به گزارش ایرنا، سید منصور دیبا متولد 24 آذر 1319 هجری شمسی در خوی از شهرهای آذربایجان غربی بود و در سرودن اشعار ترکی و فارسی تبحر داشت؛ آفتاب زندگی این ادیب در 16 اردیبهشت سال 1383 غروب کرد و پیکرش در قطعهٔ هنرمندانِ بهشت زهرای تهران آرام گرفت.
غزل مهم ترین قالب شعری وی بر اساس اشعار موجود از این هنرمند گمنام محسوب می شود اما آثار این استاد در مجموعه مستقلی تا به حال منتشر نشده است.
طبق کتاب «فرهنگ نام آوران خوی» تالیف بهروز نصیری و زهرا عاشرزاده /چاپ 1382/، آثار وی در مطبوعات و تذکره هایی چون تذکره الشعرای آذربایجان /جلد پنج/، دریای رحمت، باران رحمت و سالنامه های ایران از سال 1347 تا 1353 منتشر شده بود.
دیبا در سال 1341 هجری شمسی توفیق دیدار شاعر شیرین سخن آذربایجان و آفریننده منظومه جاویدان حیدربابا را پیدا کرد و استاد شهریار در آغاز دیوان خود که مربوط به اردیبشهت سال 1364 است، خطاب به دیبا با قلم خود نوشت: «برای دوست قدیم و صمیم و شاعر و شعرشناس واقعی سید منصور دیبای خویی، دبیر ادبیات امضا و اهدا می کنم».
من بی هنره شهریاریم یازمادا اوستاد / بوندان یوخاری «دیبا» یا پاداش اولا بیلمز
دیبا بیش از 2 دهه در لباس معلمی خدمت کرد و طبق کتاب «فرهنگ نام آوران خوی» «در مهر 1341 به استخدام رسمی وزارت فرهنگ درآمد و پس از 23 سال خدمت در شغل مقدس معلمی به درخواست خود به درجه بازنشستگی نائل شد»
آن طور که دوستان وی می گویند دیبا علاوه بر سرودن شعر در نوازندگی تار، سه تار و سنتور نیز مهارت داشت و چندین سال در ورزش کشتی فعالیت کرده بود؛ استاد دیبا معتقد بود که شاعر حتما باید از موسیقی اطلاع کامل داشته و به نواختن یکی از آلات آن آشنا باشد.
گر نبودی مدد از نغمه این تار مرا / خفه می کرد یقین حسرت دیدار مرا
شهد غزل استاد دیبا نیم قرن است کام دوستداران شعر و شیفتگان دیبا را شیرین کرده و نقل محافل ادبی شده است:
به خدا با تو گنه نیست که من درد پرستم / این گناه من بیدل، که همین دل به تو بستم
با که گویم که چه شهدی زسبوی تو چشیدم / که چنان بی خودم از خود که ندانم ز چه مستم
دیبا در شعر دیگری نیز که به ترکی سروده با استفاده از تعبیرهای لطیف، هنرمندانه مهربانی انسان ها را به تصویر کشیده است:
اول گوز کی توکر یاش، اوره یی داش اولا بیلمز / او داشدی کی، سئلرده گوره، یاش اولابیلمز
غلامرضا دانشفروز، متخلص به شبگرد ارموی در کتاب تذکره شبگرد که درباره شخصیت های علمی، ادبی و هنری آذربایجان غربی نوشته، در مورد دیبا آورده است: «او شاعری است غزل سرا و در تهران یکی از اعضای برجسته انجمن ادبی آذرآبادگان بوده است»
شعری با ردیف گل سرخ رایحه ای دل انگیز به بوستان شعر این تذکره بخشیده است:
جرئتی کرده و بردم بر جانان گل سرخ / مگر این دفعه کند مشکلم آسان گل سرخ
تو مرا فصل بهاران بفرستی گل زرد / من ترا هدیه کنم فصل زمستان گل سرخ
خالق مجموعه شعر «بوردا بیر دنیز وارایمیش / اینجا دریایی بود» نیز گفت: استاد دیبا از قدرتمندترین شاعران کلاسیک آذربایجان غربی و غزل سرای موفق منطقه بوده و بیشتر اشعار موجود از وی عاشقانه است.
گرچه از تیر غمت بال و پری سوخته ام / از تو در سینه بسی خاطره اندوخته ام
چه غمی دارم از این بی سر و سامانی ها / من که در مکتب مجنون هنر آموخته ام
حمید واحدی افزود: اشعار وی در دهه های 1340 و 1350 زینت بخش نشریه های کشور بود و از جمله آنها می توان به نشریه سپید و سیاه، صائب و جوانان در تهران و هفته نامه امانت در آذربایجان غربی اشاره کرد.
وی با اشاره به اینکه دیبا با شاعران نامی آذربایجان چون «دانش»، «واقف» و «تنها» روابط دوستانه داشت، اضافه کرد: عناصر امروزی در شعر این هنرمند وجود دارد و کلاسیک محض نیست و همچنین در قصیده نیز دستی بر آتش داشت.
هفته نامه شفق آذربایجان در سال 1394 مصاحبه ای از استاد دیبا را که در سال 1379 در نشریه سیمرغ منتشر شده بود را بازنشر کرد؛ در این مصاحبه می خوانیم: «غمبارترین خاطره من مربوط می شود به فوت برادر جوانم که هنوز هم از یادم پاک نمی شود اما شادی من شاید به سرودن اولین شعرم در کودکی مربوط شود. نوجوانی 12 – 13 ساله بودم که غزلی با مطلع «روز دیدار تو ای یار فراموشم نیست / تا سحر دیده بیدار فراموشم نیست» را سرودم و یادم هست که مجله ای آن را با حذف بعضی ابیاتش چاپ کرد.»
در این نشریه همچنین آمده است: «اشعار بنده اکثرا در تذکره های چون تذکره الشعرای آذربایجان /جلد 5/، تحفه سرمدی، کتاب های آقای مشفق، سالنامه ایران، دریای رحمت، باران رحمت و شعر نیمروز به چاپ رسیده اما دیوان جامع من گردآوری نشده است.»
استاد دیبا همچنین در این مصاحبه بیان کرده است: «اشعاری چون قصیده وجود دارد که شاعر با قصد و اراده قبلی و در ساعت دلخواه قلم به دست می گیرد و موضوعی را یادداشت می کند و به شعر درمی آورد که قصیده می شود که صد البته نمی تواند حال و هوای شعر ناب را داشته باشد زیرا ساختگی است و در آن فقط مهندسی کلام مدنظر بوده است اما شعر باید زائیده احساسات باشد که شاعری طبع روان می خواهد. هر پیشامدی در روحیه شاعر اثر می گذارد و در شعر منعکس می کند.»
هر کو شنود قصه پنهانی ما را / با کوه کشد بار گرانجانی ما را
مجنون ز پریشانی خود قصه نمی ساخت / می دید اگر بی سرو سامانی ما را
آباد بود خانه ات ای غم که کشیدی / از روز ازل نقشه ویرانی ما را
استاد سیدمنصور دیبا همچنین در این مصاحبه درباره ویژگی های شاعر موفق ذکر کرده است: «شاعر باید زیاد مطالعه داشته باشد و اطلاعات کامل و مستمری از علوم و زمان گذشته خودش داشته باشد؛ شاعر باید بسیار باسواد باشد تا اندوخته هایش را روی کاغذ بریزد و شعرش پرمغز باشد. زمان شعرگویی نیز غالبا شب هاست؛ من نمی دانم چه رمز و رازی در شب وجود دارد که هنر اکثرا در شب می جوشد.»
مدیر مسوول ماهنامه سراسری ندای قلم با اشاره به اینکه تاکنون 9 شماره از این نشریه منتشر شده است، بیان کرد: روزنامه نگاران و اهالی اندیشه در هر شماره به موضوعی به صورت مجزا پرداخته و در این زمینه تولید محتوا کرده اند.
حامد کاظم زاده خویی افزود: هیات تحریره این ماهنامه اجتماعی - فرهنگی در جدیدترین پرونده خبری خود از اواسط آبان سال جاری تحقیق بر روی استاد سید منصور دیبا را شروع کرده اند تا ویژه نامه ای درخور این چهره ماندگار آذربایجان خلق کنند.
وی اضافه کرد: بر این اساس مصاحبه هایی با شاعران و اهالی فرهنگ هم دوره سید منصور دیبا که طی دهه های گذشته به معرفی این استاد پرداخته اند و همچنین تهیه عکس ها و گردآوری نسخه های دست نویس اشعار وی در دستور کار قرار گرفته است.
وی با اشاره به اینکه کنار زدن غبار فراموشی از روی گنجینه های فرهنگی رسالت رسانه ها محسوب می شود، ادامه داد: معرفی دوباره استاد دیبا در جامعه شناساندن تنها یک فرد نیست بلکه احترام به قشری است که سال های سال عصاره زندگی خود را سخاوتمندانه به پای فرهنگ این مرز و بوم نثار کرده اند.
بوالفضول الشعرا، مسوول دفتر طنز حوزه هنری آذربایجان غربی که در دوران جوانی در محضر استاد دیبا تلمذ کرده، گفت: وی را دیباجان خطاب می کردم و داستان زندگی و جایگاه وی در شعر حکایت غریبی است.
سعید سلیمان پور افزود: استاد دیبا در شعر و ادب آذربایجان بی‌شک نامی ماندگار است اما افسوس که این نام بزرگ که باید بر تارک فرهنگ و ادب ‌آذربایجان‌ بدرخشد، امروزه در هاله‌ای از غفلت مسوولان و نیز اهالی فرهنگی که ما باشیم، کمرنگ و کمرنگ‌تر شده ‌است.
به گفته وی زنده‌یاد استاد سید منصور دیبای خویی شاعری از جنس شهریار با همان جان جنونمند و شعر پرشور بود و اشعار وی هم در زبان ترکی‌ آذربایجانی و هم در زبان فارسی چیره‌دستانه، فاخر و لبریز از احساس است.
خالق مجموعه های «خنده های فالش» و «واژه در دست تعمیر» اضافه کرد: 27 سال پیش استاد دیبا تاثیرگذارترین و مهم‌ترین مشوق شعری من بود.
سلیمان پور ادامه داد: منی که تا آن ‌زمان شاعر و شعرشناسی چنان جامع‌الاطراف ندیده‌ بودم، طبیعی بود که با هزاران شوق او را قهرمان ادبی ‌خویش سازم! در این میان محبتی دوطرفه شکل گرفته ‌بود بین من و «دیبا جان» (اینگونه صدایش می‌کردم!)
وی از اینکه خبرنگار ایرنا برای باز معرفی و یادبود آن استاد زنده‌یاد به حافظۀ ضعیفِ جامعه فرهنگی آذربایجان، آستین همت را بالا زده و جور کم‌کاری ها را کشیده ‌است، ابراز خرسندی کرد.
3072/7129
گزارش از: توحید محمودپور
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.