گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفت و گو با جماران؛

کمالیان: آیت الله مستحابی مطلقا مخالف ترور و خون ریزی بود

آقای مستجابی مخزن اسرار تاریخ بود. او به‌ویژه درباره تاریخ یک قرن اخیر اصفهان، از دوران مشروطه تاکنون، و همچنین حوزه‌های علمیه این شهر، اطلاعات گسترده‌ای داشت و بسیاری از وقایع ناگفته را بازگو می‌کرد. در مصاحبه‌هایی که با ایشان انجام شد، مطالب ارزشمندی ثبت گردید که امید است در آینده به‌صورت گسترده‌تری منتشر شود. از جمله این آثار، کتاب یاران موافق است که توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام منتشر شد و شامل خاطرات تاریخی او می‌شود.

پایگاه خبری جماران: دکتر محسن کمالیان را با دغدغه‌های فراوان نسبت به آراء و اندیشه ها و سرنوشت امام موسی صدر و به عنوان پژوهشگر خاندان بزرگ صدر می‌شناسند.

 تاکنون تحقیقات و تألیفات فراوانی را در مورد شخصیت‌های ارزنده خاندان صدر از جمله مرحوم آیت‌الله سید مرتضی مستجاب‌الدعواتی داشته است.

رحلت مرحوم آیت‌الله مستجابی بهانه‌ای بود تا درباره این شخصیت ارزنده و ابعاد مختلف زندگی او با ایشان گفت‌وگو کنیم.

 

ابتدا اگر ممکن است درباره شخصیت علمی مرحوم آیت‌الله مستجاب‌الدعواتی توضیح بفرمایید. لطفاً سیر تحصیلات ایشان را از ابتدا شرح دهید و در ضمن، اساتید و شاگردان ایشان را نیز معرفی کنید.

مرحوم آیت‌الله مستجابی تحصیلات حوزوی خود را در تهران و نجف و مجدداً در تهران گذراند. البته دروس مقدماتی را در اصفهان نیز خوانده بود. یکی از اساتید اولیه ایشان پدرشان بود، اما عمده دروس سطح را که شامل کتاب‌های رسائل، مکاسب و کفایه می‌شد، در تهران آموخت، پیش از آنکه به نجف مشرف شود.

پس از ورود به نجف، باوجودآنکه پیش‌تر کفایه را به‌خوبی خوانده بود، بار دیگر این کتاب را در مدت کوتاهی نزد علمای نجف مرور کرد و پس از آن وارد دروس خارج فقه و اصول شد.

اگر بخواهیم از اساتید درس خارج ایشان در نجف و تهران نام ببریم، باید به دو شخصیت برجسته اشاره کنیم:

  1. مرحوم آیت‌الله‌العظمی سید ابوالحسن اصفهانی که به ایشان اجازه اجتهاد اعطا کرد.
  2. مرحوم آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی که پس از بازگشت به ایران، در تهران، آیت‌الله مستجابی چندین سال در درس خارج ایشان شرکت داشت و از علمیت وی بسیار تمجید می‌کرد. مرحوم آیت‌الله کاشانی نیز به ایشان اجازه اجتهاد اعطا کرد.

علاوه بر این دو بزرگوار، پس از آنکه آیت‌الله مستجابی این اجازه اجتهاد را دریافت کرد، مرحوم آیت‌الله العظمی سید محمدتقی خوانساری نیز این اجازه اجتهاد را تأیید کردند. بنابراین، آیت‌الله مستجابی از سه مرجع بزرگ و برجسته جهان تشیع اجازه اجتهاد داشت:

  1. آیت‌الله‌العظمی سید ابوالحسن اصفهانی
  2. آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی
  3. آیت‌الله‌العظمی سید محمدتقی خوانساری

دوران تحصیل ایشان بسیار کوتاه‌تر از حد معمول سپری شد، چرا که فردی بسیار خوش استعداد بود. مطالبی که دیگران معمولاً طی چند ماه یاد می‌گرفتند، ایشان در چند هفته فرامی‌گرفت. همچنین مطالبی که معمولاً طلاب ظرف چند سال فرا می‌گرفتند، ایشان در مدت چند ماه یاد می‌گرفت.

همین ویژگی نبوغ و استعداد بالا باعث شد که مراحل مختلف تحصیلی را با سرعتی قابل‌توجه پشت سر بگذارد. به‌ویژه در خواندن کتب مقاطع سطح، ایشان بسیار سریع پیش رفت و موفق شد این دوره‌ها را در زمانی کوتاه به پایان برسان؛ بنابراین، اگر بخواهیم نگاهی کلی به سابقه علمی ایشان داشته باشیم، می‌توانیم بگوییم که با سرعت و دقت بالا، دوره‌های مقدماتی، سطح و خارج را طی کرد و موفق به دریافت اجازه اجتهاد از سه مرجع بزرگ شد.

اوصافی که خدمتتان عرض کردم درباره آقای مستجابی، تا جایی که بنده اطلاع دارم، این است که ایشان پس از رسیدن به درجه‌ای از علم، به‌طورجدی در مسائل اجتماعی و سیاسی غرق شدند و کمتر به ادامه زندگی علمی و حوزوی پرداختند. یعنی اگر فرض کنیم که پس از بازگشت به اصفهان، در آنجا به تدریس و مباحث حوزوی پرداخته باشند، تا آنجا که بنده اطلاع دارم، چنین نبوده است. ایشان عملاً پس از پایان تحصیلاتشان، فعالیت حوزوی مستمری نداشتند.

ذوق و علاقه ایشان بیشتر در مسیر حرکت‌های اجتماعی و حل مشکلات مردم و نیز مداخله در عرصه سیاست بود، البته در حدی که به جامعه اسلامی مرتبط می‌شد. از این‌ رو، چون تدریس به شکل رسمی و متداول در حوزه‌های علمیه را ادامه ندادند، به آن معنا که رایج است یعنی داشتن شاگردانی که در درس خارج ایشان شرکت کنند یا به‌عنوان ملازم درس ایشان شناخته شوند شاگرد علمی و حوزوی خاصی نداشتند. به‌عبارت‌دیگر، اشتغالات علمی ایشان به‌تدریج کم‌رنگ شد و در مقابل، فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی بخش عمده‌ای از زمان و انرژی ایشان را به خود اختصاص داد.

 

ما نیز علاقه‌مندیم تحلیلی از فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی ایشان، به‌ویژه همراهی‌شان با فدائیان اسلام و مرحوم آیت‌الله کاشانی در مباحث مربوط به دکتر مصدق، بشنویم.

ببینید، آقای مستجابی از همان ابتدای ورودشان به عرصه سیاست، همواره در کنار روحانیت بودند. ایشان یکی از چهره‌های فعال انقلابی در میان روحانیت به شمار می‌رفتند. مرحوم آیت‌الله مستجابی در دوران اقامت خود در نجف، با مرحوم نواب صفوی آشنا شدند و میان آن‌ها رابطه‌ای دوستانه شکل گرفت، به‌طوری که با یکدیگر ارتباط و نشست‌وبرخاست مستمری داشتند.

در ماجرای کسروی، ظاهراً برخی از بزرگان نجف تا جایی که بنده به‌خاطر دارم، از جمله مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالحسین امینی، صاحب کتاب الغدیر نقشی اساسی ایفا کردند. در آن مقطع، از مرحوم نواب صفوی و همراهان فدائیان اسلام درخواست شد که به ایران سفرکرده و با کسروی به گفت‌وگو بپردازند، انحرافات فکری او را به وی گوشزد کرده و تلاش کنند تا او را متقاعد کرده و اصلاح نمایند. با همین نیت، سه نفر از نجف عازم ایران شدند. در آن زمان، هنوز تشکیلات فدائیان اسلام به طور کامل شکل نگرفته بود، اما کم‌کم نطفه آن بسته می‌شد؛ بنابراین، ریشه دوستی آقای مستجابی با بزرگان فدائیان اسلام، از جمله نواب صفوی، به همان دوران تحصیل در حوزه علمیه نجف بازمی‌گردد.

این دوستی در سال‌های بعد ادامه پیدا کرد و با شکل‌گیری گروه فدائیان اسلام، آقای مستجابی یکی از حامیان آن‌ها شد. از ایشان نقل شده که صریحاً به نواب صفوی گفته بودند: «هر جا که بروی، من همراهت هستم، جز جایی که قصد خونریزی داشته باشید. من با خونریزی مخالفم و آن را از نظر شرعی درست نمی‌دانم، بنابراین در آنجا حضور نخواهم داشت، اما تا پیش از رسیدن به این مرحله، در کنار شما خواهم بود.»

ایشان عملاً عضو رسمی فدائیان اسلام نبودند، اما ارتباط نزدیکی با رهبران آن گروه داشتند و میان ایشان و نواب صفوی اعتماد زیادی برقرار بود. البته، در شیوه مبارزه و مسیر انقلابی‌گری، اختلاف‌نظرهایی وجود داشت. محور اصلی این اختلاف، همان مسئله ترور و خونریزی بود؛ آقای مستجابی معتقد بودند که مطلقاً نباید از چنین روش‌هایی استفاده کرد.

در یکی از مقالاتم که در «حریم امام» منتشر شد، مطلبی را نقل کرده‌ام که در آن با ایشان مصاحبه داشتم. در آنجا نیز تأکید کرده‌ام که آقای مستجابی تا مرز اقدام به ترور و خونریزی از مبارزان انقلابی حمایت می‌کردند، اما پس از آن، همراهی‌شان متوقف می‌شد. بااین‌حال، تا پیش از رسیدن به این نقطه، در هر جایی که لازم بود از این مبارزین دفاع شود، آقای مستجابی با تمام قوا در صحنه حاضر بودند و از آن‌ها حمایت می‌کردند.

رابطه ایشان با فدائیان اسلام و برخی از شخصیت‌های تأثیرگذار، در مقاطع مختلف زندگی‌شان نقش مهمی ایفا کرد. در زندگی هر انسانی لحظاتی وجود دارد که یک دیدار یا یک برخورد، مسیر زندگی او را تغییر می‌دهد. آقای مستجابی نیز در نخستین برخوردهای خود با برخی از بزرگان، عمیقاً تحت‌تأثیر قرار گرفت و به راهی جدید گام نهاد.

برای مثال، آیت‌الله‌العظمی صدرالدین صدر، پدر امام موسی صدر، تأثیر شگرفی بر ایشان گذاشت. نخستین دیدار آقای مستجابی با ایشان چنان تأثیرگذار بود که تصمیم گرفت مسیر روحانیت را جدی‌تر دنبال کند. تا پیش از آن، هنوز تصمیم قطعی برای طلبه‌شدن نداشت، اما تنها با یک نگاه و یک برخورد، جذب شخصیت و معنویت آیت‌الله صدرالدین شد و عزم خود را جزم کرد که وارد حوزه علمیه شود.

یکی دیگر از شخصیت‌هایی که تأثیر عمیقی بر آقای مستجابی گذاشت، مرحوم آیت‌الله کاشانی بود. در همان دیدار نخست، شیفته علم و بصیرت سیاسی و اجتماعی ایشان شد. از زمانی که آیت‌الله کاشانی در تهران وارد عرصه سیاست شد، به‌ویژه در جریان نهضت ملی‌شدن صنعت نفت و پس از آن، آقای مستجابی همواره یکی از نزدیک‌ترین یاران او بود.

او با تمام وجود، حتی تا پای جان، در کنار آیت‌الله کاشانی ایستاده و از ایشان حمایت می‌کرد. این رابطه، متقابل بود؛ مرحوم آیت‌الله کاشانی نیز علاقه ویژه‌ای به آقای مستجابی داشت. هنگامی که پس از وقایع سال ۱۳۳۲، آقای مستجابی به اصفهان بازگشت، آیت‌الله کاشانی همچنان ارتباط خود را با او حفظ کرد و به‌صورت مداوم مکاتباتی میان آن‌ها جریان داشت. اگر آقای مستجابی با مشکلات اداری یا موانعی روبه‌رو می‌شد، آیت‌الله کاشانی با نامه‌نگاری‌ها و پیگیری‌های خود، سعی در حل آن‌ها داشت.

به همین دلیل، می‌توان گفت که در این برهه حساس از تاریخ ایران، آقای مستجابی از ابتدا تا انتها در کنار آیت‌الله کاشانی حضور داشت و در تمامی راهپیمایی‌هایی که به رهبری ایشان برگزار می‌شد، در صفوف اول شرکت می‌کرد. او معمولاً قرآن به دست داشت و چهره‌ای جوان و پرشور در میان جمعیت بود. سکه‌ای که در دل تاریخ آن دوران باقی‌مانده، تصویری است از جوانی که در صفوف نخست راهپیمایی‌ها، قرآن در دست، دوشادوش آیت‌الله کاشانی ایستاده بود، و آن شخص کسی نبود جز آقای مستجابی.

پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، پدر آقای مستجابی، مرحوم اسدالله مستجاب‌دعواتی، در اصفهان نامه‌ای نوشت و ایشان را مکلف کرد که به اصفهان بازگردد و در اصلاحات آنجا مشغول شود. از آنجاکه آقای مستجابی احترام بی‌نهایتی برای پدر خود قائل بود، این امر را پذیرفت. او پس از هماهنگی و کسب اجازه از آیت‌الله کاشانی، به اصفهان بازگشت و در آنجا دفتری تأسیس کرد.

آقای مستجابی ظاهراً تنها یک فرزند داشت؛ دختری به نام خانم شهلا که از فرهنگیان برجسته اصفهان است و خوشبختانه همچنان در قید حیات می‌باشد. ایشان در نامه‌هایی که به امام نوشته است، به نام خانم شهلا اشاره کرده است. همسر ایشان، پروفسور سید مجتبی مستجاب‌دعواتی (مستجابی)، برادرزاده آیت‌الله مستجابی و فرزند مرحوم آیت‌الله سید محمدعلی مستجابی است. ایشان فردی بسیار فعال و دانشمند محسوب می‌شود.

علاوه بر این، مرحوم مهندس جلیل بشارتی، برادر آقای مستجابی که تحصیلات خود را در آلمان به پایان رسانده بود، حدود دو سال پیش دار فانی را وداع گفت. از فرزندان مرحوم سید اسدالله مستجاب‌دعواتی، سایر پسران او نیز همگی مهاجرت کرده‌اند.

آقای مستجابی در کنار فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی، در حوزه ادبیات نیز بسیار توانا بود. او اشعار ناب شعرای ایران را گردآوری می‌کرد و این مجموعه را در اختیار عموم قرارداد. همچنین، خود نیز اهل شعر بود و برخی از اشعارش در جلد دوم کتابی که شامل مجموعه‌ای از اشعار شعرای فارسی‌زبان است، منتشر شده است. او در ادبیات چنان تسلط داشت که امکان نداشت کسی در مشاوره با او بتواند برتری یابد.

در سال‌های اخیر، برخی مؤسسات فرهنگی اقدام به ضبط خاطرات آقای مستجابی کرده‌اند. اخیراً کتابی نیز درباره خاطرات و روایت‌های تاریخی او به چاپ رسیده است، اما در حال حاضر، نام این کتاب در خاطر نگارنده نیست. این اثر حاوی اطلاعات ارزشمندی درباره تاریخ اصفهان، به‌ویژه تاریخ حوزه‌های علمیه و علمای این شهر، است. گرچه کتاب مستقیماً به قلم خود او نوشته نشده، اما مجموعه‌ای از مصاحبه‌های او است که دیگران آن را تدوین کرده‌اند.

آقای مستجابی مخزن اسرار تاریخ بود. او به‌ویژه درباره تاریخ یک قرن اخیر اصفهان، از دوران مشروطه تاکنون، و همچنین حوزه‌های علمیه این شهر، اطلاعات گسترده‌ای داشت و بسیاری از وقایع ناگفته را بازگو می‌کرد. در مصاحبه‌هایی که با ایشان انجام شد، مطالب ارزشمندی ثبت گردید که امید است در آینده به‌صورت گسترده‌تری منتشر شود. از جمله این آثار، کتاب یاران موافق است که توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام منتشر شد و شامل خاطرات تاریخی او می‌شود.

خوشبختانه در سال‌های اخیر، تلاش‌هایی برای ثبت و انتشار اطلاعات تاریخی آقای مستجابی انجام شده است. از طریق مصاحبه‌ها، تدوین و انتشار خاطرات، بخشی از دانش و تجربیات او در اختیار علاقه‌مندان به تاریخ و ادبیات قرار گرفته است.

البته ایشان خودشان کتابی در زمینه فقه، اصول یا فلسفه تألیف نکرده‌اند، تا جایی که من اطلاع دارم. اما در خوشنویسی تمرین داشتند و یکی از بزرگان خط نستعلیق به شمار می‌آمدند. ایشان فردی باذوق و هنرمند بود و آثار بسیاری در این زمینه خلق کرد. تابلوهای خط نستعلیق زیادی از ایشان باقی‌مانده که پراکنده هستند و باید جمع‌آوری شوند.

در مورد خدمات عمده مرحوم مستجابی، آیت‌الله نجفی تا حدی به آنها اشاره کرده‌اند، اما اگر جنابعالی نیز خدمات اجتماعی خاصی از ایشان سراغ دارید که قابل‌ذکر است، بیان بفرمایید؛ چرا که کارهایی که ایشان انجام داده‌اند، کمتر در جامعه دیده می‌شود. به‌عنوان نمونه، ایشان خانه پدری و خانه شخصی خود را که در کنار یکدیگر قرار داشتند، در اختیار درمانگاه فوق‌تخصصی امام در خیابان فروغی اصفهان گذاشتند. این درمانگاه زیر نظر دانشگاه علوم پزشکی اصفهان تأسیس شد. مرحوم مستجابی پس از واگذاری این دوخانه، خود به خانه‌ای اجاره‌ای در همان خیابان فروغی نقل‌مکان کرد. من خودم در هر دوخانه ایشان حضور داشته‌ام. این آخرین اقدامی بود که ایشان در مسیر خدمت‌رسانی انجام داد.

برای مثال، در اصفهان، مرحوم آقای حسین خادمی از افراد بسیار فعال در تأسیس مدارس جدید، از جمله مدارس احمدیه، بود. تمام امور مشاوره حقوقی این مدارس را مرحوم مستجابی بر عهده داشت. او در تدوین اساس‌نامه‌ها نظارت داشت و دقت می‌کرد که ابعاد حقوقی مسائل به‌درستی رعایت شود. به همین دلیل، در تأسیس بسیاری از این مدارس، نقش مستقیمی داشت.

همچنین، در لبنان، امام موسی صدر پروژه‌های عام‌المنفعه بزرگی را اجرا کرد، از جمله تأسیس مدارسی برای دختران و پسران که امروزه تحت عنوان «مؤسسات امام صدر» فعالیت دارند. اجرای این طرح‌ها نیازمند حمایت مالی گسترده‌ای بود و بخش عمده‌ای از این حمایت مالی از اصفهان تأمین می‌شد. مرحوم مستجابی، با همکاری مرحوم آقای خادمی، نقش کلیدی در جمع‌آوری این منابع مالی ایفا کرد. حتی در کشورهایی نظیر پاکستان، کشمیر و هندوستان، ایشان در تأسیس مجموعه‌های فرهنگی نقش داشت و امکانات لازم را برای آموزش و پیشرفت کودکان فراهم می‌کرد. سازماندهی و تأمین مالی این مجموعه‌ها نیز توسط ایشان انجام می‌شد، هرچند که خودشان کمتر درباره این فعالیت‌ها صحبت می‌کردند و تنها در محافل خصوصی به برخی از این امور اشاره داشتند.

مرحوم مستجابی سال‌ها در اصفهان دفتری حقوقی داشت و به مردم در امور مختلف، از جمله معاملات و عقد ازدواج، کمک می‌کرد. او نقش مهمی در حل مشکلات مردم ایفا می‌کرد و در مسائل اجتماعی مانند یک مرجع عمل می‌نمود.

در مورد رابطه و علاقه ایشان با مرحوم شهید آیت‌الله سید مصطفی خمینی و آقای امام موسی صدر باید گفت که این ارتباط، علاوه بر دوستی و همراهی فکری، ریشه خویشاوندی نیز داشت. آقای مستجابی، نتیجه آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی بودند و آیت‌الله اسماعیل که پدربزرگ امام موسی صدر بود، برادر کوچک‌تر سید ابوالحسن محسوب می‌شد. این خاندان اصالتاً از اصفهان بودند و برخی از اجدادشان در جوار مزار مرحوم سید ابوالفضل عاملی دفن شده‌اند.

تا جایی که می‌دانم، اگر بخواهیم پنج نفر از دوستان خیلی نزدیک امام موسی صدر را نام ببریم، حتماً آقای مستجابی یکی از آنها خواهد بود. اگر بخواهیم سه نفر از نزدیک‌ترین دوستان امام موسی را معرفی کنیم، آقای مستجابی حتماً در این فهرست قرار خواهد گرفت. رابطۀ ایشان با امام موسی صدر به‌قدری نزدیک بود که ممکن است به‌جرئت گفته شود که شاید از برادران خود به همدیگر نزدیک‌تر بودند. حتی اگرچه ظاهراً صیغه اخوت نخوانده بودند، اما رابطه‌شان روحی و اخلاقی در حدی بود که شاید تنها در میان دوستان نزدیک به آن شدت یافت. این ارتباط از همان روزهای آغازین و تا آخرین لحظات حیات آقای مستجابی ادامه داشت.

رابطه ایشان با امام موسی صدر در حقیقت همچون یک ارتباط روحی عمیق بود که حتی در دوران حیات آقای مستجابی تا آخرین روزها ادامه یافت. ایشان در بسیاری از مسائل زندگی شخصی و اجتماعی امام موسی صدر را همراهی می‌کردند. در بسیاری از شرایط، مانند مسائل فکری و دینی، زمانی که تعارضاتی پیش می‌آمد، به‌ویژه در زمان‌هایی که بین آقا مصطفی و آقا موسی اختلاف‌نظر پیش می‌آمد، آقای مستجابی همیشه به طور قوی از امام موسی حمایت می‌کرد.

یادم می‌آید که در سفری از اصفهان به قم، آقای مستجابی به حاج‌آقا مصطفی دعوت کرد که در منزل ایشان گرد هم بیایند و جلسه‌ای ترتیب دهند. در این جلسه، آقا مصطفی و آقا موسی صدر به بحث‌های جدی پرداختند. این بحث‌ها، به‌ویژه زمانی که آقا مصطفی به طور تند با امام موسی برخورد کرد، باعث ناراحتی آقای مستجابی شد، چرا که ایشان خود امام موسی را به جلسه دعوت کرده بود و این برخورد تند را نادرست می‌دانست.

این اتفاقات نشان‌دهنده عمق روابط و احترام متقابل میان آقای مستجابی و امام موسی صدر بود. روابط این دو نفر، حتی باگذشت زمان، همچنان از صمیمیت و احترام پر بود. این خاطرات و روابط همچنان در ذهن آقای مستجابی باقی‌مانده است، و این رفاقت دوستانه، با تمام پیچیدگی‌هایش، ادامه داشت.

اگر بخواهید در مورد ویژگی‌های دیگر آقای مستجابی و روحیات پهلوانی ایشان صحبت کنید، مطمئناً مطالب مفیدی خواهید داشت.

 نکته‌ دیگر، رابطه مثبت آیت‌الله مستجابی با انقلاب اسلامی است. خود ایشان به من گفته بودند که مرحوم شهید آیت‌الله دکتر بهشتی زمانی که به ریاست قوه قضائیه منصوب شدند، سفری کوتاه به اصفهان داشتند. در مسیر بازگشت به تهران، شهید بهشتی تصمیم می‌گیرد چنددقیقه‌ای را به طور خصوصی برای دیدار با آقای مستجابی صرف کند. این دیدار کاملاً خصوصی و دونفره بوده است. در این ملاقات، شهید بهشتی شماره‌تلفن مستقیم خود را به آقای مستجابی می‌دهد و به ایشان می‌گوید: «اگر در آینده نیاز به کمک یا مشاوره‌ای از من داشتید، با این شماره با من تماس بگیرید.»

این دیدار و نحوه رفتار شهید بهشتی نشان‌دهنده نگاه مثبت و احترام متقابل طرفین نسبت به همدیگر و همچنین نسبت به انقلاب اسلامی بوده است. این ماجرا را من از خود مرحوم آیت‌الله مستجابی شنیدم.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.