شهدای جنگ تحمیلی

  • به مناسبت سالروز شهادت؛

    قطعنامه پذیرفته شده بود و هر دو طرف ایرانی و عراقی باید به مرزهای خود باز می گشتند. رژیم بعث اما با منافقان دستشان را یک کاسه کرده بودند و خیال های خامی در ذهنشان می پروراندند غافل از اینکه ایران، غلامعلی هایی دارد که حتی از یک وجب از خاکشان هم نمی گذرند. پنجم مرداد ماه 67 بسیاری شان بر خاک افتادند تا ایران سربلند بماند و غلامعلی رجبی نیز یکی از همانها بود.

  • در تلگرام؛

    به اتاق کوچکی هدایت شدم. سفره‌ای پهن بود و قدری پنیر و نان خشک. جوان خوش سیمائی هم با گرمکن ورزشی مشغول خوردن صبحانه بود. سلام و علیک کردیم. منتظر ماندم تا برادر کاوه بیاید. مدتی طول کشید. از جوان پرسیدم ببخشید، برادر کاوه فرمانده عملیات کجا هستند؟ کی می آیند ؟ همین طور که می خورد گفت خودم هستم!!