-
قسم به آن ستاره چون پنهان شد،
-
مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى (2)
كه يار شما نه گمراه شده و نه به راه كج رفته است.
-
وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى (3)
و سخن از روى هوى نمىگويد.
-
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى (4)
نيست اين سخن جز آنچه بدو وحى مىشود.
-
عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى (5)
او را آن فرشته بس نيرومند تعليم داده است:
-
صاحب نيرويى كه استيلا يافت،
-
وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى (7)
و او به كناره بلند آسمان بود.
-
سپس نزديك شد و بسيار نزديك شد،
-
فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى (9)
تا به قدر دو كمان، يا نزديكتر.
-
فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى (10)
و خدا به بنده خود هر چه بايد وحى كند وحى كرد.
-
مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى (11)
دل آنچه را كه ديد دروغ نشمرد.
-
أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى (12)
آيا در آنچه مىبيند با او جدال مىكنيد؟
-
وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى (13)
او را ديگر بار هم بديد،
-
عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى (14)
نزد سدرةالمنتهى،
-
عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى (15)
كه آرامگاه بهشت نزد آن درخت است.
-
إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى (16)
وقتى كه سدره را چيزى در خود مىپوشيد،
-
مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى (17)
چشم خطا نكرد و از حد درنگذشت.
-
لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى (18)
هر آينه پارهاى از آيات بزرگ پروردگارش را بديد.
-
أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى (19)
آيا لات و عُزا را ديدهايد؟
-
وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى (20)
و مَنات آن بت سومى ديگر را؟
-
أَلَكُمُ الذَّكَرُ وَلَهُ الْأُنْثَى (21)
آيا شما را پسر باشد و او را دختر؟
-
تِلْكَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِيزَى (22)
اين تقسيمى است خلاف عدالت.
-
اينها چيزى نيستند جز نامهايى كه خود و پدرانتان به آنها دادهايد. و خداوند هيچ دليلى بر آنها نفرستاده است. تنها از پى گمان و هواى نفس خويش مىروند و حال آنكه از جانب خدا راهنماييشان كردهاند.
-
أَمْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّى (24)
آيا هر چه آدمى آرزو كند برايش حاصل است؟
-
فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى (25)
هم آخرت و هم دنيا از آن خداست.
-
و چه بسيار فرشتگان در آسمانند كه شفاعتشان هيچ سود ندهد، مگر از آن پس كه خدا براى هر كه خواهد رخصت دهد و خشنود باشد.
-
إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثَى (27)
آنان كه به آخرت ايمان ندارند فرشتگان را به نامهاى زنان مىنامند.
-
اينان را بدانچه مىگويند هيچ دانشى نيست. تنها از پندار خود پيروى مىكنند و پندار براى شناخت حقيقت كافى نيست.
-
فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا (29)
پس تو نيز از كسى كه از سخن ما رويگردان مىشود و جز زندگى دنيوى را نمىجويد اعراض كن.
-
منتهاى دانششان همين است. پروردگار تو به آن كه از طريق او گمراه مىشود يا به راه هدايت مىافتد داناتر است.
-
از آنِ خداست هر چه در آسمانها و هر چه در زمين است تا بدكاران را در برابر اعمالشان كيفر دهد و نيكوكاران را به كردار نيكشان پاداش.
-
كسانى كه از گناهان بزرگ و زشتيها اجتناب مىكنند -جز آنكه گناهى كوچك از آنها سرزند- بدانند كه آمرزش پروردگار تو وسيع است و او به شما، آنگاه كه از زمين بيافريدتان و آنگاه كه در شكم مادرتان پنهان بوديد، آگاهتر است. خويشتن را بىگناه مدانيد. اوست كه پرهيزگار را بهتر مىشناسد.
-
أَفَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى (33)
آيا آن را كه از تو رويگردان شد ديدى؟
-
وَأَعْطَى قَلِيلًا وَأَكْدَى (34)
اندك مىبخشيد و در انفاق بخل مىورزيد.
-
أَعِنْدَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرَى (35)
آيا علم غيب دارد و مىبيند؟
-
أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِمَا فِي صُحُفِ مُوسَى (36)
يا از آنچه در صحيفههاى موسى آمده بىخبر مانده است؟
-
وَإِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّى (37)
يا از ابراهيم، كه حق رسالت را ادا كرد؟
-
أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى (38)
كه هيچ كس بار گناه ديگرى را برندارد؟
-
وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى (39)
و اينكه: براى مردم پاداشى جز آنچه خود كردهاند نيست؟
-
وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى (40)
و زودا كه كوشش او در نظر آيد.
-
ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَى (41)
سپس به او پاداشى تمام دهند.
-
وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى (42)
و پايان راه همه، پروردگار توست.
-
وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى (43)
و اوست كه مىخنداند و مىگرياند.
-
وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا (44)
و اوست كه مىميراند و زنده مىكند.
-
وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَى (45)
و اوست كه جفتهاى نر و ماده را آفريده است،
-
مِنْ نُطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى (46)
از نطفه، آنگاه كه در رحم ريخته مىشود.
-
وَأَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى (47)
و بر خداوند است كه آن را بار ديگر زنده كند.
-
وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى (48)
و اوست كه بىنياز كند و روزى دهد.
-
وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى (49)
و اوست پرردگار ستاره شِعرى.
-
وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الْأُولَى (50)
و اوست كه عاد، آن قوم پيشين را هلاك كرد،
-
و از ثمود هيچ باقى نگذاشت.
-
وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى (52)
و پيش از آنها قوم نوح را، كه ستمكارتر و سركشتر بودند،
-
وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى (53)
و نيز مؤتفكه را نابود كرد.
-
و فروپوشيد آن قوم را، هر چه بايد فروپوشد.
-
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكَ تَتَمَارَى (55)
پس به كدام يك از نعمتهاى پروردگارت شك مىكنى؟
-
هَذَا نَذِيرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولَى (56)
اين بيمدهندهاى است همانند بيمدهندگان پيشين.
-
قيامت فرا رسيد.
-
لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ كَاشِفَةٌ (58)
كس جز خداوند آشكارش نكند.
-
أَفَمِنْ هَذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ (59)
آيا از اين سخن در شگفت افتادهايد؟
-
وَتَضْحَكُونَ وَلَا تَبْكُونَ (60)
و مىخنديد و نمىگرييد؟
-
و شما غافل شدهايد.
-
فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَاعْبُدُوا (62)
پس خدا را سجده كنيد و او را بپرستيد.