جی پلاس/به مناسبت سالروز شهادت؛

طیب حاج رضایی و عکسی از امام که بر روی علمش نصب کرد

طیب حاج رضایی در یازدهم آبان ماه سال ۴۲ به دست عوامل رژیم شاه به شهادت رسید.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جی پلاس، طیب حاج رضایی تحت تاثیر نهضت امام خمینی (س) قرار گرفت و مقابل رژیم شاه ایستاد و سرانجام در همین راه به شهادت رسید. وی در یازدهم آبان سال ۴۲ توسط عوامل پهلوی به جوخه اعدام سپرده شد. مطلب زیر خاطره ای از اوست:

 

خرداد سال 1342 شمسی با محرم 1383 قمری مطابق شده بود. امام خمینی به دلیل اعتراض به کاپیتولاسیون در زندان بودند. در نوروز همان سال فاجعه فیضیه و کشتار طلاب اتفاق افتاده بود و فضای جامعه آماده انفجار بود. طیب نیز مانند هر سال دسته عزاداری خود را در خیابان حرکت داد و خود پیشاپیش آن به سر و سینه اش می زد. اما ظاهر علم دسته با هر سال تفاوت داشت. بر روی علم عکس های امام خمینی نصب شده بود. در زمانی که بردن نام امام، مجازات سختی در پی داشت، مشخص است که بالا بردن تمثال ایشان در بین جمعیت، چه عواقبی در پی دارد. اما طیب به این موضوع توجه نداشت و خود را آماده فداکاری کرده بود.

 

مرحوم حاج رضا حداد عادل در این رابطه می گوید: «دسته ی طیب، شب عاشورا ـ دوازده خرداد ـ طبق معمول همه ساله از تکیه بیرون آمد. طیب در جلوی علامت تکیه در حرکت بود و سینه زن ها پشت سرش آرام آرام حرکت می کردند. آن شب بر خلاف سال های قبل، عکس های حضرت امام به سینه علامت نصب بود. اتومبیل دربار کنار خیابان ایستاد. رسول پرویزی معاون علم پیاده شد و سریعا جلوی طیب آمد و پس از سلام گفت طیب خان این کاری که کرده ای کار درستی نیست. آن عکس ها را بردار.

طیب گفت من عکس ها را بر نمی دارم.

پرویزی گفت طیب خان بدجوری می شود.

طیب با متانت و وقاری که مخصوص خودش بود خیلی صریح گفت بشود.

پرویزی به اتومبیل، که علم داخل آن بود برگشت. علم مجددا پیغام دیگری به پرویزی داد. او دوباره پیاده شد و با طیب صحبت کرد و گفت عکس های امام را بردارد.

همه ی اینها در حالی اتفاق افتاد که سینه زن ها پشت سر علامت جلو می آمدند و جمع می شدند. طیب مقاومت می کرد.

پرویزی گفت: طیب خان دارم به تو می گویم بد می شودها.

طیب گفت می خواهم بد شود، عکس ها را بر نمی دارم.

پرویزی با عصبانیت رفت و سوار اتومبیل شد. اتومبیل با یک چرخش سریع از راهی که آمده بود برگشت. دسته با علامتی که عکس های حضرت امام به آن نصب بود حرکت کرد».

 

رژیم از طیب به علل دیگری هم کینه به دل داشت. یکی از این موارد مربوط به دو ماه و نیم قبل بود. طیب برای همکاری در ضرب و شتم طلاب مدرسه ی فیضیه فراخوانده شده بود، اما قبول نکرد. به گفته ی یک فرد مطلع، دستگاه ،« ایجاد آشوب و حمله به طلاب در فیضیه را، نخست از طیب خواسته بود و چون طیب زیر بار این ننگ نرفت انجام این جنایت به دار و دسته شعبان بی مخ واگذار شد. فرد مزبور مدعی بود که آن روز در مدرسه فیضیه ، نوچه های شعبان لابه لای مأموران رژیم شناخته شده بودند.»

طیب علیرغم کارهای خلافی که می کرد، در عمق وجودش به روحانیت احترام می گذاشت. او به خود اجازه نمی داد روحانیون و طلاب را مورد بی احترامی و آزار قرار دهد.

 

برگرفته از مطلبی منتشر شده در سایت نوید شاهد

دیدگاه تان را بنویسید