به گزارش خبرآنلاین از تبریز، سخن از برگزاری" آئین نکوداشت یکصدسال آموزش هنر در تبریز" است، بر آنم و خواهم بود تا حقیقت را بازگویم، بی هر تعارف و مصلحت اندیشی ای.

نخست به همۀ آنانی که بانی و مجری و مشاور چنین برنامه ای بودند، دست مریزاد باید گفت، چه، لابد در پی آن بوده اند که هنر و معلمان آن را در تبریز پاس بدارند  و چنین نیتی مگر میتواند که خیر نباشد؟

پاسداشت بزرگان هنر تبریز کاری سترگ است و هر کار سترگ را خطا های بزرگ نیز در کمین اند. این خطاها را باید یافت، ریشه یابی کرد و راه را بر تکرارشان بست تا در کارهای سترگ بعدی جایی نداشته باشند.

بنا ندارم واقعیت هایی را که باید بازگو شوند، بخصوص در موضوعی چنین مهم،  بخاطر دست اندرکاران این کار سترگ و خیر که اتفاقا همگی از دوستان عزیز و همکاران دیرین من هستند، بازگو نکنم و نگران تریج قبای آنانی باشم که لاجرم با پذیرش مسوولیت چنین کاری، خود را در بوتۀ نقد و محک قرار داده و در اجرای این مراسم آستین بالا زده اند و اینک باید که نقشۀ راه را برای آئین هایی اینچنینی در آینده اصلاح و راه را از بیراه بشناسانیم و سره را از ناسره.

برگزاری این مراسم گویا از سال ۹۵ کلید خورده بود. ضروری خواهد بود تا شمه ای از تاریخچۀ هنرستان میرک باز گفته شود:

در سال ۱۳۳۵ شمسی ادارۀ فرهنگ و هنر آذربایجان شرقی تاسیس گردید. یکسال بعد در آبانماه ۱۳۳۶، هنرستان میرک به ریاست اسماعیل دیباج و با ۲۳ هنرجوی پسر در تبریز شروع به کار نمود.

اولین استادان این هنرستان مرتضی رسام نخجوانی و علی اکبر یاسمی بودند. سپس با افزایش تعداد هنرجویان، گریگور واهرامیان نیز به جمع استادان این هنرستان اضافه گشت. در فروردین ۱۳۳۸ حسین کاظمی به ریاست این هنرستان برگزیده شد و در شهریور همان سال هنرستان هنزهای زیبای دختران نیز شروع به کار نمود و هنرجویان دختر زیر نظر مریم آراکلیان(واهرامیان) مشغول تحصیل گردیدند. در سال های بعد نیز آشوت بابایان و عبداله باقری به جمع استادان این هنرستان پیوستند که فعالیت این هنرستان تا امروز – با وقفه ای دو ساله در دهۀ نود – ادامه یافته است.  

بنظر میرسد که ضرورت برگزاری چنین آئینی برای هنرستان میرک – که بیش از شش دهه نقش محوری در آموزش هنر برای نوجوانان و جوانان این خطه داشته، کاملا محسوس و امری لازم و ضروری بوده است.

اما انتظار می رفت - با توجه به اینکه اولین نشست ها و برنامه ریزی ها برای برگزاری چنین مراسمی، با حضور عده ای از صاحبنظران و هنرمندان تبریز از سال ۱۳۹۵ شروع شده بود - این مراسم بعد از چهار سال تلاش و برنامه ریزی، بسیار بی نقص ترو مرتب تر و سالم تر برگزار گردد و هیچ شائبه ای در خصوص فرمالیته بودن و پر کردن کارنامۀ خدمت برای برخی ها ایجاد نشود.

پوستر این مراسم باعث حرف و حدیث بسیاری شده است. در طراحی پوستر معمولا رویه این است که برای جلوگیری از سوء تفاهم ها و هر شائبۀ دیگر، اسامی بر اساس حروف الفبا تنظیم می شود. در این پوستر اما، این رویه رعایت نشده و اسامی ۶۸ نفر بصورت درهم و برهم آورده شده،  گویی اسامی را تک تک نوشته  و داخل ظرفی ریخته  و یک یک درآورده و دنبال هم نوشته اند.

اسامی برخی از هنرمندان فقید که از بنیانگزاران  و اولین استادان هنرستان میرک نیز بوده اند، بی توجه به جایگاه والایشان در ذیل اسامی آمده و باین ترتیب چون حروف الفبا ملاک ترتیب قرارگرفتن اسامی نبوده، بنظر میرسد که هنرمندان را به ترتیب اهمیت و جایگاهشان در نقاشی تبریز دستچین کرده اند.

این شائبه آنگاه قوی تر شکل میگیرد که اسامی ابتدایی، اتفاقا از نقاشان شناخته شده هستند که لابد می باید  در صدر آورده می شدند و بقیه به ترتیب اهمیتشان در رده های بعد، که از این منظربسیار خنده دار بنظر می رسد!

مگر پذیرفتنی است  در همین مجتمع، یک گالری باحترام  شأن هنری " مرتضی رسام نخجوانی " به نام او نامگذاری شود و در پوستر در ذیل و لابلای اسامی دیگر آمده باشد؟!

مسلما با رعایت الفبایی اسامی، هرگز چنین ایرادی وارد نمی شد که  نارضایتی اکثر هنرمندان را باعث گردد.

تابلو های هنرمندان در گالری های رسام نخجوانی و فاسونکی به نمایش گذارده شده بودند.

در خصوص چیدمان تابلوها در نمایشگاه ها هم رویه این است که یا جایگاه ویژه ای برای نقاشان متقدم و صاحب سبک و شناخته شده در نظر گرفته می شود و یا اگر چنین امکانی نباشد، با تابلو های آنان نمایشگاه شروع میشود و باین ترتیب، شأن و مرتبت آنان لحاظ می گردد و سپس متناسب با فضای نمایشگاه و اندازۀ تابلوها و قرینه سازی و نیز سبک آنان چیدمان بقیۀ تابلوها انجام می گیرد.

اما قدر معمولا آثار استادان فقید وبخصوص آنهایی که صاحب سبک هستند، در ابتدای نمایشگاه جای دارند.

در اینجا هم چنین ترتیبی رعایت نشده بود و بنوعی شاهد حرمت شکنی در مورد نقاشان مهم و بخصوص آنهایی که از اولین استادان هنرستان میرک بودند، همچون استادان فقید مرتضی رسام نخجوانی و علی اکبر یاسمی بودیم.

 این مساله اگر عمدی و غرض ورزانه نبود، در یک نگاه بدبینانه  نشان از بی تجربگی و حرفه ای نبودن در چیدمان نمایشگاهی به این اهمیت بود و البته بیشترین نگاه متوجه مسوولی است که انجام این کار را به  افرادی حرفه ای و آگاه و مجرب نسپرده است و در نگاه  خوشبینانه از سر عجله و ضیق وقت انجام شده: کلاسیک و رآلیسم و مدرن در کنار هم و درهم!

ضیق وقت اما پذیرفتنی نیست. چون این سوال پیش خواهد آمد که چرا زمان کافی برای تحویل تابلوها از هنرمندان و چیدمان آنها پیش بینی نشده بود و با توجه به زمان کافی در برنامه ریزی برای چنین نمایشگاهی، چرا باید مثلا چیدمان نمایشگاه به دقیقۀ نود روز افتتاح موکول گردد و حتی یک تابلو از هنرمندی، همان ساعت های آخر از تهران آورده شود و یک تابلو هم از هنرمند دیگری  پس از پایان روز افتتاح، به دیوار آویخته شود؟!

این اگر نشان  مدیریت نادرست و بی نظمی درچیدمان نیست، پس چیست؟!

از فضای تنگ و تاریک و بی تهویۀ مناسب در گرمای تابستان این دو گالری و نیز نحوۀ پذیرایی با بطری های ابی که در سکو های محوطۀ  بیرون گالری ها ولو بودند، می گذرم که اصولا نمایشگاهی چنین مهم، می بایست در گالریهای مناسبی همچون یاسمی و میرعلی تبریزی – که به یمن خصوصی سازی، وضعیت آبرومندانه تری یافته اند -  برگزار می شد و این دو گالری اصلا شایستۀ برگزاری نمایشگاه های مهمی از این دست نبوده است.

نکتۀ مهم دیگر در انتخاب تابلوها، روی دیواررفتن  یکی  دو تابلوی کپی، آنهم بشکلی ناقص بود که علت نمایش تابلوهای کپی در بین تابلوهای دیگر را هرگز متوجه نشدم...

دیگر اینکه با توجه به ملاک و معیار انتخاب آثار هنرمندان برای نمایشگاه که یا استاد هنرستان میرک بوده اند یا فارغ التحصیل هنرستان (تا سال ۱۳۷۰) و یا اصولا در آموزش نقاشی در تبریز سهم ویژه و درخوری داشته اند، در بین تابلوهای هنرمندان نمایشگاه، چند تابلو از کسانی به چشم می خورد که با هیچکدام از معیارهای فوق نمی توانستند در نمایشگاه حضور یابند: نه استاد میرک بوده اند، نه فارغ التحصیل آن و نه اصلا سابقۀ  نقاشی و هنری آنچنانی داشته اند و نه سهم شایسته ای درآموزش نقاشی در تبریز و حضورشان در نمایشگاه یا براساس توصیه  و روی روابط بوده و یا اینکه در انتخاب و پذیرش آنان بی سلیقگی و بی دقتی و سهل انگاری کامل صورت گرفته بوده است.

مراسم اختتامیۀ پرحاشیه که قبلا باستناد کارت دعوت اول که مجتمع فرهنگی سینمایی ۲۲ بهمن تبریز و تاریخ ۱۶ مرداد قید شده و سپس در کارت دعوت دوم به مجتمع فرهنگی پتروشیمی تبریز و تاریخ ۱۵ مرداد تغییر یافته بود نیز حاکی از عدم برنامه ریزی درست و عجولانۀ مسوولان برگزاری مراسم بود، نارضایتی بسیاری ببار آمد.

در جریان قدردانی و ارج نهادن به زحمات استادانی که سالها در هنرستان میرک تدریس می کردند و یا از فارغ التحصیلان دوره های اول هنرستان بودند و خوشبختانه اینک در قید حیات و برخی هایشان در تهران مشغول فعالیتهای هنری و تدریس در مراکز آموزش هنر، با اهداء تندیس و لوح تقدیر، هرگز و هرگز نامی از استادان فقیدی که اصولا از اولین استادان این هنرستان در سالهای پایانی دهۀ ۳۰   بودند، همچون رسام نخجوانی، علی اکبر یاسمی، حسین کاظمی، گریگور واهرامیان، مریم آراکلیان(واهرامیان),آشوت بابایان، عبداله باقری و...   برده نشد.             

استادالاساتید سید حسین میر مصور ارژنگی هم که جای خود دارد که در سالهای دورتر زمینه ساز تاسیس هنرستان میرک بوده است.

مگر می شود هنرجویانی را که اینان در آن سالها پرورش داده بودند، با اهداء تندیس و..ارج نهاد، اما از استادانشان حتی نامی هم نبرد و عملا  نقش آنان را در تربیت وبالندگی اینان نادیده گرفت وانکار نمود؟!

حرمت امامزاده را متولی اش نگه می دارد. مگر می شود به جوانان در باب پاسداشت حرمت بزرگان درسهای اخلاق داد، اما خود به روز واقعه، بزرگان را نادیده انگاشت و حرمت آنان را پاس نداشت؟!

مگر شورای سیاستگذاری این مراسم - با این عبارت پرطمطراق-  جز برنامه ریزی همه جانبه و برگزیدن و در نظر داشتن حرمت استادان پیشین برای چنین روزی، چه وظیفۀ خطیر دیگری می توانست داشته باشد؟!

اگر در پوستر نمایشگاه عبارت "میراث میرک" آمده، این میراث از آن استادان فقید به امروزیان  به ارث رسیده. آیا میراث دار، نباید قدردان ارث گذار باشد؟!

در همین ارتباط برخی برنامه های پیش بینی شده و مدون از جمله قدردانی از چند هنرمند، گویا همان روز اختتامیه منتفی گردید: از جمله کریم زینتی و محمد نوریان که در طول سالها هنر گرافیک را در هنرستان ها و دانشگاه های تبریز تدریس نموده و حقی بر گردن گرافیک تبریز دارند.

نقش هنرمندانی که ورکشاپ های تخصصی اعم از نقاشی، گرافیک، تصویرسازی و نقاشی فضای باز را اجرا کردند نیز  نادیده گرفته شد و همچنین هنرجویانی که در چند روز برگزاری این مراسم خالصانه و عاشقانه زحمت کشیدند.

قرار بر چاپ نشریه ای در ارتباط  با تاریخچۀ میرک با مقالات و عکس های تاریخی استادان و هنرجویان آن سال ها بود که آنهم گویا منتفی شد.

آیا نادیده گرفتن نقش اینان و نیز آن استادان فقید و تمامی مدیران لایقی که از زمان تاسیس - ۱۳۳۶-  تاکنون در رشد و بالندگی میرک نقش غیر قابل انکاری داشتند، شائبه ای جز تعمدی بودن و و سیاست حذف و نگاه جهت دار به موضوع برنمی انگیزد؟!

اگر چنین نیست، پاسخ شفاف مسوولان برگزاری می تواند در روشنگری و رفع شبهات پیش آمده بسیار موثر باشد.

تبریز مشهور است به دو ویژگی خوب و بد: میهمان نوازی و قدرنشناسی از بزرگان ادب و هنرش.

 هر دوی این ویژگیها در طی مراسم اختتامیه بخوبی عیان گردید، میهمانانی که از تهران دعوت شده بودند، بدرستی قدر دیدند و بر صدر نشستند، اما بسیاری از آنانی که در تبریز مانده اند و ریشه از این خاک برنکنده اند و آنانی که در این خاک آرمیده اند، به چشم مسوولان محترم نیامدند.

هنرمندان میهمان و مدعو که اغلب نیز تبریزی بودند، قطعا که می باید رسم میهمان نوازی تبریزی ها شامل حالشان می شد و شده بود هم و می باید در جایگاه شایسته ای که دارند قرار میگرفتند و گرفتند هم. اما افسوس بسیاری از آنانی که همچنان دل به این خاک دارند و به آموزش هنر به فرزندان این آب و خاک مشغولند، جز بی توجهی که رنجش و دلسردی را به دنبال دارد، نصیبی نبردند.

در انتها، انجمن نقاشان تبریز هم که مهمترین تشکل نقاشی تبریز است و برآمده از آراء هنرمندان نقاش، مغفول ماند و متاسفانه نه نماینده ای در شورای سیاستگذاری از این انجمن دعوت شد و نه در جایگاه شایستۀ خود در این مراسم قرار گرفت و نه اصلا قرار گرفت.

 مشتی نمونۀ خروار بیان شد. با این امید که برای این کم و کاستی ها در برنامه ریزی های آینده برای مراسمی از این دست جایی نباشد و سعۀ صدر مسوولان محترم را بیش از پیش شاهد باشیم....

*نقاش و مدرس دانشگاه هنر

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
  • کدخبر: 1238594
  • منبع: khabaronline.ir
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.