نشریه نشنال اینترست در تحلیلی تازه تأکید کرده است که آذربایجان در حال تبدیلشدن به جبهه بعدی رقابت ژئوپلیتیکی آمریکا و چین است؛ کشوری که موقعیت جغرافیاییاش میان ایران، روسیه و دریای خزر، آن را به حلقهای حیاتی در زنجیره انرژی و ترانزیت اوراسیا بدل کرده است. به باور نویسنده، دولت ترامپ میتواند با بهرهگیری از توافق صلح آذربایجان و ارمنستان و لغو محدودیتهای قانونی گذشته، نفوذ پکن را در قفقاز کاهش دهد و باکو را به شریک راهبردی تازه واشنگتن در منطقه تبدیل کند.
به گزارش سرویس بینالملل جماران، از منظر ژئوپلیتیکیِ آمریکا، آذربایجان شریک استراتژیک محوری در اوراسیا به شمار میرود. با توجه به نقش کلیدی که این کشور در میانجیگری توافق صلح تاریخی میان آذربایجان و ارمنستانِ همسایه ایفا کرده است، دولت ترامپ اکنون باید سیاست خارجی گستردهتر خود نسبت به این کشور ترکزبان را بازتنظیم کند تا روابطش با آمریکا را تقویت نماید.
آذربایجان، تنها کشوری که هممرز با روسیه و هم ایران است، به نقطهی کانونیِ تعاملات راهبردی و اقتصادیِ عمیقتر چین تبدیل شده است. اهمیت ژئواکونومیک آذربایجان برای آمریکا ناشی از موقعیت آن بهعنوان تأمینکنندهی حیاتی انرژی و مرکز ترانزیتی است که مسیرهای جهانی را متنوع میکند و دسترسی آمریکا به آسیای مرکزی را تثبیت مینماید.
در ماههای اخیر، مجموعهای از تحولات مهم در ارتباط با آذربایجان و سه رقیب اصلیِ آمریکا رخ داده است.
یک روز پس از امضای توافقنامهای توسط رؤسای جمهور دونالد ترامپ و الهام علیاف و نخستوزیر نیکول پاشینیان برای ایجاد «مسیر ترامپ برای صلح و شکوفایی بینالمللی» (TRIPP) از طریق جنوب ارمنستان، مشاور امور خارجهی رهبر عالی ایران، علیاکبر ولایتی، هشدار داد که تهران هرگونه کریدور حمایتشده از سوی آمریکا در قفقاز را مسدود خواهد کرد و TRIPP را «گورستان مزدوران ترامپ» خواند.
در مصاحبهای در ۲۷ اوت با شبکهی العربیه، علیاف اشاره کرد که پس از فروپاشی امپراتوری روسیه در سال ۱۹۱۷، آذربایجانیها جمهوری دموکراتیک آذربایجان را تأسیس کردند که تا آوریل ۱۹۲۰ دوام داشت و سپس توسط اتحاد جماهیر شوروی جذب شد. در شش ماه گذشته، علیاف دو بار به چین سفر کرده است؛ نخست در ۲۳ آوریل در پکن با شی جینپینگ دیدار کرد تا روابط دوجانبه را به شراکت استراتژیک جامع ارتقا دهد و بار دیگر در ۳۱ اوت در حاشیهی اجلاس سازمان همکاری شانگهای در تیانجین.
این تحولات، هم نویدبخشِ فرصتها و هم تهدیدهایی برای منافع آمریکا در جنوب قفقاز و آسیای مرکزی هستند.
در رابطه با ایران، آذربایجان شریک راهبردیِ طبیعی واشنگتن محسوب میشود. این کشور سکولار و اکثراً شیعه، واقع در مرز شمالغربی ایران، سالهاست که با جمهوری اسلامی مخالفت دارد، هرچند محدودیتهای منطقهای تاکنون مانع از ایفای نقش مؤثر آن بهعنوان یک نیروی متوازن شده است.
پیروزی آذربایجان در جنگ ۲۰۲۰ با ارمنستان، اما، توازن قوا در جنوب قفقاز را تغییر داد و نفوذ منطقهای آن را افزایش داد.
نشنال اینترست در ادامه گزارش خود مدعی شده است: از همه مهمتر، شکستهای اخیر ایران در درگیری با اسرائیل، فرصتی بهموقع برای باکو فراهم کرده است تا بهعنوان شریک کلیدی آمریکا در مدیریت همسایهای که احتمالاً سالها چالشبرانگیز باقی خواهد ماند، ایفای نقش کند.
بهطور مشابه، تنشهای روبهوخامت میان آذربایجان و روسیه فرصتی عالی برای واشنگتن است تا از آن بهرهبرداری کند. حتی زمانی که آذربایجانیها با ایرانیها مخالفت داشتند، رابطهی نزدیکی با روسها حفظ کردند. اما با نتایج جنگ دوم ناگورنو–قرهباغ، اوضاع تغییر کرد و نشان داد که نفوذ مسکو در پیرامون جنوبیاش بهشدت کاهش یافته است. جنگ اوکراین اوضاع را برای روسها بدتر کرد و توضیح داد که چرا باکو نسبت به مسکو جسورانهتر شده است؛ بهویژه پس از واکنش شدید دولت علیاف به سرنگونی یک هواپیمای تجاری آذربایجان در قلمرو روسیه در دسامبر گذشته که ۳۸ مسافر و خدمه را به کام مرگ کشاند.
این تحولات در هر دو جبهه شمالی و جنوبی، فرصت استراتژیکی به آذربایجان داده است تا خود را بهعنوان پل زمینی میان غرب و شرق معرفی کند. کریدور TRIPP محور حل گرهگاه جنوب قفقاز در مسیر بینالمللی ترانسکاسپین، معروف به «کریدور میانی»، است که دسترسی اروپا و آمریکای شمالی به آسیای مرکزی را فراهم میکند. در عین حال، چین نیز از TRIPP سود میبرد، چرا که این کریدور پیوند حیاتی ترانسکاسپینی برای طرح «کمربند و جاده» پکن است. این همگرایی منافع، اهمیت فزاینده آذربایجان را بهعنوان هاب اتصال اوراسیایی و تجارت جهانی نشان میدهد.
برای بهرهبرداری از تضعیف روسیه و ایران و جلوگیری از پیشروی چین، واشنگتن باید دیدگاه سیاست خارجی خود نسبت به باکو را بازنگری کند. بخش ۹۰۷ قانون حمایت از آزادی (۱۹۹۲) همچنان مانع کلیدی پیشرفت است. این ماده قانونی قدیمی، که در جریان اولین جنگ ناگورنو-قرهباغ تصویب شد، بیشتر اشکال کمک مستقیم دولت آمریکا به باکو را ممنوع میکند. با توجه به توافق صلح با ارمنستان که توسط دولت ترامپ تسهیل شده، بخش ۹۰۷ عملاً بیاثر شده است.
با این حال، این بخش هنوز در قانون باقی است و مانعی برای منافع استراتژیک، اقتصادی و دیپلماتیک آمریکا در اوراسیا به شمار میرود و نیازمند لغو فوری است. با وجود تغییرات چشمگیر در چشمانداز ژئوپلیتیکی جنوب قفقاز، برخی هنوز خواهان حفظ آن هستند. اما حفظ بخش ۹۰۷ عمدتاً به نفع روسیه، ایران و چین است که مشتاق بهرهبرداری از هرگونه تنش در روابط آمریکا و آذربایجاناند.
همچنین، پکن نهتنها از صلح آذربایجان و ارمنستان در زمینه اتصال منطقهای سود میبرد، بلکه هماکنون جنگندههای نسل ۴.۵ JF-17 را از طریق پاکستان به باکو تحویل میدهد. دلیلی وجود ندارد که آذربایجان نتواند تجهیزات آمریکایی خریداری کند. برای مقایسه، شرکت هواپیمایی ازبکستان تا ۲۲ فروند بوئینگ ۷۸۷ دریملاینر به ارزش ۸ میلیارد دلار سفارش داده و شرکت راهآهن ملی قزاقستان نیز قراردادی ۴ میلیارد دلاری با شرکت آمریکایی Wabtec برای ۳۰۰ لوکوموتیو باری امضا کرده است.
شرکتهای آمریکایی فرصتهای زیادی در آذربایجان دارند، بهویژه در بخش انرژی که این کشور صادرکننده عمده نفت و گاز است. علاوه بر این، آذربایجان میتواند مسیر ترانزیتی کلیدی برای نفت قزاقستان و گاز ترکمنستان باشد و به کاهش نفوذ انرژی روسیه در منطقه کمک کند؛ بهویژه با توجه به انحصار مسیرهای تأمین.
بنابراین، ضروری است که دولت ترامپ بر موج موفقیت TRIPP سوار شود. موفقیت استراتژی آمریکا در اوراسیا به تعمیق روابط با آذربایجان وابسته است. اقدام فوری لازم است، چرا که پکن در این منطقه پیشتازی قابلتوجهی کسب کرده است. لغو بخش ۹۰۷، گام حیاتی نخست برای تضمین منافع استراتژیک، اقتصادی و دیپلماتیک آمریکا بهشمار میرود.