آیا فرمانده شهید لشکر 10 سید الشهدا به آرزویش رسید؟
آرزو داشت خنده دخترش را ببیند و بعد به دوستانش بپیوندد و دست آخر هم همان شد که دلش می خواست.
آرزو داشت خنده دخترش را ببیند و بعد به دوستانش بپیوندد و دست آخر هم همان شد که دلش می خواست.
نیروهای مارونی، سه بچه بسیجی که اسیر شده بودند و عزمی که حاج کاظم برای بازگرداندنشان جزم کرده بود.
گردان حضرت قاسم (س) همگی شیطان بودند و نامنظم و هیچ گاه در صبحگاه شرکت نمی کردند اما از بهترین گردان های خط شکن بودند.
دشمن بود و خاکریزی که شده بود قتلگاه بچه ها اما ناگهان صدای دلاوری در حال دویدن بر روی خاکریز به گوش رسید که ماشاءالله سرباز امام زمان، دشمن در حال فرار است، بلند شوید.