهد گرفت.جنبش هایی که رفته رفته با گذر زمان پخته تر شدند ودانشجویان به دنبال ایجاد تغییر و تحول در اوضاع رفتند و در مواردی هم پای اهداف و آرمان های خودشان ایستادند. البته ایران سابقه فعالیت هایی به شکل یک جنبش را از دیرباز و قبل از تاسیس دانشگاه داشته است.برای درک بهتر اوضاع این روز های جنبش های دانشجویی اندکی به تاریخچه این جنبش باید پرداخت .دکتر باستانی پاریزی معتقد بود برای ریشه یابی هر موضوعی باید تاریخ آن اتفاق را خواند. مرور مختصر تاریخ جنبش دانشجویی در ایران کمکی برای درک بهتر اوضاع کنونی این جنبش در ایران است.

سال های قبل از کودتا

هرچند پیش از دهه 30، چند برخورد سیاسی ضد دولتی را می توان در دانشگاه‌های ایران مشاهده کرد، اما تقویم جنبش دانشجویی ایران از ابتدای دهه 30 آغاز می شود. در فاصله 1328 تا 1330ش، که دوره مبارزات نهضت ملّی شدن نفت است، دو دانشگاه، یعنی دانشگاه‌های تبریز و تهران، فعال بودند. هر چند جو دانشگاه بیشتر در اختیار حزب توده و کمونیست‌ها بود، اما مرزبندی آن‌ها با سایر جریانات فکری چندان متمایز نبود. کم کم مسئله ای به نام ارمان حواهی مطرح می شود..آرمان خواهی در جنبش دانشجویی ایران یک باره و لحظه ای شکل نگرفت،بلکه در مرور زمان شکل میگیرد و پخته می شود.سال های ابتدایی تاسیس دانشگاه در ایران هنوز دانشجویان حساسیت اجتماعی و سیاسی کافی را نسبت به محیط پیرامون خود پیدا نکرده بودند تا اینکه پهلوی اول جای خود را به پسرش داد.رفته رفته فعالیت های دانشجویان سازمانی شد و از سویی دیگر پای سیاست به دانشگاه باز شد و دانشجو با موضوعی با تعبیر امروزی جنبش دانشجویی در ذیل فعالیت های اجتماعی اش روبرو شد.در همان سال های ابتدایی پادشایی پهلوی دوم، دانشجویان به سازمان سازی روی آوردند.با تاسیس حزب توده در ایران ،سازمان دانشجویی این حزب در دانشگاه تهران تاسیس شد.در این سالها ،فعالیت های سیاسی با اهداف چپ گرایانه انجام می شد و این تفکر نفوذ بسیار خوبی در فضای دانشگاهی ایران کرده بود .اما به تدریج و در واکنش به رشد فزاینده گروه های چپ گرا به محوریت حزب توده، دولت و گروه های مذهبی و ملی با اهداف مستقل و مجزای از هم، به میدان آمدند که حاصل آن، تأسیس انجمن اسلامی دانشجویی دانشگاه تهران ، انحلال اتحادیه دانشجویی حزب توده و انحلال حزب توده توسط دولت شد.با روی کار امدن دولت دکتر مصدق کمی از قدرت حزب توده در ایران کاسته شد.جبهه ملی در آن روز ها با ایجاد سازمان دانشجویی جبهه ملی نفوذ پررنگ اما موقتی در این دوره پیدا کرد که حاصل آن نهضت ملی کردن صنعت نفت در ایران بود.حزب توده که خود را ضعیف احساس می کرد با برقرارسازی ارتباط با انجمن بین المللی دانشجویان در پراگ به این اقدام ها و این وضعیت پاسخ داد و کوشید حیات سیاسی خود را در محیط دانشگاهی و در میان دانشجویان حفظ نماید.اما سال 32 رسید وومرداد سیاهش که ورق بازی را برای چپ گرایان در ایران عوض کرد.28 مرداد 32 ضربه ای مهلک به سیطره حزب توده و چپ گرایان به دانشگاه وارد ساخت.

دردسر های یک کودتا

با روی کار آمدن دولت دکتر مصدق طرفداران این تفکر در دانشگاه ها با دو اندیشه در نبرد بودند. ابتدا با اندیشه های چپ گرایانه حزب توده و دیگر نفوذ آمریکا در دربار ایران که روی کار آمدن دولت کمی تاثیرش کمتر شده بود. حال دیگر جوانان و دانشجویان جبهه ملی هم دارای سازمان بودند.تقویم ورق خورد تا به 28 مرداد 32 رسید. یک کودتای نطامی در ایران با حمایت آمریکا و عده ای از دوستان سابق دکتر مصدق در ایران شکل گرفت.موج کودتا به دانشگاه رسید. دانشگاهی که در ان سالها به یک پایگاه برای فعالیت های اجتماعی و سیاسی تبدیل شده بود.حال دیگر ناسیونالیست ها هم پایشان به محیط دانشجویی باز شده بود.تضاد اندیشه ها ی سیاسی در دانشگاه ها و اهداف اجتماعی این جنبش ها باعث شد مقوله ای به نام "آرمان خواهی" در دانشگاه ها پر رنگ تر شود. دانشجویان فعال در حوزه سیاست شاید در سال های قبل از کودتا هم با مشکل آزادی فعالیت سیاسی روبرو بودند اما با رخداد کودتا مسیر فکری آن ها تا مقداری تغییر کرد. کم کم دانشجویان به دنبال حقوق ایده آل خودشان مانند آزادی رفتند.حضور آمریکا در ایران و کودتا،تنگ تر شدن فضای کار سیاسی در دانشگاه ها صدای اعتراض دانشجویان را بلند کرد.16 آذر 32 و فرا میرسد.مرگ سه دانشجوی دانشگاه تهران شروع یک جنبش آرمان خواه و آزادی خواه را در ایران کلید می زند.غلامرضا شریعت رضوی در کتاب "خاطرات یک پزشک عوضی" درباره ی حوادث آن روز مینویسد:«وسط زنگ دوم حدود ساعت ده صبح، زنگ نابهنگام دانشکده بلند شد و ما هم مثل همه‌ی هم‌کلاسی‌ها بیرون ریختیم و باخبر شدیم که در کلاس دوم راه و ساختمان در حالی که مهندس شمس ملک‌آرا مشغول تدریس بوده‌اند ناگهان در کلاس باز می‌شود و دو سرباز مسلح و افسر فرمانده‌شان وارد کلاس می‌شوند و به طرف پنجره‌ی کلاس می‌روند و دو دانشجو را که در کنار پنجره نشسته بودند به فرمانده نشان می دهند. فرمانده دستور دستگیری آن‌ها را می‌دهد. [...] دانشجویان را کشان‌کشان به خارج از کلاس می‌برند و مهندس شمس جریان را به گوش رییس دانشکده می‌رساند که ایشان هم دستور زدن زنگ دانشکده را به عنوان اعتراض به این عمل می‌دهد که یکی از دانشجویان کلاس روی میز می‌رود و با دادن شعار مرگ بر حکومت نظامی فریاد می‌زند: «در خفقان حاکم بر دانشگاه و در زیر چکمه های سربازان مسلح که نمی‌توان درس خواند». کتاب‌هایش را به اطراف پرت کرده به طرف در کلاس می‌رود و سایر دانشجویان هم‌ز‌مان با خوردن زنگ، کلاس را ترک کرده در کریدور مرکزی دانشکده شروع به تظاهرات کرده با دادن شعارهای مرگ بر حکومت نظامی، مرگ بر شاه، مرگ بر زاهدی دیکتاتور و درود بر مصدق، آزادی دوستان دستگیرشده‌شان را می‌خواستند. محوطه‌ی دانشکده هم که پر از سربازان تفنگ به دست بود، فرمانده‌ی نظامیان با بلندگو به دانشجویان معترض دستور خروج از دانشکده را داد ولی دانشجویان به دستور او اعتنایی نکرده شعار مرگ بر شاه، مرگ بر شاه را ادامه دادند. فرمانده با بلندگو دانشجویان را تهدید به تیراندازی کرد ولی کسی باور نمی‌کرد که در دانشگاه بر روی دانشجویان آن هم در محوطه و سالن دانشکده و در محیط سربسته، تیراندازی کنند. ولی گویا فرمانده قبلاً دستور تیراندازی داشت و ناگاه صدای شلیک گلوله‌ها با فریادهای مرگ بر شاه دانشجویان در اثر حمله‌ی ناگهانی سربازان به هم خورد و آن‌ها که سالم بودند کمک کردند که رفقای مجروح و تیرخورده خود را که قادر به حرکت بودند از صحنه خارج کنند که به چنگ سربازان نیفتد و چند تن از دانشجویان هم با سربازان درگیر شده و یا نقش بر زمین شدند. و آذر یکی از چند نفری بود که پس از اصابت تیر به سینه و شانه‌اش با سربازی درگیر شد که او هم با نیزه، ران راست پای آذر را شکافت و آذر سرنگون شد و با وجود خون‌ریزی شدید، فریاد مرگ بر شاه او آهسته ولی خاموش نشد.

در کف سالن خون مجروحان با آب رادیاتورهای سوراخ‌شده در اثر تیراندازی مخلوط شد و به طرف پله‌های زیرزمین راه افتاده و منظره‌ی وحشتناکی به وجود آمده بود. ما با بقیه دوستان که زنده بودیم فرار کردیم».

روایت شریعت رضوی خود گواه شروع دور جدید جنبش های دانشجویی در ایران است.دانشجو بیدار تر از قبل می شود و نسبت به اوضاع اطراق و اطرافیانش حساس می شود.پس از کودتای با فشار دربار از طریق دولت به احزاب سیاسی نحوه فعالیت دانشجویی را تغییر داد.صادق طباطبایی در مصاحبه ای با فرارو درباره ی فضای سیاسی آن روزها می گوید: پس از کودتای 28 مرداد، اختناق سیاسی شدیدی در کشور پدیدار شد. تیمور بختیار سازمان اطلاعات و امنیت را با کمک سازمانهای سیا و موساد بنیان نهاد و در نتیجه بسیاری از مبارزین از تمام جناح های سیاسی خصوصا از حزب توده بازداشت شدند و رخوتی بر فضای سیاسی کشور حاکم شد. در این مقطع جریانی که همچنان به مبارزه ادامه می داد دانشجویان بودند که در چارچوب گروه های مختلف ملی و عقیدتی و مذهبی تلاش می کردند و پرچم مبارزه را همچنان برافراشته نگاه داشتند. با این تفاصیل و با توجه به نفوذ اندیشه های چپ در بین مبارزین و دانشجویان ایرانی سه تن از اندیشمندان و مبارزین زمان یعنی مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی و آیت الله سید محمود طالقانی مجموعه ای پایه ریزی کردند تا بتوانند تفکرات واندیشه های مبتنی بر فکر اسلامی را وارد دانشگاه کنند.حال جریان اسلامی هم به فضای دانشگاهی کشور وارد شده بود.هرچند که طباطبایی می گوید جریان اسلامی در جنبش دانشجویی از سال 20 آغاز شد اما این تفکر نمود خودش را در سال های آخر پهلوی دوم نمایان ساخت.ورود یک جریان جدید با تفکر جدید اهداف و آرمان های جدید را به فضای سیاسی دانشگا ها وارد کرد.اط طرفی چپ ها که دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتند در دهه 40 به مبارزه مسلحانه روی آوردند. سال‌های پس از جنگ جهانی دوم، عصر انقلاب خیزی بود. در سال 1338 آمریکا به منظور جلوگیری از گسترش امواج انقلابی در کشورهای وابسته، طرح‌های اصلاحی برای این قبیل کشورها ارائه کرد. پس از آن، در ایران دولت شریف امامی با شعار مبارزه با فساد و انجام اصلاحات، آزادی احزاب و برگزاری انتخابات به قدرت رسید. لایحه اصلاحات ارضی هم در همین راستا به مجلس رفت، اما به دلیل عدم موافقت آیت اللّه بروجردی و تا حدی بی میلی شخص شاه، که خود از ملاکان بزرگ بود، بحث اصلاحات ارضی متوقف شد.امینی همچنین اقداماتی را برای به انحراف کشانیدن جنبش دانشجویی انجام داد. او به دانشگاه تبریز سفر کرد و به ایراد سخنرانی پرداخت و گفت: جبهه ملّی در هیچ حکومتی مانند امروز آزادی نداشته است.
امینی می خواست با رهنمود و اشاره آمریکایی ها، تظاهر به اجرای اصلاح سیاسی در حد مشارکت دادن جبهه ملّی، که به دلیل انتسابش به مصدق از محبوبیت برخوردار بود بنماید; در حالی که در آن زمان، جبهه ملّی به دلیل تبدیل شدن به یک ابزار سیاسی، محبوبیت گذشته خود را از دست داده بود. به همین دلیل، گروهی از جبهه ملّی جدا شدند که دارای تمایلات دینی و استقلال سیاسی بودند. این گروه که نهضت آزادی ایران نام گرفت و در 27 اردیبهشت 1341 اعلام موجودیت کرد، توسط آیت اللّه طالقانی، مهندس بازرگان و دکتر یداللّه سحابی بنیان نهاده شد. پایگاه اصلی نهضت آزادی، دانشگاه‌ها بود. بازرگان سال‌ها بود که با نوشتن کتاب هایی در دفاع علمی از مذهب، ادعا می کرد به یاری جوانان در برابر تفکر غربی و کمونیستی شتافته است.تفکری که یکی از عوامل وقوع انقلاب اسلامی در ایران شد.در تمام سالهای سپری شده از زمان تاسیس دانشگاه تا انقلاب اسلامی در ایران جنبش دانشجویی،هیچ گاه ایده آل هایش را فراموش نکرد و با هر تغکری که در محیط دانشگاهی حضور داشت برای آرمان هایش جنگید.

انقلاب 57،شکوفایی جنبش جدید

انقلاب اسلامی ایران در پی یک جنبش اجتماعی در همه ی اقشار به رهبری امام خمینی(س) به وجود می آید. نقش دانشجویان و جنبش دانشجویی در به وجود آمدن انقلاب بسیار پررنگ بوده است. کمی عقب تر که برویم، در دهه پنجاه می توان گفت جنبش دانشجویی مسلمان به رشد رسید . از آغاز سال 1350، فعالیت‌های سازمان‌های چریکی گسترده شد. 15 فروردین 1350، پنجاه نفر در یک درگیری مسلحانه در سیاهکل (جنگل‌های شمال کشور) دستگیر شدند. به موازات حرکت‌های چریکی، در دانشگاه‌ها نیز تحرکات سیاسی شدت گرفتند. در اردیبهشت 1350 دانشجویان دانشگاه تهران، علیه جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی دست به تظاهرات زدند. پلیس با حمله به دانشجویان، حدود 200 نفر را دستگیر کرد. به دنبال آن، در پی درخواست مقامات دانشگاه‌ها برای سرکوب دانشجویان، پلیس در دانشگاه‌ها مستقر شد. دانشجویان دانشگاه صنعتی و دانشجویان هنرسرای عالی نارمک هم دست به تظاهراتی علیه رژیم زدند. در اواخر مهرماه سال 1350 دانشکده فنی دانشگاه تبریز به دنبال 2 هفته اعتصاب و تحصن دانشجویان تعطیل شد . در بهمن ماه همین سال، عده ای از اعضای دستگیر شده گروه‌های چریکی دانشجویی، محاکمه و اعدام شدند. سال 1350 را می توان نقطه عطفی در انتقال از دهه چهل به دهه پنجاه دانست. ایران در این سال، در اوج خفقان بود. هیچ تجمع سیاسی وجود نداشت و تنها دو حزب «ایران نوین» و «حزب مردم»، که کاملا حکومتی بودند، فعالیت داشتند و نیروی مستقلی امکان عرض اندام نداشت. افراد مذهبی آگاه و انقلابی در محیط دانشگاه‌ها نه تنها به شدت در اقلیت و موضع ضعف قرار داشتند، بلکه در برابر مباحث تئوریک و ایدئولوژیک نیز فاقد نظام فکری کاملی بودند.در سالهای منتهی به انقلاب دانشگاه‌های کشور به پایگاه انقلاب تبدیل شدند. کلاس‌ها تعطیل شد و تظاهرات سیاسی برای سرنگونی رژیم از دانشگاه ها، سازماندهی گردید. جنبش دانشجویی اکنون به یک جنبش اجتماعی مبدل شده و خواسته‌های انقلابی، مبنی بر آزادی زندانیان سیاسی و بازگشت امام خمینی در صدر توجه آنان قرار گرفت. در 18 اردیبهشت 1357 در دانشگاه تبریز، به مناسبت چهلم شهدای قیام 29 بهمن آن شهر، تظاهرات عظیمی صورت گرفت و دانشجویان با سنگ به مصاف گلوله رفتند.شورش خونین 18 اردیبهشت دانشگاه تبریز، منجر به تعطیلی این دانشگاه تا پیروزی انقلاب اسلامی گردید. سرانجام با تسلیم شدن دولت به بازگشایی فرودگاه، امام خمینی در 12 بهمن 1357 به میهن بازگشت. طبق برنامه اعلام شده قرار بود امام خمینی (س) در دانشگاه تهران با مردم دیدار کرده و سخنرانی کنند، اما به خاطر احترام به شهدای انقلاب، این برنامه به بهشت زهرا انتقال یافت. برنامه اولیه هر چند اجرا نشد، ولی نشانه جایگاهی بود که دانشگاه در اندیشه رهبران انقلاب داشت و اولین مکانی بود که برای استقرار رهبری انقلاب و سخنرانی ایشان در نظر گرفته شده بود.

تسخیر لانه جاسوسی شروع یک حرکت جدید

واقعه ای دیگر در سال های انقلاب انجام شد که هنوز موافقین و مخالفین زیادی در بین فعالان این جنبش دارد. سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام تسخیر شد. دانشجویانی که خود را پایبند به اصول انقلاب و پیرو خط امام می دانستند دست به کاری بزرگ زدند و در اقدامی سریع توانستند اسناد زیادی را از سفارت آمریکا به دست بیاورند.از ابتدای شلوغی ها کارکنان سفارت برای احتیاط اسناد را منهدم کردند، اما زمان زیادی طول نکشید که دانشجویان به داخل سفارت راه پیدا کردند و از انهدام سایر اسناد جلوگیری کردند و کاغذهای خرد شده را نیز با کاری دقیق بازسازی کردند. حال جنبش دانشجویی دیگر تنها آرمان خواه نبود، بلکه قدرت رسیدن به ایده آل هایش را هم داشت و وارد حوزه های عملیاتی و اجرایی کشور شد. جنگ ایران و عراق آغاز می شود. جنبش دانشجویی با داشتن بیش از 4000 شهید در این جنگ تحمیلی باز هم نشان می دهد برای دفاع از کشور و حقوق ایرانیان حاظر است از جانش هم بگذرد.

تاثیرگذاری یک جنبش در دوم خرداد

سالها پس از پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی در ایران موج جدیدی در جنبش دانشجویی آغاز شد که برایش توسعه سیاسی و فکری دانشجویان دغدغه بود. از این رو دفتر تحکیم وحدت (اتحادیه انجمن های اسلامی) به کار های فکری روی آورد. هدف این گروه ها و سایر گروه های هم فکر اصلاحات سیاسی و اجتماعی بود. حال دیگر جنبش دانشجویی بعد از انقلاب به جایی رسیده بود که در سیاست ایران می توانست تاثیر گذار شود. از این رو این گروه ها که وابستگی فکری و ایده ئولوژیکی به یک دیگر داشتند، سید محمد خاتمی را به عنوان کاندید خود برگزیدند و از وی در انتخابات خرداد 76 حمایت کردند.خاتمی رییس جمهور ایران شد و دولت اصلاحات شروع به کار کرد.تحکیم وحدت تا سال 78 تاثیر گذار ترین و مهم ترین تشکیلات دانشجویی ایران بود تا جایی که چند نماینده را در دور اول شورای شهر به این شورا وارد کرد.

دولت اصلاحات و یک چالش دانشجویی

سال 87 سال خوبی برای جنبش دانشجویی بعد از انقلاب نبود. در 18 تیر آن سال درپی درگیری میان دانشجویان و لباس شخصی ها چند دانشجو کشته وعده ای مجروح شدند. بسیاری از فعالان دانشجویی فارغ از جناح بندی های سیاسی این حادثه را تلخ ترین حادثه دانشجویی بعد از انقلاب اسلامی در ایران می دانند. حوادثی که به تدریج باعث محدود شدن تحکیم وحدت شد و و حتی انشعاباتی در دفتر تحکیم وحدت مانند "طیف شیراز" به وجود آمد . در همه ی سال های ریاست جمهوری سید محمد خاتمی ، جنبش دانشجویی خواسته ها و ایده آل هایش را از رییس جمهور وقت طلب کرد و حتی در روزهای پایانی ریاست جمهوری خاتمی این جنبش در بعضی از دانشگاه ها به انتقاد از برنامه های سیاسی و اجتماعی دولت اصلاحات پرداختند.

دوران پس از اصلاحات

در سالهایی که جنبش دانشجویی در ایران با 60 سال قدمت حالا باید قوی تر از گذشته به صحنه ی سیاسی کشور وارد می شد ، دوران کم رنگ شدن دانشجویان و جنبش دانشجویی آغاز شد. در این دوران فضای جنبش دانشجویی چندان خوب و جذاب نبود و باعث ضعیف شدن جنبش دانشجویی شد.

تقابل نابرابر کمیت ها

پس از وقوع حوادث 88 در ایران موج حملات به جنبش دانشجویی آغاز شد.هر دو طیف سیاسی ایران در دانشگاه ها با یکدیگر بحث هایی را انجام می دادند.نسل دانشجوی بعد از سال 88 وارد فضایی در دانشگاه ها شد که جنبش دانشجویی در آن پررنگ نبود. مرثیه خوانی برای جنبش دانشجویی به اوج خودش می رسد. فضای حاکم بر دانشگاه ها در کشور باعث خمودگی سیاسی در دانشگاه ها شد و فضای رقابتی بین تشکل ها را در حوزه ی سیاسی از آن ها گرفت. حالا حداقل 4 تشکل هم فکر با تفکرات نزدیک به دولت وقت در دانشگاه ها وجود دارد و در بعضی از دانشگاه ها هیچ تشکلی نیست که به طیف فکری اصلاح طلبان نزدیک باشد. در بعضی از دانشجویان هم تشکل های نزدیک به اصلاح طلبان با چنگ و دندان خودشان را حفظ کردند. در آن سال ها تنها تریبون اصلاح طلبان در دانشگاه ها کرسی های آزاد اندیشی بود که رهبر انقلاب هم بارها به لزوم وجود آن ها توصیه کرده بود.در طرف مقابل تشکل های نزدیک به دولت مهرورز به راحتی برنامه های خود را داشتند.در این سال ها فضای تک قطبی در دانشگا ها باعث شد دانشجویان جدید الورود برخلاف گذشته میل و رغبتی به فعالیت های جنبش های دانشجویی در دانشگاه ها نشان ندهند.تشکل های اصولگرا طرفدار خاص خود را در فضای دانشگاهی داشتند اما طرفداران طیف فکری اصلاحات ،تشکل خود را نداشتند!این اتفاق باعث شد تا فضای رقابتی در دانشگاه ها کم شود و از سویی سطح سیاسی دانشجویان و در نهایت دانشگاه ها را پایین بیاورد.دانشگاهی که روزی به عنوان پایگاه آرمان خواهی جنبش های مدنی متفکر شناخته می شد حال در محاصره ی یک تفکر قرار گرفته بود و حق اظهار نظر از خیلی از متفکرین در دانشگاه ها گرفته شد.مرثیه ای برای آرمان خواهی جنبش تاریخی در دانشگاه چند سال ادامه داشت.دانشگاهی که به خود 16 آذر و 18 اردیبهشت و 18 تیر را به خود دیده بود و هیچ گاه از فعالیت خالی نبود ،در روزهای بعد از سال 88 مانند گذشته نبود اما از فعالیت هم خالی نشد و منتقدین تفکر دولت به جای انجمن ها به محیط دانشگاه پناه اوردند و ازاین فرصت برای آگاه سازی دانشجویان و نسل جدید آموزی دانشگاه ها بهره بردند. استفاده از این فضاها و در بعضی از دانشگاه ها معدود انجمن های طرفدار طیف فکری اصلاحات نقش مهمی در انتخابات 92 و دادن کلید پیروزی به حسن روحانی داشتند.

انتخابات 92 ،امیدی برای احیای یک جنبش

حسن روحانی با حمایت اصلاح طلبان،اعتدال گرایان و بزرگانی همچون آیت الله هاشمی رفسنجان و سید محمد خاتمی رییس جمهور ایران شد.حضور رییس جمهوری با تفکر نزدیک به اصلاح طلبان امید ها را برای احیای جنبش دانشجویی در ایران زنده کرد.کم کم فضای دانشگا ها در ایران تغییر کرد.در دولت اما فضای خوبی بر مدیریت دانشگاه های ایران حاکم نبود.مجلس شوای اسلامی هر وزیرعلومی که به صحن مجلس معرفی شد را رد کرد.یک وزیر استیضاح شد عده ای هم معرفی شدند و رای نیاوردند.این رفت و امد دولتی ها به مجلس تا آنجا ادامه داشت که فرهادی به عنوان وزیر علوم دولت روحانی منصوب شد. حسن روحانی گفته است که در مورد برنامه هایش در دانشگاه ها بر همان عهد پیشینش ایستاده است.روحانی در روزهای انتخاباتی اش وعده ی آزاد شدن فضای سیاسی و فعالیت تشکل ها را به دانشجویان داد.همچنین از تعطیلی تشکل های منتقد دولت انتقاد کرده بود.این اولین باری نیست که یک رییس جمهور اینگونه سخن می گوید.تاریخ جنبش دانشجویی را که ورق بزنیم فراز و نشیب های ابن جنبش را می بینیم و حتی در برهه ای از زمان این جنبش تا مرز تعطیلی می رود اما همچنان مقاوت می کند و به آینده امیدوار می ماند. حال یک سال از دولت روحانی می گذرد. امید ها هنوز برای احیای جنبش دانشجویی در ایران ادامه دارد.این بدان معنا نیست که وجود تشکل های اصلاح طلب باعث احیای این جنبش خواهد شد بلکه باید یاد آور شد که وجود تفکر های مختلف در دانشگاه ها باعث ایجاد فضای رقابتی در دانشگاه ها می شود،از سویی دیگر وجود تشکل هایی با اهداف اصلاح طلبانه در دانشگاه ها باعث تغییر فضای فکری در دانشگاه ها می شود.عمر دولت تدبیر و امید در دوره چهار ساله خودش کم کم به نیمه می رسد.باید امید داشت و منتظر بود تا ببینیم کلید روحانی چه زمانی به قفل جنبش دانشجویی ایران می خورد.
...........................................
گزارش: سینا رحیم پور

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.