دکتر ابراهیم فیاض که دروس حوزوی را در قم و تا خارج و کارشناسی جامعه شناسی و ارشد مردم شناسی را در دانشگاه تهران و دکترای رشته فرهنگ و ارتباطات را در دانشگاه امام صادق(ع) به اتمام رسانده است، در حوزه های تخصصی خود کتاب ها و مقالات متعددی دارد. از جمله کتاب های او می توان به «جامعه، فرهنگ و سیاست»، «جامعه‌شناسی معرفتی ادبیات و ارتباطات» و «مردم شناسی دینی توسعه» اشاره کرد و از جمله مقالات مرتبط او با مصاحبه حاضر نیز می توان «صدای زنانه در ادبیات معاصر» در فصلنامه پژوهش زنان و «گونه شناسی هیئت های مذهبی زنانه در تهران» را که مشترکاً و با همکاری دکتر عباس کاظمی و دکتر مژگان دستوری به تحریر درآمده است نام برد.

دکتر فیاض در مسئله حجاب نقطه نظر جالب توجهی دارد و آن را در خدمت تحریک جنسی معرفی می کند، اما از سوی دیگر این مساله را بمثابه فرصتی برای تقویت خانواده نیز به حساب می آورد که البته درصورت غفلت، به بحرانی برای آن تبدیل خواهد شد. پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، برای آشنایی بیشتر با نظر این استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران، با وی به گفت و گو پرداخته که در ادامه می خوانید.

 

آقای دکتر! شما در اولین بندی که طی یادداشتی برای سایت خبری تابناک ارسال شده است گفته اید: «حجاب در اسلام برای حفظ نشاط جنسی است، چون حجاب تخیل جنسی را تحریک می‏کند و سبب می‏شود که مسئله جنسی معنادار شود و دچار بی‏ معنایی نگردد.» لطفا بطور دقیق تر بفرمائید مبانی و ضرورت حجاب از نظر شما چیست؟ به عبارت دیگر حجاب چه کارکردی در ساختار جامعه دارد؟ !S1!

بببینید به محض جدا سازی مظاهر جنسی چه بصورت فیزیولوژیک و چه بصورت لفظی نوعی حجاب تعریف می شود. در اولین مرتبه رابطه دختر با پدر و زنای با محارم که سطح اول تشکیل یک رابطه و یک حجاب است و در تمامی جوامع بشری هم حدی از این تابوی زنای با محارم وجود دارد. تشکیل خانواده با هر تئوری در نظر گرفته شود مقوم همین مساله است و هرچه جوامع در ازدواج و خانواده پیشرفته تر و مستحکم تر باشند مساله حجاب هم پررنگ تر و قوی تر ظاهر می شود. اما اگر نهاد خانواده کم رنگ و ضعیف شود حجاب هم کم رنگ می شود، همچنان که امروزه با ضعیف شده نهاد خانواده در غرب حجاب هم ضعیف شده تا جایی که حتی گاه برهنگی مطلق هم ناهنجاری قلمداد نمی شود.

یعنی کارکرد حجاب در ساختار جامعه بر محور خانواده است.

دقیقاً. این مساله بر اساس اختصاصات جنسی مطرح می شود. یعنی رابطه های جنسی مقید و یک به یک. در غرب با گسترده شدن و گسیخته شدن این رابطه طبیعی است که حجاب هم بی معنا می شود. در جامعه ما نیز خانواده در حال ضعف است و به تبع آن حجاب رو به افول.

شما خانواده را به عنوان یک مولفه فطری معرفی می کنید یا مولفه ای فرهنگی و ساختگی؟

خانواده یک نهاد فرهنگی، اقتصادی، مذهبی و غیره است. در جامعه ای که فرهنگ جنسی فرهنگ بازی شود خانواده تضعیف خواهد شد، اما اگر اگر این فرهنگ به انضباط دربیاید خانواده قوی می شود. فرقی هم ندارد تحت عناوین شرعی این اتفاق رخ دهد یا جز آن. مثلا از زمانی که ازدواج موقت مطرح شد نیز خانواده تضعیف و متزلزل شد چرا که روابط فرا ازدواجی افزایش یافت. این روابط فرا ازدواجی حتی می تواند به صورت ذهنی رخ دهد و باز شاهد تضعیف خانواده باشیم.

آقای دکتر شما حجاب را به عنوان ابزاری برای پرهیز و مستوری (در خدمت عفاف) معرفی می کنید یا ابزاری با کارکرد جنسی؟

هردو! وقتی حجاب زیاد می شود غریزه جنسی هم افزایش می یابد. غریزه جنسی همراه تخیل شکل می گیرد و وقتی حجاب کشف شود تخیل هم از بین می رود. برهنگی مساوی مواجهه مستقیم و حذف تخیل است. یعنی اگر در جامعه مکانیسم رابطه جنسی میان زن و شوهر سامان یابد حجاب هم تقویت می شود و این حجاب هم خود در افزایش تخیلی که عرض شد موثر است.

پس در واقع حجاب منوط به خانواده و تقویت آن است و با تعریف شدن خانواده رو بسوی خانواده سالم می رویم؟

ببینید حرف من این است که برخی گمان می کنند حجاب باعث کاهش میل جنسی می شود، اما من می خواهم بگویم دقیقا بر عکس! حجاب باعث افزایش تخیل می شود. در جوامعی که حجاب مطرح نیست اتفاقا این میل کاهش می یابد اما در کشور ما چنان چه ملاحظه می کنید تحریک جنسی خیلی بیشتر است و این اتفاقا بدلیل وجود حجاب است. اگر ما مکانیسم ارضای غریزه جنسی را درون خانواده سوق دهیم روابط جنسی هم عمیق می شود و اوج می گیرد و هم در جهت سلامت جامعه به کار برده می شود.

با این تعبیر، حجابی که در جهت افزایش غریزه جنسی تعریف می کنید با مفهوم عفاف در تعارض نیست؟

به هیچ وجه. ما در احادیث خود داریم که «کل ما زاد فی الایمان زاد فی حب النساء» یعنی هر چقدر ایمان افزایش یابد حب به زن هم افزایش پیدا می کند. «لا رهبانیة فی الاسلام» ما در اسلام رهبانیت و دوری از زنان نداریم. ائمه ما که عمیق ترین ادعیه عرفانی را به ما آموخته اند خود به ما توصیه کرده اند که رابطه عمیق جنسی داشته باشیم و حتی چگونگی آن را نیز فرموده اند. البته همه این ها باید در داخل خانواده انجام شود. تحریک جنسی فقط در داخل خانواده می تواند بوجود آید در غیر اینصورت صنعت پورنوگرافی بوجود می آید تا این تحریک را به طور مصنوعی ایجاد کند. یعنی فحشا جایگزین رابطه عمیق جنسی در خانواده می شود.

پس سوال این است که در جامعه باید چه مولفه هایی بوجود آید تا حجاب پررنگ تر شود.

همانطور که گفتم باید خانواده پر رنگ تر شود. اما باید دید خانواده با مرد بنا می شود یا زن؟ برای پاسخ به این سوال باید دید طلب ابتدائا از جانب مرد است یا زن؟ طلب از جانب مرد است و باید نقش مرد همچون گذشته پررنگ شود اما متاسفانه در جوامع امروز با رنگ باختن مرد ها خانواده ها نیز تضعیف شده اند. همانطور که در همه طبیعت نیز طبیعت زن خودنمایی و طبیعت مرد طلب است و خانواده بر مبنای خواست مرد شکل می گیرد باید به همان روال برگشت.

بنظر شما یعنی بهترین فرهنگ و مدل نزدیک ترین آن ها به طبیعت است؟

دقیقا. باید مردانگی را در جامعه به معنای واقعی افزایش داد. غیرت به ناموس، تلاش برای زندگی و...

اما اگر بهترین فرهنگ نزدیک ترین آنها به طبیعت باشد با این مساله روبرو می شویم که در طبیعت حجاب مصنوعی وجود ندارد و این حجاب پوششی یعنی دوری از طبیعت ظاهری!

نه، در واقع طبیعتی که من می گویم خود طبیعت نیست. من می گویم یعنی شان انسان این فعل نیست. ببینید مثلا در حیوانات هم این حیا هست. مثلا می گویند چه کسی رابطه جنسی کلاغ را دیده؟ اکثر حیوانات حتی گربه هم رابطه خود را از چشم اغیار می پوشانند.

پس در مجموع نظر شما این است که حجاب در خدمت غریزه جنسی تعریف می شود.

دقیقا. اما اگر بخواهیم روابط صنعتی جنسی ایجاد کنیم چه می شود؟ مثل صنعت غذایی که محصول غذایی را بسته بندی شده به مشری تحویل می دهند. این اصطلاح طنز آمیز از همین تفکر بیرون آمده است که «برای یک لیوان شیر هیچ عاقلی گاو نمی خرد.» یعنی خانواده بی معنا شده است کاملا. در اصل سخن همین سخنی است که در علم ارتباطات مطرح است. یعنی هرچه پوشیده تر تخیل بیشتر، و هرچه تخیل بیشتر انگیزش و هوش هیجانی قوی تر. به همین دلیل در شهر های مذهبی ما تحریک جنسی خیلی بیشتر است. اما مساله این است که ما باید بین تحریک جنسی حاصل از حجاب و خانواده برای ارضای آن تعادل به وجود آوریم و الا مثل اکثر شهرهای مذهبی ما بحران به وجود می آید. ما باید بفهمیم بین ازدواج و بچه داری ربط مستقیمی وجود ندارد. ما گاه بر اثر رسوباتی که از زمان استعمار در ذهنمان مانده گمان می کنیم چون بچه داری برای جوان کم سن و سال دشوار است پس باید سن ازدواج را بالا ببریم. اما افراد می تواند در جوانی و حتی نوجوانی ازدواج کند و بعد ها تصمیم به بارداری و بچه داری بگیرند.

به عنوان سوال آخر بفرمائید آیا در تاریخ ما، دوره ای طلایی برای حجاب می شناسید که این تعادل شکل گرفته باشد؟ و اگر می شناسید ساز و کاری برای بازگشت به آن دوره در نظر دارید؟

در دوره های اصیل اسلامی و به خصوص صدر اسلام این اتفاق کاملا رخ داده است. مثلا در دوره پیامبر در مدینه به ندرت زنا دیده می شود. راهکار بازگشت به آن دوره نیز این است که مردها تحت فشار نباشند و باز به جایگاه پیشین مرد در خانواده باز گردیم. بعد از این همه آزادی ها به آمار رجوع کنید: بیش از 90 درصد قتل های بین زن و شوهر، این زن ها هستند که بدلایلی مثل خیانت مرد را می کشند! با تاکید بر مرد-محوری، جامعه خود بخود به سوی تقویت بنیان خانواده و سلامت جنسی پیش می رود. با افول مردانگی به معنای سنتی آن زن ها بی پناه و نا امن می شوند. یعنی غالبا مردهایی که به اصطلاح زن-ذلیل شده اند نه از نظر اقتصادی پیشرفت می کنند و نه از نظر اجتماعی.

چرا فکر می کنید نمی توان بر مبنای زن و با تکیه بر او خانواده را بنیان نهاد؟

چون اگر مرد بخواهد در رابطه خود خواهش بیش از حد کند و زن این را ابزار تهدید و تمرد قرار دهد مرد تقید به خانواده را از دست می دهد و ناهنجاری های مختلفی از جمله اعتیاد و روآوری به زن دیگر و... رخ می دهد. حتی مردهایی که زن های خود را کتک می زنند هم بیشتر در مسائل جنسی مشکل دارند. البته این مطالعه بیشتر درمورد جوامع غربی و کاتولیسیسم رخ داده که مردهایی که رابطه عمیق جنسی با همسر خود ندارند به مشروب خواری روی می آورند و پس از مست کردن همسر خود را کتک می زنند. این همان افول مردانگی است و الا مرد دست روی زن خود بلند نمی کند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
4 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.