تروریستی اعلام کردن گروه زینبیون، اخراج نماینده رهبری در پاکستان، موشک پرانی بین دو کشور ، اتهام ترور مفتی محمد عثمان توسط سید محمد مهدی از اعضای گروه زینبیون، متهم کردن ایران به پناه دادن به برخی عناصر بلوچ پاکستانی و.....از سوی پاکستان ایجاب می کند که گوش شنوایی ضمن پرداختن به این موارد به آسیب شناسی روابط دو همسایه بزرگ بپردازد .

به گزارش جماران، محمد حسین بنی اسدی، سرکنسول سابق ایران در لاهور پاکستان و کارشناس مسائل شبه قاره در یادداشتی برای جماران نوشت: در آستانه دومین سفر ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور به پاکستان انتشار هدفمند خبری دایر بر اینکه پاکستان لشکر زینبیون را برهم زننده صلح و امنیت دانسته و آن را  ذیل گروههای تروریستی قرار داده توجه ناظران سیاسی روابط دو کشور را به خود جلب کرد. البته درز  این خبر که در واقع نوک قله یخ است  تازگی ندارد و حتما  از طرق مختلف به ایران منعکس شده است .

حدد هفت سال پیش در ملاقات رسمی با وزیر امور داخلی ایالت پنجاب که نمایندگان چند سازمان اطلاعاتی پاکستان حضور داشتند، نماینده سازمان مبارزه با تروریسم پاکستان گفت: « جمهوری اسلامی جوانان شیعه پاکستان را تحت عنوان دفاع از حرمین به سوریه اعزام می کند. از نظر پاکستان اگر این جوانان در سوریه کشته شوند، بازماندگان آنها وبال گردن ما و مایه نگرانی ما خواهند شد، چنانچه سالم باز گردند به عنوان پارتیزان مجرب موجب وحشت ما هستند. همزمان عربستان نیز نیروهای جوان سنی را  به‌عنوان نیروی نیابتی به سوریه اعزام می کند که باز پاکستان نگران است زیرا در صورت کشته شدن آنها بازماندگانشان مایه نگرانی ما هستند و سالم برگشتن  آنها  پاکستان را عرصه رقابت نیروهای نیابتی ایران و عربستان می کند. این وضعیت پاکستان را به جهنمی از درگیری‌های فرقه ای تبدیل می کند و با توجه به اینکه ما تجربه تلخ تشکیل طالبان بعد از اشغال افغانستان توسط شوروی را داریم و همچنان زیانهای  ناشی از آن را می پردازیم ، اکنون در این جلسه رسما از شما می خواهیم که این نگرانی ما را به  دولت ایران منعکس کنید . ایشان نمونه های روشن دیگری نیز اضافه کرد که از ذکر آن  پرهیز می شود ، اینجانب نیز حسب وظیفه اداری موضوع را به طور کامل به تهران منعکس کرد.»

از منظر پاکستان فرقه گرایی و تشویق و ترغیب آن، خط قرمز برای امنیت این کشور محسوب می شود زیرا  سرباز کردن این غده خطرناک به ویژه با تشویق کشورهای حامی آن یعنی ایران و عربستان ،کشور پاکستان را به جهنمی غیر قابل توصیف بدل می کند در همین راستا دولت پاکستان به توصیه ISI  نماینده رهبری در پاکستان را اخراج کرد.

ایران در پاکستان دارای سفارت و چهار سرکنسولگری در چهار ایالت به علاوه پنج خانه فرهنگ فعال است، بنابراین بدون تردید نگرانی‌های امنیتی پاکستان به کرات  از کانالهای رسمی و غیر رسمی به نمایندگان کشورمان منعکس شده است.   حتی در برهه هایی این نگرانی پاکستان با روشهای خشن توسط گروههای ضد شیعه چون سپاه صحابه و لشکر جنگوی به نمایش در آمده است که ترور تعدادی از دانشجویان اعزامی نظامی و مهندسین ایران، ترور شهید گنجی مسئول خانه فرهنگ ایران در  لاهور و همچنین ورود به خانه فرهنگ ایران در شهر مولتان و ترور مسئول آن شهید رحیمی از آن جمله است.

حضور نمایندگان سیاسی،کنسولی،فرهنگی و سایر نهادها  در یک کشور و هزینه های گزاف  برای حفظ این نمایندگان اگر برای حفظ و ترفیع منافع ملی نیست پس چه توجیهی دارد؟ علاوه بر آن سفیر پاکستان و تبادل نظر بین مقامات دو وزارت خارجه و یا دیگر نهادها مطمئنا کانالی برای انتقال نگرانی‌های بین دو کشور است. فلسفه ‌وجودی کانال دیپلماسی اگر برای حفظ و ترفیع منافع ملی نیست، پس چیست

رسانه های پاکستان در یک تعامل مستمر و حرفه ای با دولت و مسئولین امنیتی پاکستان در چارچوب منافع ملی و به منظور تامین منافع ملی ایفای نقش می کنند از این رو بررسی و زیر نظرداشتن حرفه ای  این رسانه ها  ما را از خیلی خبرها واقف و آگاه می سازد .

در پرتو نگرانی های امنیتی پاکستان ، ظاهراً سفرهای  اقتصادی نیز فاقد اثر گذاری است به ویژه سفرهایی که منتج به اظهاراتی  غیر واقع بینانه می شود از جمله سفر اخیر معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت خارجه و اظهارات  غیر واقع بینانه‌ که صرفا منجر به گمراه کردن مسئولین ارشد و کلان کشور شد. معاون  دیپلماسی اقتصادی وزارت خارجه بعد از بازگشت از سفر پاکستان میزان مبادلات تجاری دو کشور را شش میلیارد دلار برآورد کرد که ۲٫۵ میلیارد آن رسمی و بقیه غیر رسمی است.   این اظهارات در حالی صورت گرفته که بانک مرکزی پاکستان برای رعایت تحریم های آمریکا کاتولیک تر از پاپ عمل کرده و اجازه تجارت رسمی بین دو کشور را از روابط گرفته است .حال معیار و ملاک معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت خارجه چیست خدا می داند.

دیپلماسی هنری در دست دیپلمات برای تامین منافع ملی کشورهاست . اینکه نیروهای انسانی متعلق به یک کشور همسایه برای حفظ رژیم کشوری غیر همسایه  در فاصله چند هزار کیلومتری ، توسط   کشوری ثالث  مدیریت و برنامه ریزی شود و تنها دست آورد آن هزینه و تنش در ارتباط با کشور همسایه با توان هسته ای باشد غیر قابل توجیه است و نیاز به باز تعریف در عرف دیپلماتیک دارد.

با نگاهی به روابط دو کشور از دوره انقلاب تا کنون  می توان نتیجه گرفت که کوشش عمده ای برای پیشبرد روابط دوجانبه اتخاذ نشده و این روابط بر مدار باری به هر جهت سیر کرده است.  از ۱۱ نفر سفیر اعزامی به پاکستان تنها ۴ نفر از وزارت خارجه بوده و از این ۴ نفر تنها یک نفر از حوزه اداره کل مربوطه بوده است، از دیگر شگفتی ها اینکه حتی یک نفر از سفرای بازگشته از پاکستان در تهران در پست یا جایگاه مدیریتی که بتواند کمکی به روابط دو جانبه کند قرار نگرفته است.  در حالیکه این نمایندگان به مثابه مسابقه دو امدادی باید نقشی مستمر در پیشبرد روابط  دوجانبه ایفا می کردند و تجارب خود را در خدمت تامین منافع ملی در حوزه روابط دو جانبه قرار می دادند.

اکنون تروریستی اعلام کردن گروه زینبیون، اخراج نماینده رهبری در پاکستان، موشک پرانی بین دو کشور ، اتهام ترور مفتی محمد عثمان توسط سید محمد مهدی از اعضای گروه زینبیون، متهم کردن ایران به پناه دادن به برخی عناصر بلوچ پاکستانی  و.....از سوی پاکستان ایجاب می کند که گوش شنوایی ضمن پرداختن به این موارد به آسیب شناسی روابط دو همسایه بزرگ بپردازد  . در غیراینصورت با انبوه تر شدن اینگونه موارد امنیتی و حساسیت زا روابط به سمت سطحی از بی اعتمادی حرکت می کند که رفع و رجوع آن  به آسانی امکان پذیر نخواهد بود.

به نظر می رسد تا زمانیکه  یک اراده جدی  برای آسیب شناسی و پرداختن به مشکلات مبتلا به بین دو کشور  به منظور  اعتماد زایی بین  دو کشور شکل نگیرد،  سایه تنش و اظهارات مخل روابط و اطلاعات غلط تجاری بین دو کشور همچنان ادامه خواهد یافت و سفرهای در سطح عالی نیز فاقد بهره اساسی و تنها در سطح سفر برای سفر باقی خواهد  ماند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
3 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

کلمات کلیدی ایران و پاکستان

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.