دکتر محمد محمودی کیا عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی در یادداشتی اختصاصی برای جماران نوشت: فرجام بحران فزاینده و با ظرفیت تسری‌یابندگی ناشی از جنگ تحمیلی با رژیم صهیونی، نه تنها به صورت‌بندی جدیدی از قدرت در منطقه منجر خواهد شد، بلکه واجد تأثیرات شگرف بر محیط نظام بین‌المللی نیز خواهد بود چنانچه می‌توان نتایج و پیامدهای غیرقابل انتظاری را از آن انتظار داشت.

چنان‌چه قابل پیشبینی بود و انتظار میرفت رژیم جنایت کار صهیونیستی در اقدامی تجاوزکارانه، در میانه مذاکرات و در آستانه رسیدن به یک راه حل مرضی الطرفین میان ایران و ایالات متحده، تمامیت ارضی، امنیت ملی و اقتدار کشور متمدن، مقتدر، وسیع و پهناور ایران را هدف گرفت و آتش جنگ را برافروخت؛ اقدامی که با موافقت، هماهنگی و حمایت غیرمستقیم آمریکا در سحرگاه روز جمعه، ۲۳ خرداد ماه با حملات جنایتکارانه به منازل فرماندهان ارشد نظامی، دانشمندان هسته‌ای و نیز زیرساخت‌های اتمی و نیز پایگاه‌های راداری صورت تحقق یافت.

این آغاز به جنگ و اقدام تجاوزکارانه نه تنها امنیت منطقه را دستخوش تحولات بنیادین خواهد کرد، بلکه واحد تاثیرات شگرف و فوری بر عناصر نظم‌ساز در سطح سیستمی نیز منجر خواهد شد. از این رو، هرگونه ورودی آشوب‌ساز دیگر همچون مداخله مستقیم نظامی آمریکا و یا اقدام به فعال‌سازی مکانیسم ماشه توسط سه کشور اروپایی و یا استفاده از تسلیحات هسته‌ای برای مقابله با تأسیسات صلح‌آمیز هسته‌ای ایران می‌تواند به سرعت چهره‌ امنیتی خاورمیانه را تغییر داده و معادلات جدیدی را بر آن حاکم سازد.

طبیعتاً هرگونه اجماع برای شکست جمهوری اسلامی در عرصه نظامی، تمام منطقه را به آتش نزاع و جنگی خونین با دامنه غیرقابل پیش‌بینی خواهد کشاند و به سرعت تاثیرات قابل توجه خود را بر امنیت و اقتصاد بین‌المللی نمایان خواهد ساخت.

بی‌شک اقدام نابخشودنی اخیر و خطای محاسباتی سران فاسد رژیم جنایتکار صهیونی، آنها را به ورطه نابودی وارد خواهد ساخت، چرا که در برآورد قدرت دفاعی، انسجام داخلی ایرانیان و نیز میزان تاب‌آوری جریان مقاومت در سطح منطقه، محاسبات غلط و به دور از واقعی داشتند؛ هر چند تا کنون دیگر اضلاع مقاومت در لبنان و عراق، ورود مستقیم در منازعه اخیر نداشته‌اند، ولی چنانچه دایره تنش به مواردی که در سطور پیشین ذکر آنها رفت، کشانده شود، به طور حتم جنگ تمام عیاری را بر سر مسأله آینده نظم در منطقه راهبردی غرب و جنوب غرب آسیا شاهد خواهیم بود.

لذا در این هنگامه حساس پیشنهاد می‌شود بر اساس مفروضات دستگاه تحلیلی که پیشتر بر آن تأکید داشته و در ایضاح ابعاد آن کوشیده بودم، مبتنی بر دستورالعمل و راهنمای اقدام «رئالیسم هوشمند» به طور موازی هم در عرصه نظامی مسیر اقدامات تنبیهی رژیم اشغالگر به طور پیوسته همچنان در دستور کار باشد و فرصت هرگونه ترمیم و بازسازی از آن گرفته شود و از سوی دیگر با فعال‌سازی دریچه دیپلماسی از تمام ظرفیت‌ها برای امتناع از ورود هزینه‌زا و چالشی دیگر بازیگران به میدان منازعه بهره‌برداری کرد و با تمسک به کارت‌های بازی در اختیار، هرگونه ماجراجویی در این سطح را با هزینه‌های قابل توجه مواجه و مانع از بروز و ظهور آن شد.

بر همین اساس، به باور نگارنده، عملیات نظامی تا تنبیه تاریخی متجاوز و از میان بردن تمام ظرفیت‌های راهبردی رژیم غاصب می‌بایست بی‌وققه ادامه یابد و هرگونه ورود به میز مذاکره نیز می‌بایست پس از بازگردان تهدید رژیم صهیونی؛ این نیروی نیابتی جنایتکار آمریکا در منطقه، به ابعاد بسیار ضعیف شده آن، صورت پذیرد.

چنان‌چه رهبر معظم انقلاب نیز تأکید کردند همانگونه که جمهوری اسلامی جنگ تحمیلی را نخواهد پذیرفت، تن به صلح تحمیلی نیز نخواهد داد؛ صلح تحمیلی چیزی جز تکرار سناریوی لبنان نیست؛ سناریویی که بنا به ملاحظاتی، حزب‌الله را ملزم به ورود به توافقنامه صلحی کرد که طرف دیگر آن؛ رژیم غاصب، به طور پیوسته در نقض توافق می‌کوشد و از هر جنایت و تجاوزی دریغ ندارد. از این رو، هر گونه توافق صلح که مبتنی بر پنداشت و مفروض دانستن حداقلی از ضعف در ایران اسلامی باشد، به معنای استمرار سایه تهدید و جنگ علیه آن خواهد بود.

در محیط‌شناسی بحران باید توجه داشت که رژیم صهیونی در عمل نشان داده که دچار ضعف مشهود در قابلیت‌های دفاعی خود شده و آسمان اراضی اشغالی امروز سخاوتمندانه پذیرای موشک‌ها و پهپادهای ایرانی در هر نقطه و بر هر هدفی است و می‌باید از این برتری هوایی برای به حاشیه راندن هر چه بیشتر این رژیم شرور و بازگرداندن آن به حالت طبیعی و نیل به وزن و صورت ضعیف شده آن در معادلات منطقه‌ای ادامه داد تا در سایه شکستن ابهت پوشالی این رژیم نحس و نجس، دیگر هیچ نیروی نیابتی خارجی کنش‌گری در منطقه غرب و جنوب غرب آسیا وجود نداشته باشد.

در مجموع، به نظر می‌رسد این اقدام تجاوزکارانه رژیم صهیونی علیه جمهوری اسلامی ایران و نوع مواجهه و سیاست دفاعی ایران و عدم هرگونه انحراف به ساخت سلاح هسته‌ای، به وضوح و در برابر دیدگان جهانیان ثابت کرد جمهوری اسلامی هرگز تهدیدی علیه امنیت بین المللی نبوده و پرونده‌سازی این رژیم جنایتکار و دیگر اشرار عالم در زمینه غایات برنامه هسته‌ای آن، چیزی جز یک تبلیغات سیاسی سنگین با هدف اجماع‌سازی علیه جمهوری اسلامی در سطح نظام بین‌المللی نبوده است؛ امری دیگر رنگ باخته و امکان تمسک به آن در فردای پس از جنگ وجود نخواهد داشت.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.