امام حسن (ع) با توجه به خواسته اکثریت [گرچه همه آنان به خطاء رفته بودند] عمل کرد و برقراری حاکمیتِ استبدادی و استبداد رای (معاذالله) از او دیده نشد و در نتیجه قلم بطلان بر همه شکل های استبداد کشید تا کسی تا قیامت نتواند با ادعای حکومت دینی و بهانه گسترش معنویت و شریعت دست به استبداد در مقابل خواسته عموم مردم زند.

امام علی (ع) به عنوان اولین دست پرورده پیامبر عظیم الشان خدا (ص) در توجه به مطالبات مردم و نفی استبداد رای است.

و امام حسن (ع)‌ اولین دست پرورده امیرالمومنین است که راهی سخت تر از پدر بزرگوارش داشت و آن این بود که امیرالمومنین (ع) در جنگ صفین در رابطه با حکمیت قبول قهری داشت و به رای و نظر اکثریت تن داد اما منجر به خلع ید ازحکومت نشد ، ولی فرزندش امام حسن (ع) همان مسیر را ادامه داد گرچه به کلی از حاکمیت حذف شد و این مهم را امام حسن (ع) به عنوان خواسته مردم و در مبارزه با استبداد رای عملیاتی کرد در حالیکه هم زمینه استبداد (معاذالله) در حکومت کوتاه او بود و هم زخم زبان از سوی عده ای معدود و تندرو وجود داشت!

امام حسن (ع) با توجه به خواسته اکثریت [گرچه همه آنان به خطاء رفته بودند] عمل کرد و برقراری حاکمیتِ استبدادی و استبداد رای (معاذالله) از او دیده نشد و در نتیجه قلم بطلان بر همه شکل های استبداد کشید تا کسی تا قیامت نتواند با ادعای حکومت دینی و بهانه گسترش معنویت و شریعت دست به استبداد در مقابل خواسته عموم مردم زند.

 

صلح امام حسن و مدیریت زمان و فرهنگ سازی در نظام سیاسی اسلام

 

صلح امام حسن (ع) دارای زوایای مختلفی است و از آن جمله این واقعیت است که انسانی که نیازها و اقتضائات زمان خود را نداند و دریافت درستی از افکار عمومی و قضاوت های آنان نداشته باشد نمی تواند در جامعه خود مسئولیت پذیر باشد؛ پذیرش صلح از سوی امام حسن(ع) نشان می دهد حضرت خود و توانایی خود را می شناسد و افکار عمومی و مطالبه ی آنان را می داند و با شجاعتی بالاتر از شجاعتِ جنگی ، با مسئولیت پذیری به موقع نه تنها زمان خود را مدیریت کرد ، بلکه ضدیت با فرهنگ استبداد سیاسی و استبداد رای را در شیعه و نظام سیاسی اسلام جاودانه نمود.

 

شجاعت در مسئولیت پذیری به موقع در برابر از دست دادنِ محبوبیت

 

این شجاعت که سخن از آن مطرح کردیم شجاعتی دیگرست، شجاعت در مسئولیت پذیری بموقع و از دست دادنِ محبوبیت که گاهی در صلح با دشمن نمایان میشود، می باشد. مهم این است که یک فرد شجاع با هزینه زیاد از خود و آبرو و آینده خود به استقبال استفاده از فرصت ها میرود.

این معنای شجاعت در کتاب الذریعه چنین آمده: شجاع کسی است که دارای اراده و اقدام در مواردی است که فرصت مهمی بدست می آید؛ "الاقدام علی موضع الفرصه". این شجاعت از شجاعت در میدان جنگ بالاتر است و در این مقام خطیر است که انسانِ شجاع در مقام دادنِ آبرو و محبوبیت ، خود را فدا می کند و عمری را بدون محبوبیت یا بدون اعتبار اجتماعی سپری می کند. 

 

نقش محوریِ شناخت زمان و توانائی خویش در مسئولیت پذیری

 

در مسئولیت پذیری طبق بیان امام صادق (ع) که کلینی در کتاب الکافی آورده ؛ دو محور مهم مطرح است؛ اول اینکه انسان باید زمان شناس باشد. یعنی؛ شرایط جامعه و افکار عمومی را و نیازهای آنان را به خوبی بشناسد که از این معنا تعبیر شده است به «عارفابزمانه». انسانی که زمان خود و نیازها و اقتضائات زمان خود را نداند و دریافت درستی از افکار عمومی و قضاوت های آنان نداشته باشد نمیتواند در جامعه خود مسئولیت پذیر باشد.

محور بعدی ؛ شناخت توانایی خود و مقدار مسئولیت خویش است که فرمود؛ «مقبلا علی شانه»، یعنی توانائی خود و مسئولیت خود و اینکه در کدام جایگاه و با کدام پشتوانه می تواند نقش ایفا کند را ارزیابی کند.

 

مسئولیت امام مسلمین در مورد زندگی و امنیت مردم

 

امام که سِمت هدایت و رهبری دارد در تمام مقدمات و مراحل زمان شناسی و مسئولیت شناسی دارای قدم راسخ و حضور جدی است.

مهم این است که امام؛ مسئولِ امنیت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی مردم است تا مال و جان و آبرو مردم محفوظ بماند، و از همین نقطه است که  موظف و متعهد و پاسخ گو است همانطوری که انبیاء مسئول هستند؛ «لنسئلّن المرسلین؛(اعراف/۶) ما حتماً از پیامبران پرسش می کنیم» .

 

 

شجاعت امام حسن (ع) در جنگ و صلح 

 

کسی میتواند شجاعت در صلح حتی به قیمت خدشه به آبروی خود را داشته باشد که امتحان شجاعت در جنگ را در گذشته از خود نشان داده باشد.

وقتی در صفین محمدحنفیه توفیقی نیافت ، امیرالمومنین نیزه را به امام مجتبی داد و امام حسن در اولین حمله صف متحد آنان را بهم ریخت و به محضر پدر بازگشت و محمدحنیفه از عدم توفیق خود افسرده شد امیرالمومنین فرمود؛ امام حسن فرزند پیامبر و فاطمه زهرا حساب او با شما متفاوت است.

این تفاوت در سالهای بعد در جریان مواجهه با معاویه فریبکار و مطالبات افکار عمومی در رابطه با قبول صلح خود را نشان داد.

 

زمینه های صلح ؛ از بی وفایی یاران تا مطالبات افکارعمومی

 

از یک سوی اصحابش نامه به معاویه می دهند که آماده تحویل دادنِ حسن المجتبی به تو هستیم!

و از یک سوی شعار؛ «عهدنامه صلح را بپذیر، البقیه امض الصلح» خیمه ها را گرفته !

 

امام حسن (ع) امام است و موظف به حفظ دین و جامعه اسلامی و توجه به مطالبه افکار عمومی است.

استاد شهید مطهری سخن ژرفی دارد، می گوید: "حساب امام حسین با امام حسن متفاوت است امام حسین یک معترض در برابر حاکمیت است و مسئولیت حفظ جان مسلمین را به عنوان خلیفه ندارد، اما امام مجتبی؛ خلیفه مسلمین است مردم با او به عنوان خلیفه مسلمین بیعت کرده اند پس باید جان و مال مسلمین را حفاظت کند."

 

اهمیت حفاظت از امنیت جامعه و مردم

 

دینوری مینویسد ؛ "وقتی سلیمان بن صرد باجمعی خدمت امام حسن رسید و با «مذل المومنین» امام را خطاب کرد…ولی امام به او احترام کرد و فرمود:‌ شما شیعیان ما واهل مودت مایید، و شما را به دلسوزی و رفاقت و پایداری در راهمان می‏شناسیم …. معاویه از من قدرت‏مندتر و پراراده‏ تر نبود…. خدا و شما را گواه می‏گیرم که با انجام آنچه که دیدید، جز آن که خونتان را حفظ کرده و در میانتان اصلاح انجام دهم، قصدی نداشتم…فانکم شیعتنا و أهل مودتنا، و من نعرفه بالنصیحة و الصحبة و الاستقامة لنا، و قد فهمت ما ذکرتم،…ما کان معاویة بأبأس منی بأسا، و أشد شکیمة، و لکان رأیی غیر ما رأیتم، و لکنی أشهد الله و ایاکم أنی لم أرد بما رأیتم الا حقن دمائکم، و اصلاح ذات بینکم…" (الامامة و السیاسة/۱۶۴)

 

امام حسن(ع) و نهادینه کردنِ «بقاء اسلام، نه بقاء حرف من»

 

از معضلات بزرگ تاریخ اسلام این است که فردی یا جمعی مدعی بقاء اسلام هستند؛ اما در کنکاش دیگری، نتیجه متفاوت به دست می آید و آن «بقاء حرف من» ، «بقاء تفکر خاص» یا «بقاء گروه و جناح خاص» یا «به رخ کشیدن» و مانند دیده می شود.

در مورد امام حسن(ع) در ابتداء قصه، حکایت از آمادگی نبرد سنگین با معاویه و تشویق مومنین به نبرد دارد، لذا در مسجد کوفه به صورت علنی فرمود: «ولولم یبق لبنی امیه الا عجوز درداء لبغت دین الله عوجا… اگر از بنی امیه پیرزنی زمین گیر هم بماند، همو دین خدا را منحرف می کند!» 

و سپس با یک لشگر چهار هزار نفری حرکت فرمودند… و خطبه مفصلی هم بین راه خواندند که؛ «مبادا از امر من تعدی کنید…» (مقاتل الطالبین۶۳)، ولی معاویه یک به یک سرداران سپاه امام را خرید! به گونه ای که در تعبیر تاریخ آمده؛ «فقلب علی الحسن- یعنی آنان رفتند و برعلیه امام مجتبی شدند!» (الخرائج ۴۵۷۴/۲) 

از این به بعد همه خواسته و تدبیر امام مجتبی در  بقاء اسلام متمرکز است و خبری از استبداد به رای خود (معاذالله) و پافشاری بر سخنان گذشته اش دیده نمیشود ، چون پای امنیت دین و امنیت مردم در میان بود.

 

نتیجه ؛ آن امام بزرگوار از هیچ حرکتی در راستای امنیت دین و امنیت مردم کوتاهی نکرد و بیشترین هزینه را در میان اهلبیت(ع) از آنِ خود نمود تا پیاده شدنِ مطالبات مردم را در فرهنگ اهلبیت (ع) نهادینه کند و این مهم را به انجام رساند .

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.