در بخشی از خاطرات آیت الله هاشمی از وقایع جنجالی سال 1377 در بیست و پنجم آذر می خوانیم: در گزارش‌ها، داغ شدن مسأله عراق با گزارش منفى [ریچارد] باتلر، [رییس بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل]، در خصوص همکارى نکردن عراق با بازرسان و احتمال حمله نظامى آمریکا با آماده‌باش نیروهایش، مهم است؛ به همین جهت قیمت نفت هم بالا رفته است.

پایگاه خبری جماران: «در جستجوی مصلحت»، عنوان جدیدترین کتاب خاطرات روزنوشت اکبر هاشمی رفسنجانی است که امسال منتشر می شود.

این کتاب شامل خاطرات هاشمی از وقایع جنجالی سال 1377 است. روزنوشت های این سال از آن روز اهمیت دارد که ناگفته هایی را از دولت نوپای سیدمحمد خاتمی و وقایعی همچون دستگیری غلامحسین کرباسچی،  کتک زدن وزرای کشور و فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت، استیضاح وزیر کشور و قتل های زنجیره ای را روایت می کند؛ وقایعی که هنوز پرونده آنها باز است.

جماران برای نخستین بار و به صورت اختصاصی روزنوشت های برهه ای حساس از این سال یعنی آذرماه 1377 را منتشر می کند.

بخش بیست و پنجم این روزنوشت ها در پی می آید:

 

چهار‌شنبه 25 آذر 1377  -  26  شعبان  1419  - 16 دسامبر 1998

 

بعد از نمازصبح، تا ساعت هفت و نیم کارکردم. سپس به مرکز صداوسیما، براى افتتاح همایش مدیران [سازمان صدا و سیمای] سراسر کشور رفتم. لدى‌الورود، بدون قرار قبلى، مصاحبه‌اى کوتاه با سیما کردم که مستقیم پخش شد. سؤالى در مورد اتهام جناحى عمل‌کردن صداوسیما کرد که‌ گفتم تا حدودى اتهام وارد است، ولى عمدتاً غیرجناحى است؛ لابد انتظار این جواب صریح را نداشتند.[23]

پس از خیرمقدم دکتر [علی] لاریجانى، [رییس سازمان صدا و سیما]، سخنرانى مهمى نمودم و حساسیت وضع را گفتم و تهاجم جدید غربى‌ها براى استحاله فرهنگى و سیاسى اقتصادى و تضعیف بلاد اسلامى و انقلاب و مأیوس‌کردن مردم از آینده را توضیح دادم و با ذکر افتخارات انقلاب در شکست رژیم قبل و دوران تثبیت و دفاع و سازندگى، اثبات کردم که انقلاب، توان عبور از بحران فعلى را دارد و با ذکر توفیقات دستاوردهاى دوران سازندگى، به طور غیرمستقیم به شُبهاتى که القا شده، جواب دادم.[24]

قبل از جلسه، آقایان [علی] لاریجانى و [علی آقا]محمدى، [معاون سیاسی صدا و سیما]، از من خواسته بودند که براى تقویت روحیه مدیران، تحلیلى امیدوارکننده ارایه دهم. بعداً  اجازه گرفتند که‌ کل سخنرانى را  به منظور تقویت روحیه مردم، پخش‌کنند؛ موافقت‌ کردم.

به دانشکده الهیات [دانشگاه تهران] رفتم؛ با تأخیر رسیدم. پس از خیرمقدم و گزارش آقاى [غلامرضا] مصباحى[مقدم]، رییس دانشکده، در اهمیت تربیت نیروهاى سطح بالاى علمى براى تبلیغ اسلام و وحدت حوزه و دانشگاه سخنرانى‌کردم، با یاد خیر شهید مفتح و شهید مطهرى.[25] درخواست کمک براى تجهیز اینترنت کردند؛ قبول نمودم.

به دفترم رفتم. هیأت امنا، اساتید و دانشجویان دانشگاه مذاهب اسلامى‌آمدند. آقای [محمد] واعظ‌زاده [خراسانی، رییس مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی] گزارش داد و تصریح کرد، ابتکار دانشگاه از من است. با سخنرانى، نقش این دانشگاه در تقریب بین‌مذاهب را توضیح و  تذکراتى در مورد برنامه‌ها دادم.[26]

[آقای دانیل آراپ مویی]، رییس‌جمهور کنیا و همراهان آمدند. مذاکرات‌مان دربارة موارد همکارى بود. در جواب سفر من به کنیا و دعوت آقاى [سیدمحمد] خاتمى آمده است.

عصر، اعضاى انجمن‌هاى حمایت زندانیان از 150 شهر آمدند. آقاى [مرتضی] بختیارى، [رییس سازمان زندان‌ها] گزارش داد و مشکلات را گفت و من تشویق‌شان کردم و راه حل را گفتم.[27]

درگزارش‌ها، داغ شدن مسأله عراق با گزارش منفى [ریچارد] باتلر، [رییس بازرسان تسلیحاتی سازمان ملل]، در خصوص همکارى نکردن عراق با بازرسان و احتمال حمله نظامى آمریکا با آماده‌باش نیروهایش، مهم است؛ به همین جهت قیمت نفت هم بالا رفته است.

 
 

[23] - آقاى هاشمى، دربارة ارزیابی خود از نقش صدا و سیما در سطح جامعه گفت: «براى من ملموس بود که نقش تلویزیون و رادیو در بسیج مردم، در روحیات مردم، در دادن آرامش به مردم و در انتقال مسایل جبهه خیلى کارساز بود. در عین حال، بعضى‌ها همان موقع انتقاد داشتند که کافى نیست. در دوران سازندگى، اخبار واقعیت صحنه را خیلى خوب به مردم دادند. بعد از آن هم به وظایف‌شان عمل مى‌کنند، البته انتقادهایى هم است که در اکثر اُرگان‌هاى ما است. باید در بهترشدن سعى‌کنیم.» ایشان در پاسخ به این سؤال که بعضى‌ها صدا و سیما را متهم به جناحى مى‌کنند. شما که بیننده تلویزیون هستید، آیا واقعاً اینطور است، آیا تلویزیون توانست آن نقش فراجناحى خود را مطرحÃ Äبکند، اظهار داشت: «بالاخره تا نباشد چیزکى، مردم نگویند چیزها! ولى عمدتاً فراجناحى است. ممکن است چیزهایى باشدکه بعضى‌ها نپسندند.» رجوع‌کنید← کتاب «هاشمی رفسنجانی، مصاحبه‌های 1377»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1399.

[24] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «به نظر من امروز یکى از مقاطع مهم تاریخ ماست.آنچه که از فضاى اوضاع جهانى، مخصوصاً کشورهاى اروپایى، آمریکایى و اسراییل برمى‌آید، این است که آنها برداشت‌هایى از ایران دارندکه انحرافى و غلط است و بر اساس آن برداشت‌ها، تحلیل‌هاى دیگرى دارند و فکر می‌کنم، برنامه‌هایى را براى خودشان ترسیم کرده‌اند که ما هم باید هوشیارانه این مسایل را بشناسیم و با آنها برخورد مناسب بکنیم . به نظر مى‌رسد بعضى از آنها حال و هواى اوایل انقلاب در روحیات‌شان ظاهر شده است. آن زمان فکر می‌کردند مى‌توانند در محتوا، انقلاب را تصرف کنند و از درون، افکار خودشان را تحمیل بکنند تا اگر رژیم پهلوى رفت، متناسب با زمان، حکومتى در ایران بیاید که باز هم مجرى فرامین آنها باشد. متأسفانه بعضى از رسانه‌هاى داخلى هم به تفکرات آنها کمک می‌کنند و بعضى از تحلیل‌هاى کودکانه‌اى که در لباس عالمانه و گاهى اظهارات دانشگاهى مطرح می‌شود، آنها را امیدوارتر می‌کند. من همین امروز صبح، گزارشى دیدم که در تحلیلى مدعى شده بود شرایط اقتصادى ایران، به گونه‌اى است‌که مجبور است تسلیم بشود؛ البته این همراه چراغ سبز و نشان دادن قیافه‌هاى آشتى‌جویانه، اما در واقع رذیلانه است، ولى به طور جدى اشتباه می‌کنند. نه از لحاظ فرهنگى از آن موقع وضعمان بدتر است، بلکه خیلى هم بهتر است و نه از لحاظ سیاسى و آن قدر نیروهاى مخلص فرهنگى تربیت شده و مؤمن در کشور هست که قابل مقایسه با آن زمان نیست. انتخاب یک سید بزرگوار، عالم و انقلابى را که جزو نزدیک‌ترین نیروها به امام بوده و در همین جامعه ما سال‌ها وزیر بوده و مسئولیت‌هاى عمده فرهنگى داشته است، سندى دیگر عنوان می‌کنند، دال بر اینکه مردم ایران، چیز دیگرى غیر از انقلاب اسلامى و انقلاب دینى انتخاب کرده‌اند. آنها فکر می‌کنند، حتى شعار توسعه سیاسى، گمراه‌کننده است. برداشت دوگانه از مسایل اسلام در حوزه طلبگى، حوزه دانشگاهى و محیط‌هاى آزادمنش فرهنگى، چیزى طبیعى و مبارک است. ما از اینها هیچ وقت نگران نبودیم و فکر می‌کنیم، همیشه سازنده است. البته ما همیشه توصیه می‌کنیم که حدود را مواظبت بکنند و به کینه‌ها و عداوت‌هاى نادرست نرسند. ما دلیلى نمى‌بینیم که مردم را مأیوس کنند، حرف‌هاى بی‌خودى بزنند، وقتى که بعضى رسانه‌ها فضا را این چنین می‌کنند و شما هم به این واقعیت امر نمى‌رسید، یا تحت فشار نمى‌توانید درست دفاع بکنید، آن وقت زبان تحلیلگران نادان یا حیله‌گر باز می‌شود و تحلیل‌هاى غلط‌انداز و گمراه‌کننده در زمینه‌هاى مختلف ارایه می‌شود. من دیشب در اخبارى که به ما مى‌رسد، دیدم یک روحانى در یکى از شهرها گفته، اشتباه کردیم که برق و آب و راه براى روستاها بردیم. چون روستاها فقیرند و نمى‌توانند از اینها استفاده بکنند، وضع‌شان بدتر و خرج‌شان زیادتر می‌شود. مردم وقتى که پولÃ Äندارند، نیاز به تلویزیون و برق و راه ندارند. این جورى تحلیل می‌کنند. یا یکى از مدیران کشور، چند روز پیش گفته بود که سدسازى، توجیه اقتصادى ندارد، آن هم در کشورى که آب واقعاً مایه حیات است. ما خیلى کم باران داریم و اکثر آب‌ها سیل می‌شود و خاک‌ها را هم بر مى‌دارد و به دریا مى‌برد و خرابى به وجود مى‌آورد و از طرف کشور به بیرون مى‌رود و یک مدیر باسابقه، می‌گوید که سدسازى توجیه اقتصادى ندارد. در صورتى که هر سدى با مواد غذایى که در سایه آن تولید می‌شود، در مدت کوتاهى می‌تواند هزینه‌هاى خود را در بیاورد و ده‌ها و صدها سال، کشور را رونق دهد. وقتى که فضا را خراب می‌کنند، تحلیلگران پُرمدعایى هم که برایشان اهمیت دارد تا اسم‌شان در تیتر روزنامه بیاید و روزنامه‌هایى هم که به دنبال تیترى هستند که توجه خوانندگان را جلب بکند، موجب این اتفاقات می‌‌شوند. ما اگر کوتاه بیاییم و حقایق و افتخارات‌مان را نگوییم، کارهاى ارزشمند گذشته‌مان را نگوییم، کم‌کم خواهند گفت، اصلاً اشتباه کردیم که انقلاب کردیم. همین الان گاهى هم عده‌اى می‌گویند.» رجوع‌کنید← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی‌های 1377»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1399.

 

[25] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «هم این دانشکده براى من عزیز است و هم این مناسبت تاریخى اهمیت دارد. اهمیت دانشکده، به خاطر رسالتى است که دارد و این رسالت، در انقلاب اسلامى بسیار برجسته است. بعد از پیروزى انقلاب، انتظارات فراوانى از ایران اسلامى بود که نیروهاى برجسته علمى و عملى را به دنیا عرضه بکند؛ کم و بیش این کار شد، ولى تا سطح تقاضا و انتظار، خیلى فاصله داریم. بسیارى از مردم دنیا، حتى آنها که مسلمان نیستند، مردم انقلابى و آرمانى انتظار دارند که از اسلام انقلابى مطلع شوند. مى‌خواهند چیزهایى بدانند. این مگر با تربیت انسان‌هاى آگاه به زمان و به اسلام و اهل تجربه و تحلیل و توضیح درست نمی‌شود و یکى از مراکز این‌کار اینجاست. البته حوزه‌هاى دینى، فیضیه‌ها و سایر مراکز مسئول اصلى هستند. اما درس‌هاى دانشگاهى و شیوه‌هاى امروزى، در اینجا مناسب‌تر است. این دانشکده به خاطر سابقه تاریخى، مناسب‌ترین محل براى محوریت این حرکت است. از ما این انتظار هست که براى اسلام، چیزى شبیه الازهر داشته باشیم. ما امروز در هر جا که مى‌رویم، حتى در شهرهاى کوچک دنیا، فارغ‌التحصیل‌هاى الازهر آنجا پیشنماز، واعظ یا نویسنده و یا مدیر هستند. مصر با محصولات علمى و فرهنگى، در دنیا موقعیت خوبى دارد. مشکلات داخلى مصر، بحث دیگرى است، اما الازهر در دنیا، واقعاً پایگاه اسلامى و اعتبار مصر است و عمده آن علوم انسانى است. آنها رشته‌هاى دیگرى هم دارند. آنچه که الازهر و مصر را در دنیا معروف کرده، بخش علوم انسانى است.» رجوع‌کنید← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی‌های 1377»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1399.

 

[26] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «وقتى‌که مجمع تقریب مذاهب، تشکیل شده بود، از اول تأکید داشتم‌که راه‌هاى عملى این تقریب، باید پیدا شود. این‌طورى که نمی‌شود، نشریه‌اى داشته باشیم وکنفرانسى تشکیل بدهیم و یک عده سخنرانى‌کنند. البته اینها هم راه‌‍‌هایى است، ولى جوابگو نیست. یکى از جاهاى تقریباً خوب، همین تأسیس مراکز تحصیلى است تا افراد مستعد و جوان‌هاى باآتیه در آنجا جمع بشوند و در یک فضاى علمى و با سعه صدر و برادرانه با هم مسایل را بحث بکنند. اگر ما در این مراکز باسعه صدر اسلامى، طبق قرآن انسان‌هاى «یَستَمعونَ القَول فیتبّعُونَ اَحسنهَ» باشیم، بهترین شعار ما در ائتلاف و همکارى اسلامى بین‌المللى است، جاى آن هم در دانشگاه است. اگر این جریان به طور جدى و یک حرکت عمومى مطرح بشود و آدم‌هاى مورد اعتماد مردم در اینجا معلم، مدرس یا دانشجو باشند و این بحث‌هاى خوبى را که در برنامه خودتان داشتید، این مذاهب مثلاً فقه مقارن، خیلى از مسایل ما را می‌تواند حل نماید. اغلب بحث‌هاى ما باید مقارن باشد. اگر رشته‌ها متفاوت است، باید در جایى اینها به هم بپیوندند و با هم بحث نمایند. از کارهاى مهم براى شما مدیران و معلمان، تزریق روحیه سعه صدر است. اگر تعصب‌ها بر فضاى ما حاکم باشد، ما در کار موفق نمى‌شویم. این را هم نمى‌گویم که آدم نسبت به عقاید خود، بی‌مبالات و مسامحه‌گر باشد. باید آن‌قدر اهل تحمل باشد که عقاید دیگران را هم بشنود. ما طلبه‌ها، در مسایل علمى تا حدودى این روحیه را داشتیم. البته در حوزه‌هاى علمیه، فضاى اجتماعى و این اختلافات مذهبى، خیلى مطلوب نیست. ما هنوز این را براى آنجا نمى‌پسندیم، اما به هر حال روحیه و بحث‌هاى طلبگى و مدرسه‌اى و دانشگاهى در مسایل علمى است که با دقت و حوصله به حرف‌هاى دیگران گوش مى‌دهیم تا بحث‌هاى همدیگر را بفهمیم. دیگران نیز حق دارند که از تفکرشان دفاع نمایند. اگر آن فضا را در دانشگاه ایجاد نمایید، دانشگاه راه درستى در پیش می‌گیرد و نیروهاى خوبى را هم جذب می‌کند. جاى اینها هم خالى است. اگر این حرکتى را که شما انجام داده‌اید، موفق بشود و جایى در ایران وجود داشته باشد که انسان‌هاى بااستعداد به آنجا وارد بشوند و در آنجا تحقیق کنند، با هم زندگى، مماشات و مدارا بکنند، عقایدشان را با استدلال بیان نمایند، راه درستى براى تقریب است. نمونه‌اى است که آن را مطرح می‌کنیم، این نمونه به خرج جمهورى اسلامى و زیر نظر رهبر انقلاب، در دنیاى شیعه اتفاق افتاده است.» رجوع‌کنید← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی‌های 1377»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1399.

 

[27] - در بخشی از این سخنرانی آمده است: «کم و بیش با فضاى زندان و روحیه زندانى،آشنا هستم. با توجه به گزارش‌هایى که در دوران مسئولیت اجرایى، از زندان‌ها مى‌رسید، واقعیت‌هاى موجود را تا حدود زیادى مى‌دانم، لذا این را مى‌دانم که خدمت شما، کار بسیار ارزشمندى است. امیدوارم این مسئولیت را خیلى جدى بگیرید، تا رنج این‌گونه افراد مبتلا را کم کنید. حال به هر دلیل، افرادى محکوم به زندان می‌‌شوند و باید در زندان بمانند. مطمئناً خانواده‌هایشان دچارگرفتارى شدید می‌‌شوند. اگر خودشان بی‌گناه نباشند، این وضع انسان را زیاد رنج نمى‌دهد. اما خانواده‌ها، فرزندان و همسران، انصافاً رنج ناخواسته‌اى را به خاطر جرم دیگران، باید تحمل نمایند. مردمى‌که به فکر کمک به این‌گونه افراد مى‌افتند، چه از طریق مالى، روحى، تحصیلى و ارشادى و یا به هرگونه دیگرکه به آنها کمک می‌کنند، انسان‌هاى خوبى هستند. براى زندانى که پس از آزادى، نیاز به شغل پیدا می‌کند، باید اینها را به جامعه برگردانیم.» رجوع‌کنید← کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی‌های 1377»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1399.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
5 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.