دکتر محمد محمودی کیا عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی در دلنوشتهای به مناسبت تشییع پیکر مطهر شهدای اقتدار برای جماران نوشت: امروز همه آمده بودند برای تشییع شهدا؛ از پیر و جوان تا شیرخوارگان؛ همگی با هر عقیده و مرامی؛ جملگی سیاهپوش غم شهیدان بودند و صدالبته، خود حماسهساز!
امروز هم حماسه بود و اقتدار؛ هم تماشای دوباره قابی از مظلومیت یک ملت!
ماشینهای حمل پیکرهای شهیدان را که مینگری، از هر سو سیلابی از اشک و چشمانی خونین را میبینی که آهی سوزان از عمق جان بر آسمان بلند دارند!
با این همه، وصف غالب این حضور، مشتهایی گرهخورده از برای انتقام بود و فریادهایی بلند برای دفاع از ایران!
این حضور و شکوه برای خصم متجاوز که جز شرارت و کشتار هنری ندارند، چونان صاعقههای کوبنده، دست خشم الهی را برایشان تداعی میکند که جلوههایی از آن را در آتش سوزان و ویرانگر سجیلها و فتاحها تجربه کردند.
امروز تهران عاشورایی بود!
ظهری خونین از پیکرهای شهیدان!
امروز حماسهای بود فراموشنشدنی!
امروز داغ علیاکبرها و علیاصغرها برایم تداعی شد!
امروز عباسها را ارباً اربا دیدم!
امروز تصویر مجسم عشق را دیدم و معنای عاشقی!
امروز همه آمده بودند برای تشییع شهدا؛ از پیر و جوان تا شیرخوارگان؛ همگی با هر عقیده و مرامی؛ جملگی سیاهپوش غم شهیدان بودند و صدالبته، خود حماسهساز!
حال دلم، حال ظهر عاشوراست!
در میانه این حماسه و شکوه، دلم برای غربت و مظلومیت شهید بیکفن دشت کربلا آتش گرفت که پیکر مطهرش سه روز و سه شب بر ریگهای داغ کربلا پراکنده بود و رها. آری! پراکنده! و این خود روضهای است که قلب هستی را به آتش میکشاند!
«أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْلُ الْقُرى»