آرژانتین به پایگاه پیشروی تل‌آویو در منطقه تبدیل شده، بولیوی در آستانه بازگشت به اردوگاه آمریکا قرار گرفته و شیلی نیز ممکن است به‌زودی همین مسیر را دنبال کند. آنچه در این سه کشور رخ دهد، مشخص خواهد کرد که آیا رژیم اشغالگر می‌تواند حضوری پایدار در آمریکای لاتین تثبیت کند یا مقاومت قاره‌ای بار دیگر درهای منطقه را به روی جاه‌طلبی‌های آن ببندد.

به گزارش سرویس بین‌الملل جماران، کرادل نوشت: با شدت گرفتن محکومیت جنایات جنگی اسرائیل در سراسر جنوب جهانی، تل‌آویو به‌سرعت در تلاش است جای پایی تازه در آمریکای لاتین به‌ویژه در آرژانتین، بولیوی و شیلی به‌دست آورد. این اقدامات، مأموریت‌های دیپلماتیک یا طرح‌های اقتصادی صرف نیستند، بلکه یورش‌های راهبردی‌اند برای بازنشاندن دوباره رژیم اشغالگر در منطقه‌ای که از گذشته با سیاست‌های آپارتایدی و استعمارگرانه اسرائیل خصومت داشته است.

 

مرز آمریکایی تل‌آویو

اسرائیل در زمانی دارد در آمریکای لاتین نفوذ می‌کند که موج آن دولت‌های چپ‌گرای ضدآمریکایی (که به «جزر و مد صورتی» معروف بود) دیگر فروکش کرده و جای خودش را به دولت‌های راست‌گرا و همسو با آمریکا داده است. برخی از این دولت‌ها با هدایت رهبرانی چون هوگو چاوز در ونزوئلا (۱۹۹۹ تا ۲۰۱۳) و لولا داسیلوا در برزیل (۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱)، به تقویت حاکمیت ملی و روابط جنوب–جنوب روی آوردند. اگرچه دستاوردهای آنان با کودتاها، فشارهای اقتصادی و مداخلات آتلانتیکی عقب رانده شد و جای خود را به دولت‌های محافظه‌کار همسو با آمریکا داد، اما نشانه‌های بازگشت آن دوره دوباره آشکار شده است.

تحولات اخیر در ونزوئلا گویای آن است: نزدیک شدن ناوگان آمریکا به سواحل کارائیب در پوشش مبارزه با «تروریسم مواد مخدر» در واقع نشانه تلاش برای تغییر رژیم است. فرماندهی جنوبی آمریکا (SOUTHCOM) برای تقابل بازطراحی شده و محور مقاومت دامنه نفوذ خود را فراتر از غرب آسیا گسترده است. تل‌آویو به‌خوبی می‌داند که زمان اندک است. با افزایش همبستگی منطقه‌ای علیه امپریالیسم غرب، اسرائیل با شتاب به دنبال تثبیت اتحادها و پیمان‌های دفاعی است تا پیش از آنکه تحولات سیاسی تازه بار دیگر راه را بر آن ببندد. همانند دوران جنگ سرد و حکومت‌های نظامی، اسرائیل از تغییر جهت بادهای سیاسی در آمریکای لاتین، رشد صهیونیسم مسیحی در میان انجیلی‌ها و مداخلات مستقیم آمریکا بهره می‌برد تا عمق راهبردی خود را به قاره آمریکا بکشاند. انتخابات پیش رو در آرژانتین، بولیوی و شیلی میدان تعیین‌کننده این تقابل خواهند بود.

 

آرژانتین؛ سفارت جنوبی رژیم اشغالگر

آرژانتین کشوری است که بر پایه مهاجرت شکل گرفته است. در آغاز قرن بیستم موج بزرگی از مهاجران عرب از امپراتوری عثمانی ــ بیشتر مسیحیان سوری و لبنانی ــ به آن وارد شدند و پس از آن نیز موج‌های کوچک‌تری از مسلمانان آمدند. این کشور یکی از بزرگ‌ترین جوامع یهودی قاره آمریکا را نیز در خود جای داده است. در چهار دهه گذشته، روابط آرژانتین با غرب آسیا تحت‌الشعاع دو بمب‌گذاری بزرگ قرار گرفت: انفجار ۱۹۹۲ در سفارت اسرائیل در بوئنوس‌آیرس و بمب‌گذاری ۱۹۹۴ در مرکز یهودیان (آمیا). در هر دو حادثه، بدون ارائه مدارک قطعی، حزب‌الله و ایران از سوی اسرائیل، آمریکا و برخی مقامات آرژانتینی متهم شدند.

با روی کار آمدن خاویر میلی، رئیس‌جمهور «لیبرال»، آرژانتین به نزدیک‌ترین متحد اسرائیل در منطقه بدل شده است. اما این حمایت برخاسته از ارزش‌های لیبرتارینی چون عدم مداخله و پرهیز از درگیری‌های خارجی نیست، بلکه ریشه در نوعی صهیونیسم مسیحی-مسیانی دارد که آرژانتین و اسرائیل را پاسداران مشترک «تمدن یهودی-مسیحی» معرفی می‌کند.

صعود میلی با حمایت مالی چهره‌هایی چون تاجر سرشناس، ادواردو الستزاین، و با نشانه‌های آشکار شور مذهبی از جمله ارتباط با جنبش افراطی حباد-لوباوویچ همراه بوده است. دولت او فروش دارایی‌های دولتی را آغاز کرده و راه را برای شرکت‌های اسرائیلی مانند «مروکوت» باز کرده تا کنترل زیرساخت‌های حیاتی را به نام «کارآمدسازی» به دست بگیرند. هرچند این شرکت انکار می‌کند قصد خصوصی‌سازی شرکت آب آرژانتین (AySA) را دارد، اما آشکارا پذیرفته است که در عملیات آن «مشاوره» ارائه دهد.

پاتریشیا بولریچ، وزیر کشور و چهره قدیمی طرفدار اسرائیل، بار دیگر ادعاهای ردشده درباره حضور حزب‌الله در منطقه سه‌گانه مرزی را مطرح کرده تا زمینه همکاری‌های امنیتی گسترده‌تر با اسرائیل علیه «تروریسم» را فراهم کند. او پیش‌تر نیز قراردادهای تسلیحاتی بزرگی با اسرائیل شامل پهپاد، رادار و قایق‌های تندرو منعقد کرده بود و حلقه نزدیکانش عمیقاً در شبکه‌های لابی اسرائیل ریشه دارد.

در اواخر ژوئن، تنها چند روز پیش از تشدید نظامی مستقیم تل‌آویو علیه ایران، میلی با بنیامین نتانیاهو دیدار کرد و یادداشت تفاهمی در زمینه «تروریسم» و «یهودستیزی» امضا کرد. او در سخنرانی‌اش با زبانی مسیانی اعلام کرد که آرژانتین و اسرائیل «مشعل‌های نور» در جهانی تاریک هستند. میلی حتی پیشنهاد تأسیس «دوستان آمریکایی توافقات اسحاق» (AFOIA) را داد تا ابزاری برای گسترش روابط اسرائیل در آمریکای لاتین باشد. او همچنین در مصاحبه‌ای، جمهوری اسلامی ایران را «دشمن» آرژانتین خواند. تهران در شکایتی رسمی به سازمان ملل این اظهارات را محکوم کرد و هشدار داد که چنین سخنانی خطر کشاندن آرژانتین به رویارویی‌ای بی‌ارتباط با منافع ملی‌اش را در پی دارد. مخالفان سیاسی داخلی نیز اظهارات میلی را بی‌پروا، خطرناک و خدمت به دستور کار یک قدرت خارجی دانستند. با این حال، آینده سیاسی میلی در هاله‌ای از ابهام است. سقوط شدید اقتصاد، آغاز تحقیقات فساد و انتخابات قانون‌گذاری ماه اکتبر، همگی می‌توانند به سقوط او و در نتیجه از دست رفتن پایگاه راهبردی اسرائیل در آمریکای جنوبی منجر شوند.

 

بولیوی؛ از همبستگی تا فرمان‌بری؟

شش سال گذشته برای سیاست بولیوی یک سقوط پیوسته بوده است. پس از کودتای ۲۰۱۹ که رئیس‌جمهور پیشین، اوو مورالس، را برکنار کرد، کشور با بی‌ثباتی مزمن سیاسی روبه‌رو شد که سیاست خارجی را نیز تحت‌تأثیر قرار داد. بولیوی در دوران مورالس نمادی از مقاومت قاره‌ای بود. تصمیم او برای قطع روابط با تل‌آویو، اخراج سفیر اسرائیل در سال ۲۰۰۹، و محکوم کردن اسرائیل به‌عنوان یک «دولت تروریست» در سال ۲۰۱۴، پیامی روشن به جهان فرستاد. مورالس بولیوی را به ائتلاف آلبا (ALBA) و بریکس پلاس (BRICS+) پیوند زد و روابط تازه‌ای با ایران، روسیه و چین برقرار کرد.

اما کودتای ۲۰۱۹ که با حمایت آمریکا صورت گرفت و جینین آنیز (۲۰۱۹–۲۰۲۰) را به ریاست‌جمهوری رساند، این دستاوردها را وارونه ساخت. دولت او نه تنها روابط با اسرائیل را احیا کرد، بلکه از این رژیم برای سرکوب اعتراضات مردمی بومیان کمک خواست و «تجربه» اسرائیل در برخورد با «تروریست‌ها» را ستود. دولت امرواقع آنیز روابط کامل دیپلماتیک با اسرائیل را بازگرداند و وزیر کشورش، آرتورو موریلو، حتی اسرائیل را دعوت کرد تا در ایجاد نیروهای جدید ضدتروریسم بولیوی مشارکت کند و گفت: «آن‌ها به برخورد با تروریست‌ها عادت دارند. می‌دانند چطور با آن‌ها رفتار کنند.»

با بازگشت ائتلاف چپ‌گرا در سال ۲۰۲۰ و ریاست‌جمهوری لوئیس آرسه، وزیر دارایی مورالس، بخشی از سیاست خارجی مورالس دوباره برقرار شد. این شامل امضای یک پیمان دفاعی با ایران بود که احتمال دستیابی بولیوی به پهپادهای پیشرفته ایرانی را مطرح می‌کرد و نیز قطع دوباره روابط با اسرائیل پس از حمله این رژیم به غزه در سال ۲۰۲۳. با این حال، شکاف‌های داخلی حزب حاکم «جنبش به سوی سوسیالیسم» (MAS) این مسیر را تضعیف کرد.

دور نخست انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر برای جناح چپ فاجعه‌آمیز بود؛ هیچ نامزد MAS نتوانست به دور دوم راه یابد. اکنون رقابت بین رودریگو پاز، سیاستمدار میانه‌راست‌گرا، و توتو کیروگا، نامزد راست افراطی خواهد بود. هر دو طرفدار آمریکا هستند و به احتمال زیاد روابط نظامی و اطلاعاتی با تل‌آویو را از سر خواهند گرفت. پیروزی هر یک از آن‌ها پایان سیاست خارجی ضد امپریالیستی بولیوی خواهد بود و جای پایی تازه برای اسرائیل در رشته‌کوه‌های آند فراهم می‌کند.

 

شیلی؛ آخرین سنگر مقاومت؟

شیلی با داشتن بزرگ‌ترین جمعیت فلسطینی خارج از جهان عرب، همواره نقشی محوری در مقاومت در برابر عادی‌سازی روابط با اسرائیل داشته است. گابریل بوریک، رئیس‌جمهور در حال خروج، بارها با گیل آرتزیلی، سفیر اسرائیل، که فعالان و گروه‌های طرفدار فلسطین در جامعه مدنی و سیاست شیلی را هدف قرار داده بود، به‌طور علنی درگیر شد. دولت بوریک گام‌های واقعی برای کاهش روابط برداشت: از جمله مشارکت در شکایت‌های حقوقی علیه اسرائیل در دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ) و دادگاه کیفری بین‌المللی (ICC)، ممنوع کردن حضور شرکت‌های تسلیحاتی اسرائیلی در نمایشگاه هوایی FIDAE، و آغاز روند برچیدن همکاری‌های دفاعی چند دهه‌ای. در ماه مارس، شیلی وابسته نظامی خود را از تل‌آویو فراخواند و از تحریم تسلیحاتی حمایت کرد و حتی به‌طور علنی ترکیه را به‌عنوان جایگزین تأمین‌کننده مطرح ساخت.

با وجود این، بسیاری از فعالان بوریک را به دلیل عدم قطع کامل روابط دیپلماتیک با اسرائیل مورد انتقاد قرار دادند. اکنون با نزدیک‌شدن انتخابات نوامبر، همه این دستاوردها در خطر لغو شدن است. همانند آرژانتین و بولیوی، دولت آینده شیلی به احتمال زیاد در دست محافظه‌کاران طرفدار اسرائیل خواهد بود. مخالفان راست‌گرا تصمیمات بوریک درباره اسرائیل را به‌شدت نقد کرده و مدعی‌اند از دست دادن چنین «شریک راهبردی» می‌تواند امنیت ملی شیلی را به خطر اندازد.

در صدر نظرسنجی‌ها، خوزه آنتونیو کاست، نامزد راست افراطی، متحد نزدیک میلی و مورد حمایت جناح ترامپ قرار دارد. یکی از متحدان او، حزب سوسیال-مسیحی، متشکل از حامیان سرسخت صهیونیسم مسیحی است. کاست فهرست انتخاباتی خود را با مقامات سابق نظامی پر کرده است که به ساختار نظامی دوران پینوشه وابسته‌اند و در آن زمان روابط نزدیکی با اسرائیل داشتند. در صورت پیروزی، کاست تقریباً قطعاً سیاست‌های بوریک را معکوس خواهد کرد. متحدان او پیشاپیش از برنامه‌هایی برای جرم‌انگاری فعالیت‌های طرفدار فلسطین به بهانه مقابله با «یهودستیزی» خبر داده‌اند؛ اقدامی در راستای اتهامات اخیر اتحادیه ضد افترا (ADL) که شیلی را «یهودستیزترین کشور آمریکای لاتین» نامید. وزارت خارجه آمریکا نیز نگرانی‌های مشابهی را ابراز کرده است. از همه نگران‌کننده‌تر آنکه، بحث‌هایی در جریان است تا حزب‌الله رسماً در شیلی به‌عنوان یک گروه تروریستی معرفی شود؛ مشابه آنچه اخیراً در آرژانتین رخ داد. در ماه آوریل، پاتریشیا بولریچ به سانتیاگو سفر کرد تا از این دستورکار حمایت کند.

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.