سومین گزارش از سلسله‌گزارش‌های فارن پالیسی درباره عملیات‌های مخفی سیا، روایتی است از اینکه چطور این سازمان پس از سال‌ها تمرکز بر مبارزه با تروریسم، دوباره به قلب مأموریت اصلی خود برگشت: مقابله با کرملین، آموزش سرویس‌های اوکراین و نفوذ در روسیه. اما در میانه این تحولات، یک پرسش جدی شکل گرفت: وقتی بزرگ‌ترین تهدید علیه امنیت ملی آمریکا در خودِ کاخ سفید باشد، سیا چه راهی در پیش می‌گیرد؟

اگر جاسوسان کشور ما، همان‌طور که جان لوکاره گفته بود، «پیاده‌نظام ایدئولوژی» باشند، تام سیلوستر را می‌توان سرباز گمنامی دانست که به مقام ژنرال چهارستاره رسید. او دو سال پیش به‌عنوان معاون مدیر عملیات سازمان سیا منصوب شد؛ سمتی که دربرگیرنده هدایت هزاران افسر در حوزه جاسوسی، اقدامات مخفی و عملیات‌های شبه‌نظامی است. سیلوستر این جایگاه را به دلیل نقشش در سرقت برنامه‌های جنگی روسیه برای اوکراین، هشدار به جهان درباره تهاجم قریب‌الوقوع مسکو و پشتیبانی مستمر از ارتش و سرویس‌های اطلاعاتی کی‌یف به دست آورد. مأموریت‌هایی که محور اصلی گفت‌وگوی من با او در تابستان گذشته بود.

این مطلب برگرفته از کتاب «مأموریت: سیا در قرن بیست‌ویکم» نوشته تیم وینر است (انتشارات Mariner Books، ۴۶۴ صفحه، ۳۵ دلار، ژوئیه ۲۰۲۵).

سیلوستر در زمان دیدار ما، ۳۳ سال سابقه فعالیت مخفی داشت. ملاقات در اتاقی بدون پنجره در مقر اصلی سیا در لَنگلی، ویرجینیا انجام شد. تا آن زمان، هیچ مدیر وقت سرویس مخفی سیا، تا جایی که نگارنده می‌داند، مصاحبه‌ای رسمی و ضبط‌شده انجام نداده بود. من اندکی پس از حضور او با نام «تام. اس.» در یک پادکست تازه‌تأسیس داخلی سیا درخواست گفت‌وگو کردم. سخنان او درباره قدرت دیکتاتورها در تعیین سرنوشت ملت‌ها مرا به‌شدت تحت تأثیر قرار داد: «من در این جایگاه ویژه طی دهه‌ها نظاره‌گر مسیر تاریخ جهان بوده‌ام. و آنچه همچنان مرا شوکه و هراسان می‌کند، این حقیقت است که افراد معدودی در اختیار خود توان ایجاد رنج و مصیبت گسترده را دارند.»

سیلوستر دقیقاً در روزی سرپرست سازمان شد که دونالد ترامپ در ۲۰ ژانویه سوگند ریاست‌جمهوری یاد کرد و تا سه روز بعد، یعنی زمان ادای سوگند جان رتکلیف ـ نامزد ترامپ و یکی از وفاداران جریان MAGA ـ این سمت را بر عهده داشت. او تا اواخر ماه مه، که از مقام خود کناره‌گیری کرد، در سمت معاون مدیر عملیات باقی ماند.

اکنون که به آن گفت‌وگو بازمی‌گردم، این پرسش‌ها برایم برجسته است: سیلوستر چگونه با فروپاشی اتحادهای آمریکا کنار می‌آید؟ نگاه او به تازه‌کاران و چاپلوسانی که امروز زمام امنیت ملی ایالات متحده را در دست گرفته‌اند چیست؟ و آیا نگران است که احتمال یک شکست فاجعه‌بار اطلاعاتی به سرعتی مشابه آغاز قرن بیست‌ویکم در حال افزایش باشد؟

سیا بازوی اجرایی سیاست خارجی ایالات متحده است؛ جاسوسان آن به‌شدت حساس به دستورات عالی هستند و تمامی عملیات‌های پنهانی صرفاً تحت فرمان رؤسای‌جمهور انجام می‌شود. اما پرسش بنیادین اینجاست: وقتی بزرگ‌ترین تهدید علیه امنیت ملی آمریکا، خودِ ساکن کاخ سفید باشد، مأموران سیا چه می‌کنند؟

 

23c50f06-bae2-456f-889b-f09e921ba5e3

افسران امنیتی در ژوئیه ۲۰۲۲ بیرون از مرکز اطلاعاتی جورج بوش در لَنگلی، ویرجینیا ایستاده‌اند

 

تام سیلوستر در ۶۰ سالگی، چهره‌ای لاغر و استوار شبیه یک کماندوی نظامی داشت و از شوخ‌طبعی خشک یک خبرنگار جنگی کهنه‌کار بهره می‌برد. خانواده او پیشینه‌ای عمیق در خدمت نظامی و دیپلماتیک داشتند. پدرش دیپلمات وزارت خارجه آمریکا بود که در جنگ ویتنام در سفارت سایگون خدمت کرد، پس از مرگ مائو تسه‌تونگ در هیئت دیپلماتیک آمریکا در پکن حضور داشت و سپس به‌عنوان کنسول‌کل در شانگهای فعالیت نمود. پدربزرگش به درجه دریابانی (نایب‌دریاسالاری) رسیده بود، جد بزرگ‌ترش فرماندهی نیروی دریایی آمریکا در اقیانوس آرام را پیش از جنگ جهانی دوم بر عهده داشت و جد بسیار دورترش در سال ۱۹۰۰ در جریان قیام بوکسورها به نجات هیئت‌های خارجی در پکن کمک کرده بود.

سیلوستر تحصیلات خود را در مدرسه اندوور گذراند و در سال ۱۹۸۵ هنگام فارغ‌التحصیلی از آکادمی نیروی دریایی آمریکا، با رونالد ریگان، رئیس‌جمهور وقت، دست داد. او شش سال در یگان ویژه نیروی دریایی (SEALs) خدمت کرد و سپس مسیر خود را به سازمان سیا پیوند زد و نخستین مأموریتش را از ایستگاه قاهره آغاز نمود.

پس از حملات ۱۱ سپتامبر، سیلوستر مأموریت مهمی را برای نفوذ به ساختار نظامی و اطلاعاتی صدام حسین پیش از حمله آمریکا به بغداد هدایت کرد؛ مأموریتی که عمدتاً موفقیت‌آمیز بود. او در ادامه در سال‌های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ به‌عنوان رئیس ایستگاه سیا در دمشق خدمت کرد و دهه بعد را صرف هدایت عملیات‌های مخفی در سراسر خاورمیانه نمود.

در تابستان ۲۰۱۷، او دستورالعمل‌های تازه‌ای از توماش راکوسان، رئیس جدید سرویس مخفی سیا دریافت کرد؛ فردی که هویت او تا زمان بازنشستگی‌اش محرمانه باقی مانده بود. راکوسان از پیش از پایان جنگ سرد در اروپای مرکزی و شرقی علیه روسیه فعالیت جاسوسی داشت و نفرت او از مسکو در وجودش ریشه‌دار بود. والدینش اهل چک بودند و او تنها ۹ سال داشت که نیروهای شوروی در سال ۱۹۶۸ قیام «بهار پراگ» را سرکوب کردند.

راکوسان، دخالت ولادیمیر پوتین در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به سود ترامپ را معادل «۱۱ سپتامبر» در عرصه جاسوسی دانست و در واکنش، هدف خود را «نفوذ به کرملین» قرار داد؛ آرزویی دیرینه برای سازمان سیا از زمان تأسیس آن، اما هدفی که تاکنون هرگز به دست نیامده است.

 

بازسازی بنیادین «خانه روسیه» در سیا

توماش راکوسان، رئیس جدید سرویس مخفی سیا، تصمیم گرفت «خانه روسیه» را که از ابتدای جنگ سرد برای جمع‌آوری اطلاعات درباره اتحاد جماهیر شوروی و اجرای عملیات‌های پنهانی علیه نفوذ آن شکل گرفته بود، به‌طور بنیادین متحول کند. او با جذب ده‌ها افسر ارشد ضدتروریسم ـ از جمله تام سیلوستر، یکی از افسران محبوب و مورد اعتمادش ـ این برنامه را آغاز کرد. راکوسان صریح و بی‌پرده خطاب به آنان گفت: «روس‌ها انتخابات ما را دستکاری کردند. چطور می‌توانیم مطمئن شویم چنین اتفاقی دیگر هرگز رخ ندهد؟» برای او مهم نبود این افسران زبان روسی بلد باشند یا پایشان هرگز به مسکو رسیده باشد؛ دستور روشن بود: تخصص آنان در شناسایی و جذب تروریست‌ها باید این بار علیه جاسوسان، دیپلمات‌ها و الیگارش‌های روس به کار گرفته شود. هدف اصلی، نفوذ اطلاعاتی به دایره نزدیکان کرملین و دسترسی به مقاصد رهبر روسیه از طریق جاسوسی بود.

راکوسان پای آژانس امنیت ملی (NSA) و نیروهای ضدجاسوسی اف‌بی‌آی را نیز به میدان کشید و از روسای کمیته‌های اطلاعاتی و نیروهای مسلح کنگره درخواست پشتیبانی کرد. پاسخ آنان کوتاه و روشن بود: «چقدر پول لازم دارید؟» در نتیجه، ده‌ها میلیون دلار اختصاص یافت و راکوسان توانست ظرف کمتر از دو سال، اندازه «خانه روسیه» را دو برابر کند.

تام سیلوستر درباره این تحول گفت: «او ما را از چارچوبی که از ابتدای جنگ سرد در آن گیر کرده بودیم بیرون کشید و بازاندیشی کرد. اصل ماجرا، تصمیمات عملی برای باز کردن درهای خانه روسیه بود.»

«خانه روسیه» تا آن زمان بسته‌ترین بخش سیا محسوب می‌شد. سالن جلسات آن در مقر اصلی با پوسترهای تبلیغاتی شوروی، شامل تصاویر دهقانان عضلانی و سربازان خوش‌چهره تزئین شده بود. یک‌سوم این بخش به اتاقی پشتی اختصاص داشت که مأموران و تحلیلگران در طول دوران خدمتشان، در نهایت محرمانگی در آن فعالیت می‌کردند. ماهیت کارشان اساساً از زمانی که وینستون چرچیل روسیه استالین را «معمایی درون یک راز، درون یک معما» توصیف کرده بود تغییر چندانی نکرده بود.

آنان سال‌ها اطلاعات به‌دست‌آمده از عملیات‌های سخت و طولانی را همچون گنجینه‌ای محافظت می‌کردند و به ندرت حاضر به اشتراک آن با دیگران بودند ـ و در نگاه آنان «دیگران» یعنی همه. غرورشان تا حد خودبزرگ‌بینی می‌رسید. اما لکه ننگشان این بود که حمایت پنهانی کرملین از انتخابات ترامپ را زمانی فهمیدند که دیگر خیلی دیر شده بود.

 

بازگشت جاسوسی به قلب سیا

توماش راکوسان به «محافظه‌کاران قدیمی» در اتاق پشتی دستور داد تا پرونده‌های محرمانه خود را از حالت مهروموم خارج کنند، آن‌ها را برای حفاظت از منابع و روش‌ها پالایش کنند و سپس در اختیار سایر بخش‌های سرویس مخفی و، مهم‌تر از همه، متحدان خارجی سیا قرار دهند. در گذشته، این اسناد همواره بیش از حد حساس تلقی می‌شدند، اما این بار ورق برگشت و نتیجه، تحولی انقلابی بود. این فراخوان، بازگشت جاسوسی به جایگاه سنتی و محوری آن در سیا را رقم زد؛ جایگاهی که ۱۶ سال زیر سایه مبارزه با تروریسم، ضدشورشی‌ها و پیامدهای سنگین آن قرار داشت. همان‌گونه که مایکل مورل، معاون پیشین سیا، می‌گوید: «ما سرگرم مبارزه با تروریسم بودیم، در حالی که چین و روسیه سرگرم ما بودند.» در دوران جنگ سرد، سیا هرگز نتوانسته بود نیات نظامی شوروی را به‌درستی تشخیص دهد؛ اما اکنون جاسوسان این سازمان شروع کرده بودند به نفوذ در درون کرملین و کشف اسراری که تنها از طریق جاسوسی امکان‌پذیر بود.

 

همکاری فراملی علیه روسیه

تا تابستان ۲۰۲۰، افسران سیا در همکاری نزدیک با سرویس‌های اطلاعاتی بریتانیا، هلند، اوکراین، لهستان، جمهوری چک، استونی و دیگر کشورها علیه روسیه فعالیت می‌کردند. سیلوستر درباره این روند گفت: «تصمیم راهبردی این بود که اطلاعات را چگونه به اشتراک بگذاریم. ما خودِ این فرایند را به‌عنوان یک ابزار نفوذ به کار بردیم تا دولت‌ها را وادار به همکاری کنیم.» به گفته او، همین اعتماد سخت به‌دست‌آمده «باعث شد جریان‌هایی از همکاری و اطلاعات گشوده شود که پیش‌تر هرگز با ما در میان گذاشته نشده بود.» در نتیجه، سیا و متحدانش نه تنها اطلاعات را تبادل می‌کردند و عملیات‌ها را هماهنگ می‌ساختند، بلکه مهم‌تر از همه، شروع به جذب منابع روسی نمودند.

 

ac9cf8c8-4ed9-4f6e-a72b-2b462b3699ce

ویلیام برنز، مدیر سازمان سیا، در حال آماده شدن برای ادای شهادت در برابر کمیته منتخب سنا در امور اطلاعاتی درباره تهدیدات جهانی علیه ایالات متحده – ۱۱ مارس ۲۰۲۴

 

فرصتی کم‌نظیر برای جذب منابع روسی

ویلیام برنز، مدیر وقت سیا، در این باره گفت: «سازمان عمدتاً با همکاری شرکای خارجی برای افشای و مختل‌سازی فعالیت‌های اطلاعاتی روسیه توانست در برابر سرویس‌های روسی ایستادگی کند. آنچه ما از بهار ۲۰۲۱ بر اساس آن بنا کردیم، بُعد جذب منابع بود. این، به‌ویژه با آغاز طبل‌های جنگ، یک فرصت کم‌نظیر در یک نسل بود؛ فرصتی که ناشی از نارضایتی بخشی از نخبگان و جامعه روسیه از دولت پوتین بود.»

 

تشخیص قریب‌الوقوع بودن جنگ اوکراین

در بهار ۲۰۲۱، سیلوستر به‌عنوان رئیس جدید عملیات سیا در اروپا و اوراسیا، فرماندهی این «فراخوان علیه کرملین» را بر عهده گرفت. چند ماه بعد، در اکتبر ـ پنج هفته پس از سقوط کابل به دست طالبان ـ او به این نتیجه رسید که روسیه خود را برای حمله به اوکراین آماده می‌کند. این نتیجه‌گیری محصول یک «لحظه ناگهانی کشف» یا منبع واحد نبود؛ بلکه حاصل جریان‌های متعدد اطلاعاتی بود که از مسیرهای گوناگون سرازیر شده و در کنار هم به رودخانه‌ای عظیم تبدیل شده بودند. سیا، سوار بر این جریان، به جمع‌بندی نهایی رسیده بود: پوتین قصد جنگ دارد.

 

بازسازی سرویس‌های جاسوسی اوکراین توسط سیا

پس از اشغال کریمه و بخش‌هایی از شرق اوکراین در سال ۲۰۱۴ توسط روسیه، سرویس‌های اطلاعاتی اوکراین با حمایت مستقیم سیا بازسازی شدند. این نهادها به یکی از بهترین منابع اطلاعاتی واشنگتن درباره روس‌ها تبدیل شدند و در مقابل، سیا به اصلی‌ترین ابزار دفاعی اوکراینی‌ها در برابر مسکو بدل شد. به گفته تام سیلوستر: «این احتمالاً یکی از بهترین سرمایه‌گذاری‌هایی بود که سیا و دولت آمریکا انجام دادند؛ چراکه اعتماد، اطمینان و توانایی‌ای را ایجاد کرد که در زمان نیاز، حس می‌کردید در یک سنگر مشترک هستید.»

تا پاییز ۲۰۲۱، سیا برای اوکراینی‌ها دوره‌ای پیشرفته از آموزش‌های جاسوسی و عملیات‌های شبه‌نظامی برگزار کرده بود و در کنار آن، توانایی فهم و استفاده از جریان مداوم اطلاعات آمریکایی را در اختیارشان قرار داد.

 

عوامل اصلی مقاومت اوکراین در برابر روسیه

سیلوستر دو عامل کلیدی را در تاب‌آوری اوکراین در برابر روسیه برشمرد:

۱. تصمیمات اتخاذشده از سال ۲۰۱۴ به بعد برای سرمایه‌گذاری مداوم در نیروی انسانی، بودجه و آموزش تا آستانه جنگ.

۲. استمرار در سیاست اشتراک اطلاعات و سفرهای مکرر مدیر سیا به سراسر اروپا در آستانه تهاجم روسیه.

 

3e6d91d8-66c9-40e9-86c2-5263ed81bda4

سربازان اوکراینی در دهم ژانویه ۲۰۲۳ در استان دونتسک، اوکراین، در مزرعه‌ای که در آن سنگر کنده بودند

 

علنی‌سازی اطلاعات حمله روسیه

ویلیام برنز، مدیر سیا، تأکید کرد که این سازمان ناچار شد اطلاعات خود درباره آمادگی روسیه برای حمله به اوکراین را علنی کند و بایدن نیز این اقدام را تأیید کرد. هرچند بسیاری از رهبران اروپایی با دیده تردید می‌نگریستند ـ چراکه سایه گزارش‌های ساختگی سیا درباره زرادخانه صدام همچنان باقی بود ـ اما وقتی پیش‌بینی‌ها دقیق از آب درآمد، اثر آن به‌گفته سیلوستر «برق‌آسا» بود: «اینکه ما اطلاعات درست را با بسیاری از شرکا به اشتراک گذاشتیم و دقیقاً پیش‌بینی کردیم روسیه وارد جنگ خواهد شد، به گفته آن‌ها، قدرتمندترین کاری بود که سیا در ۱۸ سال گذشته با آنان و برای آنان انجام داده است.»

سیلوستر بقای اوکراین را پیروزی HUMINT می‌داند؛ یعنی اطلاعات انسانی که قلب و جوهره فعالیت جاسوسی است. این اصطلاح در دهه ۱۹۵۰ ابداع شد تا کار مأموران انسانی از SIGINT (اطلاعات سیگنالی که توسط آژانس امنیت ملی تازه‌تأسیس جمع‌آوری می‌شد) و IMINT (اطلاعات تصویری حاصل از هواپیمای U-2 و ماهواره‌های شناسایی) متمایز شود.

ریچارد هلمز، مدیر پیشین سیا، در سال ۱۹۸۳ هشدار داده بود که فناوری‌های نوین «تهدید می‌کردند ماهیت کار ما را تغییر دهند. گردآورندگان اطلاعات فنی شروع کردند به کوچک شمردن مأموران انسانی و می‌گفتند: “پول را به ما بدهید و بقیه را بسپارید به ما.” اما این یک مغالطه بود… زیرا ابزارها نمی‌توانند نیات انسان‌ها را کشف کنند.» او در پایان نتیجه گرفت: «اگر ضعفی در دستگاه اطلاعاتی ما وجود داشته باشد، آن ضعف در توانایی ما برای درک این است که رهبران یک قدرت خارجی در شرایط خاص چه تصمیمی خواهند گرفت.»

 

انسانیت در قلب جاسوسی

تام سیلوستر می‌گوید: «اگر سیا ۱۰ تحلیلگر داشته باشد که متن یک گفت‌وگوی شنودشده را بررسی کنند، هر یک از آن‌ها به ۱۰ ارزیابی متفاوت از واقعیت خواهند رسید. اما اگر با فردی که در همان اتاق حضور داشته صحبت کنید، ممکن است حقیقت یا چیزی نزدیک به آن را دریابید.» به گفته او، اطلاعات انسانی یا HUMINT در واقع به معنای گردآوری همه داده‌هایی است که نشان می‌دهد دشمنان چگونه می‌اندیشند، چگونه عمل می‌کنند و تصمیماتشان در چه زمینه‌ای گرفته می‌شود. به باور سیلوستر، منابع انسانی سیا در کرملین «شماره پرونده» نبودند، بلکه انسان‌هایی بودند که تصمیم گرفتند دست به اقداماتی فوق‌العاده جسورانه و پرخطر بزنند تا جهان پیرامون خود را تغییر دهند.

 

جاسوسی؛ ابزار سیاست و بقا

توانایی واشنگتن در هشدار درباره حمله روسیه و تضعیف قدرت آن، به گفته سیلوستر، «بر پایه جاسوسی، اطلاعات انسانی و جمع‌آوری دیدگاه‌ها از افراد برای اثرگذاری بر سیاست» استوار بود. همین رویکرد، پایه ده سال حمایت مخفی سیا از اوکراین نیز بود. او تأکید می‌کند: «این مأموریت وابسته به توانایی ایجاد روابط انسانی با افسران نظامی و اطلاعاتی اوکراین بود. آیا این جاسوسی است؟ قطعاً. این همان معنای واقعی HUMINT است. و به نظر من باید روشنگر باشد.»

 

اخلاق و بی‌اخلاقی در کنار هم

ایده اینکه «انسانیت در قلب جاسوسی قرار دارد» با برداشت عمومی که جاسوسی را اساساً غیراخلاقی می‌داند، در تضاد است. با این حال، هر دو گزاره درست‌اند. هیوج کانینگهام، مدیر دوره‌های آموزشی سیا در دوران جنگ سرد، به نسل‌های متوالی از کارآموزان می‌گفت: «ما باید هم بزرگ‌ترین بی‌اخلاقی را داشته باشیم و هم بزرگ‌ترین اخلاق را.» اتحاد میان یک افسر سیا و یک منبع خارجی، آمیخته‌ای بود از اعتماد و خیانت؛ اتحادی که بر پایه ایمان منبع به ایالات متحده و انتخاب آگاهانه‌اش برای خیانت به کشور خود شکل می‌گرفت.

 

d7a8cbf0-7e73-4370-8d55-f74bcb917ae5

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، در ۲۱ ژانویه ۲۰۱۷ در مقر سازمان سیا سخنرانی می‌کند

 

از برتری اخلاقی تا افشای شکنجه‌ها

در دوران جنگ سرد، سیا این امتیاز را داشت که ایالات متحده ـ با وجود تمام ضعف‌هایش ـ می‌توانست خود را از نظر اخلاقی برتر از دشمنانش معرفی کند. اما این جایگاه بیست سال پیش، با افشای وجود زندان‌های مخفی سیا و شکنجه‌هایی که در آن‌ها اعمال می‌شد، از دست رفت. جنگ اوکراین و مقابله با روسیه توانست بخشی از آن اعتبار را بازگرداند؛ اما امروز با شکسته‌شدن اعتماد متحدان به‌دست ترامپ، توانایی سیا برای همکاری بین‌المللی و جذب منابع انسانی خارجی بار دیگر با تهدید جدی روبه‌رو شده است.

 

خیانت تلخ ترامپ به اوکراین

در ماه‌های اخیر، ترامپ بارها ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، را «دیکتاتور» نامیده، او را آغازگر جنگ دانسته و تلاش کرده آتش‌بسی مطابق شرایط مسکو را به او تحمیل کند. در ۵ مارس، او جریان انتقال اطلاعات آمریکا به کی‌یف را قطع کرد و برای یک هفته بسته نگه داشت؛ درست زمانی که ارتش اوکراین درگیر عقب‌نشینی‌های سخت بود. این اقدام، به تعبیر مقام‌های اطلاعاتی، خیانتی تلخ بود نه فقط به اوکراین بلکه به میراث هفتادساله مبارزه سیا با کرملین. سیا از بدو تأسیس در ۱۹۴۷ به‌شدت بر همکاری محرمانه با سرویس‌های اطلاعاتی خارجی متکی بود؛ همکاری‌ای که بدون آن توان تحلیل جهانی وجود نداشت. اما امروز متحدان آمریکا به دلیل رفتار ترامپ، در به‌اشتراک‌گذاری اطلاعات با واشنگتن دچار تردید شده‌اند؛ زنگ خطری برای افسران و تحلیلگرانی که وظیفه‌شان پیش‌بینی خطرات پنهان است.

 

خصومت دیرینه ترامپ با سیا

خصومت ترامپ با سیا به سال ۲۰۱۶ بازمی‌گردد؛ زمانی که این سازمان با قاطعیت اعلام کرد روسیه برای انتخاب او در انتخابات مداخله کرده است. او سیا را نماد «دولت پنهان» می‌دانست؛ همان شبکه خیالی جاسوسان و نظامیانی که به‌زعم او برای تضعیف ریاست‌جمهوری‌اش در خفا کار می‌کردند. در هفته‌های منتهی به حمله ۶ ژانویه به کنگره، ترامپ حتی باور داشت جینا هاسپل، مدیر وقت سیا، بخشی از توطئه‌ای برای دستکاری انتخابات علیه او بوده است. او تلاش کرد هاسپل را از میدان خارج کند، اما او ایستادگی کرد و سازمان را از خشم ترامپ محفوظ نگه داشت.

 

پاکسازی ایدئولوژیک در سیا

جان رتکلیف، جانشین هاسپل، اما در برابر فشارهای ترامپ سر تسلیم فرود آورد. او نیروهای تازه‌استخدام‌شده را اخراج کرد، افسران ارشد را به بازنشستگی زودهنگام واداشت، گزارش‌های اطلاعاتی را برای جلب رضایت رئیس‌جمهور دستکاری کرد و بر یک پاکسازی ایدئولوژیک نظارت داشت. در ماه مارس، سیلوستر و همکارانش برای جانشینی او، رالف گاف را نامزد کردند؛ افسری کارکشته که شش بار ریاست سیا را برعهده داشت و نقشی محوری در عملیات‌های مرتبط با روسیه و اوکراین ایفا کرده بود. گاف پس از بازنشستگی نیز آشکارا از کی‌یف حمایت کرده بود. اما همان روز، لورا لومر ـ فعال افراطی راست‌گرا و مورد علاقه ترامپ ـ با فهرستی از مقام‌های اطلاعاتی و امنیتی که آن‌ها را اعضای «دولت پنهان» می‌دانست، به دفتر بیضی شکل رفت. ساعاتی بعد، کاخ سفید نامزدی گاف را مسدود کرد.

 

کابوس امنیت ملی در دوران ترامپ

با قرار گرفتن جان رتکلیف در رأس سیا، کاش پاتل ـ از چهره‌های شاخص جریان مگا ـ در اف‌بی‌آی، تولسی گاباردِ معروف به تئوریسین توطئه در رأس جامعه اطلاعات ملی، و پیت هگست، ملی‌گرای مسیحی، در پنتاگون، ترامپ ساختاری را شکل داده که بیشتر به یک کابوس امنیت ملی شباهت دارد. هانا آرنت دهه‌ها پیش نوشته بود: «توتالیتاریسم در قدرت، همواره استعدادهای برجسته را کنار می‌زند و جای آن‌ها را با دیوانگان و افراد کم‌خردی پر می‌کند که همین کمبود عقل و خلاقیت، بهترین تضمین وفاداری آن‌هاست.»

 

 پیچیدگی جهان و خطر اقتدارگرایی

سیلوستر سال گذشته هشدار داد: «جهان روزبه‌روز پیچیده‌تر و خطرناک‌تر می‌شود. دشمنان ما در سراسر جهان هر کاری می‌کنند تا حکومت‌های اقتدارگرا را تحکیم کنند.» او گفت روسیه و چین متکی به کشورهایی هستند که «یا از سلطه و استبداد آن‌ها می‌ترسند، یا از سر مصلحت اقتصادی همکاری می‌کنند، یا خریداری شده‌اند.» با این حال، سیلوستر تأکید کرد آمریکا هنوز متحدانی دارد که «با ما و اهداف جهانی‌مان هم‌هویت‌اند.» اما پرسش اساسی این است: امروز، در شرایطی که آمریکا خود به‌سوی خودکامگی می‌رود، چه کسی حاضر است در کنار آن بایستد؟

 

تهدید از درون

در طول هشت دهه، افسران سیا خود را ارتشی مخفی در نبرد برای «جهان آزاد» می‌دیدند. اما اکنون تهدید از درون برخاسته است. رئیس‌جمهور آزادی‌های مدنی و قانون اساسی را هدف قرار داده و ابزارهای امنیت ملی را به دست حلقه‌ای از وفاداران سپرده است. پایه‌های سیاست خارجی آمریکا در حال فروپاشی است؛ نیروهای کارکشته سیا یکی پس از دیگری کنار می‌روند؛ و روابط این سازمان با سرویس‌های خارجی رو به ضعف می‌گذارد. مجموعه این روندها خطر یک شکست فاجعه‌بار اطلاعاتی را افزایش داده است. حال باید پرسید: اگر آمریکا در روزهای آینده بار دیگر با حمله‌ای غافلگیرانه روبه‌رو شود، چه چیزی مانع ترامپ از اعلام حکومت نظامی، تعلیق انتخابات و حکومت کردن به‌عنوان یک دیکتاتور واقعی خواهد شد؟

 

سابقه رؤسای جمهور و پرسش اخلاقی امروز

پیش از ترامپ نیز بسیاری از رؤسای‌جمهور آمریکا از سیا برای پیشبرد جاه‌طلبی‌های امپراتوری خود بهره گرفته بودند و جاسوسان این سازمان کمتر سابقه‌ای در نافرمانی از کاخ سفید داشته‌اند. اما امروز پرسش اینجاست: آیا کسانی که بیشترین پایبندی به اخلاق را دارند، حاضر خواهند بود در برابر ترامپ مقاومت کنند؟ و اگر چنین شود، شاید سال‌ها طول بکشد تا داستان این مقاومت روایت شود

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.