آزمونهای بزرگ تاریخ، ملتها را میسازند و روایت آنان را ماندگار میکنند. روایت هیباکوشا، روایت رنج و ایستادگی است؛ همانطور که روایت امروز ایران میتواند باشد. امید در این است که ما نیز، چون ققنوس اسطورهای، از دل سختیها برخیزیم؛ زخمخورده اما استوار، خسته اما امیدوار. این یادآوری نه یک شعار، که ضرورتی برای ادامهٔ زیست جمعی ماست: باور به اینکه حتی در تاریکترین لحظات، امکان جوانه زدن دوباره وجود دارد.
پایگاه خبری جماران، در تاریخ معاصر، اندک لحظاتی وجود دارد که اثرشان بر وجدان بشریت جاودانه مانده است. یکی از آن لحظات، ششم اوت ۱۹۴۵ بود؛ روزی که بمب اتم آمریکایی بر هیروشیما فرود آمد و جهانی تازه، آمیخته با درد و اندوه، آغاز شد. بازماندگان آن فاجعه، که در ژاپنی «هیباکوشا» نام گرفتند، سالها با زخمهای جسمی و روحی زیستند؛ زخمهایی که نه تنها بر بدن بلکه بر حافظهٔ جمعی آنان حک شد. در کنارشان اما، درختانی که پس از انفجار زنده ماندند و دوباره جوانه زدند، به «هیباکوجوموکو» شهرت یافتند و نماد تابآوری شدند؛ تصویری روشن از آنکه حتی در خاکستر، زندگی راهی برای ادامه مییابد.
امروز، مردم ایران در مسیری دیگر اما با چالشی مشابه مواجهاند: تحریمهایی که از جانب آمریکا و دیگر کشورهای غربی سالهاست بر شریانهای اقتصادی و اجتماعی کشور سنگینی میکند. تحریمها در بسیاری موارد به زندگی روزمرهٔ مردم گره خوردهاند؛ از کمبود داروهای حیاتی برای بیماران خاص و صعبالعلاج، تا دشواری در تأمین تجهیزات پزشکی، افزایش بیوقفهٔ قیمتها، کاهش قدرت خرید خانوارها، و آسیب به معیشت طبقات ضعیف. این فشارها، فراتر از شاخصهای اقتصادی، بر سلامت روانی و امید اجتماعی نیز اثر گذاشته و میگذارد.
با وجود این، تجربه نشان داده که جامعهٔ ایران، مانند بسیاری از ملتهایی که در آزمونهای سخت تاریخ قرار گرفتند، توانسته است از دل محدودیتها راههای تازه بیابد. توسعهٔ برخی ظرفیتهای داخلی در داروسازی و صنایع، ایجاد شبکههای مردمی برای یاریرسانی و ابتکار در حل مشکلات، نشانههایی از همین مقاومتاند. درست همانگونه که درختان هیباکوجوموکو پس از فاجعه دوباره سر برآوردند، مردم ایران نیز ظرفیت آن را دارند که از دل خاکستر فشارها، مسیر تازهای برای زندگی و امید بسازند.
آزمونهای بزرگ تاریخ، ملتها را میسازند و روایت آنان را ماندگار میکنند. روایت هیباکوشا، روایت رنج و ایستادگی است؛ همانطور که روایت امروز ایران میتواند باشد. امید در این است که ما نیز، چون ققنوس اسطورهای، از دل سختیها برخیزیم؛ زخمخورده اما استوار، خسته اما امیدوار. این یادآوری نه یک شعار، که ضرورتی برای ادامهٔ زیست جمعی ماست: باور به اینکه حتی در تاریکترین لحظات، امکان جوانه زدن دوباره وجود دارد.