افغانستان تا کنون بیشترین رقم مهاجر را در بین کشورهای جهان داشته است و از مجموع 22 میلیون مهاجر جهان، در حدود چهار تا پنج میلیون نفر را مهاجرین افغانستان تشکیل می‌دهند. ایران دومین کشور پذیرنده‌ی افغان‌ها در جهان است. در چند سال اخیر مقامات جمهوری اسلامی ایران همواره بر بازگشت افغان‌ها تاکید کرده‌اند و از سازمان ملل و دولت افغانستان خواسته‌اند تا به بازگشت مهاجرین افغان کمک کنند. در ایران همواره دوگانه‌ی طرد یا پذیرش افغان‌ها و چگونگی اجرایی شدن آن محل چالش‌های اساسی بوده است، با این بهانه به سراغ دکتر جمشیدی‌ها رفتیم. دکترجمشیدی‌ها که مدرک کارشناسی را در رشته جامعه شناسی از دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد را در رشته جامعه‌شناسی دانشگاه تربیت مدرس و همین‌طور دکترای جامعه‌شناسی تاریخی را در دانشگاه منچستر انگلیس به اتمام رسانده است، اکنون رئیس دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران است. آنچه که در ادامه می‌آید حاصل گفتگوی ما با ایشان در همین موضوع است:

تعامل فرهنگ افغانی و ایرانی را در این سه دهه مهاجرت چگونه ارزیابی می‌کنید؟

افغان‌ها ناگزیر به ایران مهاجرت کردند. افغانستان در یک معنای تاریخی جزئی از سرزمین ایران بزرگ محسوب می‌شود و زبان‌شان هم نزدیک به زبان فارسی است و از نظر مذهبی هم، مسلمانند و فرهنگ‌شان با ما هم‌خوانی دارد. به خصوص که بیش‌تر افغان‌هایی که به ایران مهاجرت کردند، شیعه بودند و اهل سنت بیشتر به سمت پاکستان رفتند. هرچند اهل سنت هم به ایران مهاجرت کرده‌اند.

در کلیت ما با افغان‌ها توافق داریم ولی در جزء، خرده فرهنگهای آن‌ها خواه ناخواه با ما متفاوت است. دلایل آن نیز متعدد است، مثلا جامعه افغان‌ها در مقایسه با ایران یک جامعه قبیله‌ایی است با خرده فرهنگهای خاص خود. افغان‌ها وقتی به ایران آمدند‌، بسته به اینکه به کدام منطقه رفتند متناسب با جاهای مختلف خودشان را سازگار کردند. بخش‌ عمده‌ای از افغان‌ها با مردم عادی زندگی می‌کنند و در کمپ‌ها نیستند. بخشی هم البته در کمپ‌ها زندگی می‌کنند، ‌مثل گلشهر مشهد. ولی مثلا در تهران کمپ خاصی ندارند و با این حال می‌بینیم که آن‌قدر تضاد فرهنگی پیدا نکردند که دچار مشکلی شوند و توانستند خودشان را با فرهنگ ایران وفق دهند. افغان‌ها در ایران زیسته‌اند و با مردم مخلوط شدند. و خوب توانستند خودشان را با فرهنگ ایرانی تطبیق دهند.

پس دو عنصر اصلی سازگاری افغان‌ها از نظر شما زبان و مذهب است؟

بله این‌ها دو شاخص کلان و عمده در سازگاری محسوب می‌شود.

چالش اصلی که ایران به عنوان یک کشور مهاجرپذیر در پذیرش افغان‌ها داشته عمدتا چه بوده است؟

از میان افغانهایی که به ایران آمدند، تعدادی دارای کارت شناسایی هستند و گروهی فاقد این کارت هستند. این کارت‌ها هم در طول زمان به اینها داده شده و رتبه‌بندی‌های مختلف دارد. افغانهایی که کارت شناسایی دارند به راحتی می‌توانند زندگی کنند، و کسانی که کارت ندارند با مشکلاتی مواجه هستند از جمله مدرسه، یعنی در مسئله‌ی تحصیل دچار مشکل هستند. آنهایی که امکان تحصیل ندارند برای خودشان مدارسی درست کردند به نام مدارس «خودگردان».که در واقع همان نظام آموزشی ایران است که به رنگ افغانی درآمده است. مهاجرت به این حجمی که در سه دهه‌ی گذشته از افغانستان به ایران صورت گرفت در دنیا اتفاق نیفتاده که این حجم از مهاجر بروند و بمانند. و ایران هم امکانات خاص خودش را دارد. و افغان‌ها می‌خواهند که از همه امکانات ایران و از همه حقوق شهروندی استفاده کنند که البته بخشی از این حقوق را دارند و بخشی را هم ندارند.

به هر حال، این‌ها چالش‌های عمده‌ی افغان‌هاست. چالشی هم که در خانواده‌‌ی افغانی اتفاق افتاده این است که ساختار خانوادگی‌شان بهم ریخته است و ساختارخانواده‌ی قدیم افغانستان نیست و بحث هویت، بحث مهمی است که دیر یا زود بروز خواهد کرد. بچه‌های افغانی که در ایران بزرگ می‌شوند، دیگر نمی‌توانند در افعانستان زندگی کنند. درست مثل بچه‌های ایرانی که مثلا در امریکا بزرگ شده‌اند و دیگر نمی‌توانند بیایند و در ایران زندگی کنند. ما به آنها می‌گوییم غرب‌زده و در افغانستان به افغانهایی که در ایران بزرگ شده‌اند می‌گویند «ایرانی یکی» یعنی «ایرانی زده». چون آنها هنوز جامعه سنتی خودشان را دارند و سبک زندگی افغان هایی که در ایران بزرگ شده‌اند، تغییر کرده مثلا تساوی بین زن و مرد احساس می‌کنند و تعارض ایجاد می‌شود.

مشکلاتی که ایران در خصوص مواجهه با حضور افعان‌ها دارد، مشکل تمام کشورهای مهاجرپذیر است؟

بالاخره یک بخش مشترک است. یک بحثی است در کنترل اجتماعی، در یک جامعه‌ای که همه همدیگر را می‌شناسند، دیدگان آدم‌ها مثل دوربین عمل می‌کند، ولی وقتی طرف به شهر می‌آید، دیگر آن دوربین‌ها یعنی چشم آدم‌ها وجود ندارد. دوربین‌های دستگاه‌های دولتی هم آن‌قدر قوی نیست. کسانی‌که ایمان دارند و می‌دانند که خداوند ناظرشان است، تخلف نمی‌کنند ولی کسانی که این اعتقاد را ندارند، در دنیای مدرن گمنامی ممکن است دست به هر کاری بزنند.

بنابراین یک بخشی از آن در همه جای دنیا مشترک است، ولی سطحش متفاوت است.

انطباق مهاجران افغان با جامعه ایران چگونه بوده است؟ بین نسل های مختلف مهاجران افغان تفاوتی به لحاظ انطباق وجود دارد؟

بله حتما وجود دارد. در بحث هویت مثلا اگر یک دختر افغانی بخواهد خودش را تعریف کند، فقط با شناسنامه‌اش افغان است ولی در سبک زندگی، حرف زدن، آرایش کردن و.. قابل تشخیص نیست؛ خیلی از این افغان‌ها مدرن هم شده‌اند.

شاخص‌های این انطباق چیست؟

اولین شاخص زبان است. در زبانی که انسان با آن حرف می‌زند، شخص درون خودش را در قالب کلمات بیان می‌کند و کلماتی که انتخاب می‌کند بیانگر بستری و جامعه‌ای است که در آن زیست کرده است. یعنی تجربه زیسته‌ی دوران کودکی را سخن می‌گوید. ولی وقتی فردی افغانی ارجاع زبانی می‌دهد، ارجاع به سنت خودش نمی‌دهد و دائماً اصطلاح ایرانی می‌آورد. درست است که افغانی است ولی از درونش، آنچه بروز می‌دهد، فرهنگ نهادینه شده‌ی ایرانی است. اصطلاحات ایرانی است کلماتی که بیان می‌شود، مثال‌ها، کلمات، شعر و موسیقی ایرانی است.

علت اینکه پناهندگان افغان انگیزه ضعیفی برای برگشت دارند چیست؟

در اصطلاح جمعیت‌شناسی تئوری هست با عنوان( pull and push theory ) یعنی آنچه که شما را جذب و دفع می‌کند. مثلاً در همین ایران چرا من به روستا برنمی‌گردم. چون امکانات در تهران است. و همه دوست دارند در تهران بمانند. خوب به همین ترتیب پناهنده افغان هم مقایسه می‌کند در بعضی مصاحبه‌های افغان‌ها هست که نقل می‌کنند:«ما در افغانستان برای مقابله با سرمای زمستان باید بوته می‌کندیم و آتش می‌زدیم». حالا در ایران با وجود گاز و نفت و امکانات، چرا به کشورش بازگردد. قدرت جذب اینجا در مقایسه با آنجا بیشتر است. امکانات رفاهی و تحصیلات اجتماعی میسر است، بنابراین ایران را انتخاب می‌کنند.

طرح اخراج اجباری افغان‌ها را چطور ارزیابی می‌کنید؟

باید از مسؤلانی که مجری هستند پرسید. در هر حال این کار سختی است یک جوری پیوند عاطفی عمیق وجود دار‌د. افغان‌ها با مردم ایران مخلوط اند. با مردم زندگی می‌کنند. یک زمانی هست کمپ وجود دارد،مسأله ساده است، اما افغان‌ها در کمپ زندگی نمی‌کنند، میان مردم هستند و برایشان مسئله اخراج سخت است. مثلا در منطقه خالدآباد نطنز، دشتهای تولید صیفی‌جات وجود دارد که افغان‌ها در آنجا در کنار مردم کار می‌کنند بنابراین تفکیک اینها کار سختی است. ما وقتی با افغان‌ها در مشهد مصاحبه می‌کردیم یکی از مهاجرین جمله‌ی خوبی گفت‌:«که اگر ما را از در بیرون کنید، ما از در دیگر وارد خواهیم شد» و می‌گفتند که ما حداقل در ایران آرامش داریم.

این خروج یکباره‌ی حجم زیادی از اتباع افغانی از ایران، چه تغییری در آرایش فرهنگی جامعه ایران ایجاد می‌کند؟

با یک اتوبوس می‌روند، با اتوبوس دیگر برمی‌گردند! امکان خروج افغان‌ها از ایران ضعیف است. دولت ممکن است محدودیت‌هایی ایجاد کند ولی امکانش واقعا ضعیف است. ما با کسانی روبرو هستیم که به زبان ما حرف می‌زنند، مسلمانند. شما دقت کنید کارگرهای شهرداری تماماً افغانی هستند اگر اینان بروند نظافت شهر تهران بر عهده چه کسی می‌شود؟

راه برگشت تنها این است که جامعه افغانستان ثبات بیابد و امریکایی‌ها از کشورشان بیرون روند. حضور طالبان از یک سو و آمریکا از طرف دیگر باعث شده این جامعه جنگ زده همچنان بی‌ثبات باشد و چون ثبات ندارد، امنیت نیست و در پی آن شغل و درآمدی هم نیست.

حضور افغا‌‌ن‌ها در ایران ناگزیر است؟

ما باید یک جوری مسئله را بشناسیم، یک شرایطی برای این‌ها فراهم کنیم. افغان‌ها نیروی کار خوبی هستند و این فرصتی است که حتی ما می‌توانیم فرهنگ خودمان را به افغان‌ها منتقل کنیم با آموزشهایی که به افغان‌ها می‌دهیم.

کشور آدم مثل مادر آدم می‌ماند. مادر آدم هر چقدر هم عیب داشته باشد، باز هم مادر است و بالاخره افغانستان هم وطن آنهاست و دل‌شان می‌خواهد که در کشور خودشان باشند، ولی این‌جوری با این شرایط دوست ندارند بروند. از نظر من این تهدید ها باید یک جور عاقلانه‌تری صورت بندی شود وگرنه اگر اینان بروند، باز هم برمی‌گردند.

البته من نمی‌دانم که کارهای نیروی انتظامی چقدر جواب داده است، اما تصور نمی‌کنم که زیاد مؤثر باشد، مثلاً در شهرداری تهران نگاه کنید که ارگان رسمی است و افغان‌ها را استخدام می‌کند و به کار می‌گیرد.

از نظر شما تصویر منفی که از افغان‌ها در ذهن مردم ایران است از کجا نشأت گرفته است؟

افغان‌ها هم مثل همه‌ی آدمهای دنیا. مگر همه آدمهای ایرانی خوب و بی‌نقص هستند بالاخره یک درصدی از آدم‌ها، ممکن است رفتارهای نادرستی داشته باشند و نباید تعمیم داد. همه افغان‌ها این‌گونه نیستند. در بین افغان‌ها طالبان هم وجود دارد اما همه افغان‌ها طالبان نیستند. قطعا تصویر منفی وجود دارد و‌لی در ذهن همه ایرانی‌ها نیست ولی تصویری است که های‌لایت شده، یعنی برجسته شده است. البته بعضی افغانی‌ها هم کارهای نادرست انجام داده‌اند ولی نباید آن را به همه افغان‌ها تعمیم داد.

در نهایت از نظر شما راه برون رفت از این وضعیت چیست؟

راهکار به نظر من ایجاد امنیت در جامعه‌ی مبدأ است تا بستر برای بازگشت فراهم شود وگرنه این‌گونه تلاش‌ها برای بازگشت دادن افغان‌ها تلاش مقطعی است و دوباره بازخواهند گشت. راه حل نهایی خارج شدن امریکا از افغانستان و تلاش برای ایجاد امنیت و ثبات در افغانستان است، تا افغان‌ها انگیزه‌ی بازگشت داشته باشند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.