وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی ترجیح داده در این سکو حضور نداشته باشد. نه جایزهای تعریف شده، نه حمایت مستقیمی وجود دارد و نه حتی نشانی از یک سیاست تشویقی مشخص دیده میشود. این غیبت، در حالی ادامه دارد که همان وزارتخانه، بهطور موازی اقدام به راهاندازی جشنوارهای مستقل با عنوان «چندرسانهای میراث فرهنگی» کرده است.
پایگاه خبری جماران؛ مطهره کشاورز: جشنواره بینالمللی مستند «حقیقت» در حالی به پایان نوزدهمین دوره خود میرسد که سالهاست مستندهای مرتبط با تاریخ، تمدن ایرانی و میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در بخشهای مختلف آن به نمایش درمیآیند؛ آثاری که در مهمترین رویداد مستند کشور دیده میشوند و مخاطب حرفهای دارند.
با این همه، وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی ترجیح داده در این سکو حضور نداشته باشد. نه جایزهای تعریف شده، نه حمایت مستقیمی وجود دارد و نه حتی نشانی از یک سیاست تشویقی مشخص دیده میشود. این غیبت، در حالی ادامه دارد که همان وزارتخانه، بهطور موازی اقدام به راهاندازی جشنوارهای مستقل با عنوان «چندرسانهای میراث فرهنگی» کرده است.
این انتخاب، بیش از آنکه ناشی از ضرورت باشد، نشانهی یک خطای سیاستگذاری است. در «حقیقت»، همهچیز از پیش مهیاست: زیرساخت وجود دارد، اعتبار وجود دارد، جریان حرفهای شکل گرفته و مهمتر از همه، این همان جایی است که مستندساز میخواهد در آن دیده شود. تعریف یک جایزه تخصصی میراث فرهنگی در بخشهای جنبی این جشنواره، میتوانست کمهزینهترین و مؤثرترین شکل حمایت باشد؛ اقدامی روشن، هدفمند و در امتداد یک مسیر تثبیتشده. نادیدهگرفتن این امکان بدیهی و رفتن بهسمت رویدادسازی موازی، همان مصداق قدیمی است: «این ره که تو میروی به ترکستان است».
اما در عوض، وزارت میراث فرهنگی مسیر دیگری را انتخاب کرده است: ساختن یک رویداد جداگانه، با مخاطب نامشخص، اثرگذاری محدود و تکرار سالانهی همان پرسش اولیه؛ این جشنواره دقیقاً قرار است چه خلأیی را پر کند؟
تجربه سه دوره برگزاری جشنواره چندرسانهای میراث فرهنگی نشان داده که این رویداد نه به جریان مستندسازی کشور متصل شده و نه توانسته به مرجع تخصصی تبدیل شود. آنچه باقی مانده، ویترینی مقطعی است که بیش از آنکه تولید را تقویت کند، انرژی و منابع را پراکنده کرده است.
مسئله، کمبود بودجه نیست؛ مسئله، اولویتبندی نادرست است. وقتی سکویی مانند حقیقت وجود دارد که سالهاست مستندهای متناسب با رسالت وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را در دل خود پذیرفته، بیاعتنایی به آن و اصرار بر رویدادسازی موازی، تصمیمی قابل دفاع نیست. سیاست فرهنگی، بیش از هر چیز، به انتخاب جای درست برای مداخله نیاز دارد؛ انتخابی که در این مورد، همچنان به تعویق افتاده است.
سؤال ساده است: چرا وزارت میراث فرهنگی، بهجای تقویت یک جایزه مشخص و پایدار در معتبرترین جشنواره مستند کشور، بر ادامهی جشنوارهای اصرار دارد که نه مرجعیت ساخته، نه جریان ایجاد کرده و نه به نیاز واقعی مستندسازان پاسخ داده است؟
پاسخ هرچه باشد، نتیجه روشن است: ادامهی جشنواره چندرسانهای میراث فرهنگی کمکی به تولید مستند نمیکند. توقف آن و انتقال منابعش به حمایت هدفمند در سکوهای معتبر، نه عقبنشینی، بلکه تصحیح یک خطای سیاستی است؛ تصحیحی که هرچه دیرتر انجام شود، هزینهاش برای میراث فرهنگی بیشتر خواهد بود.