-
خداى رحمان،
-
قرآن را تعليم داد.
-
انسان را بيافريد.
-
به او گفتن آموخت.
-
الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ (5)
آفتاب و ماه به حسابى مقرر در حركتند.
-
وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ (6)
و گياه و درخت سجدهاش مىكنند.
-
وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ (7)
آسمان را برافراخت و ترازو را برنهاد.
-
أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ (8)
تا در ترازو تجاوز مكنيد.
-
وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ (9)
وزنكردن را به عدالت رعايت كنيد و كمفروشى مكنيد.
-
وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ (10)
زمين را براى مردم قرار داد.
-
فِيهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ (11)
در آن ميوههاست و نخلها، با خوشههايى كه در غلافند.
-
وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّيْحَانُ (12)
و دانههايى كه همراه با كاهند و نيز گياهان خوشبو.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (13)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ (14)
آدمى را از گل خشكشدهاى چون سفال بيافريد.
-
وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ (15)
و جن را از شعلهاى بىدود.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (16)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ (17)
پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (18)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ (19)
دو دريا را پيش راند تا به هم رسيدند،
-
بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ (20)
ميانشان حجابى است تا به هم در نشوند.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (21)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ (22)
از آن دو، مرواريد و مرجان بيرون مىآيد.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (23)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ (24)
و او راست كشتيهايى همانند كوه كه در دريا مىروند.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (25)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ (26)
هر چه بر روى زمين است دستخوش فناست،
-
وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ (27)
و ذات پروردگار صاحب جلالت و اكرام توست كه باقى مىماند.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (28)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
يَسْأَلُهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (29)
هر كس كه در آسمانها و زمين است سائل درگاه اوست، و او هر روز در كارى است.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (30)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلَانِ (31)
اى جنيان و آدميان، به حساب شما خواهيم رسيد.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (32)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
اى گروه جنيان و آدميان، اگر مىتوانيد كه از كنارههاى آسمانها و زمين بيرون رويد، بيرون رويد. ولى بيرون نتوانيد رفت مگر با داشتن قدرتى.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (34)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ (35)
بر شما شعلهاى بىدود فرستاده شود، يا دودى بىشعله، پس با او مقابله نتوانيد كرد.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (36)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ (37)
آنگاه كه آسمان شكافته شود، رنگى سرخ چون رنگ چرم خواهد داشت.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (38)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
فَيَوْمَئِذٍ لَا يُسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلَا جَانٌّ (39)
پس در آن روز از گناه هيچ جنى و آدميى نپرسند.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (40)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ (41)
كافران را به نشان صورتشان مىشناسند و از موى جلو سر و پاهايشان مىگيرند.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (42)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ (43)
اين همان جهنمى است كه مجرمان دروغش مىپنداشتند.
-
يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ (44)
و اكنون در ميان آن و آب جوشان مىگردند.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (45)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ (46)
هر كس را كه از ايستادن به پيشگاه پروردگارش ترسيده باشد دو بهشت است.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (47)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
آن دو پر از درختانند.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (49)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
فِيهِمَا عَيْنَانِ تَجْرِيَانِ (50)
در آن دو، دو چشمه جارى است.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (51)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
فِيهِمَا مِنْ كُلِّ فَاكِهَةٍ زَوْجَانِ (52)
در آنجا از هر گونه ميوهاى دو قسم هست.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (53)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
مُتَّكِئِينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ (54)
بر بسترهايى كه آسترشان از استبرق است تكيه زدهاند و ميوههاى آن دو بهشت در دسترسشان باشد.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (55)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ (56)
در آنجاست زنانى كه جز به شوهر خويش ننگرند، و پيش از بهشتيان هيچ آدمى و جنى به آنها دست نزده است.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (57)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ (58)
همانند ياقوت و مرجان.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (59)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ (60)
آيا پاداش نيكى جز نيكى است؟
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (61)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
وَمِنْ دُونِهِمَا جَنَّتَانِ (62)
و جز آنها دو بهشت ديگر است.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (63)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
از شدت سبزى متمايل به سياهى.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (65)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
فِيهِمَا عَيْنَانِ نَضَّاخَتَانِ (66)
در آن دو، دو چشمه همواره جوشنده هست.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (67)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
فِيهِمَا فَاكِهَةٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ (68)
در آن دو، ميوه هست و نخل هست و انار هست.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (69)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
فِيهِنَّ خَيْرَاتٌ حِسَانٌ (70)
در آنجا زنانى است نيكسيرت و زيباروى.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (71)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ (72)
حورانى مستور در خيمهها.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (73)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ (74)
پيش از بهشتيان هيچ آدمى و جنى به آنها دست نزده است.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (75)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
مُتَّكِئِينَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِيٍّ حِسَانٍ (76)
بر بالشهاى سبز و فرشهاى نيكو تكيه مىزنند.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (77)
پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
-
تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ (78)
بزرگ است نام پروردگار تو آن صاحب جلالت و اكرام.