کدخبر: ۱۶۱۳۵۲۲ تاریخ انتشار:

آنکارا یا بورسا، فرقی هم داشت؟

امام را که به ترکیه تبعید کردند، نفس راحتی کشیدند. نمی دانستند که برای مردان خدا دوری و نزدیکی فرقی ندارد آنها از دور هم که شده هدایتگرند. چندی بعد اما باز نفس کشیدنشان سخت شد اما خودشان را به راه دیگر می زدند که یعنی ما موفق شده ایم.

به گزارش خبرنگار جماران، امام خمینی (س) طی سال های حیات مبارکشان در مکان های مختلف از جمله خمین که محل تولدشان بود، قم، نجف، نوفل لوشاتو و ترکیه که محل تبعیدشان بود، روزگار گذراندند.

سخنرانی امام در چهارم آبان ماه سال 43 که به افشای لایحه کاپیتولاسیون اختصاص داشت (برای مطالعه بیشتر می توانید امام چگونه از لایحه کاپیتولاسیون باخبر شد؟/اعلامیه هایی که به جای فلفل بار زده شد) این خیال خام را در سر حاکمان رژیم شاه انداخت که با تبعید امام و دور کردن ایشان از کشور می توانند حضور و تاثیرشان بر مردم را کمرنگ کنند غافل از آنکه نور خدا خاموش شدنی نیست. همین انگیزه آنان را بر آن داشت تا در سحرگاه سیزدهم آبان ماه سال ۴۳ به طور مخفیانه امام را از قم به تهران و بلافاصله با یک هواپیمای نظامی به ترکیه منتقل کنند. این تبعید که ابتدا به شهر آنکارا صورت گرفت و سپس ایشان را در بیست و یکم همان ماه به شهر بورسا در ۴۶۰ کیلومتری جنوب آنکارا منتقل کردند. آنها گمان می کردند که با این کار می توانند امام را منزوی تر کنند و باز هم طرفی بر نبستند. اکنون ۵۹ سال از آن روزها می گذرد. حجت الاسلام و المسلمین احمد صابری همدانی در کتاب یادها و یادمان ها از آیت الله سید مصطفی خمینی(ره)، جلد دوم درباره تبعید امام به ترکیه (برای مطالعه بیشتر علت تبعید امام به ترکیه چه بود و چه واکنشهایی در پی داشت؟ را بخوانید) گفته است: 

از تبعید حضرت امام(س) به ترکیه، از طرف آیت الله گلپایگانی(ره) به  استانبول رفتم و تا سال ۱۳۵۱ آنجا بودم. همچنین خبر داشتم که آن بزرگوار در  «بورسا»، و در منزلی که پلاک آن ۱۳ است، تشریف دارند، ولی به دلیل حضور فعّال ساواک در صحنه، جرأت گفتن نشانی ایشان را به دیگران نداشتم.

در این ایّام، نامه ای از طرف آیت الله دکتر بهشتی(ره) به من رسید، مبنی بر این که: با آقا تماس بگیرید و خبر آن را به ما هم بدهید! مجموع این مکاتبات به ۱۰ شماره رسید.

در این اوضاع و احوال به ذهنم رسید که با اسم مستعار و به نشانی یک مغازه،  نامه ای به حضرت امام(س) بنویسم و در آن قید کنم که شاگرد سابق شما مایل است خدمت حضرت عالی برسد، اما از حضور پلیس احتیاط می کند. خواهشمند است، جواب را به فلان نشانی و به نام شیخ عبدالله ارسال فرمایید!

بعد از مدّتی، نامه ای از طرف حاج آقا مصطفی(ره) به همان نشانی و به همان نام ارسال شده بود. ایشان در این نامه اظهار تمایل به این دیدار کرده، و نوشته بود نامه  را خدمت والد رساندم، خوشحال شدند، دعا کردند و فرمودند: از طرف ما مانعی نیست ولی ممکن است مانع برنامه های ایشان شویم. خلاصه فهمیدم که حضرت  امام(س) مایلند که من در همان جا کار کنم، ضمناً در حاشیۀ نامه، حاج آقا مصطفی(ره) اقلام و اجناسی را برای خانواده درخواست کرده بود، که این کار هم  ضمن یک مکاتبه با دوستانمان در ایران، انجام شد.

در همان ایّام یک روز خبردار شدم که سه نفر برای دیدن این جانب به مسجد  رفته اند و چون من در مسجد نبودم، آدرس هتل محل اقامت را داده بودند. از قراین  فهمیدم که حضرت امام(س) بوده اند. همراه آن دو، سه نفر عالمی که از ایران برای  ملاقات با آن بزرگوار آمده بودند، به محل اقامت ایشان رفتیم، متوجّه شدیم که پلیس (به دلیل تمام شدن وقت) حضرت امام(س) را به «بورسا» تبعید کرده است ولی همراهان آن بزرگوار هنوز همان جا بودند. خدمت آقایان رفتیم یکی از آنان  آیت الله جلیلی از علمای کرمانشاه بود. نشانی حضرت امام(س) را از ایشان گرفتم و  نامه ای خدمت آقا نوشتم و حاج آقا مصطفی(ره) جوابش را نوشت. در همان روزها  شخصی از ایران به منظور ملاقات با امام(س) آمده بود ولی ایشان پیغام داده بودند  که دیگر با ایشان تماس نگیرم، خیلی از این جهت ناراحت شدم. علّت این پیغام هم  این بود که پلیس از ارتباط من با حضرت امام(س) مطّلع شده بود. پس از گذشت یک  هفته شنیدم که حضرت امام(س) به عراق منتقل شده اند.

نامه ای به حضرت امام(س) نوشتم و پس از چندی جواب آمد (متأسفانه آن نامه  فعلاً موجود نیست) در جواب نامه نوشته بودند که مردم «ترک» به ما خیلی احترام  کردند. همچنین به محض ورود ما به عراق «عارف» کسی را فرستاد که هر امری  داشته باشید ما انجام خواهیم داد. روزنامه ها و مجلّه ها هم در خصوص حضرت  امام(س) و حاج آقا مصطفی(ره) مطالبی نوشتند که یک نسخه از آن مجلّه نزد من  موجود است. در آن مجلّه خانمی که مأمور پرستاری و پذیرایی و آشپزی بیت  امام(س) بود، از تقیّد آن بزرگوار به نماز و قرآن و محبّت به بچه ها مطالبی نوشته بود.  البته حاج آقا مصطفی(ره) هم در آنجا تبعید بود.

 

مشاهده خبر در جماران