ای کاش در نشست زعمای برنامه و بودجه با آقای عارف، معاون اول رئیس جمهور این پرسشها مطرح می شد و پاسخی درخور پیدا میکرد. اگر دولت مشورتی از زعمای برنامه و بودجه سالهای گذشته میخواهد باید دنبال پاسخ به این سؤالات باشد.
محمدکاظم انبارلویی یادداشتی برای جماران ارسال کرده است که متن آن عینا در پی می آید:
مغزهای متفکر 46 سال تاریخ برنامهریزی و بودجهبندی در یک قاب با محوریت عارف عکس یادگاری گرفتند.
عارف در این نشست گفت : «ما از شما کمک و مشورت میخواهیم.»
به بهانه برگزاری این نشست مبارک چند پرسش کلیدی از زعمای برنامه و بودجه کشور طی 46 سال گذشته را میشود به شرح زیر مطرح کرد:
1- چرا علیرغم دانش کافی و مهارت لازم طراحان 6 «برنامه» توسعه، حسب گزارش رسمی نهادهای نظارتی تنها یک سوم احکام آن به حیطه اجرا درآمد و دوسوم بقیه یا اجرا نشده یا در اجرا دچار انحراف شد، چیز دیگری اجرا شده است؟
2- چرا احکام «بودجه»های سنواتی 46 سال گذشته حسب گزارش دیوان محاسبات فقط یکسوم به حیطه اجرا درآمد و دوسوم بقیه یا اجرا نشد یا اگر شد به انحراف و نهایتا به تخلف در اجرا رسید؟
3- این دوسوم خطا در عملکرد آیا قابل عمل نبود یا اینکه مجریان زیر بار اجرای آن نمیرفتند؟ اگر پاسخ هر دو سؤال مثبت است چرا هر سال همان احکام غیرقابل اجرا تکرار میشود؟!
4- گفته میشود اکنون 80 هزار پروژه ناتمام در کشور وجود دارد مسئول این خبط و خطا در برنامهریزی و بودجهبندی در سازمان برنامه و بودجه کیست؟
چرا وقتی منابع نداشتید پروژه تعریف کردید؟ وقتی هم منابع داشتید در برآورد هزینهها بیراهه رفتید که این همه پروژه بلااجرا روی دست دولت بماند.
5- چرا تاکنون گامی برای اصلاح ساختار بودجه برداشته نشده است؟
چرا بودجه شرکتهای دولتی شفاف نیست؟
چرا بودجه شرکت ملی نفت شفاف نیست؟
چرا میزان بدهیها و تأدیه بدهیها مشخص نیست؟
چرا علیرغم اینکه رهبری در سال 1400 برشفاف شدن این بودجهها در ابلاغ سیاستهای کلی تأکیدکردند اما در بودجه 1404 اثری از این شفافیت دیده نمیشود؟!
6- حسب تبصره 3 قانون بودجه 1404 شرکت ملی نفت برای تأمین هزینههای خود چهارده و نیم درصد از فروش نفت، بهعلاوه فروش نفت در داخل ،بهعلاوه سود سهام شرکت را مطالبه کرده است علاوه بر اینها از دادن مالیات معاف است. از همه مهمتر طبق جدول شماره 23-2 آخرین برگ کتابچه بودجه سال 1404 مبلغ 130 هزار میلیارد تومان منابع حساب سرمایهگذاری نفت و گاز کشور را در اختیار دارد. بالاخره یکی در سازمان برنامه و بودجه پیدا میشود بگوید هزینههای شرکت ملی نفت چقدر است؟
اینهمه منابع نجومی غیرقابل احصا چرا باید در یک بنگاه اقتصادی بدون حساب و کتاب دپو شود . خزانهداریکل از ابتداییترین پرداختها به کشاورزان ، بازنشستگان ، معلمان و ... عاجز گردد.
7- اخیرا رئیس دیوان محاسبات تفریغ نفت1402 را در مجلس قرائت کرد. احکام بلااجرا در وزارت نفت را نام برد. اجرای احکام تخلفآمیز و به انحراف رفته را هم مطرح کرد! آیا نمیشود احکام بلااجرا را حذف کرد تا زحمت ناظر کم شود؟ همین گزاره درتفریغ نفت سالهای گذشته عینا تکرار شده است.
8- چرا با وجود منابع عظیم درآمدی و با وجود ماده 125 قانون محاسبات عمومی دولت ، و اختیارات وزیر اقتصاد درجابهجایی منابع دولت در پرداختها مشکل دارد و بودجه هرساله دچار کسری است.
چرا وقتی نفت بشکهای 7 دلار است با وقتی که بشکهای 100دلار است کف هزینههای شرکت ملی نفت همان 5/14 درصد فروش نفت است. هر ساله با همه این نوسانها باز دولت دچار کسری است؟
9- چه راهکاری برای حفظ ارزش پول ملی وجود دارد؟ چرا طراحان برنامه و بودجه در سازمان یاد شده از این راهکارها برای حفظ آبروی کشور بیخبرند.
10- چرا برخی از دریافتهای دولت وفق اصل 53 و ماده10 و 11 قانون محاسبات عمومی در خزانهداریکل متمرکز نیست و طراحان بودجه در 46 سال گذشته در اجرای این اصل در تنظیم تبصرهها خطا کردند؟ چرا اصول مالیه عمومی در قانون اساسی همه ساله نقض میشود.
***
ای کاش در نشست زعمای برنامه و بودجه با آقای عارف، معاون اول رئیس جمهور این پرسشها مطرح می شد و پاسخی درخور پیدا میکرد. اگر دولت مشورتی از زعمای برنامه و بودجه سالهای گذشته میخواهد باید دنبال پاسخ به سؤالات فوق باشد.
روزنامه «رسالت» آمادگی دارد پاسخ هر مسئولی از مسئولان سابق و کنونی سازمان برنامه و بودجه را در پاسخ به سؤالات دهگانه را منعکس کند.