نشست «پیدا و پنهان برآمدن و فروافتادن قاجاریه»
رئیسجعفری: قاجار قربانی شکاف تکنولوژیک شد/ فتحهای نادرشاه رونق نظامی آورد اما توسعه ایران را متوقف کرد
اکنون بحث درباره قاجار به گونهای مطرح میشود که گویی هرگونه عقبماندگی، بدبختی و عدم توسعه در ایران صرفا به دوران قاجار مربوط است. اگر بخواهیم داوری منصفانهای داشته باشیم، باید تاریخ را کمی عقبتر بررسی کنیم. از سقوط ساسانیان تا روی کار آمدن صفویه، چیزی به نام دولت ملی در ایران وجود نداشت؛ اساسا مفهوم ملت-دولت شکل نگرفته بود. تمام زیرساختهای اقتصادی ایران در دوره پس از نادرشاه از بین رفته بود. مشکل و بدشانسی قاجارها این بود که ظهورشان همزمان با انقلاب صنعتی و تغییرات تکنولوژیک در دنیا بود. نه آقا محمدخان و پادشاهان دیگر قاجار، بیشتر از کریمخان و زندیه خونریزی نکردند یا ظالمتر نبودند؛ قاجاریه استمرار طبیعی نظام ایلیاتی و غارتی ایران بود، اما شکاف تکنولوژیک و صنعتی باعث عقبماندگی ایران شد.
در آستانه صدمین سالگرد انقراض سلسله قاجار، دکتر رئیس جعفری، یک استاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان جزئیات تازهای از فضای «خفقان و تهدید» در مجلس پنجم، ضمن تاکید بر اینکه انقراض قاجار در زیرزمین خانه سردار سپه و با امضای اجباری نمایندگان به تصویب رسید.
وی با رد روایت رایج تاریخی، تصریح کرد: نظام استبدادی قاجار در مشروطه سقوط کرده بود و پادشاه مشروطه دیگر هیچ کاره نبود. مشروطه بیست سال پیش از انقراض قاجار، پادشاه را به مقامی تشریفاتی تبدیل کرده بود. در واقع مشروطه و تلاشهای اصلاحطلبان قاجار، هرچند محدود، زمینهساز نظم نسبی و نهادهای مدنی شد، اما دخالتهای خارجی، آشفتگی اقتصادی و ضعف ساختارهای داخلی همواره کشور را در وضعیت بحرانی نگه میداشت.
این استاد تاریخ اقتصادی همچنین با نقد تحلیلهای مرسوم، مشکل راهآهن در دوره قاجار را نه مخالفت داخلی، بلکه "محدودیت مالی و نفوذ خارجی" عنوان کرد و گفت: قاجار قربانی شکاف تکنولوژیک جهانی شد.
مجلس ماده انقراض قاجار را تصویب کرد
تنها چهار مخالف در جلسه حاضر شدند
به گزارش جماران، دکتر رسول رئیس جعفری، استاد دانشگاه علامه طباطبایی، در نشست «پیدا و پنهان برآمدن و فروافتادن قاجاریه و دلالتهای آن برای امروز و فردای ایران» در موسسه مطالعات دین و اقتصاد، با اشاره به صدمین سال سقوط و انقراض سلسله قاجار، اظهارداشت: ۹ آبان ۱۳۰۴، در مجلس دوره پنجم، ماده واحده انقراض قاجار به رای گذاشته شد و تصویب شد. این ماده مخالفین گستردهای داشت؛ حدود ۴۰ نفر از نمایندگان اصلا در مجلس حضور پیدا نکردند و تنها چهار نفر مخالف، شامل تقیزاده، مرحوم مصدق، مرحوم مدرس و مرحوم دولتآبادی، در مجلس حاضر شدند، سخنرانی کردند و سپس مجلس را ترک کردند.
ماده واحده انقراض قاجار در شرایط تهدید و فشار تصویب شد
رئیس جعفری با اشاره به شرایط تصویب ماده واحده گفت: این ماده در شرایط خفقان و تهدید به مجلس آمده بود. چند روز قبل از آن، به بهانه سرکوب مخالفین، قصد ترور محمدتقی بهار نیز وجود داشت که ناکام ماند. در خاطرات رجال آن دوره، مرحوم دولتآبادی در کتاب «حیات یحیی» ذکر میکند که دوستان را به منزل سردار سپه برده و در زیرزمین، ماده واحده روی میز گذاشته و از افراد میخواستند که امضا کنند. بسیاری نیز تحت فشار امضا کردند؛ برای مثال، مرحوم اسدی، که بعداً در قائله مسجد گوهرشاد توسط رضا شاه اعدام شد، جزو کسانی بود که نمیخواست امضا کند. او گفت: «نمیترسم.» و وقتی پرسیده شد: «از شوکتالملک چی؟» پاسخ داد: «چرا از او بترسم؟ یعنی اگر بخواهد غضبی وارد کند، من برای او میترسم؟» و در نهایت ماده واحده را امضا کرد. پس از تصویب ماده واحده، در ۱۵ آذر همان سال، مجلس موسسان قانون اساسی تغییر کرد، مواد مربوط به سلسله قاجار اصلاح شد و حکومت پهلوی شکل گرفت. از تاجگذاری آقا محمدخان قاجار تا مجلس موسسان حدود ۱۳۱ سال طول کشید.
سلسله قاجاریه به معنای پادشاهی مطلقه در انقلاب مشروطه تغییر یافته بود
رئیس جعفری با بیان اینکه نظام سلطنت استبدادی قاجار که در ذهن بسیاری مردم با آقا محمدخان، فتحعلیشاه، محمدشاه و ناصرالدینشاه شناخته میشود، در مرداد ۱۲۸۴، یعنی سال صدور فرمان مشروطه، عملاً سقوط کرده بود، یادآورشد: به عبارت دیگر، سلسله قاجاریه به معنای پادشاهی مطلقه در انقلاب مشروطه تغییر یافته بود. پس از تلاشهای یکصد ساله مردم ایران، از جنگهای ایران و روس تا نهضت مشروطه، نظام سیاسی مشروطه برقرار شده بود و ۲۰ سال بود که حکومت مشروطه ادامه داشت. در این نظام، اهمیت چندانی نداشت که پادشاه چه کسی باشد.
وی افزود: مهمترین استدلال مخالفین، از جمله مرحوم مصدق، این بود که در نظام مشروطه، پادشاه صرفا یک شخصیت تشریفاتی است و شخصیت او اهمیتی ندارد. مرحوم مصدق بارها در نطقهای خود تاکید میکرد که پادشاه مشروطه هیچ کاره است و حتی وقتی یکی از نمایندگان مجلس میگفت که بارها پای منبر شاه نشسته بود، او پاسخ میداد: پس خونهایی که ریخته شد برای چیست؟ اگر قرار بود شاه رئیسالوزرا باشد و همه کاره باشد، پس اصلاً برای چه انقلاب مشروطه کردیم؟ جالب آنکه مرحوم مصدق در دوره نخستوزیری خود رسما اعلام کرد که هیچکس حق تعقیب منتقدان و مخالفان دولت را ندارد. هر کسی که به او در روزنامهها یا جراید اهانت میکرد، حق تعقیب نداشت.
برداشت اشتباه این است که تصور شود سلسله قاجار به معنای حکومت مطلقه تا سقوط کامل در سال ۱۳۰۴ باقی مانده بود
نظام مشروطه شکل گرفته بود و مردم از آن پاسداری میکردند
رئیس جعفری خاطرنشان کرد: مرحوم مصدق استدلال میکرد ما سردار سپه را داریم که نخستوزیر است و منشا خیر بوده و امنیت برقرار کرده، پس چرا باید او را به جای پادشاه قرار دهیم؟ زیرا پادشاه مشروطه کارهای نیست و عملا حق دخالت ندارد. برداشت اشتباه این است که تصور شود سلسله قاجار به معنای حکومت مطلقه تا سقوط کامل در سال ۱۳۰۴ باقی مانده بود. در واقع، نظام مشروطه شکل گرفته و مردم از آن پاسداری میکردند. حتی در سالهای اولیه، وقتی پادشاه به قانون اساسی تمکین نکرد، او را خلع و تبعید کردند؛ و وقتی روحانی تراز اول کشور پای اصول مشروطه نایستاد، با حکم قانون و فتوای مراجع نجف اعدام شد.
شاید یکی از اقدامات غیرضروری پس از مشروطه، تغییر نظام حکمرانی بود
این اقتصاددان ادامه داد: بحث اصلی نشان میدهد که شاید یکی از اقدامات غیرضروری پس از مشروطه، تغییر نظام حکمرانی بود. ایراداتی که به احمدشاه وارد میشد، مثل احتکار گندم یا عدم مداخله در کشور، در چارچوب قانون اساسی مشروطه اصلاً مداخله محسوب نمیشد. تنها جایی که میتوانست مداخله کند، مواردی بود که قانون اساسی اجازه داده بود؛ مثلا وقتی در قرارداد ۱۹۱۹ به احمدشاه فشار آوردند که امضا کند، او به دلیل مخالفت مجلس، امضا نکرد. به احمدشاه گفته بودند اگر امضا نکنی، این انگلیسیها بساط سلطنت تو را به هم میزنند. او پاسخ داد اگر بخواهم در اروپا کلم بفروشم، بهتر از این است که در ایران، بساط مشروطه را تمکین نکنم و پادشاهی باشم که به مشروطه قائل نیست. این پاسخ، حد صحت ماجرا است و همان است که مربوط به اتهامات احمدشاه مثل احتکار گندم و غیره میشود.
نظام استبدادی سلسله قاجار در انقلاب مشروطه عملا سقوط کرده بود
عقبماندگی ایران را صرفا به قاجار نسبت ندهیم
تاریخ کشور پیش از صفویه نیز دولت ملی نداشت
رئیس جعفری گفت: نظام استبدادی سلسله قاجار در انقلاب مشروطه عملا سقوط کرده بود. اکنون بحث درباره قاجار به گونهای مطرح میشود که گویی هرگونه عقبماندگی، بدبختی و عدم توسعه در ایران صرفا به دوران قاجار مربوط است. اگر بخواهیم داوری منصفانهای داشته باشیم، باید تاریخ را کمی عقبتر بررسی کنیم. از سقوط ساسانیان تا روی کار آمدن صفویه، چیزی به نام دولت ملی در ایران وجود نداشت؛ اساسا مفهوم ملت-دولت شکل نگرفته بود. تا سقوط بغداد و فروپاشی خلافت عباسی، هر پادشاهی در ایران مجبور بود مشروعیت خود را از خلافت اموی یا عباسی بگیرد. حتی در برخی دورهها، چند سلسله همزمان حکومت میکردند و به عنوان حکومتهای دستنشانده خلافت عمل میکردند و منشور مشروعیت از خلیفه دریافت میکردند.
ایران پیش از صفویه حکومت ملی نداشت
صفویان با برجسته کردن ایرانیت و تشیع کشور را بازسازی کردند
وی ادامه داد: پس از سقوط بغداد و حمله اول مغولها در زمان سلسله خوارزمشاهیان، بخش عمدهای از ایران فتح شد و سپس هلاکوخان برای باز کردن مسیر تجاری و فتح بغداد، خلافت عباسی را برانداخت. بعد از آن، ایلخانان و ملوکالطوایفی چون آققلاقیونلوها و تیموریان بر کشور حکومت کردند، اما هیچ یک به مفهوم حکومت ملی ایران شکل ندادند. تا حوالی سال ۹۰۰ هجری قمری، با روی کار آمدن صفویه، ایران توانست پس از خلأ مشروعیت خلافت عباسی، با برجسته کردن عناصر ایرانیت و تشیع، کشور را بازسازی کند. حتی در دوره صفویه هم، حکومت عمدتا ایلیاتی و دستنشانده قزلباشان بود و نهادهای مدنی توسعه نیافته بودند، به جز اقدامات محدود شاه عباس که توانست پس از هزار سال از سقوط تیسفون، راههای شاهی و کاروانسراها را بازسازی کند و تجارت کشور را رونق دهد. با این حال، در حدود ۳۰–۴۰ سال آخر صفویه، شورش و اغتشاش همچنان ادامه داشت و تبریز سه بار به دست عثمانیها فتح شد و تنها با اقدامات شاه عباس دوباره بازپس گرفته شد.
این استاد دانشگاه علامهطباطبایی با اشاره به دوره انتقالی پس از سقوط صفویه گفت: از سقوط صفویه تا روی کار آمدن قاجار، حدود ۷۲ سال طول کشید. در این دوره، ۲۵ پادشاه در ایران تاجگذاری کردند، برخی همزمان، و گاهی فرزندان نادر، فرزندان کریمخان یا آزادخان افغان به قدرت رسیدند. میانگین دوره حکومت هر پادشاه حدود هفت–هشت سال بود و تنها ناصرالدینشاه ۵۰ سال سلطنت کرد.
ایران پس از نادرشاه همچنان بیثبات بود، در حالی که اروپا و روسیه به آرامش رسیدند
فتحهای نادرشاه رونق نظامی آورد اما توسعه ایران را متوقف کرد
رئیس جعفری ضمن ارائه مقایسهای میان ایران و شرایط جهان، یادآورشد: در روسیه، از سقوط صفویه تا قاجار، ۱۴ پادشاه سلطنت کردند که برخی مانند کاترین کبیر ۳۴ سال بر مسند بودند. در انگلستان، طی 203 سال تنها هشت پادشاه حکومت کردند؛ برخی مانند جورج دوم، ۳۳ سال و جورج سوم، ۶۰ سال سلطنت داشتند. همزمان با محمدشاه، ناصرالدینشاه و مظفرالدینشاه، ملکه ویکتوریا ۶۴ سال بر انگلستان حکومت میکرد. در همین دوران، ایران پس از رهایی از افغانها و حکومت نادرشاه، همچنان با شورش و ناآرامی روبرو بود، در حالی که کشورهای اروپایی و روسیه به ثبات سیاسی قابل توجهی رسیده بودند. نادرشاه با ماشین جنگی خود طی حدود سه سال، هند و افغانستان و پاکستان کنونی را فتح کرد؛ اقدامی که هم موجب رونق نظامی شد و هم به تولید داخلی و توسعه اقتصادی آسیب زد.
تمام زیرساختهای اقتصادی ایران در دوره پس از نادرشاه از بین رفته بود
اولین آسیبی که نادرشاه به اقتصاد ایران زد، ماشین جنگی او بود که به مدت ۲۰ سال تمام کشور را شخم زد
او افزود: تمام زیرساختهای اقتصادی ایران در دوره پس از نادرشاه از بین رفته بود. مرحوم باستانی پاریزی معتقد است که تنها سلسلهای در تاریخ ایران که حتی یک مسجد هم عمران و بنا نکرده، دوره افشاریه است. او میگوید: «اگر من در ایران کارهای بودم، ابتدا مجسمه نادرشاه را با طلا میساختم و بعد با نفت آتش میزدم. اولین آسیبی که نادرشاه به اقتصاد ایران زد، ماشین جنگی او بود که به مدت ۲۰ سال تمام کشور را شخم زد. کافی است رفتوآمدها و لشکرکشیهای نادرشاه را بررسی کنیم؛ او از شرق به غرب و از غرب به شرق حرکت میکرد و حکومتهای محلی هندوستان را تضعیف میکرد. غارتهای او در هندوستان باعث شد آن سرزمین به راحتی مستعمره انگلستان شود. این بخشی است که نقش ایرانیها در استعمار هند را نشان میدهد و معمولا نادیده گرفته میشود.
ایران پس از نادرشاه در آشفتگی بود تا آقا محمدخان با زور و شمشیر کشور را یکپارچه کرد
این استاد تاریخ اقتصادی ادامه داد: پس از مرگ نادرشاه، در ۴۲–۴۳ سال بعد، ۱۵۳ خان محلی در ایران حکومت میکردند؛ هر کدام ادعای سلطنت داشتند و بخشی از کشور را در اختیار داشتند. چهار تن از معروفترین آنها، آزادخان افغان، علیمردانخان بختیاری، کریمخان زند و فتحعلی خان قاجار ، پدربزرگ آقامحمدخان، بودند که بخشهایی از ایران را تحت کنترل داشتند و کشور را در آشفتگی کامل نگه میداشتند. محمدخان قاجار، نوه فتحعلیخان، در چنین فضایی ظهور کرد. هر گوشهای از کشور تحت کنترل یک حاکم محلی بود و چیزی به نام حاکمیت ملی وجود نداشت. بسیاری از مناطقی که بعدها در جنگهای ایران و روس از ایرخان ان جدا شدند، پس از مرگ نادرشاه از ایران جدا شده بودند. بازپسگیری آنها به زمان آقا محمدخان موکول شد. آقا محمدخان ابتدا از شیراز فرار کرد و در دربار کریمخان زند گروگان بود و پس از فرار به استرآباد رسید، بخشهایی از کشور را فتح کرد، شیراز را از دست لطفعلیخان گرفت و او را در کرمان محاصره کرد. سپس با برادران خود در آذربایجان جنگید تا همه مخالفین را از میان برداشت و اعلام پادشاهی کرد. ایران دوباره یکپارچه شد، اما این یکپارچگی با زور و شمشیر برقرار شد، نه با اتحاد خوانین یا سازوکارهای مدنی.
قاجاریه استمرار طبیعی نظام ایلیاتی و غارتی ایران بود، اما شکاف تکنولوژیک و صنعتی باعث عقبماندگی ایران شد
رئیس جعفری خاطرنشان کرد: مشکل و بدشانسی قاجارها این بود که ظهورشان همزمان با انقلاب صنعتی و تغییرات تکنولوژیک در دنیا بود. نه آقا محمدخان و پادشاهان دیگر قاجار، بیشتر از کریمخان و زندیه خونریزی نکردند یا ظالمتر نبودند؛ قاجاریه استمرار طبیعی نظام ایلیاتی و غارتی ایران بود، اما شکاف تکنولوژیک و صنعتی باعث عقبماندگی ایران شد.
لشکرکشیها و غارتها مسیر تجارت ایران را تغییر داد و اقتصاد آسیب دید
او توضیح داد: در اواسط دوره نادرشاه، کاروانهای تجاری مسیر خود را از ایران تغییر دادند؛ لشکرکشیها و غارتها باعث شد که مسیر کاروانهای تجاری از ایران عبور نکند و تجارت ایران آسیب دید. برخی از کاروانها که متعلق به کمپانی مسکو بودند، توسط محمدحسنخان قاجار غارت شد و اقتصاد بخشهایی از استرآباد، گرگان و خراسان لطمه دید. پس از روی کار آمدن آقا محمدخان، هر بار که پادشاه فوت میکرد، باز هم کشور دچار آشفتگی و خونریزی میشد. مرگ آقا محمدخان، فتحعلیشاه یا محمدشاه موجب شد دهها نفر ادعای سلطنت کنند و سرکوب مخالفین چند سال طول میکشید. در این بازه، بخشهایی از کشور ویران میشد تا پادشاه جدید مستقر شود و نظم جدید برقرار گردد.
مشکل قاجار با راهآهن، محدودیت مالی و نفوذ خارجی بود، نه مخالفت
به گزارش جماران، رئیس جعفری، درباره وضعیت اقتصادی و اصلاحات دوره قاجار و مشروطه نیر خاطرنشان کرد: نکته کلیدی این است که در دوره قاجار هیچ مخالفتی با راهآهن وجود نداشت، بلکه مشکل اصلی محدودیت مالی و نفوذ خارجی بود. حتی در زمان سردار سپه، رضا شاه، وقتی لایحه راهآهن سراسری به مجلس فرستاده شد، برخی مخالفتها بر سر مسیر راهآهن بود؛ مخالفان معتقد بودند که راهآهن شمال به جنوب صرفا مواد خام صادر میکند و کالاهای ارزشافزوده وارد میشود و نمیتواند اقتصاد داخلی را احیا کند.
اصلاحطلبان قاجار تلاش کردند ایران را نجات دهند اما موفقیتشان محدود بود
انقلاب مشروطه برای اصلاح مالی بود اما بانکها منابع کشور را جذب کردند و اقتصاد محدود باقی ماند
این اقتصاددان با بیان اینکه در دوره قاجار، اصلاحطلبان بسیاری مانند قائممقام فراهانی، امیرکبیر و سپهسالار تلاش کردند تا ایران را نجات دهند، عنوان کرد: از زمان عباس میرزا، اصلاحات مالی، آموزشی و اقتصادی آغاز شد، با هدف ایجاد نظام مالی منسجم، راهاندازی نهادهای مدنی و اعزام دانشجویان به خارج. یکی از اهداف اصلی انقلاب مشروطه، اصلاح نظام مالی بود؛ مالیه روح مشروطه قلمداد میشد و نیاز به بانک ایرانی احساس میشد. اما اولین بانک ایرانی ۲۰ سال بعد از انقلاب مشروطه تأسیس شد. بانک استقراضی و بانک شاهنشاهی، به جای حمایت از تولید، عصاره منابع اقتصادی کشور را جذب میکردند. فعالان قاجاریه در دوره مشروطه تلاش کردند با ایجاد بانک ایرانی و اصلاح نظام مالی، اقتصاد ایران را تقویت کنند، اما موفقیت آن محدود بود.
مشروطه ثمره دیررس اصلاحاتی بود که جریان اصلاحطلب از نیمه دوره قاجار آغاز کرده بود
رئیس جعفری با اشاره به ساختار اجتماعی دوره قاجار گفت: نظام ارباب ـ رعیتی در دوره قاجار استمرار هزار ساله الگوهای سنتی ایران بود و موقعیت کشور در نظام جهانی، تحت فشار سهگانه خارجی، ناتوانی داخلی و ناکامی اصلاحطلبان قرار داشت. مشروطه ثمره دیررس اصلاحاتی بود که جریان اصلاحطلب از نیمه دوره قاجار آغاز کرده بود.
قاجار در بستر بحران و مداخلات خارجی ظهور کرد و سقوط کرد
او افزود: پس از مشروطه، ایران همچنان با دخالتهای خارجی مواجه بود. قرارداد ۱۹۱۹ توسط انگلستان تحمیل شد و کودتای ۱۲۹۹ علیه حکومت مرکزی راهاندازی شد. حکومت قاجار سقوط کرد و پهلوی روی کار آمد. رضا شاه در ابتدا با مشروطه تعامل داشت، اما به تدریج، بسیاری از شخصیتهای مشروطهخواه مانند داور، تیمورتاش و فروغی خانهنشین یا حذف شدند. با این حال، تا حدودی ساختار مشروطه پابرجا ماند، تا دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت و پس از آن کودتای ۲۸ مرداد. در مجموغ، زمینههایی که قاجار در آن ظهور کرد، کشور را در وضعیتی بحرانی، با اقتصاد ضعیف، نهادهای نیمهفعال و مداخلات خارجی قرار داده بود. خدمات، ضعفها و ناکامیهای آن دوره باید در بستر این شرایط تاریخی و جهانی بررسی شود.
مشاهده خبر در جماران